جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


آسیب شناسی رفتارخشونت آمیز جمعی جوانان


آسیب شناسی رفتارخشونت آمیز جمعی جوانان
مبنای مقاله حاضر پژوهشی بنیادی است که هدف اصلی آن، آسیب شناسی رفتارهای خشونت آمیز جمعی جوانان در مراسم ورزشی، با تأکید بر مسابقات فوتبال بین تیمهای سرشناس و بازیهای حساس بوده است.
درعین حال، چارچوب نظری و فرضیات تحقیق بگونه ای طراحی شد که منجر به داده های کاربردی برای مسئولان و سیاست گزاران ناجا و مقامات ذیربط کشوری گردد.
جامعه آماری و حجم نمونه این پژوهش را ۸۰۰ نفر از جوانان گروه سنی(۱۵-۳۵ ساله) ساکن در تهران بزرگ تشکیل داد که برای تماشای مسابقات فوتبال طی دو مسابقه بین تیمهای سرشناس مسابقات لیگ برتر سال ۱۳۸۴ در ورزشگاه آزادی تهران حاضر شده بودند
داده ها با اجرای پرسشنامه محقق-ساخته شامل ۸۰ سوال بسته و باز و نیز، از طریق ثبت و ضبط مشاهدات و شنیده های پرسشگران آموزش دیده حاضر دربین تماشاگران و تحلیل محتوای آنچه که طرفداران تیمها ابراز و اظهار می کردند، جمع آوری شد.
تمامی فرضیه های پژوهش تایید شد و عوامل اصلی تاثیرگذار روی رفتارهای خشونت آمیز جوانان به تفکیک عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی/روانی و محرکهای بیرونی یا محیطی شناسایی گردید و سهم هریک از این عوامل تعیین شد. فشرده نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر تبیین خشونت جوانان حاضر در ورزشگاه برای تماشای فوتبال بطور خلاصه به شرح زیر است:
عواملی مانند سکونت در مناطق محروم و فاقد امکانات تفریحی و ورزشی، غربتی بودن در شهری مانند تهران، بیکاری و کمی درآمد، پایگاه نازل اقتصادی/اجتماعی، موجب احساس بی هویتی و ناکامی در جوانان می شود. در نتیجه، خود را به تیمها و ورزشکاران معروف منتسب کرده و از آنها اسطوره می سازند و با وارد شدن خدشه به اسطوره ها عکس العمل نشان می دهند.
آسیب شناسی رفتارهای خشونت آمیز جمعی ، منجر به ارائه پیشنهادهایی برای پیشگیری از خشونت در ورزشگاهها و تغییر در رفتارهای دست اندرکاران راه اندازی و مدیریت مسابقات رهنمون گردید.
خشونت و پرخاشگری به یکی از مسایل اجتماعی مهم و درخور توجه جوامع تبدیل شده است. افراد و گروه‌های زیادی به دلایل و بهانه‌های گوناگون با درگیر شدن در فرآیندهای خشونت‌آمیز آسیب‌های فراوانی را به خود و سایرین وارد می‌کنند. در بسیاری از درگیری‌های خشونت‌آمیز، لاجرم نیروی انتظامی مداخله می‌کند و خشونت و درگیری وارد مرحله متفاوتی می‌شود. در مواردی نیز به دنبال مداخله پلیس و خاتمه درگیری‌ها، پدیده خشونت جمعی در زمان‌ها و مکان‌های دیگری و گاه در ابعادی بسیار گسترده‌تر بروز می‌کند که نتیجه آن، تخریب اموال عمومی، صدمات جانی و مالی افراد ماجراجو و حتی بی‌طرف و یا عابران و غیره است. از این رو، شناخت همه جانبه پدیده خشونت، بویژه از ابعاد روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناختی، به منظور دستیابی به راهکارهای اصولی برای پیشگیری و نیز کنترل آن از دغدغه‌های اساسی جوامع دموکراتیک است.
عوامل متعددی می‌توانند در شکل‌گیری رفتارهای مختلف جوانان که صورت خشونت بخود می‌گیرند موثر و نقش آفرین باشند . شناخت علمی این عوامل بمنظور رسیدن به یک درک جامع از ماهیت این مساله بسیار مهم است . همچنین، ضروری است عواملی که می‌توانند بستری مناسب برای مراقبت و حمایت از جوانان در جهت احتراز از خشونت فراهم آورند بخوبی شناسایی شوند.
تحقیقات زیادی حاکی از آنست که وجود یک عامل ریسک(Risk Factor)در یک فرد به تنهایی نمی‌تواند موجب بروز رفتار ضد اجتماعی و خشونت بار بشود. عوامل متعددی لزوماً باید با هم ادغام شوند تا در یک دوره زمانی مربوط به رشد فرد و تحول به دوره بلوغ و بزرگسالی رفتار وی را شکل ویژه‌ای بخشند.عوامل ریسک به عواملی اطلاق می‌شوند که شواهد قوی برای ارتباط علمی آنها با یک مساله یا پدیده خاص عواملی چون: بیکاری و فقدان درآمد کافی برای زندگی، بویژه برای تامین امکانات ورزشی، تفریحی، و گذران سالم اوقات فراغت برای نوجوانان و جوانان که نیاز مبرم و انکار ناپذیری برای آن به مانند نیاز گیاه به آب، دارند، و یا شرایطی چون غربتی بودن، طرد شدگی، اخراج از مدرسه و یا اجبار در ترک تحصیل، احساس بی عدالتی/بی قدرتی اجتماعی، نبود خانواده حمایت گر و قابل اتکا، احساس محرومیت/ناکامی در برآورده شدن خواسته ها و آمال کوچک و بزرگ و عواملی نظیر اینها می توانند فرد را در مسیر حوادث و شرایط نامطلوب و خطرآفرین قرار دهند. بویژه اگر الگوهای یادگیری اجتماعی و گروه های نقش آفرین مناسبی در اختیار نباشد، احتمال الگوپذیری و مدل سازی منفی و ناسالم برای جوان فراهم تر می شود و زمینه مناسبی برای رفتارهای نابهنجار و ضد اجتماعی فراهم می گردد. عوامل حمایت‌کننده، از طرف دیگر، عواملی هستند که بالقوه احتمال درگیر شدن در رفتار خطر آفرین را کم می‌کنند. این عوامل می‌توانند در سطح و ابعاد خطری که یک فرد آنرا تجربه می‌کند تأثیرگذار باشند و یا می‌توانند رابطه بین ریسک و بازده یک رفتار را تعدیل کنند. وجود دارد.
یکی از راه‌های درک و شناخت پویایی بین عوامل ریسک و حمایت‌کننده اینست که این عوامل را در چارچوب اکولوژیک یا زیست‌محیطی مورد توجه قرار دهیم. با استفاده از یک مدل اکولوژیک می‌توان تشخیص داد که هر فرد در چارچوب شبکه پیچیده‌ای از زمینه‌های فردی، خانوادگی، اجتماعی و محیط زندگی خود عمل می‌کند که روی ظرفیتش برای احتراز از ریسک تأثیرگذار است.
هدف عمده این تحقیق آسیب شناسی جوانان خشونت گراست. یاین معنا که دریابیم جوانان با توجه به متغیرهای مختلفی نظیر ویژگی‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی در چه مواردی، تحت چه شرایطی، و با تاثیرپذیری از کدام عوامل مداخله گر، چه نوع رفتارهای خشونت‌آمیزی را مرتکب می شوند.
دیگر اهدافی این تحقیق شناسایی محرک‌های محیطی بروز خشونت در بین جوانان نظیـر کمبود امکانات در ورزشگاه، برخورد مسئولان برگزاری مسابقات، نحـوه بـرخـورد پلیـس است.
در تحلیـل خشـونت بایـد از حـد انگیـزه‌هـای شناختی و روان‌شناسانه گذر کرد و پدیده پرخاشگری را در ارتباط با موضوع عام‌تری مانند”همبستگی اجتماعی“(Sociol Solidarity) ارزیابی نمود. به اعتقاد دورکیم مسائل اجتماعی را با توجه به میزان همبستگی اجتماعی قابل تحلیل اند به زعم وی، پرخاشگری ممکن است از فقدان سازگاری فرد با اجتماع بزرگتری ناشی شود که وی را احاطه کرده است. این ناسازگاری از دو منظر قابل بحث است. از یک منظر بیانگر ناسازگاری فرد با جامعه بزرگتری است که تعیین کننده شیوه‌های هنجاری است که در این حالت می‌توان اشکال رسمی تنظیمات اجتماعی اعم از قوانین و مقررات مدنی و جزایی را مشاهده کرد.
پلیس در چنین وضعیتی سمبل اراده سیاسی دولت و قوه اجرایی قوانین رسمی است. از منظر دیگر، ناسازگاری فرد با اجتماع عام می‌تواند دال بر سازگاری یا انسجام وی با گروه‌های کوچکتر مورد علاقه او باشد. در این حالت، مفاهیم فرد واجتماع کجرو قابل توجه‌اند و نشان می‌دهند که سست شدن یکپارچکی و وحدت فرد با جامعه کلان می‌تواند به معنای تشدید وحدت و انسجام او با گروه‌های دیگر محسوب گردد. دورکیم راه حل مشکل اجتماعی را در ایجاد سازمان گروه‌های حرفه‌ای می‌بیند که جذب افراد و ادغام آنها در کلیت اجتماعی را تسهیل خواهند کرد (آرون، ۱۳۷۰ : ۳۵۸ نقل به مضمون). در غیر این صورت، تشکیل گروه‌های نابهنجار و معارض امری مسلم و قابل پیش‌بینی است. ”ساترلند“(Sutherland) (۱۹۴۰) در تحلیلی که از انحراف و چگونگی شکل‌گیری آن به دست می‌دهد در واقع، به نوعی در نظریه همبستگی اجتماعی دورکیم تعدیل ایجاد می‌نماید. تمایل شخص به سازگاری یا انحراف از هنجارهای اجتماعی به ارتباطات نسبتاً پی‌درپی او با دیگرانی بستگی دارد که تشویق کننده رفتار متعارف و یا تخلف و انحراف از هنجارها هستند (همان منبع ، ۱۳۵ ، نقل به مضمون).
هیرشی (Hirschi) تحلیل دیگری درباره انحراف به معنای عام آن ارائه می‌کند. اگرچه وی نیز مستقیماً به خشونت نظری ندارد ولی نظریه کنترل او امکان بررسی دقیق‌تری را درباره پرخاشگری، به عنوان یکی از صورت‌های انحراف و ناهنجاری، به دست می‌دهد.
به نظر هیرشی (۱۹۶۹) ماهیت کنترل اجتماعی به نوع انتظاری که مردم از عواقب رفتار خود دارند بسیار وابسته است. تصور سرزنش شدن از سوی خانواده یا دوستان کفایت می‌کند تا بسیاری از آنها از وسوسه ارتکاب خلاف فارغ شوند (همان منبع ، ۱۳۵ : نقل به مضمون) . او استدلال می‌نماید که سازگاری حاصل چهار نوع کنترل اجتماعی است: در وهله اول هر قدر تعلقات (Attachments) فرد بیشتر باشد امکان سازگاری او بیشتر است. به تعبیری دقیق‌تر، روابط ضعیف با خانواده، گروه همسالان و مدرسه سبب می‌شود تا مردم آسان‌تر به انحراف کشیده شوند. به علاوه، افرادی که توافق بیشتری بر سر فرصت‌های مشروع دارند (Commitment) و احساس می‌کنند که فرصت‌های قانونی بیشتری در اختیار دارند، سازگاری بیشتری از خود نشان می‌دهند
در بین نظریه‌پردازان مکتب و یا پارادایم کنش متقابل نمادین بی‌تردید آوازه ”بلومر“(Blumer)، بویژه درباره اهمیتی که او برای بررسی و طبقه‌بندی ”جماعت‌ها“(Crowds) قائل است، از همه بیشتر است. بلومر در بررسی‌ها و کاوش‌های دقیق خود درباره جماعت‌ها می‌کوشد تا شکل‌بندی اجتماعی آن را با یکدیگر مقایسه کند و پس از تفکیک مفهومی چهار نوع جماعت از یکدیگر، آنها را در رابطه با مفاهیمی همچون شورش و جنبش اجتماعی تحلیل نماید. در تقسیم‌بندی بلومر از جماعت‌ها به ترتیب، چهار نوع جماعت ”اتفاقی“(Casual)، ”آئینی یا میثاقی“ (Conventional) ، ”نمایشی“(Expressive) و ”فعال“(Active) قابل تشخیص‌اند. مهمترین قاعده‌ای که در طبقه‌بندی بلومر به چشم می‌خورد و بویژه برای تحلیل خشونت جمعی قابل توجه نیز محسوب می‌گردد، امکان و نحوه تبدیل هر یک از جماعت‌های اتفاقی، نمایشی و میثاقی به جماعت فعال است.(Blumer, H. ۱۹۵۱).
الف) مطالعات مربوط به خشونت در جهان:
در تحلیل خشونت به عنوان یک نوع از رفتار اجتماعی می‌توان تلقی”پیتر بلا“( (Peter Blauاز سطح واقعیت اجتماعی را به شکل دقیق‌تری مدنظر قرار داد. ”کنش متقابل اجتماعی" نخست در چارچوب گروه‌های اجتماعی رخ می‌دهد. انسان‌ها هر گاه احساس کنند که بودن در یک گروه پاداش‌هایی بیشتر از گروه‌های دیگر به آنها عرضه می‌دارد جذب آن گروه شده و به آن کشش پیدا می‌کنند،و برای پذیرفته شدن نیز باید پاداش‌هایی را به اعضای گروه ارائه کنند.
”فورسایت“از دو طبقه بندی کلی بحث می کند. به نظر او تجمعات انسانی را یا می توان در قالب جماعت(Crowd) و یا در چارچوب جنبش های دسته جمعی (Collective Movement) جای داد. فورسایت جماعت ها را معادل گروه به معنای شناخته شده کلاسیک نمی داند، بلکه در واقع آن را معادل یک تجمع اجتماعی بشمار می آورد (Forsyth: ۱۹۹۰ (. به نظر فورسایت جماعت ها خود به دو نوع جماعت بی تکلف (Casual Crowd) وجماعت مرسوم (Conventional Crowd) تقسیم پذیرند. ، بررسی‌های مربوط به آشوب‌های شهری دهه۱۹۶۰ در محلات سیاهپوست نشین آمریکا نشان داد که بیشتر آشوبگران از عناصر بزهکار، یا حتی افرادی که از مزایای رفاه اجتماعی استفاده می‌کرده‌اند، نبودند. روی هم رفته، بیشتر آشوبگران را افرادی تشکیل می‌دادند که دارای مشاغل کارگری پست بوده و معمولاً‌ بیشتر از سایر سیاهپوستان شهرنشین نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی آگاه و مطلع بودند و در فعالیت‌های مبارزاتی برای کسب حقوق مدنی شرکت می‌کرده‌اند. به علاوه، اگرچه آشوب‌ها تصادفی به نظر می‌رسید، کلیه اموالی که مورد حمله و یا غارت قرار می‌گرفت عملاً به سفیدپوستان تعلق داشت.
"ریچارد برک" استدلال می‌کند که برای درک فعالیت‌های افراد در جماعت‌ها باید آنها را به عنوان پاسخ‌های منطقی به موقعیت های ویژه در نظر گرفت (۳۷ : ۱۹۷۴ Berk) . در واقع، اجتماع افراد در جماعت‌ها غالباً فرصتی برای دستیابی به اهداف، با کمترین هزینه برای شخص فراهم می‌آورد. به بیان دقیق‌تر، افراد در موقعیت جماعت‌ نسبتاً گمنام هستند و از این طریق می‌توانند از عواقب افشای اعمال و رفتارهایی که در غیر این صورت به مجازات منجر می شود بگریزند. ”وقتی افراد به شکل جمعی عمل می‌نمایند، قدرتی به مراتب بیشتر از زمانی خواهند داشت که به عنوان شهروندانی منفرد دست به عمل می‌زنند“ (۹۲ : ۱۹۷۲ : Turner and Killian ) .
رشد و تحول نظریه‌های روان‌شناسی جمعی به شکل فوق بتدریج مباحث تازه‌ای در زمینه نظریه ”فردیت‌زدایی“ (Deindividuality Theory) باز کرد. ”آلپورت“و ”داینر“از دانشمندانی بودند که دقیقاً برخلاف دیدگاه کلاسیک کوشیدند وجوه فردگرایانه رفتار جماعت‌ها را برجسته نمایند. آلپورت چنین استدلال می کرد که ”اگرچه هیجان شدید و انرژی فراوانی که در درون جماعت‌ها وجود دارد به کم رنگ شدن اندوخته‌ها و آموخته‌های ذهنی و شناختی افراد منجر می‌شود ولی در نهایت، افراد در موقعیت جماعت‌ها برطبق انگیزه‌هایی عمل خواهند کرد که خود آن انگیزه‌ها اساس آگاهی و آموخته‌ها را تشکیل می‌دهند“.برای درک بهتر نظریه آلپورت تفکیک و تمایز میان دو اصطلاح”روان‌شناسی گروه“ و”روان‌شناسی جماعت“ ضروری است. براساس نظر آلپورت، روان‌شناسی گروه بر اندیشه ًتسهیل اجتماعیً (Social Facilitation) استوار است؛ امری که در آن انرژی افراد منجر به بیان پاسخ‌هایی آموخته شده می‌شود. از این حیث، فردیت امری”بیان شده“ (Accentuated) است. آلپورت استدلال می‌کند که در جماعت، در حالی که انرژی بزرگ و متراکم می‌شود، پاسخ‌های‌ آموخته شده به یکباره فرو می‌ریزند و در مقابل، هر آنچه باقی می‌ماند لایه‌ای از غرایز است که براساس آن یادگیری شکل می‌گیرد. از این رو، جماعت‌ به زعم آلپورت مبتنی بر محرک‌ها و انگیزه‌های اساسی نظیر میل به غذا، نیازهای جنسی و. ..بوده و بشدت تمایل به درگیری با هر چیزی که مانع تشفی چنین نیازهایی می‌شوند دارد (۱۹۷۴ : Allport).
پژوهشگرانی که به مطالعات مربوط به خشونت جمعی می‌پرداختند بتدریج در سال‌های دهه۱۹۸۰ این موضوع را در تعامل با پلیس مطرح ساختند. به طور کلی در دهه فوق دپارتمان‌های پلیس به شیوه‌های مختلفی می‌کوشیدند تا از دانش روان‌شناسی اجتماعی سود جویند. در واقع، در این دهه بود که اصطلاح”پلیس/روان‌شناس“ (Police Psycologist) در حوزه فعالیت‌های پلیس به رسمیت شناخته شد. خدماتی که روان‌شناسی به پلیس ارائه می‌داد شامل مواردی بود که می‌توانست هم در تقلیل استرس‌های نیروی پلیس و هم در کاهش خشونت مفید باشد.
رهنمودهای دانش فوق به پلیس خاصیتی پیش‌گیرانه داشت (۱۹۹۴ : Scrivner). با این حال، مسائلی که در ارتباط با پلیس و در بررسی‌های مربوط به خشونت جمعی قابل توجه بودند صرفاً مسائلی به شمار نمی‌آمدند که به آسیب‌شناسی نیروهای امنیتی منحصر شود. موضوعات دیگری نظیر رفتار یا کنشی که پلیس در مواجهه با مردم به منظور حفظ امنیت و آرامش می‌توانست از خود نشان دهد نیز به عنوان بخشی از مساله خشونـت جمعـی لحـاظ گـردید. بـه بیـانی دقیق‌تر، این مساله مورد توجه قرار گرفت کـه پلیـس در تحـریک مـردم به نا آرامی چه نقشی می‌تواند داشته باشد و مسئولیت آن تا کجاست؟ در این زمینه می توان به تحقیقی با عنوان ًحق اعتراض؛ کنوانسیون ملی دموکراتیک شیکاگوً اشاره کرد که در سال۱۹۶۸ توسط دانیل واکرDaniel Walker) ) در امریکا انجام گرفت. در این تحقیق رویارویی های خشونت بار تظاهر کنندگان و پلیس در پارکها و خیابانهای شهر شیکاگو در طول هفته کنوانسیون مورد توجه قرار گرفت. گزارشی مبسوط با اسناد و مدارکی شامل بیست هزار صفحه از ارزیابی ۳۴۳۷ نفر شاهد عینی یا مشارکت کنندگان در تظاهرات و ۱۸۰ ساعت فیلم و بیش از۱۲۰۰۰ حلقه فیلم ارائه شد. در این تحقیق بررسی رفتار پلیس در شکل گیری خشونت یکی از اهداف عمده محسوب می شد.
در پژوهش کنترل رفتار ضد اجتماعیً (Policing Anti-Social Behaviour) که توسط دو پژوهشگر گروه تحقیقاتی پلیس با نامهای نیک بلاند Nick Bland ) ( و تیم رید (Tim Read)در انگلستان و درسال۲۰۰۰صورت گرفت پلیس و تاثیر آن بر نحوه کنترل خشونت ارزیابی گردید. تمرکز این تحقیق بر توانمندسازی پلیس و مردم در مواجهه با مشکل بود. به طور کلی، بخشی از سلسله مطالعاتی محسوب می گردید که از دهه۱۹۹۰ به این طرف در گروه تحقیقاتی پلیس انگلستان انجام گرفت.
از دهه۱۹۶۰ حوزه جدیدی در مطالعات خشونت جمعی، یعنی خشونت بازیگران و یا طرفداران تیم‌های ورزشی مورد توجه قرار گرفت. و پس از آن در بسیاری دیگر از کشورها گسترش پیدا کرد. درباره شکل‌گیری حوزه اخیر در مطالعه خشونت جمعی می‌توان تغییر در گفتمان حاکم بر جوامع اروپایی صنعتی را یکی از عوامل قابل توجه در نظر گرفت. اگر در گذشته و در گرماگرم فضای انقلابی سده‌های هیجده و نوزده میلادی خشونت بیشتر در قالب شورش سیاسی و بویژه به شکل اعتصابات کارگری و نظایر آن نمود می‌یافت، در سال‌های بعد از دهه۶۰ رفته‌رفته ورزشگاه‌ها به جایگاه مناسبی برای بروز این قبیل درگیری‌ها تبدیل شد.
پژوهشگران مختلفی، بویژه آندسته از محققانی که به مکتب لیستر معروفند، با استناد به آمار خشونت‌های سیاسی و اجتماعی که شکل عمده‌اش نزاع‌های خیابانی مرسوم در محلات متعلق به طبقات کارگر بود، اشاره به روند نزولی این نوع خشونت‌ها می‌کنند. براساس تحقیقات این پژوهشگران، ورزش و اوقات فراغت، تنها عرصه‌ای در زندگی اجتماعی بریتانیایی‌ها بوده که در جریان قرن بیستم خشونت در آن با افزایش مواجه بوده است. به نظر آنان، وقوع دگرگونی‌هایی نظیر نوسازی مناطق کارگرنشین، آرایش جدید ساکـنان نقـاط شهـری، تمکیـن تدریجی و سازگاری طبقات کارگر با ارزش‌های حاکم سبـب شـد تـا سنـت نـزاع‌هـای خیـابانی طبقات کارگر بتدریج روبه زوال گذارد و تعـداد انـدکی از ایـن افـراد کـه کمـاکان بـه سنت گذشته گرایش داشتند برای عمل بـه آن سنـت بـه ورزش رو آوردنـد. در واقـع، افـزایش "اوبـاش‌گری"(Hooliganism) در فوتبـال را تـا حد زیادی می‌توان به عنوان نوعی انتقال خشونت از عرصه اجتماعی به حیطه ورزش تبیین کرد (Dunning،۱۹۹۳ : ۵۷-۸) .
نکته قابل توجه دیگر تاثیر عامل اجتماعی/ اقتصادی نظیر فقر و برخی دیگر از عوامل اجتماعی در بروز رفتار پرخاشگرانه است. این موضوع که "فقر بر شکل‌گیری خشونت چه تاثیری دارد" غالباً همانگونه کهت‌ها آن را کم اهمیت تلقی می کنند در بررسی‌های اجتماعی با کم توجهی همراه شده است. برخی دول
ب) مطالعات مربوط به خشونت جمعی در ایران :
در ایران مطالعات علمی مربوط به خشونت جمعی سابقه چندان درازی ندارد. اگرچه برخورد فرهنگی و سیاسی این کشور در خلال دویست ساله اخیر تاحدی مسائل اجتماعی آن را به تحولات اجتماعی تمدن غرب پیوند زده و باعث گردیده تا جریان‌های اجتماعی ـ فرهنگی نسبتاً عمیقی سربر آورد و به نوبه خود به شکل‌گیری تحولات فکری و اجتماعی جدیدی منجر شود ولی هیچیک از این جریان‌ها تا همین اواخر مورد توجه محافل علمی و تحقیقاتی مراکز داخلی قرار نگرفته است. غالب اشاراتی که به مسائل اجتماعی ایران معاصر یا دورران دویست ساله اخیر صورت گرفته بیشتر از سنخ بررسی‌های تاریخی بوده که به نوبه خود اگرچه گنجینه مهمی از رویدادهای وقایع اجتماعی این کشور در دو قرن یاد شده بشمار می‌رود ولی کمتر مورد استفاده گسترده و دقیقی از سوی محافل دانشگاهی، بویژه از حیث بررسی و مطالعه پدیده خشونت جمعی، قرار گرفته است.
یکی از مشخص‌ترین عنصری که در زمینه سابقه تاریخی موضوع خشونت جمعی ممکن است مفید باشد پدیده ”شورش“است که غالباً با التفات به انگیزه‌ها و عوامل اقتصادی نظیر فقر، نابرابری و محرومیتسم‌های شکل‌گیری آن را ،مشابه آن چیزی که نظریه‌پردازان اجتماعی و روان‌شناسی غرب در تحلیل جماعت‌ها انجام داده اند، بررسی نمایند. تحلیل شده است. از این حیث کتاب‌های زیادی به شورش‌ها و انگیزه‌های شکل‌گیری آن پرداخته‌اند بی‌آنکه نویسندگان آنها خواسته باشند مکانی
غالب این نویسندگان ضمن بررسی اوضاع اجتماعی کشور اشاراتی نیز به شورش‌ها کرده و کوشیده‌اند تا آنها را بر اساس موقعیت اجتماعی و اقتصادی کشور و متاثر از فقر و محرومیت تبیین نمایند اگر چه جریان شکل‌گیری این مفهوم در ایران در پیوند فلسفه سیاسی و اجتماعی غرب شکل گرفته ولی در هر صورت نمی‌توان آن را در تحلیل خشونت جمعی و بررسی مکانیزم‌های شکل‌گیری جماعت‌ها نادیده گرفت. چنین اشاراتی در آثار محققان ایرانی دیگری نیز قرار گرفت. به عنوان نمونه، احمد اشرف در اثر معروف خود، ”موانع تاریخی سرمایه‌داری در ایران“، بخش‌هایی از کتاب خود را به مساله عدم امنیت، فقر و تاثیر آن بر نا آرامی‌ها و شورش‌های داخلی اختصاص داده است (اشرف، ۱۳۵۹ : ۳۹). بدین ترتیب عمده‌ترین ملاحظات محققان درباره تحلیل جماعت‌ها و خشونت‌های جمعی معطوف به اوضاع کلی جامعه ایران بوده و به هیچوجه در سابقه پژوهش‌های موجود، دست کم تا همین اواخر، بررسی خاصی در باب پدیده مورد بحث صورت نگرفته است.
در میان بررسی‌های جدیدتر، کتاب ”سیاست‌های خیابانی“ نوشته آصف بیات اهمیت برجسته‌ای دارد. بیات که کتاب ارزشمند خود را به سال‌های دهه۳۰ تا دهه۶۰ اختصاص داده است، می‌کوشد تا به جریانی ناشناخته اشاره نماید که به لحاظ تحلیلی تا حدود زیادی با فرآیند شکل‌گیری جماعت‌ها و چگونگی تبدیل آنها به جماعت فعال و سپس شورش آموزنده است
به اعتقاد بیات، از دهه۱۳۳۰ به بعد صدها هزار خانواده تهیدست، بخشی از جریان طولانی و پیوسته مهاجرت از روستاها و شهرهای بزرگ راشکل ‌دادند. اینان به سبب آنکه در اصلاحات سال‌های ۱۳۳۰ تا۱۳۴۰ فاقد زمین بوده و قادر به ادامه معیشت در اقامتگاه‌های اولیه خود نبودند تلاش کردند تا بتدریج به سمت شهرهای بزرگی نظیر تهران مهاجرت کرده و جایگاه‌های مناسبی را برای ادامه حیات خود در سیستم شهری پیدا کنند و از آنجا که در شهرها نیز گروه مذکور مورد حمایت دولت قرار نمی گرفتند بتدریج با اقداماتی غیر قانونی نظیر رشوه به تحکیم موقعیت زیستگاه غیر قانونی خود دست می زدند. در آستانه انقلاب اسلامی شمار این جوامع به پنجاه رسیده بود و در شرایط فوق بی‌آنکه خود بخواهند به یک ضد نیرو تبدیل شدند (بیات،۱۳۷۹ص ۱۲-۱۱ نقل به مضمون) .
در سال‌های اخیر، بویژه از دهه ۶۰ به این سو، تمرکز عمده پژوهشگران مطالعات خشونت جمعی به خصوص بر حوزه‌های خشونت ورزشی خصوصا فوتبال تمرکز یافت. توجه به بررسی خشونت ورزشی به دلیل فرصتی بود که فوتبال برای اجتماع تعداد کثیری از جوانان فراهم می‌کرد. به طور کلی، سابقه اجتماعات ورزشی منجر به خشونت به اوایل دهه۵۰ می‌رسد، هر چند وقایع ورزشی فوق در سال‌های بعد از انقلاب، بویژه بعد از دهه۶۰ افزایش پیدا کرد.
به طوری که اولین حادثه اوباشگری فوتبال که به اغتشاش اجتماعی انجامید به بازی بین دو تیم پرسپولیس با پاس مربوط می‌شود که قرار بود در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۶۳ در ورزشگاه شهید شیرودی انجام شود. تماشاگران حاضر در ورزشگاه (تعداد آنها بیش از ۳۰ هزار نفر بر آورد می‌شد) به داخل زمین هجوم آوردند، تیرک دروازه‌ها را از جا کندند و زمین چمن ورزشگاه را به آتش کشیدند. به دنبال دخالت ماموران پلیس، تماشاگران به بیرون از ورزشگاه رفتند و به اموال عمومی آسیب رساندند. در پی این حادثه بازی‌های باشگاهی فوتبال شهر تهران تعطیل اعلام شد (رحمتی ، ۱۳۸۱ به نقل از روزنامه کیهان ورزشی سال۱۳۸۰، شماره۱۵۶۱) .
خسارت‌هایی که در جریان برخی از بازی‌ها بوجود می‌آمد بعضاً بسیار شدید بود. به عنوان مثال، در جریان رقابت‌های باشگاهی فوتبال در شهر تهران برای جابجایی تماشاگران در طول ۳۴ بازی فوتبال در سال‌های ۸۰-۱۳۷۹، تعداد ۵۱۵۷ دستگاه اتوبوس و ۸۷۵۳ دستگاه مینی‌بوس تجهیز شده بود که در پایان بازی تعداد ۱۱۵۲ دستگاه اتوبوس و مینی‌بوس متحمل خسارت‌هایی شدند.
بنابراین، توجه به خشونت‌های ورزشی نیز به یکی از محورهای بررسی اجتماعی پژوهشگران در بعد از انقلاب تبدیل شد. از اولین تحقیقاتی که صورت پذیرفت رساله دکتری با عنوان: ”تاثیر عوامل اجتماعی بر خشونت و پرخاشگری تماشاگران فوتبال“بود که در سال ۱۳۸۱ توسط ”مهدی رحمتی“انجام شد. در این رساله بر واکاوی خشونت و پرخاشگری در ورزش فوتبال ایران مورد تاکید است. نویسنده، خشونت و پرخاشگری در ورزش را به عناصر فرهنگی حاکم بر هر جامعه‌ای ارتباط می‌دهد و استدلال می کند که اکثر موارد برخوردهای خشونت‌آمیز و پرخاشجویانه تماشاگران فوتبال متاثر از جریان‌های اجتماعی است و با توجه به متفاوت بودن خاستگاه جریان‌های خشونت‌آمیز و پرخاشجویانه در جوامع مختلف، ریشه خشونت‌های طرفداران فوتبال نیز در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است
واکنش‌های بعضاً سختگیرانه و نسنجیده نیروهای حافظ نظم و کنترل اجتماعی، دگرگونی در الگوهای اوقات فراغت، گسترش شهرنشینی، اهمیت یافتن فوتبال و نقش هویت بخش آن برای طرفداران، به همراه توجه زیاد و افراطی رسانه‌ها به این ورزش از جمله عواملی هستند که در شکل‌گیری رفتارهای پرخاشجویانه، خشونت‌آمیز و گاه اوباشگرانه تماشاگران فوتبال در کشورهای مختلف نقش موثر دارند. اما علی‌رغم وجود تفاوت‌های مورد اشاره، شباهت‌هایی نیز می‌توان در نظر خصوصیات اجتماعی و فرهنگی طرفداران خشونت‌گرای فوتبال مشاهده کرد که از آن جمله می‌توان به خاستگاه طبقاتی پائین، رواج بیکاری بین آنان، تحصیلات پائین، و جوان بودن اکثر افراد اشاره کرد. (همان منبع : ۳۴۲ نقل به مضمون) .
یکی دیگر از بررسی‌های مربوط به خشونت‌گرایی تماشاگران فوتبال تحقیقی است که در سال ۱۳۸۲ توسط گروه جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران بـه انجـام رسیده است. در تلخیصی از این تحقیق عنوان شده که در خشـونـت‌گرایی تماشاگران ورزشی متغییرهای احسـاسی بـودن رفتـار، تیـم‌گرایی، جماعتی بودن، کینه توزی و سن، بیشترین تاثیر را بر خشونت‌گرایی دارند. (کاهه، ۱۳۸۲ : ۱۹۵ ، نقل به مضمون) .● چارچوب نظری و مدل فرضی تحقیق:
موضوع مورد بحث ما تحلیل نحوه پیدایش نوع خاصی از رفتار کجروانه، یعنی پرخاشگری است که در قالب فرآیندی پیچیده و ترکیبی که حاصل تعامل عواملی نظیر "هویت"،"موقعیت" و "رخدادهای روانی" افراد است تحلیل می شود. این نکته که فرد چگونه خود را تعریف می کند حائز اهمیت است.
مدل فرضی زیر به لحاظ نظری در درون یک موقعیت اجتماعی قابل تفسیر است. بدین معناکه فضای استادیوم ورزشی همانند دیگر صورتهای موسوم به "جماعت" به عنوان صورتی از "میدان اجتماعی" مطرح می شود که افراد با پیشینه و سوابق اجتماعی-اقتصادی فردی و خانوادگی و ویژگی های زیستمحیطی متفاوت خود در درون آن قرار می گیرند.
▪ روش اجرای تحقیق: تحلیل چند متغیری داده های تحقیق:
به منظور تحلیل جامع پدیده خشونت و ارزیابی ارتباط پیچیده میان متغیرهای موثر بر آن از تحلیل چند متغیری استفاده شد. با استفاده از روش تحلیل مسیر و رگرسیون چند متغیری، تبیین و پیش بینی تغییرات پدیده خشونت از طریق متغیرهای مستقل مقدور گردید و میزان، نقش و مشارکت هر یک از عوامل عمده در واریانس آن مشخص شد.
برای انتخاب متغیرها ابتدا متغیرهای مستقلی که رابطه معنادار با متعیر وابسته داشتند برگزیدیم و سپس با استفاده از آزمون همبستگی رابطه میان آنها محاسبه و متغیرهای مناسب وارد تحلیل شدند. همچنین، بر مبنای دانش و ملاحظات نظری پژوهش اقدام به آرایش متغیرهای برگزیده و تحلیل مسیر در قالب مدل فرضی نمودیم تا با این روش تاثیر مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای علت بر متغیرهای معلول، آشکار شود. از ترکیب اطلاعات کمی ماخوذ از ضرایب همبستگی با اطلاعات کیفی موجود درباره روابط علی، یک تفسیر و تحلیل کمی برای آزمون نظریه به دست آمده است .
براساس استدلال و مبانی نظری پژوهش سه دسته ویژگهای فردی/ شخصیتی، ویژگیهای اجتماعی، و ویژگیهای تحریک کننده در بروز خشونت موثر می باشند . اما در تحلیل مسیر و آرایش میان متغیرهای مستقل ، از متغیرهایی استفاده گردید که ارتباط آنها با خشونت براساس آماره های معتبر ثابت شده بود. بدین معنا که از میان ویژگیهای اجتماعی متغیرهای ٌاحساس بی هویتی /طردشدگی، ٌ احساس بی قدرتی / بی عدالتی، ٌ احساس ناکامی و محرومیتٌ،ٌ گرایش به اسطوره سازی، وٌ نظارت خانوادگیٌ وارد فرایند تحلیل چند متغیری شدند. از میان ویزگیهای فردی / شخصیتی ، متغیرهای سن، تحصیلات، وضعیت مهاجرت، مدت اقامت در تهران، وضعیت اشتغال،پایگاه اقتصادی/اجتماعی، ومنطقه سکونت مورد محاسبه قرار گرفتند .از میان عوامل تحریک کنند، متغیرهای تاثیرپذیری فرد از گروه، نحوه نگرش به حضور پلیس و سابقه ذهنی از عملکرد پلیس مورد محاسبه قرار گرفتند.
برای دستیابی به اطلاعات دقیق تر و یاسخگویی به این سوال که آیا اضافه کردن متغیرهای مستقل بیشتر، صحت ییش بینی متغیر وابسته خشونت را بهبود می بخشد و آیا از میان این متغیرهای جدید، بعضی از آنها در پیش بینی متغیر وابسته( خشونت ) مفیدتر از بقیه هستند از دو روش تحلیل رگرسیون چندگانه قدم به قدم و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده نمودیم که در روش اول متغیرهای پیش گویی کننده (مستقل)، تک تک به معادله اضافه می شوند و به دنبال آن اگر نقش معناداری در رگرسیون نداشته باشد، از آن حذف می شود. در روش دوم تمام متغیرهای مستقل موجود مستقیماٌ وارد معادله می شوند.
تمایلات شیدا گونه جوانان در هواداری از تیمهای ورزشی که به ویژه به شکل هواداران پروپاقرص تیمهای فوتبال (Football Fans) تعریف می شوند، بیشتر از آنکه تجربه ای عادی و معمولی از گذران اوقات فراغت در استادیومهای ورزشی باشد بیانگر تمایل افراد به هویت یابی است. این افراد به دلیل نارسایی هایی که در طول زندگی و در فرایند جامعه پذیری خود با آن مواجه بوده اند می کوشند تا نقصانها و ضعفهای خود را با توسل به هسته های اجتماعی متفاوتی از جامعه کلان ترمیم کرده و با توسل به تیم ورزشی مورد علاقه و قهرمانان و یا چهره های ورزشی، تعریف دوباره ای از خود بدست دهند و بدین ترتیب با پر کردن خلاء درونی خود هویت یابی کنند.
گرایش این قبیل افراد به الگوهای ورزشی بیشتر تابع مکانیسم "پالایش روانی"است. بدین معنا که با اسطوره سازی قهرمانان ورزشی محبوب خود به فقدان توانایی و قدرت در زندگی روزمره و طرد از حوزه مناسبات معمولی جامعه خود پاسخ می دهند. به بیانی دقیقتر، پیروی از قهرمانان تیم ورزشی و تاکید افراطی بر آنها بیشتر از کاستیها و نقصانهای هویتی چنین طرفدارانی حکایت دارد و نشان می دهد که جامعه در ایفای یکی از مهمترین کارکردهای اجتماعی خود، یعنی تقلیل فشارها و محرومیتهای زندگی دچار ضعف است. "فروید" برای جامعه کارکردی بسیار سازنده قائل است و این امر در واقعیتی ریشه دارد که وی آن را "پالایش روانی" می نامد. در حقیقت جامعه قادر است با اِعمال شیوه هایی خاص از فشارهای ناشی از محرومیتهای اجتماعی که ممکن است به شکل هیدرولیک متراکم و تخلیه شوند بکاهد.
مساله اساسی این افراد گمنامی آنها در بطن مناسبات اجتماعی روزمره و معمولی جامعه است که امکان "خود باوری" را از آنها سلب کرده و در نتیجه آنان را به موجوداتی فاقد معنا، بی هویت، مسخ و محروم از مزایای زندگی اجتماعی تبدیل کرده است. فرد جدا شده از هویت اصلی خویش با انتساب خود به اسطوره ها یا قهرمانان ورزشی، به نیاز درونی، یعنی وصل شدن به هسته اصلی جامعه پاسخ می دهد. همچون فردی که براساس اندیشه دورکیمی با گرایش به جامعه به پرستش روح جمعی خود دست می زند، اسطوره های جدید در میادین ورزشی را می ستاید و با همزادپنداری با چنین قهرمانانی از یک سو به ضعفها و نقصانهای روانی حاصل از طرد اجتماعی پاسخ داده و از دیگر سو همراه با قهرمانان احساسات ناشی از موفقیت و یا شکست در میادین ورزشی را به رویدادها و حوادث واقعی زندگی خود ربط می دهد. از سوی دیگر می توان به تاثیرپذیری فرد از گروه یا جماعت و نقش آن در گرایش به خشونت اشاره کرد که در این پژوهش همراه با گرایش به اسطوره سازی بیشترین نقش را در شکل گیری خشونت ایفا می کند.
به طور خلاصه براساس داده های پژوهش آسیب شناسی رفتار خشونت آمیز جوانان چنین است :
تماشاگران پروپاقرص تیمهای ورزشی به دلیل عواملی مانند منطقه سکونت، مدت اقامت در تهران، وضعیت اشتغال، پایگاه اقتصادی/اجتماعی احساس بی هویتی می کنند و برای فرار از این احساس ناخوشایند خود را به تیمها و ورزشکاران معروف منتسب می نمایند، از آنها اسطوره می سازند، با کوچکترین خدشه به این اسطوره، عکس العمل نشان می دهند. گویی که به خود آنها توهین شده است. از سوی دیگر متغیر تاثیرپذیری فرد از گروه نقش کمکی را ایفا می کند. وقتی در میان جماعت پرشروشور قرار می گیرند نقش "خود ملامتگر" بر اثر تاثیر گروه کمرنگ شده و به راحتی دست به تخریب اموال عمومی و درگیری می زنند.
● تحلیل نهایی داده های پژوهش:
جوانان پاسخگوی ما عمدتأ وابسته به قشرهای فقیر، محروم و مهاجران حاشیه نشین در تهران و حواشی آن بوده اند که با فرهنگی متفاوت و سبک و سیاق زندگی غیر منطبق با آنچه که مطلوب یک جامعه شهری در حال توسعه و تحول روزافزون است جذب گروههای هوادار تیمهای مختلف ورزشی و عمدتأ، فوتبال شده اند.
پیروی افراطی از قهرمانان ورزشی از کاستیها و نقصانهای هویتی چنین طرفدارانی حکایت دارد و نشان می دهد که جامعه در ایفای مهمترین کارکرد اجتماعی خود که تقلیل فشارها و محرومیتهای زندگی برای قشرهای محروم و خصوصأ، جوانان است، دچار ضعف اساسی است
● جمعبندی یافته های پژوهش:
الف) ویژگیهای فردی:
بیشتر پاسخ دهندگان، تماشاگران حرفه ای فوتبال، و یا هواداران پر و پا قرص برخی تیمهای فوتبال هستند. بطوریکه ۸۴ درصد آمدن به ورزشگاه و تشویق تیم دلخواه را یک وظیفه برای خود می دانند. حدود ۷۵درصد چند نفری یا به صورت گروهی به ورزشگاه می آیند. ۴۰ درصد غیر از تماشای فوتبال سرگرمی و تفریح دیگری ندارند . ۵/۶۱ درصد ازجامعه آماری ما عنوان کرده اند که حضور در ورزشگاهها و هواداری از تیم مورد علاقه در مسابقات فوتبال را برای پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی خود انتخاب کرده اند.
نزدیک به نیمی از آنان (۹/۴۸ درصد) بیکارند. از میان بیکاران، ۵/۷۲ درصد محصل و دانشجو بوده و مابقی، یا کار مناسب گیرشان نیامده است و یا از کار اخراج شده اند.
۷۰ درصد از شاغلین درآمد خود را برای گذران زندگی از "تا حدودی" تا "بسیارکم" ارزیابی کرده اند که نشانگر آن است که از نظر مالی در مضیقه هستند. ۵/۹۳ درصد وضعیت مالی مناسبی ندارند.و ۶۲ درصد از آنان وضع مالی پدرشان را متوسط تا خیلی بد ارزیابی کرده اند
بیش از۶۰ درصد از تماشاگران تا زیر دیپلم سواد دارند.و۳۷ درصد جوانانی که به مدرسه رفته اند، یک تا چند بار از مدرسه اخراج شده اند.
نزدیک به نیمی از تماشاگران (۳/۴۸ درصد) غربتی هستند، و از شهر و یا روستای دیگری به تهران مهاجرت کرده اند. ۴/۴۴ درصد از تماشاگران، والدینشان را متولد تهران معرفی کرده اند. ۴۴ درصد از پاسخ دهندگان ما در مناطق محروم و حاشیه ای زندگی می کنند.
▪ ۸/۳۰ درصد از این مهاجران، اصلاٌ احساس غربت نمی کنند(یعنی که بهرحال، از راههای مختلف و منتسب کردن خود به هواداران یک تیم فوتبال برای خود هویتی کسب کرده اند. ۵/۲۴ درصد از جوانانی که مهاجرند، احساس غربت از حد "زیاد تا خیلی زیاد" دارند.
▪ ۲/۵۳ درصد از پاسخ دهندگان ما تمایلی در حد متوسط به اعمال خشونت در بزرگسالی دارند. و بیش از نیمی از تماشاگران (۳/۵۳ درصد) خشن می باشند. ۶/۵۸ درصد از پاسخ دهندگان ما در دوران کودکی تجربه خشونت دیدگی داشته اند.
▪ ۵۲ درصد از پاسخگویان ما از کنترل و نظارت خانوادگی مناسب و کافی برخوردار نیستند.
اکثریت پاسخ دهندگان از مناطقی می آیند که زمین بازی، اگر هم اسمأ وجود داشته باشد اما، یا همیشه تعطیل است، یا نامناسب و غیرقابل استفاده است.
بر مبنای یافته ها، تقریبا تمامی پاسخ دهندگان ما، با در نظر گرفتن فاکتورهای مربوط به خشونت، جزو افراد خشن محسوب می شوند. بدین معنا که رگه هایی از رفتارهای خشونت آمیز و نابهنجار از حد "نسبتا خشن" تا "بسیار خشن" در همگی آنان وجود دارد. بدین ترتیب، می توان چنین نتیجه گرفت:
متغیرهایی نظیر فقر، خانواده پرجمعیت، سکونت در مناطق محروم و حاشیه ای، والدین ناتوان از اداره شایسته زندگی و نظارت و کنترل لازم روی فرزندان، بیکاری، نبود تحصیلات و سرگرمیهای سالم و سازنده و ...، در فراهم کردن زمینه برای رفتارهای نابهنجار و خشن سهم عمده ای دارند.
ب) ویژگیهای اجتماعی/روانی پاسخگویان :
نزدیک به ۸۰درصد جوانان از پایگاه اجتماعی/اقتصادی متوسط تا پائین برخوردارند.
▪ ۶۱ درصد از جوانان جامعه آماری ما احساس بی قدرتی / بی عدالتی متوسط به بالا دارند.و ۵/۸۷ درصد احساس ناکامی و محرومیت درحد "متوسط" تا "بالا" می کنند. ۸۸ درصد از پاسخگویان احساس بی هویتی / طرد شدگی متوسط به بالا دارند، و ۹۰ درصد از جوانان گرایش در حد "متوسط" تا "بالا" برای اسطوره سازی دارند. از داده های فوق می توان چنین نتیجه گیری کرد:
اجحاف و بی عدالتی، ناکامی و محرومیت در حد" متوسط" تا "بسیار زیاد" دارند که جملگی می تواند بخاطر عدم دسترسی به امکانات تحصیلی، تفریحی و ورزشی، کار و درآمد مناسب، و غیره باشد. عوامل تاثیرگذاری چون: فقر محیطی، نامناسب بودن مسکن و منطقه سکونت، تراکم جمعیت خانه و اکثریت این جوانان، احساس بی هویتی، طردشدگی اجتماعی ناشی از حاشیه نشینی و غربتی بودن، محله، نداشتن پشتوانه مناسب و مکفی خانوادگی و مسائلی از این دست مزید بر علت است.
ج) ویژگیهای محیطی تاثیرگذار بر رفتار خششونت آمیزجوانان:
▪ ۴/۶۲ درصد از پاسخ دهندگان تحت تاثیر جماعت و گروه قرار گرفته و از خواسته ها و فرامین گروه همالان پیروی می کنند. و تعداد کثیری از پاسخ دهندگان خود را موظف به دخالت در درگیریهای بین هواداران می پندارند. اکثریت هواداران از باخت تیم محبوب خود و یا "بد بیاری" بازیکنان اسطوره ای خود از حد متوسط تا بسیار زیاد ناراحت و خشمگین می شوند. و تحت تاثیر فشار گروهی، می توانند به هر اقدام متعصبانه و خشن دست بزنند. اکثریت جوانانی که واکنش های پرخاشگرانه دارند در مقابل بازی بد و ضعیف بازیکنان تیم خودی، از حد متوسط تا بسیار زیاد، عصبی و ناراحت می شوند تا آنجا که گرایش به تخریب و برخورد فیزیکی با آنان و به تبع آن، با بازیکنان تیم حریف پیدا می کنند.
داوری بد، وبه قول خودشان،"ناداوری" از عوامل بسیار تاثیرگذار در عصبیت تماشاگران و متشنج کردن ورزشگاه عنوان شده است، که متاسفانه تعداد وقوع ناداوری زیادتر از حد قابل قبول است.
مداخلات مربیان و مسئولان تیمها درحواشی زمین نیز موجب تحریک هواداران تیمها می شود.
نبود امکانات رفاهی مناسب در ورزشگاه از نظر تامین خوراکی و نوشیدنی مناسب و سالم و قابل دسترسی در سکوها، امکان تامین نیازهای زیستی را از این حیث به وجود نمی آورد.
تماشاگران عنوان کرده اند که در فرصتهای قبل از شروع و بین دو نیمه مسابقات، هیچ چیز قابل توجهی که موجب انبساط خاطر و رفع خستگی افراد شود در ورزشگاه اتفاق نمی افتد.
نزدیک به۴۰ درصد از پاسخگویان ما، از یک تا چند بار پشت در های بسته ورزشگاه ماندن را تجربه کرده و در خاطره خود ثبت کرده اند.
هرچند که درصد قابل توجهی از پاسخ دهندگان ما موافق حضور پلیس در ورزشگاهها بودند، اما تعداد کثیری نیز از نحوه برخورد بعضی از افراد نیروی انتظامی با خود و یا با دیگران از حد متوسط تا بسیار زیاد ناراضی و گله مند بودند.
▪ ۵/۲۶ درصد از خود پاسخ دهندگان معتقد بودند که علت آشوب جوانان در ورزشگاهها بیشتر بخاطر اعتراض به مسائل و مشکلات و محرومیت های زندگیشان است. در کل، باید گفت که به نظر تماشاگران، علل اصلی آشوب جوانان به ترتیب عبارتند از باخت تیم محبوب، عملکرد بد داور و متعاقب آن عملکرد بد پلیس.
عواملی مانند مدیریت ورزشگاه، رفتار برخی پرسنل مسئول مسابقات، توهین و تحقیر شدن تماشاگرانی که عمدتأ از "درب شرقی" استادیوم وارد و خارج می شوند، ساعات برگزاری مسابقات و ... از عوامل محیطی مؤثر بر تحریک و تهییج جوانان در ورزشگاه عنوان شده اند.
حضور نیروی انتظامی در هر تجمعی و از جمله در طی برگزاری مسابقات ورزشی بسیار ضروری و مغتنم است اما، نحوه صف آرایی آنان در مقابل نوجوانان و جوانانی که اکثرأ از طبقات محروم اجتماعی بوده و انباشته از انرژی سرکوب شده متراکم هستند، و نیز چگونگی رفتار فرماندهان دسته های مختلف گارد ویژه با این جوانان از عوامل بسیار مؤثر برحفظ نظم و آرامش است.
● پیشنهادات کاربردی:
باید برای فروش بلیت و در واقع، برای پیش فروش آن تمهیداتی اتخاذ شود تا علاقه مندان بتوانند بدون اتلاف وقت و ماندن زیر آفتاب و باد و باران، بلیت را بسهولت خریداری نمایند. بدین ترتیب، از اثرات منفی و مخرب خستگی جسمی و روحی جوانان کاسته خواهد شد.
نیروی گارد ویژه آموزش لازم و کافی برای برخورد شایسته با افراد ببینند. تا ضمن نمایش قاطعیت و توانمندی در حفظ نظم در ورزشگاه، به جوانان القای شخصیت و احترام نمایند.
حضور ماموران با لباس شخصی و نامحسوس در میان صفوف تماشاگران از اقدامات اساسی و موفق در اکثر کشورهای درگیر با اوباشگری فوتبال گزارش شده است. شناسایی عوامل مخرب و تحریک کننده و جلوگیری از حضور آنان در مسابقات می تواند آرامش را به ورزشگاه برگرداند.
فرماندهان واحدهای مختلف گارد ویژه نیروی انتظامی بایستی در صف آرایی پرسنل تحت امر خود در مقابل مبادی ورودی ورزشگاه، گیشه های بلیت فروشی و سکوهای استقرار تماشاگران، دقت و کنترل بیشتری را اعمال کنند تا احترام واردین به ورزشگاه بیش از پیش رعایت شود.
برخوردهای توهین آمیز و توأم با تحکم و قدرت نمایی سربازان گارد ویژه موجب ایجاد تنش و تمایل به واکنش های جسورانه برخی از تماشاگران خشونت گرا می شود. این امر بایستی با نظارت بیشتر فرماندهان به سربازان و ماموران گوشزد شده و با رعایت فرهنگ تکریم تماشاگران، از بروز حوادث ناگوار پیشگیری شود. و بدینسان، از دادن بهانه به افرادی که خصلتی پرخاشگر دارند و به دنبال ایجاد اغتشاش و درگیری هستند اجتناب خواهد شد.
همزمان با جایگیری تماشاگران در سکوها و تا هنگام شروع رسمی مسابقات توصیه می شود مسئولان فدراسیون و ورزشگاه اقدام به برگزاری مسابقات تفریحی یا جدی دو و میدانی و یا عملیات آکروباتیک و شعبده بازی و غیره نمایند. بدین ترتیب، ضمن سرگرم کردن تماشاگران و انبساط خاطر آنان، از تشنج های پیش از آغاز مسابقه فوتبال کاسته شده و گذران وقت نسسبتا طولانی، از هنگام ورود تماشاگر به ورزشگاه تا آغاز مسابقه، برای آنان دلپذیرتر خخواهد شد.
خوب است که ازبلندگوهای ورزشگاه موسیقی ملایم و آرامش بخش پخش گردد تا موجب انبساط خاطر و تلطیف روح تماشاگران شود.
در فواصل معین و بنا به موقعیت های متفاوت، بهتر است شعارهای زیبا و تاثیرگذار، و نه پند و موعظه و یا نوحه و غیره، پخش شود تا به انسجام بیشتر دوستی و مهربانی کمک کند.
پیش از شروع هر مسابقه توصیه می شود از چهره های محبوب تیمها دعوت شود پشت بلندگو قرار گرفته و با تماشاگران صحبت کنند و آنها را به دوستی و تفاهم دعوت نمایند.
در گزینش داوران مسابقات، بویژه در مسابقات حساس ، باید دقت زیادتری اعمال شود.
امر مربی گری و تربیت کادر مربی بازیکنان بسیار حساس و چاره ساز است. مربیان ناکارآمد، جو نامناسبی را برای بازیکنان و به تبع آن، برای هواداران تیمها به وجود می آورند.
آموزش و تربیت داوران مسابقات را باید جدی تر گرفت. داوری بد در یک مسابقه می تواند تخم کینه و عصبیت را در دل بازیکنان و تماشاگران بکارد و منجر به خشونت جبران ناپذیر گردد.
فدراسیون فوتبال و مسئولان برگزارکننده مسابقات باید نسبت به تعیین زمان(روز و ساعت) مسابقات حساس تر بوده و رفاه و آسایش تماشاگران را مد نظر داشته باشند.
روی مطالب ورزشی صدا و سیما، روزنامه ها و مجلاتی که با سوگیریها، آتش برخوردهای بین هواداران و بازیکنان را مشتعل می کنند کنترل و نظارت جدی تری صورت گیرد.
شهرداریهای مناطق مختلف، بویژه مناطق محروم و حاشیه ای، باید در ایجاد امکانات تفریحی، ورزشی و رفاهی همه ساکنان و خصوصأ نوجوانان و جوانان بسیار بیش از اینها تلاش کنند. بازدهی هرمقدار بودجه که برای گذران شایسته اوقات فراغت همه قشرهای جامعه، بویژه جوانان صرف شود بمراتب پربارتر از سرمایه گذاریهای اقتصادی دیگر خواهد بود.
مسئولان آموزش و پرورش با مساله اخراج دانش آموزان به بهانه های گاه بسیار بی ارزش و نیز با ترک تحصیل و غیبت آنان برخوردهای اساسی تری داشته باشند. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آنست که تعداد زیادی از پاسخگویان توانایی و استطاعت مالی مدرسه رفتن را نداشته و یا اکثرأ از مدرسه اخراج و یا فراری شده اند.
بیکاری و فقدان امید به داشتن درآمد و ساماندهی زندگی از آفتهای بزرگ انسانها در همه جوامع است. مسئولان و دست اندرکاران نظام کار و اشتغال و آموزشهای حرفه ای در کشور باید برای پیشگیری از هرز رفتن نیروهای با ارزش جوانان، برنامه ریزی های اساسی تری را دنبال کنند تا از این طریق، سرمایه های انسانی حفظ شود و انرژی و توان جوانان، بجای هدر رفتن در مسابقات و ماجراآفرینی های جانبی آن، مصروف سازندگی و تولیدات ناخالص ملی گردد.
دست اندرکاران ورزش کشور تلاش بیشتری برای تقویت تیمهای محلی و منطقه ای مبذول دارند تا از این طریق، تعداد بیشتری از جوانان محلات و مناطق در برنامه های ورزشی و تفریحی درگیر شوند و نیاز کمتری به پیوستن به گروههای هواداران تیمها احساس نمایند.
جوانان باید از طریق فرهنگ سازی و تبلیغات منطقی برانگیخته شوند که بصورت فعال (آکتیو) در ورزش و مسابقات شرکت کنند و نه اینکه صرفأ تماشاگر آن باشند. البته باید اضافه کنیم که این وجه از پیشنهاد ما نیازمند ایجاد و راه اندازی امکانات و تاسیسات تفریحی و ورزشی در همه مناطق و محلات و تامین کادر مورد نیاز برای سرپرستی، مربی گری، و امور اداری است.
نویسنده: دکتر انور صمدی راد
▪ منابع و ماخذ فارسی
آرون، ریمون؛ مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی،ترجمه باقر پرهام، تهران- شرکت سهامی انتشار،۱۳۷۰
اشرف، احمد؛ موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران، تهران،انتشارات زمینه، ۱۳۵۹
بیات، آصف؛ سیاستهای خیابانی؛ جنبش تهی دستان در ایران، ترجمه نبوی چاشمی، تهران، انتشارات شیرازه، ۱۳۷۹
پیران، رئیس دانا و شادی طلب؛ فقر در ایران(مجموعه مقالات)، تهران، دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی، ۱۳۷۹
دلاور، علی؛ روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی، چاپ نهم، -نشر ویرایش-۱۳۸۰.
رحمتی، محمد مهدی؛ بررسی عوامل جامعه شناختی خشونت و پرخاشگری در ورزش فوتبال، پایان نامه دکتری جامعه شناسی، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، ۱۳۸۱
ژانورن، پاتریس؛ وندالیسم، بیماری جهانی خرابکاری، ترجمه ماهان، فرخ؛ مجله دانشمند، تهران، )۲۹۹( ۱۳۶۷.
فتحی، هوشنگ؛ فوتبال، خشونت، سیاست، تهران، انتشارات مجرد. ۵۷ ،۱۳۶۶ .
کاهه، احمد؛ علل خشونت گرائی تماشاگران فوتبال، فصلنامه معاونت اجتماعی ناجا، شماره دوم، زمستان ۱۳۸۲
لوبون، گوستاو؛ روان شناسی توده ها، ترجمه کیومرث خواجویها، تهران، انتشارات روشنگران، چاپ اول، ۱۳۶۹
محسنی تبریزی، علیرضا؛ وندالیسم،تهران، انتشارات آن، ۱۳۸۳
▪ منابع انگلیسی
Allport, Floyd Henry,(۱۹۷۴, "Response to social stimulation in the crowd" Social Psychology; Boston: Houghton Mifflin company
Armstrong, Gary & Harris, Rosemary;(۱۹۹۱) "Football Hooligans: Theory&Evidence", Sociological Review, Volume ۳۹, No, ۳.
Bandura, A,(۱۹۷۳); "Aggression: A Social Learning Analysis"
Berkowitz, Leonard,(۱۹۸۶);" Surrvey of Social Psychology", Third Edition, HRW, International Editions
Berkowitz, Leonard.(۱۹۹۴); "The Effect of Observing Violence", in Reading About the Social Animal.Aronson, E.(۱۹۹۵).
Blumer, Herbert,(۱۹۵۱); "Collective Behaviour", in A.M. Heed, Principles of Sociology, N.Y.
Brown, R,(۱۹۸۷);" Group Process", chapter۱, Black well
Campbell, B& Dawson, A(۲۰۰۱); "Indecent exposures: men, masculinity and violence", in Perryman(ed) Holligan Wars.
Canter, D., Comber, M. & Uzzel, D.(۱۹۸۹);"Football in its Place", Routledge..
Davis, P.(۱۹۹۰); "All Played Out", Heinemann.
Dunning, G., Murphy, P., Williams, J.(۱۹۹۳); "The Roots of Football Hooliganism", Routledge.
Kerr, J.(۱۹۹۴); "Understanding Soccer Hooliganism", Routlede.
King, A.(۱۹۹۵); "Outline of Practical Theory of Football Violence", Sociology, vol. ۲۹ No ۴, pp ۶۳۵-۴۱.
King, A.(۲۰۰۱); "Violent Pasts: collective memory and football hooliganism", in Sociological Review, vol ۴۹, No ۴.
Le Bon, G.(۱۹۹۵); "The Crowd: A Study of The Popular Mind", London:Transaction Publishers.
Reichter, S.D.(۱۹۸۷);"Crowd Behaviour As Social Action", in:J.C.Turner(ED),Rediscovery Of The Social Group. Black Well.
Taylor, Ian.(۱۹۷۱);"Football Mad: A Speculative Sociology of Soccer Hooliganism", London, Cass.
Turner& Killian.(۱۹۷۶); "Collective Behaviour",(۲nd ed). Englewood Cliffs, NY: Prentice-Hall.
Walker, Daniel.(۱۹۶۸); "Rights In Conflict:The Violent And Streets of Chicago During The Weak of Democratic National Convention of ۱۹۶۸".
منبع : جامعه‌شناسی ایران


همچنین مشاهده کنید