شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نقش و کارکرد قصه در ادبیات


نقش و کارکرد قصه در ادبیات
ای برادر قصه چون پیمانه است معنی اندر وی مثال دانه است
مولوی
قصه از برجسته ترین و رایجترین گونه های ادبیات عامه بوده که با طبیعت و زندگی مردم پیوند نزدیک دارد ، گوناگونی یک قصه و نقل آن به این سبب است که ادبیات عامه ابتداء صورت شفاهی داشته و از فرد به فرد و یا نسل به نسل دیگر انتقال یافته و سپس برای بقاء و استمرار در هر عصر و دوره و در هر جامعه و فرهنگ خود را با نظام اجتماعی رایج تطبیق داده و با الگو های اجتماعی آن جامعه و آن دوره هم نوا نموده است .
ساخت معنایی قصه بر دو اصل واقعگرایی و خیال پردازی نهاده شده است آمیختگی این دو اصل یا خصلت ، قصه را زیباتر و دلپذیر و مقبول طبع عام و خاص کرده است . قصه انگاره ها و تصویر هایی از زندگی مردم زمانه ، شیوه کار و تولید ، مناسبات میان افراد و گروه ها و طبقات ، تضاد طبقاتی و ستیزه جویی های اجتماعی ، رفتار و روابط خانوادگی و خویشاوندی ، گرایش های قومی و مذهبی ، تفکر و احساس ، آداب و رسوم شعائر متداول در جامعه ها را به زبان ساده یا به زبان نمادی ( سمبلیک ) و به صورت های طنز ، جدی ، هزل ترسیم و بیان می کند .
در زبان و ادبیات امروز با تغییرات نسبتا ً وسیعی که در سبک بیان و نگارش و در بکارگیری لغات و اصطلاحات و تغبیرات رخ داده و همچنین با دگرگونی کیفی که در مفاهیم پدید آمده است ، مطالب بزرگان و حکایات به طور کامل و شاید ناقص نیز کم تر درک و دریافت می شوند اما نمی توان به سادگی از آن همه حکمت و تاریخ و گزارش به جای مانده از گذشته های بسیار دور و خاطره هایی که روزی واقعیت خارجی داشته و به مرور جنبه اساطیری به خود گرفته اند و نیز از آن همه ادب و راه و رسم زندگی و دیگر نکته های پر مایه دل بر کند . پس باید به بهترین وجه و با در نظر گرفتن دریافت کنونی و سلیقه امروزی ، از الفاظ زبان و از معانی و مفاهیم بهره گرفت . در گوشه و کنار دنیا این راه دوم را برای بهره گیری از ادبیات کهن خود در پیش گرفته اند و بدین ترتیب است که در هر عصر فرزندان نسل بالنده خود را با تاریخ و اسطوره و ادب و شعر و نثر گذشته آشنا می کنند و به ویژه راه دریافت ادبیات هر دوره را هم که خواه نا خواه با اساطیر و تاریخ و حکایت و آداب و رسوم گذشته عجین و یا در ارتباط و تعامل جدی است هموار می سازند .
قصه در زبان و ادب فارسی بسته به موضوع ، سبک نگارش و شکل قهرمان ها به انواع مختلف : عامیانه ، ادبی ، حماسی ، عشقی ، اخلاقی ، مذهبی ، ملی با نام های : کودکان ، پریان ، حیوانات و .... تقسیم می شود .
● تاریخچه قصه
در گذشته قصه برای اقوامی که خط و نوشته نداشتند نوعی تاریخ نگاری بود ، امروز نیز در نگارش تاریخ اجتماعی جامعه ها قصه به منزله سندی معتبر و سودمند بکار می رود .
سرزمین ایران در گذشته های دور قسمت هایی از بابل ، آشور و کلده را در بر می گرفته ، تاریخ ادبیات داستانی ما از داستان های زیبا و باشکوه گیل گمش یا از زمان بر خشت نوشتن آن لااقل پنج هزار سال می گذرد از این نظر معیار ما ، اسناد مسلم تاریخی است ، مرحوم پیرنیا می گوید : تاریخ ایران را باید از ایلام آغاز کرد .
برای سرزمین باستانی ما تاریخ هایی تنظیم کرده اند که ملهم از داستان هایی بین افسانه و اسطوره است ، داستان بیان واقعه در امتداد زمان یا بیان واقعه با اتکای به عامل زمان است ، شبه تاریخ ها و افسانه هایی که از این دوره ایلامی تاریخ ما مانده به پنج هزار سال پیش مربوط است از آن دوره سفال هایی به جا مانده که روی آنها تصویر هایی است که نمودار حرکت است و حوادثی مانند شکار یا تعقیب نقش بسته است که ما با دیدن آن تصویر ها نوعی داستان را کشف کنیم .
باید گفت قرن هاست که زندگی و آداب و رسوم جامعه ما ایرانیان با هزاران افسانه و قصه مملو و ممزوج است ، افسانه ها به طور کلی در زندگی و ادبیات هر قوم و ملتی دارای اهمیت شایان توجهی هستند .
جمعی از دانشمندان علم فولکلور معتقدند که هند مهد بسیاری از افسانه هایی است که هم اکنون در کشور های جهان و از جمله ایران وجود دارد . پس از اسلام ترجمه های متعدد و منظمی از افسانه ها توسط ایرانیان از آثار پهلوی به زبان عربی و فارسی دری به عمل آمده که در حفظ بسیاری از این افسانه ها موثر بوده است .
محققان و باستان شناسان آشوری ، قصه عشقی را روی کتیبه بابلی پیدا کرده اند که به طور کلی شبیه قصه قیس ابن الملوح است ، اسامی اصلی قصه نیز تقریبا ً همان اسامی است ، با این تفاوت که در قصه بابلی ، قیس و لیلی با هم ازدواج می کنند و قصه پایانی واقعی دارد . با یافتن این کتیبه ها ادعا می شود که قصه لیلی و مجنون به ادبیات بابل و قرن ششم قبل از میلاد تعلق دارد .
نویسندگان و شعرای گذشته ما اغلب به مقاصد خاصی چون بیان احتجاجات عرفانی و فلسفی و اخلاقی توجه داشته اند بی شک بکارگیری قصه و تمثیل و داستان ، کار ایشان را در برابر این گونه احتجاجات ساده تر و موثر تر می ساخته است و بدین ترتیب قصه و داستان تنها ابزاری جهت تبیین و بیان درونمایه عقلای و درونی اینگونه مفاهیم به شمار می رفته است و بدین ترتیب در بسیاری موارد بیان مفاهیم عرفانی یا فلسفی جز با بکارگیری قصه و تمثیل میسر نبوده است .
شاهنامه فردوسی ، گلستان و بوستان سعدی ، ویس و رامین فخرالدین اسعد ، پنج گنج نظامی ، سیاستنامه با قصه هایی در دانش کشورداری ، مثنوی با قصه های عارفانه ، حکمی ، قرآنی و تمثیلی ، اسرار التوحید با قصه هایی در احوال عارفان ، کلیله و دمنه با حکایات تمثیلی و استعاری ، قابوسنامه با قصه های تمثیلی و تربیتی و هزار و یک شب با داستان های عامیانه بخشی از تاریخ ادبیات داستانی ما را شکل می دهند که گزارشگر راستینی از وجدان جمعی ، خرد جمعی و تجربه جمعی ملتی کهن ، خرد پیشه ، فرهیخته ، کم گوی و گزینه گوی با ذوق و ظرافتی کم مانند در همه قرون و اعصار است .
جایگاه قصه نزد انسان ها موجب شده تا قالب قصه در ادیان ابزاری برای ابلاغ پیام های الهی و دشوار ترین و عبرت آموز ترین پیام ها شود ، در دنیای امروز نیز قالب قصه به عنوان موثر ترین پیام بکار گرفته می شود ، نویسندگان برای بیان اندیشه های نو و ارائه نظریه های فکری فیلسوفان و متفکران هر جامعه آنها را با زبان ساده در قالب قصه برای عموم مخاطبان مطرح می کنند .
قصه چون دیگر ادبیات عامه نقش ها و کارکرد های گوناگونی در جامعه دارد که عبارتند از : نقش سرگرم کننده ، نقش و اهمیت آموزشی ، نقش و اهمیت نظم دهی ، نقش اعتبار و اقتدار بخشی ، نقش و اهمیت روان شناختی و نقش و اهمیت تداوم و ثبات بخشی به فرهنگ
به طور کلی از نظر موضوع کلیه قصه های نظم و نثر به سه گونه است :
۱ ) قصه های عامیانه
۲ ) قصه های ادب کهن پارسی
۳) داستان های نوین امروز ایران
● قصه های عامیانه
اصلی ترین مشخصه قصه های عامیانه ، شفاهی بودن و عدم وابستگی و تعلق آنها به فردی خاص است هر چند این قصه ها نیز گاه مکتوب شده اند اما هیچگاه نویسنده آن شهرتی فراتر قصه نیافته است قصه های عامیانه بخشی از ادبیات عامیانه به شمار می رود و ادبیات عامیانه نیز به نوبه خود از دانش مردمی و یا فرهنگ عامه است .
قصه های شفاهی تا پیش از نوشته شدن در حوزه ادبیات به عنوان پدیده مکتوب و قابل استناد محسوب نمی شود ، وقتی نوشته – ثبت – شد به متنی قابل قرائت تبدیل می شود .
در قصه های عامیانه جایی برای سبک پردازی و زبان آوری و عرصه ای جهت زیبا شناسی کلامی وجود ندارد . استفهام و استعجاب از خصوصیات قصه عامیانه است و غرض از گفتن یا نوشتن آنها ایجاد تاثیر عاطفی و بخشیدن احساس لذت ادبی به خواننده و شنونده است ، در حقیقت ابتداء قصه های عامیانه به صورت شفاهی و سپس گونه های دیگر آن خلق شده است .
قصه های عامیانه گوینده و شنونده مشخصی ندارد و بیش از سایر انواع قصه بر نویسندگان تاثیر می گذارد ، زیرا از کودکی ذهن نویسنده را به خود مشغول داشته اند والتر بنیامین می گوید : قصه نخستین آموزگار کودکان و زمانی نخستین آموزگار بشر بوده است ، غالبا ً راوی و پروراننده قصه ها زنان هستند که آنها را برای بچه ها نقل می کرده اند .
در قصه های عامیانه ، ساختار متن در جهت نوعی تقابل بین قهرمانی و شرارت ، نیکی مطلق و پلیدی هویت پیدا می کند . قصه گو همه جا به وحدت زیبایی و حقیقت و پاکیزگی اخلاق پایبند است ، شر به عنوان پدیده ای عدمی که نقصان وجود آدمی را به نمایش می گذارد هیچ حقیقت پاینده ای را متبلور نمی سازد وجود فی نفسه نماینده خیر مطلق است . قصه گو به ورای محیط تجربی اش نظر می اندازد و مخاطب را از آشنایی و روزمرگی دور می سازد .
حیطه کنش در قصه عامیانه بسیار گسترده و نامحدود است ، در این قصه ها هرگونه کنش شگفت انگیز و قابل تصوری را می توان مشاهده کرد ، تخیل جنبه بصری داشته و دیدنی است حس باورپذیری در مخاطب ایجاد شده و قصه گو با ساختار باورپذیر دنیای ناشناخته و خیالی را بازنمایی می کند و آنچه اهمیت دارد روند داستانی ( ساختاری ) کردن تخیل است ، تخیل را نباید با خیالبافی خودسرانه مترادف گرفت ، زیرا تخیل در متن قصه ها منعکس و قابل تصور است و همه احاد هستی طبیعی ، قوانین محکم و سخت زندگی و محدودیت های تجربه بشری در برابر قدرت تخیل در هم می شکند .
● قصه های ادب کهن پارسی
قصه های کهن فارسی در گذشته توسط شعرا و نویسندگان ایرانی خلق شده اند ، وجه مشخصه قصه های کهن فارسی در ارزش ادبی ( کاربرد صناعات ادبی ) آنها و خلق آنها توسط افرادی خاص است . نویسنده در باز آفرینی آنها چنان قدرتی از تخیل و اندیشه روا داشته است که هسته اصلی قصه دچار دگرگونی اساسی شده و یا با زیبا ترین شکل پرداخت شده است ، شاهکار های ادبی که در حین دیرینگی و معانی ژرف همچنان تازگی و طراوت خود را حفظ کرده اند ، که شامل داستان های واقعی ، داستان های تمثیلی ، داستان های رمزی ، داستان های طنز آمیز ، داستان های وهمی و جادویی ، داستان های حادثه پردازانه ، داستان های عاشقانه ، داستان های عارفانه ، داستان های سیاسی – اجتماعی ، داستان های اساطیری ، داستان های حماسی ، داستان های عامیانه ، داستان های حکمی و اخلاقی ، داستان های فلسفی ، داستان های قرآنی ، داستان های دینی می شوند ، از این شمارند اغلب آثار مولوی ، عطار ، سنایی و ....
● داستان های نوین امروز ایران
امروزه خواه نا خواه داستان نویسان متکی بر مجموعه ای از لغات ادبی و حکایات کهن هستند ، حال که چشمه در خانه ماست و منابع بی حد و حساب آب های گوارای زیرزمینی در زیر باغ ما جاری است ، نباید که تشنه باشیم و به آبی که در کوزه غیر است چشم بدوزیم و چه زیباست که دستانی از آستین بیرون آیند و قصه سعدی ، تاریخ بیهقی و شاهنامه و صد ها اثر دیگر را مورد تحلیل بازنویسی و بهره برداری قرار دهند و جایگاه قصه نویسی و ادبیات داستانی را در اوج هرم داستان نویسی جهان جای دهند .
مخاطب اصلی داستان امروز از تاریخ دیرین داستانی بی اطلاع است و آن را جزء به شکل جدیدش نمی شناسد .
اگر امروز قصه های مثنوی ، داستان های خمسه نظامی ، حکایات کلیله و دمنه و یا نظایر آنها برای کودکان و بزرگتر ها دریافت شدنی است به علت تغییرات وسیع رخ داده در سبک بیان و نگارش و بکارگیری واژگان و اصطلاحات و تعبیرات و مفاهیم گوناگون در آنها است .
سرآغاز آثار قابل اعتنا قصه نویسی نوین در ایران مجموعه داستان های یکی بود یکی نبود جمال زاده است که به کم تر از صد سال باز می گردد که در غرب این مدت به سیصد سال افزایش می یابد .
برخی منتقدان ادبی ، داستان نویسی امروز ایران را مولود فعالیت های ادبی غرب در قرون هیجده و نوزده میلادی می دانند .
به دلیل مشکلات چون ارتباط کم با محتوای معنی دار کتاب های کهن و اشارات آنها به معانی گوناگون آرمانی ، ایمانی ، اعتقادی ، تاریخی ، جغرافیایی ، اجتماعی ، تمدنی ، فرهنگی ، اسطوره ای و حتی ادب برای اینکه نوجوانان و جوانان بتوانند آنها را بفهمند و برای تقویت داستان نویسی امروزی باید کار هایی را انجام داد :
الف ) نزدیک کردن مفاهیم به ذهن خوانندگان با اصول و مبانی معانی که قصد و غرض انتقال آنها است .
ب ) حذف برخی مفاهیم و معانی و پیام های فرعی و تکراری تا الفاظ ، کلمات ، تعبیرات و اصطلاحات به طور مستقیم معانی را برساند .
ج ) در عین توجه به واقعیات امروزی از ذهن آنان برای تصویر سازی استفاده نمود .
د ) استوار سازی هویت قومی ایرانی و اسلام خواهی ، آرمان خواهی و موحد بودن عموم ایرانیان و وطن خواهی به دور از سلایق و غرض های خاص
ه ) عرضه نوشته های مورد نظر در قالبی نو به گونه ای که شوق مراجعه به اصل آثار را فزونی بخشد .
و ) آشنایی خوانندگان با مفاهیم قرآنی
در داستان های نوین امروزی قصه و داستان منظوم نیز وجود دارد ، توجه نیما در منظومه افسانه ، قصه رنگ پریده ، خون سرد ، خانواده سرباز ، قلعه سقریم ، مانلی و .... نشانگر اهمیت این نوع شعر است یا اخوان نیز در شعر های خود به طرزی هوشمندانه با استفاده از عنصر طنز ، بهره گیری از شگرد های کهنه شده قصه گویی به شکل امروزی و نوین ، تداخل روایت ها در یکدیگر ، شاخ و برگ دادن به موضوع اصلی ، به تعویق انداختن روایت اصلی با روایت های فرعی ، استفاده از شیرین کاری های زبانی و .... باعث جذابیت و جلوه ای خاص به این نوع اشعار خود شده است .
▪ وجوه اشتراک سه گونه قصه
۱ ) روایت : که اصل اساسی شناسایی یک اثر به عنوان قصه است .
۲ ) خلاقیت : وجود قصه های تکراری در ادبیات عامیانه دلیل کوشش خلاقانه افراد مختلف برای خلق قصه های عامیانه است .
۳ ) عناصر داستانی و ضد داستانی : این عناصر باعث پیچیدگی ، کشمکش و بحران در داستان می شود .
▪ وجوه افتراق سه گونه قصه
۱ ) رابطه علی : این رابطه بین حوادث ، در اغلب حوادث قصه های عامیانه و داستان های کهن نادیده گرفته می شود .
۲) شخصیت پردازی : این عنصر در اغلب قصه های عامیانه و کهن جایگاهی ندارد و بهتر است از واژه های قهرمان و ضد قهرمان در مورد اشخاص این قصه ها استفاده شود اما در داستان های امروزی آمیزه از آن دو شخصیت وجود دارد . نگاه پدید آورندگان داستان های امروزی به اشخاص داستان ، با نگاه شعرا و نویسندگان کهن و قصه های عامیانه تفاوت دارد که حوادث خلق الساعه و خارق العاده ، طی مسافت طولانی در یک لحظه ، از پای در آمدن یک لشکر بوسیله یک تن ، جنگیدن با دیوان و .... از آن جمله اند .
۳ ) توصیف زمان و مکان : در قصه های عامیانه به این عنصر کمتر توجه می شود اما در داستان های امروزی یک اصل است .
۴) پیام و شیوه ارائه پیام داستان : در داستان های امروزی پیام داستان نهفته است در حالی که در قصه های کهن و عامیانه پیام به صراحت بیان می شود .
۵ ) زبان : شیوه بیان و زبان روایی قصه های کهن و عامیانه پیوستگی کامل با زبان قهرمان داستان دارد و در انتقال نسل به نسل و سینه به سینه تغییر می کند ، اما زبان بسیاری از داستان های امروزی متناسب با سبک نویسنده و متفاوت با شیوه بیان شخصیت های داستانی است .
۶ ) گفتگو : در داستان های امروزی گفتگو در معرفی گوینده ، ایجاد کشمکش ، زمینه چینی ، توضیح صحنه و فضا سازی و همچنین انتقال فکر و اندیشه موثر است در حالی که در قصه های کهن و عامیانه واژه ای که از زبان پادشاه گفته می شود با افراد ساده جامعه تفاوت چندانی ندارد .
۷ ) تکرار : در قصه های کهن و عامیانه حوادث بار ها تکرار می شود و یا قهرمان بار ها خود را معرفی می کند در حالی که در داستان های امروزی حتی نباید یک کلمه اضافه وجود داشته باشد .
۸ ) تک خطی بودن : قصه های عامیانه معمولا ً آغاز و پایان دارند در حالی که داستان های امروزی گاه از پایان آغاز می شوند .
● اسطوره ، انواع افسانه ، قصه
فرق بین افسانه و اسطوره در این است که افسانه ها هیچگاه مرجع ایمان و اعتقاد ملتی نیستند و صرفا ً زاییده خیالند و اغلب برای مشغول کردن و مسرت خاطر خواننده و شنونده ساخته شده اند ، در حالی که اساطیر توام با معجزات معتقدات مذهبی بوده و مضامینی را در بردارند که از اتفاقات و حوادث واقعی سرچشمه گرفته است و به تعبیری دیگر ، اساطیر شامل روایاتی از اعمال فوق العاده انسان ها یا موجوداتی آرمانی اند که از تخیل افراد یا اقوام زاده شده و خود از حوادث تاریخی و واقعی که در بستر زمان تغییر شکل یافته است نشات گرفته اند .افسانه های موجود در زبان فارسی همانند قصه های آن بسته به موضوع ، سبک نگارش و شکل قهرمان آنها به انواع مختلف تقسیم می شوند .
اسطوره قصه هایی است که درباره خدایان و موجودات فوق طبیعی که ریشه اصلی آنها اعتقاد دینی مردم قدیم است و خاستگاه و آغاز زندگی و معتقدات مذهبی و قدرت مافوق طبیعی و اعمال قهرمانان آرمانی را بیان می کند ، اسطوره حقیقت تاریخی ندارد و پدید آورندگان آنها گروه های ناشناخته از مردم بوده اند که در هزاره های پیش می زیسته اند و چون جنبه اخلاقی ندارند با افسانه و حکایت متفاوت هستند .
اسطوره را باید داستان یا سرگذشت "مینویی" دانست که معمولا ً اصل آن نامعلوم است و شرح و عمل ، عقیده ، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنت ها و روایت های گرفته شده و با آیین ها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد ، داستان های کهن مربوط به هزار ها سال پیش مردم و ملل است که به طور شفاهی سینه به سینه نقل شده تا سرانجام به صورت نوشته درآمده است ، این نوشته ها تصویر هایی به دست می دهند از دورانی که نه تاریخ می تواند درباره آن قضاوت کند نه باستان شناسی و جای پای آنها را فقط در اسطوره می توان یافت .
اساطیر نشان دهنده فرهنگ و نحوه تفکر مردمان در دوران کهن است . زبان گویای تاریخی است از دوران های پیش از تاریخ ، سخنگوی بازمانده های گرانبهایی است که از دل خاک ها بیرون کشیده یا در دل سنگ ها و کوه ها یافت می شود ، اساطیر نماینده تداوم زندگی فرهنگی یک ملت و به نوعی تاریخ آن است .
اساطیر منشور هایی را در مورد رفتار اخلاقی و دینی به دست می دهند ، عقاید را تبیین و تدوین می کنند و سرچشمه های قدرت مافوق الطبیعه هستند و بر جهان بینی اصلی اقوام و ملل و دریافت آنان از انسان و جامعه و ادیان توجه دارد .
افسانه پهلوانان قصه هایی است که در آن از نبرد میان پهلوانان و قهرمانان واقعی و تاریخی و افسانه ها صحبت می شود اعمال آنان مبالغه آمیز و گاهی پهلو به اسطوره و حماسه می زند .
افسانه پریان قصه هایی هستند درباره شخصیت ها و ماجرا های تخیلی پریان ، دیوان ، غول ها ، اژدها و دیگر موجودات مافوق طبیعی و جادوگرانی که حوادثی شگفت آور و خارق العاده را می آفرینند ، قصه های پریان کمتر به افراد و مکان ها و اتفاقات واقعی نسبت داده شده اند و اغلب پایانی خوش دارد و بخشی از ادبیات عامیانه است که با دو نیت :
الف) سرگرمی و تفریح
ب ) آموزش مضامین مختلف تدوین شده و از سنت های شفاهی قصه گویی ملت ها سینه به سینه به ما رسیده است .
افسانه تمثیلی اغلب قصه های کوتاه و ساده ، اخلاقی یا متضمن تعلیم اخلاقی ویژه اخلاق اجتماعی هستند ، درباره حیوانات که از آن با عنوان افسانه حیوانات ( فابل ) نیز یاد شده است ، از آن جمله اند : آثار بلعمی به نثر ، رودکی به شعر ، مرزبان نامه اسعد الدین وراوینی که تقلیدی از کلیله و دمنه به عنوان اثری غیر پارسی است .
افسانه تمثیلی دارای دو سطح است :
الف ) سطح حقیقی : که با حیوانات سرکار دارد و شخصیت های داستان را حیوانات تشکیل می دهند و ممثل به انسان ها و جوامع بشری هستند .
ب ) سطح مجازی : همیشه جنبه ای از رفتار و کردار انسان را نشان می دهد ، در دورانی که فشار پادشاهان امکان مستقیم نویسی از ظلم و جور را به نویسندگان نمی داد از جنگل که نمادی از هرج و مرج است و قوی ، ضعیف را می کشد تا باقی بماند و انسان هایی که گاه از سر اشاره به حیوانات نزدیکند ، به حیوانات بدل می شوند و همچنین وقتی به طور تلویحی و غیر انسانی( شخصیت حیوانی ) در اثر حضور داشته و ایفای نقش می کنند تاثیرشان به مراتب کمتر از شخصیت های انسانی نیست .
حکایات نیز گاهی از خصوصیات تمثیلی برخوردار هستند اما شخصیت آن مردمانند که برای ترویج اصول مذهبی و درس های اخلاقی نوشته شده و قصه هایی ساده و کوتاه هستند .
بهروز سروش نیا
منابع
آموزگار - ژاله - تاریخ اساطیری ایران - تهران- انشارات سمت - ۱۳۷۴
سعید الجعفر - قصه لیلی و مجنون بابلی الاصل و عربی است - روزنامه لبنانی السفیر ، نقل از روزنامه آفتاب
منبع : آتی بان


همچنین مشاهده کنید