جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


کشتی گیر The Wrestler


کشتی گیر The Wrestler
▪ کارگردان: دارن آرونوفسکی.
▪ فیلمنامه: رابرت د. سیگل.
▪ موسیقی: کلینت منسل.
▪ مدیر فیلمبرداری: ماریس آلبرتی.
▪ تدوین: اندرو وایزبلوم.
▪ طراح صحنه: تیم گریمز.
▪ بازیگران: میکی رورک[رندی رابینسون]، ارنست نیلر[باب/آیت الله]، ماریزا تومی[کسیدی]، اوان ریچل وود[استفانی رابینسون]، تاد بری[وین]، مارک مارگولیس[لنی]، واس استیونس[نیک ولپ]، جودا فریدلندر[اسکات برومبرگ].
▪ ۱۰۹ دقیقه.
▪ محصول ۲۰۰۸ آمریکا.
▪ برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از ماسم انجمن منتقدان شیکاگو، نامزد جایزه بهترین آواز-بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن نقش مکمل/ماریزا تومی از مراسم گولدن گلاب، نامزد جایزه بهترین فیلمبرداری-بهترین فیلم-بهترین بازیگر مرد از مراسم روحیه مستقل، نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد از مراسم انجمن منتقدان لندن، نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد-بهترین آواز از مراسم ساتلایت، نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد ز مراسم اتحادیه بازیگران، برنده شیر طلایی جشنواره ونیز، برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از مراسم انجمن منتقدان واشنگتن دی سی.
▪ ژانر: درام، ورزشی.
رندی رابینسون مشهور به Ram کشتی گیر مشهور دهه ،۱۹۸۰ اینک در سالن های کوچک محلی کشتی می گیرد. درآمد این گونه مسابقات کمتر از حد انتظار است و طبعاً زندگی بر رندی بسیار سخت می گذرد. ناچار با قبول کارهای کوچک مانند کارگری یا فروشندگی روزگار می گذراند. همسرش را از دست داده و دخترش نیز دور از او زندگی می کند. تنها دلخوشی اش رفتن به باشگاهی شبانه و ملاقات با رقصنده ای میان سال به نام کسیدی است.
تنها راه نجات او از این وضعیت به پیشنهاد مدیر باشگاه، مسابقه ای دیگر با رقیب دیرینش آیت الله است که ۲۰ سال قبل با وی در مدیسون اسکوئر گاردن مبارزه کرده بود. رندی می پذیرد و می پندارد شاید این مسابقه بتواند او را دوباره به اوج بازگرداند. برای این کار دست به خرید مقداری داروی نیروزا نیز می زند. اما بعد از اولین مسابقه کوچک که با خشونت همراه است، بد حال شده و راهی بیمارستان می شود. وقتی در بیمارستان چشم باز می کند، در می یابد که دچار حمله قلبی شده و عمل بای پس بر رویش انجام شده است. دکتر به وی می گوید باید از کشتی دست بردارد، در غیر این صورت زندگیش به خطر خواهد افتاد. رندی مسابقه را لغو کرده و کاری در بخش فروش گوشت یک سوپرمارکت پیدا می کند. در اولین ملاقات اش با کسیدی ماجرا را به وی می گوید و به نوصیه کسیدی به ملاقات دخترش استفانی می رود. اما برخورد میان پدر ودختر چندان خوشایند نیست. بعد از خرید یک هدیه، رندی دوباره به سراغ دخترش می رود و ساعاتی را با هم می گذرانند.
ولی برخورد رندی با یک زن و سکس یک شبه آن دو منجر به دیر رسیدن رندی به قرار ملاقات بعدی با استفانی شده و میانه آن دو را برای همیشه به هم می ریزد. تلاش اش برای ارتباط با کسیدی نیز با پاسخ سرد وی روبرو می شود و کار به توهین می کشد. روز بعد نیز شناخته شدنش از سوی یک طرفدار در محل کار با بریده شدن انگشتش خاتمه می یابد. اقدام بعدی رندی تماس با مدیر باشگاه و اعلام آمادگی برای مسابقه با آیت الله است. کاری که به مرگ او منتهی خواهد شد...
● چرا باید دید؟
هرگز دوستدار فیلم های ورزشی نبوده ام-مخصوصاً آنهایی که در سالن های بسکتبال می گذرد- و از کشتی کچ نیز به دلیل خشونتش(حتی اگر نمایشی باشد) متنفرم و آن را کاری غیر انسانی می دانم. اما فیلم کشتی گیر را با لذت تا پایان تماشا کردم و همراه با قهرمان آن گریستم و برای او نیز....
کشتی گیر یک مرثیه است. مرثیه ای برای یک نمایشگر، برای یک ورزشکار که روزهای خوش اوج را پشت سر گذاشته و به پایان خط رسیده است. هرگز شوهر یا پدری خوب نبوده، تنها چیزی که برایش ارزش داشته کارش بوده و بس، اما امروز وقتی به گذشته نگاه می کند هیچ چیز جز مشتی عکس و طرفدار و خاطره برایش باقی نمانده است.
دخترش از او متنفّر است، چون زمانی که به حمایت یک پدر نیاز داشته، در کنارش نبوده و اینک نیز با کمترین خطا برای همیشه او را از خود می راند. کسیدی نیز که مانند او اسیر حرفه خویش است و فرزندانی دارد که از شغل مادرشان خبر ندارند، دلبستگی عاطفی او را به هیچ می گیرد. رندی می کوشد خود را گول بزند، مانند صحنه ورودش به سالن شستن ظرف ها که با هیاهوی مردم همراه است. اما نمی شود...
او تنها است و این فیلم مرثیه ای برای این قهرمان غول پیکر است که بر خلاف ظاهرش باطنی شکننده دارد. پس راهی را انتخاب می کند که می داند به مرگش منتهی خواهد شد. با آیت الله دست و پنجه نرم می کند. برنده می شود و در خیز نهایی که نمی بینیم به سوی مرگ[یا آغوش دوستدارانش] می پرد. رندی می داند که زندگیش را در ازای یک هیچ بزرگ باخته است. اما می رود که در میان همان سر و صدا و قیه کشیدن های تماشاگران و روی رینگ مبارزه بمیرد.
کشتی گیر یک درام درخشان است که جز این از آرونوفسکی انتظار نمی رفت. مردی که مرثیه برای یک رویا را در کارنامه دارد. اولین فیلمش پی بدون شک یک شاهکار کوچک است و فیلم قبلی اش سرچشمه نیز قابل تامل و تعمق...*
کافی است بگویم که دو صحنه اعتراف رندی به دخترش که هرگز پدر خوبی نبوده و صحنه دادن امضای یادگاری کشتی گیرها قدیمی و عکس گرفتن شان با دوستداران شان به یک دوجین فیلم می ارزد. فیلم آواز قوی میکی رورکی هم هست که هرگز این قدر درخشان بازی نکرده است [می شود پی، مرثیه برای یک رویا و سرچشمه و کشتی گیر را در یک مضمون-شیفتگی فرد به کارش و در نتیجه فقدان عاطفه یا مسمومیت عاطفی- مشترک دانست و از این دیدگاه کارنامه وی را دارای یک تم واحد روانشناختی ارزیابی کرد].
اما فیلمی چنین مستقل و یک درام زیبا، بازیچه دست افراطیون وطنی شد. کشتی گیر شهریور ماه امسال در جشنواره ونیز به نمایش در آمد و داوران جشنواره نیز با اهدای شیر طلایی خود از آن ستایش به عمل آورند و حتی اغلب رسانه های ایرانی از جمله روزنامه انتخاب خبر از موفقیت این فیلم دادند. اما کشف و مشاهده لینک اینترنتی گزارش خبرنگار ایتالیایی درباره فیلم که تصادفاً صحنه نبرد قهرمان فیلم را با یک ورزشکار سیاه پوست به اسم نمایشی آیت الله را که سعی دارد با میله پرچم جمهوری اسلامی وی را خفه کند، سبب بروز غوغای تازه ای برای منحرف کردن اذهان عمومی از انتخابات ریاست جمهوری جدید و طبعاً ساختن فضا به نفع احمدی نژاد شد.
اما نکته گیران یک موضوع را عامدانه از قلم انداخته و صلاح در افشای آن نمی بینند. و آن اینکه فیلم هیچ ارتباط مستقیمی با ایران یا جمهوری اسلامی(نباید این دو را با هم اشتباه گرفت) ندارد. کشتی گیر از دید کارگردان، بازیگران و منتقدان با تجربه، صرفاً درام شخصی یک ورزشکار است و نبرد او با آیت الله فقط در ۱۵ دقیقه پایان فیلم رخ می دهد.
اما نگاه های سطحی و شتاب زده با هدف قبلی، قصد ساختن یک غوغای تازه را دارند(مطمئن باشید اگر آیت الله پیروز شده بود، این فائق آمدن حزب الله بود بر جبهه کفر امپریالیستی!). تمامی این ماجرا و این خشم دیرهنگام چیزی نیست جز ترفندی برای انحراف افکار عمومی، چون غوغا سالاری یکی از کارآمدترین حربه های جمهوری اسلامی در مقاطع سرنوشت ساز تاریخی سه ده اخیر بوده است. سخن از تئوری توطئه نیست، چون همزمانی کشتار ۱۳۶۷ و نوشیدن جام زهر با فتوای دیر هنگام آیت الله خمینی درباره آیات شیطانی نمونه ای آشکار در آفرینش این جنجال ها و جنگ زرگری است. که اگر چنین نبود باید ماه ها قبل از این واقعه و همگام با مسلمانان کشورهای دیگر به چاپ این کتاب اعتراض می کردند(چیزی که البته با آن هم مخالفم)!
اما بیایید با تئوری توطئه همراه شویم و کشتی گیر را امتداد پروژه حمله به جمهوری اسلامی خصوصاً و ایران عموماً ارزیابی کنیم. پروژه ای که به گمان حضرات، سینمای صد در صد صهیونیستی هالیوود پس از فیلم هایی چون ۳۰۰، این بار با به کار گرفتن یکی از فیلمسازان یهودی تبارش آن را به شکلی مزورانه پیش برده و قصد تخریب وجه نداشته جمهوری اسلامی را در اذهان جهانیان دارد. حال سوال اینجاست، اگر هالیوودی ها با استفاده از سینما چنین اهدافی را دنبال می کنند، آیا تبین کنندگان سیاست های سینمای ایران و حامیانش با دور ریختن میلیون ها تومان به پای کسانی چون سازنده اسکادران عشق به دنبال چنین کاری نبودند؟
چطور وقتی آرونوفسکی یهودی فیلمی در نقد آموزه های قبالامی سازد(پی)، بچه خوبی است و حالا با نمایش یک صحنه که به تریج قبای حضرات خورده حکم مرتد و ناصبی را یافته است؟! چرا وقتی ورزشکار آمریکایی بر ورزشکار نماینده جمهوری اسلامی پیروز می شود، فقط یک مسابقه ورزشی را برده است و زمانی که برعکس آن اتفاق بیفتد مشت محکمی بر دهان امپریالیسم نواخته شده؟
سخن اینجاست که حتی با این دیدگاه سینمای جمهوری اسلامی در ۳ دهه گذشته نتوانست فیلم تبلیغاتی قابل اعتنایی هم با همین فیلمسازان ارزشی تولید کند و بس!
بنابراین اعلام می کنم کشتی گیر یک درام با ارزش است و هیچ ارتباطی به این بازی های کثیف سیاسی ندارد که اگر داشت تهیه کنندگانش با وجود صرف ۷ میلیون دلار و بعد از گرفتن شیر طلایی ونیز آن را در ۴ سالن سینما به نمایش نمی گذاشتند تا بعد از دو ماه و افزودن بی سر و صدای چند سالن دیگر، فقط ۱ میلیون دلار به دست بیاورند. بلکه آن را حسابی در بوق و کرنا می کردند تا به آن هدف سیاسی خود برسند. شاید هم از خشم برادران حزب الهی ترسیده اند!
▪ از طنز روزگار همین فیلم سرچشمه برای نمایش در یکی از جلسات سینمای معناگرا در سینما فرهنگ انتخاب شده بود و عبدالله اسفندیاری متولی این برنامه چند روز قبل از نمایش فیلم در گفت‌وگویی اعلام کرد که در جلسه نقد و بررسی فیلم، توهین آرنوفسکی و فیلم آخرش به ایران را محکوم خواهد کرد. ولی این اقدام هم چاره ساز نشد و بعد از نمایش فیلم، هیئت اسلامی هنرمندان طی بیانیه ای با عنوان «نمایش فیلمی از یک فیلمساز هتاک در سینما فرهنگ» نسبت به این اقدام واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد. از متن بیانیه هم معلوم بود که هیچ کدام از حضرات فیلم را ندیده اند، چون آیت الله را یک ایرانی فرض کرده بودند.
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید