پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


خیلی ساده اتفاق افتاد


خیلی ساده اتفاق افتاد
این ساختمان در ابتدا سه طبقه بود. خیلی ساده، بدون دنگ و فنگ! بدون محاسبه و بدون نظارت – فقط با امضای یک ناظر معتبر! زیر یک برگه – هفت طبقه دیگر هم روی آن ساخته شد. حالا دیگر یک ساختمان ده طبقه سی و دو واحدی شده بود. خانواده ها آمدند و توی آن ساکن شدند. پس از مدتی خیلی ساده و خیلی زود با یک زمین لرزه کوچک ساختمان ترک برداشت و شروع کرد به نشست کردن.
به زودی ساکنان ساختمان را ترک کردند و ساختمان منتظر تخریب شد. یک مدت طول کشید، شاید نزدیک به چهار سال. توی این مدت ساختمان های زیادی خراب و به جای آن ها ساختمان های بلندتر ساخته شد، یک رییس جمهور عوض شد، شهردار، رییس شورای شهر و... خلاصه آدم های مهم زیادی عوض یا جابجا شدندو اما ساختمان همانطور ترک خورده و ساده سرجای خودش ایستاده بود. فقط گاهی اوقات یک کمی سروصدا و گرد و خاک می کرد که آن هم چیزمهمی نبود. پرونده اش کمی این دست و آن دست شد. بالاخره قرار شد شهرداری منطقه(۲) سعادت آباد، یک پیمانکار بیاورد و خیلی ساده ساختمان را خراب کند! پیمانکارها هم عوض می شدند. این یکی قرارداد را می گرفت و... و به آن دیگری می داد. تا اینکه بالاخره یکی پیدا شد رفت که محض رضای خدا ساختمان را خراب کند.
اما خراب کردن یک ساختمان ده طبقه، هم یک کم خرج دارد و هم اینکه کمی سخت است!
می شد یک مقدار مواد منفجره و دینامیت این طرف و آن طرف ساختمان گذاشت و با یک انفجار توی چند ثانیه همه ساختمان را پایین آورد. اما این کار کمی محاسبه و دقت لازم داشت!
می شد یک جرثقیل آورد و با یک وزنه سنگین هی به ساختمان ضربه زد و خرابش کرد.
اما! نه، کار را پیچیده نباید کرد. بهتر است ساده برگزار کنیم. ستون وسط که خم شده. دیوارها هم که ترک برداشتن و دارن خودشان نشست می کنن. خب همانطور خرابش می کنیم.
تازه، توی ساختمان در و پنجره، کابینت آشپزخانه، کولر و خیلی چیزهای دیگر هم هست که بالاخره قیمتی دارند.
مبلغ قرارداد هم حالا که به اینجا رسیده خیلی کم شده. پس بهتر است با بازیافت وسایل و چیزهای به دردبخور و تبدیل آن ها به پول قرارداد را تعدیل و سود آن را زیادتر کرد.
و
جغد مرگ بر بام کوهدشتیان نشست.
و این طور شد که مرد رفت و عده ای از همشهری هایش را با خود آورد و در سعادت آباد به کارشان گماشت. قرار شد پیش از تخریب، ابتدا آسانسور، کولر، کابینت ها، در و پنجره و خلاصه هر چیز به دردبخور را بیرون بیاورند.
ساختمان اما عصبانی بود و دیگر تحمل ضربه و ... را نداشت. سر و صدا و گرد و خاک می کرد. ترس همسایه ها را برداشته بود. همشهری هاهم کمی می ترسیدند. ولی مهندس می گفت نترسید. اگر ساختمان خراب شدنی بود توی این چند سال و تا حالا خراب شده بود. تازه من که از شما بهتر می دانم و ... .
بیست روز بیشتر گذشت. ساختمان عصبانی تر شده بود. بچه های همشهری هم بعضی هایشان کمی بیشتر می ترسیدند. رییس می گفت:" نترسید. چیز مهمی نیست. مزدتان را بیشتر می کنم، زودتر کار را تمام کنید... من که به جای روز ۱۵۰۰۰ تومان ، ۲۵۰۰۰ تومان دارم می دم. دیگر از چه چیزی می ترسید..."
تا اینکه صبح روز دهم تیر، ساعت هشت و نیم طاقت ساختمان دیگر تمام شد و یکمرتبه هم اش پایین آمد. خیلی ساده بود. ساختمانی که ترک خورده بود و ستون وسطش خم شده بالاخره یک روز پایین می آمد دیگر و آن یک روز هم دهم تیر اتفاق افتاد! به همین سادگی ۱۷ جوان همشهری که عده ای از آن ها با هم برادر یا پدر و پسر بودند، در طبقه دوم و سوم زیر آوار ماندند و ... . حالا دیگر نه می ترسند و نه به کسی زنگ می زنند. شکایت هم نمی کنند. مزد این بیست و چند روزشان را هم نمی خواهند. حالا دیگر شب ها توی تاریکی با خواندن آواز لری خستگی شان را از تن به در و غریبی و تنهایی شان را تسلی نمی دهند. حوصله همسایه ها را هم سر نمی برند! دیگر فریبرز سعادتی نقشه ساختمان و نقشه آینده و زندگی اش را نمی کشد. دیگر موسی و احسان به فکر تامین هزینه زندگی و تحصیل شان نیستند. حسین نورعلی هم دیگر مشکل تامین هزینه تحصیل و شهریه دانشگاهش را ندارد!
بهرام پیرزاده، تا دیروز خیلی می ترسید، بهرام توی ساختمان های زیاد دیگری کار کرده و تجربه اش بیشتر بود. دیشب به زنش زنگ زد و گفت" دیگر خیالم راحت شد. با مهندس حرف زدم و به من اطمینان داد و خیالم را راحت کرد. هیچ خطری نیست؛ او به همراه پسرش مهران قبلا جای دیگری کار می کردند و روزی ۱۲۰۰۰ تومان مزد می گرفتند. حالا دو نفری روزی ۳۰ هزار یا شاید هم ۵۰ هزار تومان می گیرند. به زنش قول داد که خیلی از مشکلاتشان حل خواهد شد.
و حالا زن و دختر نوجوان او به اتفاق یک برادر که هنوز مدرسه ابتدایی را تمام نکرده اصلا پول بلیط اتوبوس را هم ندارند که به تهران بیایند و جنازه شوهر و پدر و برادرشان را ببرند. هوشمند منصوری هم که تازه داماد شده دیگر لازم نیست غصه بخورد که هزینه دانشگاه خودش و زندگی همسرش را چطور می تواند با عمله گی تامین کند!
همه چیز تمام شد. فقط حیف که فرصت نشد همه درها و کابینت ها را بیرون بیاورند!
بله همه چیز تمام شد اما دو نکته باقیست:
۱) شهرداری بر حسب وظیفه اش بر چگونگی ساخت و ساز همه بناهای شهر نظارت می کند. اگر خوب نظارت نکند و از این رهگذر آسیب خسارات ( مالی و جانی) متوجه شهروندان بشود. چه کسی و چگونه پاسخگو است؟
آیا این نظارت هنگام تخریب یک بنا هم صورت می گیرد؟ اگر نهاد ناظر خود مجری تخریب هم باشد تکلیف چیست؟
شهروندان آسیب و خسارت دیده برای رسیدگی و جبران خسارت ها باید از پله های دادگستری و مارپیچ های قوه قضاییه عبور کنند؟ آیا همه توان و دانش این کار را دارند؟
۲) ۱۷ تن شریف و بی گناه زیر صدها تن آوار جان سپردند. حقوق انسانی، امنیت شغلی، ایمنی و بهداشت محیط کار و بالاخره حیثیت و کرامت انسانی آنها حتی پس از مرگ و نسبت به جنازه آنها هم رعایت نشد... .
سه ماه از وقوع حادثه گذشت. روزها و هفته اول یک سوژه داغ خبری برای رسانه ملی و سایر رسانه های مکتوب بود و هر کدام به نوعی تیراژ ساز به درج این خبر پرداختند و بعد همه چیز تمام شد.
در آن روزها کمیته ای از طرف رییس جمهور مامور تحقیق و گزارش چگونگی وچرایی حادثه شد. شهردار منطقه اعلام کرد که به بازماندگان حادثه دیه کامل پرداخت خواهند کرد و خانه کارگر گفت: " اگر مجلس قانون بیمه کارگران ساختمانی را تصویب کرده بود ... " اما:
- شهرداری تاکنون به جای دیه کامل به خانواده ها به ازای هر کشته شده فقط ۵ میلیون تومان پرداخت کرده است.
- کمیته تعیین شده از طرف ریاست جمهوری تا امروز از اعلام نظر صریح وروشن در مورد علت این حادثه، مقصرین و سرنوشت بازماندگان خودداری کرده است.
- شرکت های پیمانکار که خود از وابستگان و منصوبان شهرداری هستند تاکنون حتی حقوق و دستمزد روزهای کارکرد را هم به بازماندگان نپرداخته اند.
- خانه کارگر هنوز نگفته که اگر خانه ملت قانون بیمه کارگران ساختمانی را تصویب کرده بود آیا کارگران باز هم کشته می شدند یا خیر؛ اگر قانون بیمه کارگران ساختمانی تصویب شده بود آیا شهرداری به عنوان کارفرما یا متولی با یک شرکت صلاحیت دار قرارداد تخریب امضاء می کرد؟ آیا پیمانکارهای متعدد و میانی و همینطور پیمانکار مجری قواعد و ضوابط قانونی را در امر تخریب، ایمنی بهداشت محیط کار و استراحت کارگران رعایت می کردند؟ آیا حیثیت و کرامت انسانی کارگران ملاحظه می شد؟
- نه خانه کارگر و نه هیچ فرد یا نهاد دیگری نگفت که اگر تشکل های مستقل، اتحادیه یا سندیکای کارگران ساختمانی وجود داشت احتمال وقوع چنین فاجعه ای چقدر کم می شد.شاید جلوی حادثه را نمی شد گرفت اما به طورحتم سندیکاها با دادن آموزش های فنی لازم و دیگر آگاهی های کارشناسی و هشدار دهنده اعضای خود را از درگیر شدن با چنین کارهای خطرناک و حوادثی برحذر می داشتند.
- و سرانجام هیچ یک از نهادها، انجمن ها ،کمیته ها، کانون ها و شوراهای همکاری، عالی وغیر عالی مدافع و حامی حقوق بشر و کارگران نسبت به این موضوع حساسیت و عکس العملی نشان ندادند. توگویی حیثیت و کرامت انسانی هیچ انسانی زیر پا نهاده نشده و همه حقوق مقتولان حادثه و از جمله داشتن بهداشت ایمنی، امنیت شغلی، پرداخت حقوق و دستمزد روزهای کار، برخورداری از حمایت های بیمه و تامین اجتماعی رعایت شده بود. متاسفانه گویا کارگران ساختمانی و حوادث مربوط به آنها که به طور میانگین فقط در استان تهران و در اثر حوادث ناشی کار روزانه یک کشته دارند- به دلیل غیر سیاسی بودن مسئله، ارزش صدور حتی یک اطلاعیه را هم نداشتند. کارگران ساختمانی پدیده " ثواب دار" و "مطرح"ی نیستند که با حمایت از آنها بتوان " خودی" نشان داد!
- اما نه! گروهی از اهالی که شاهد حادثه و ماجرا بودند بی نام و بی نشان در محل حادثه تا دو سه شب آب پاشیدند، گل گذاشتند و آرام گریستند!
- و حالا که بیش از یک صد روز از وقوع حادثه گذشته هنوز هیچ مقام رسمی و غیر رسمی نگفته است که اگر، چه شرایطی موجود باشد، چه ضوابط و مقرراتی رعایت بشود چنین حوادثی کمتر رخ می دهد و کارگران ساختمانی کمتر کشته خواهند شد. هیچ کس نمی گوید که ضمانت اجرای این ضوابط و مقررات ایمنی چیست؟
مسئله کارگران ساختمانی، کار و اشتغال، میزان دستمزد، کیفیت کار و خدماتی که به سایر شهروندان ارائه می کنند، سوء استفاده هایی که همواره در این راستا توسط معدودی از کارگران و عده ای از کارفرمایان آنها صورت می گیرد چیزی است که اغلب شهروندان هر یک به نوعی و در دوره ای با آن دست به گریبان بوده اند. هیچ فرد یا گروهی در جامعه وجود ندارد که مستقیم یا غیر مستقیم از کار و خدمات این گروه از کارگران بی نیاز باشد. تجمع و ازدحام کارگران ساختمانی جوینده کار را که تا نیمه روز همچنان چشم انتظار یافتن کار هستند سر چهارراهها ، میدان ها و پاتوق های مختلف همه شهرها اغلب شهروندان بارها دیده اند.
یکی از ویژگی های مهم کارگران ساختمانی این است که گاه در پروژه های بزرگ ساختمانی عمرانی با کارفرماهای بزرگ و قوی ( دولتی یا بخش خصوصی) سر و کار دارند وگاه در کارهای بنایی کوچک و جزیی و کارگاه های کوچک ساختمانی با کارفرمایان کوچک وکم توانی روبرو هستند که خود آنها در جاهای دیگرکارگر و حقوق بگیرند. اما در عمل و در هردو حالت هیچ نوع ضابطه و مقررات، حمایت و نظارتی در روابط متقابل بین کارگرو کارفرمای ساختمانی و حقوق، مسئولیت ها وتعهدهای متقابل این دوگروه وجودندارد. (بخصوص در کارگاه های کوچک) چگونگی کار و اشتغال، بیکاری و امنیت شغلی، بیمه، ایمنی و بهداشت محیط کار و استراحت، نبود هیچگونه حمایت و نظارت در مورد به کار گماردن این بخش ازکارگران و همینطور کیفیت کار و خدماتی که ارائه می کنند از جمله مسائل و مشکلاتی است که کمتر به آنها پرداخته می شود. روز و هفته ای نیست که با خبر کشته و مجروح شدن کارگران ساختمانی هنگام خاک برداری- تخریب یا ساخت ساختمانها، کندن چاه وحفر تونل وریزش دیوارو ... در اخبار مواجه نباشیم. رییس سازمان کار استان تهران شمار قربانیان حوادث ناشی از کارهای ساختمانی را در استان تهران و در سال گذشته ۷۵۰ نفر اعلام میکند. یعنی به طور میانگین و فقط بر اساس آماری که به این اداره می رسد روزانه ۲ نفر در حوادث ناشی از کارهای ساختمانی کشته می شوند! بسیاری از حوادث هم اصولا گزارش نمی شوند.
از این نابسامانی گریزی نیست؟ آیا تعداد زیاد و پراکندگی کارها و کارگران ساختمانی می تواند توجیهی برای این نابسامانی باشد؟ نگاهی به ترکیب سنی و میزان سواد قربانیان حادثه سعادت آباد به عنوان یک گروه آماری که کاملا اتفاقی انتخاب شده اند نتایج جالبی به دست می دهد. می بینیم که این گروه ازکارگران به رغم اشتغال به کارهای به ظاهر کم اهمیت و سخت بدنی از سطح سواد، توانایی و قابلیت های خوبی برخورداند، آیا این سطح دانش، توانایی و قابلیت نمی تواند در امر سازمان‌یابی و سازماندهی این بخش مهم از نیروی کار و حفاظت از منافع و جان آن ها و همچنین سرمایه های جامعه به کار آید؟ نمی توان با استفاده از این توانایی ها بسیاری حوادث و خسارت ها را پیشگیری کرد؟
دانش اجتماعی و تجربه مدنی می گوید که گریزی هست. کافی است دانایی و توانمندی کارگران ساختمانی را باور کنیم. کافی است به این گروه از طبقه کارگر و سایر گروه های دیگر اجازه داده شود تشکل های مستقل خود، اتحادیه و سندیکاهایشان را تاسیس و در آن فعالیت کنند. همانطور که در بسیاری جوامع دیگر این امر اتفاق افتاده خواهیم دید که توان بهتر کردن وضعیت خود را تا حد بسیار زیادی خواهند داشت.
در ساختار سندیکاهای کارگری کمیسیون های مختلفی وجود دارد که بر حسب نوع فعالیت آنها بر امور مختلف مربوط به اعضاء و ارتباطشان با سایر گروه های اجتماعی نظارت ، راهنمایی و رهبری می کنند و از این طریق به بهبود شرایط جامعه کمک می کنند.
کمیسیون های "تخصصی" و "آموزشی" سندیکاهای کارگران ساختمانی با آموزش اعضای خود و بالا بردن تخصص و توان آنها، همچنین رده بندی آنها از نظر میزان تخصص ،کارگران و نیازمندان این تخصص ها را در امر کاریابی و استفاده درست و به جای هر نیرو در حوزه تخصصی خود یاری می دهند. این امر در جلوگیری از اتلاف نیرو، هرز رفتن انرژی و بالا بردن بازدهی کار و کیفیت خدمات ارائه شده تاثیر بسیار دارد.
کمیسیون " ایمنی کار و بهداشت محیط" سندیکاهای کارگران ساختمان اعضای خود را با اصول موارد ایمنی که در کارهای ساختمانی لازم الاجرا هستند آشنا می سازند. این آشنایی با اصول و موازین ایمنی در کنار شعار" اول ایمنی بعد کار" می تواند از بسیاری تخلفات در کارهای اجرایی در کارگاه های ساختمانی که موجب وارد آمدن زیان و خسارت های مالی و جانی به کارگران شاغل در کارگاه و مرحله بعد به ساکنان آن ساختمان ها می شود. جلوگیری کند.
کارگران ساختمانی آگاه و آموزش دیده به عنوان نیروهای همیشه حاضر در کارهای عمرانی و ساختمانی بهترین ناظر و عامل برای نظارت دراجرای قوانین و اصول ساختمان سازی و از این طریق تامین منافع عموم شهروندان هستند. سندیکاها وکیل همیشگی کارگران و اعضای خود هستند. کمیسیون " حقوقی" سندیکا اولا با ارائه مشاوره و راهنمایی های لازم به کارگران آنها را در انعقاد قراردادهای کار به شکلی که منافع و مصالح آنها تامین شود، یاری می کند. ثانیا در هنگام بروز اختلاف با کارفرما یا بروز حادثه های ناشی از کار باز هم با مشاوره های لازم و در صورت نیاز با استخدام وکلای آشنا به روابط و حقوق کار، کارگران مشکل دار و حادثه دیده یاخانواده های آن ها را در دریافت حق و حقوق و جبران خسارت های وارده باری می کند.
آری، کافی است توانمندی کارگران در اداره امور خود، حفظ منافع و پیشگیری از بسیاری تخلفات و حوادث باور گردد، در راه تشکل و سازمان‌یابی کارگران سد و مانع ایجاد نشود. در این صورت خواهیم دید بسیاری از این نابسامانی ها یا به طور کلی وجود نخواهد داشت و یابه کمک روابط و رفتار سندیکایی برطرف خواهند شد. از تعداد، دامنه و شدت بسیاری از حوادث کار و تلفات مالی و جانی ناشی از آنها کاسته خواهد شد. در آن صورت دیگر نه تنها به ابزار و لوازم کنترل کارگران و ایجاد کمیته هایی برای پیگیری امور و حوادث غیر مترقبه احتیاجی نخواهد بود که کارگران قادر خواهند بود به نحوی شایسته در اداره امور جامعه مشارکت داشته باشند و جامعه ای سالمتر و شاداب تر داشته باشیم.
کاظم فرج الهی
منبع : فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید