پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

کشف حجاب


کشف حجاب
«ساعت ۳ بعد از ظهر روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ موکب اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و موکب علیاحضرت ملکة پهلوی و والاحضرت شاهدخت برای افتتاح دانشسرای مقدماتی و اعطای دانش‌نامه‌های محصلان طب و قابلگی به عمارت جدید دانشسرای مقدماتی نزول اجلال فرمودند. حضور علیاحضرت ملکه پهلوی و والاحضرتین شاهدخت در مراسم افتتاح فصل تازه‌ای در تاریخ جدید ایران و مرحله نوینی در دوره حیات اجتماعی کشور ما می‌باشد و این اقدام شاهانه نمونة بیّنی است از نیت بلند و علوّ قدر اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در ایجاد تساوی مقام زن و مرد و رفع حجاب و نشر علم و معرفت و سرمشق عملی است برای کسانی که سالیان دراز آرزومند چنین روز فرخنده‌ای بوده‌اند و اینک آرزوی خود را با این اقدام شاهانه برآورده می‌بینند.»(۱)
علی‌اصغر حکمت گزارشگر عبارات فوق است. گزارش ماجرای روزی که بعدها به بهانه آن هر ساله رژیم پهلوی در آن روز جشنی تحمیلی بسان سایر جشنهایش با عنوان جشن آزادی زنان برپا می‌کرد. چه اینکه در آن روز رضاخان و همسرش تاج‌الملوک و دو دخترش شمس و اشرف برای انجام مراسم فارغ‌التحصیلی در دانشسرای مقدماتی، بدون حجاب حاضر شدند. اگر چه ماجرای کشف حجاب دارای تاریخچه‌ای دیرین بود و این حرکت رضاخان در واقع اجرای صحنه‌‌ای از این نمایش طولانی بود و در واقع این حرکت ادامه و حلقه‌ای از حلقه‌های یک توطئه حساب شده بود که از مدتها قبل توسط استعمارگران طراحی و به مورد اجرا گذاشته شده بود. از آن زمان که استعمارگران برای غارتگری ملتهای ستمدیده، سمت و سوی اقدامات خود را از حرکتهای نظامی و اشغال فیزیکی به نفوذ فرهنگی و رسوخ در افکار ملتها تغییر دادند. از جمله این حرکتها فرقه‌سازی و به تبع آن سست کردن اعتقادات و باورهای دینی مردم و مقابله با ارزشهای مذهبی آنان بود. استعمارگران قادیانیگری را در هندوستان، وهابیت را در عربستان و بهائیت را در ایران نشر و ترویج دادند. یکی از بزرگترین فتنه‌هایی که بهائیت شروع به طرح‌ریزی و اجرای آن کرد فتنه قره‌العین بود. نام اصلی او فاطمه یا زرین‌تاج و در یک خانواده روحانی به دنیا آمده بود. پدر او ملاصالح از مجتهدین معروف قزوین و برادرش ملا محمدتقی برغانی مجتهد مشهور و قدرتمند آن موقع ایران بود. قره‌العین که در کارنامه خود سابقه بابی‌گری نیز داشت پس از جذب شدن به بهائیت همسر خود ملامحمد برغانی که پسرعمویش نیز بود و از او دارای سه فرزند بود را رها کرده و شروع به تبلیغ این فرقة ساخته استعمار کرد. وی اولین نغمه‌های شوم بی‌حجابی زنان را سر داد و خود را به عنوان اولین زن بی‌حجاب در تاریخ معاصر مطرح کرد. نه تنها بی‌حجاب در مجامع ظاهر می‌شد و برای آنها تبلیغ بهائیت می‌کرد بلکه بدون هیچ ترس و واهمه‌ای عقاید سخیف آنان در مورد مرام اشتراک جنسی را شرح و توصیف می‌کرد و به حضار بشارت می‌داد که نه تنها از این پس زنان می‌توانند آزاد و رها در اجتماع حضور یابند بلکه یک زن می‌تواند با چند مرد زندگی زناشویی کند. قره‌العین اولین زنی است که در تاریخ معاصر ایران (وی معاصر با حکومت ناصرالدین شاه بود) پوشش از سر و تن برگرفت و در اجتماع مردان ظاهر گشت و با این اقدام اولین سنگ‌بنای بی‌حجابی را در جامعه اسلامی ایران بر جای گذاشت و جرقه شروع هدفهای استعماری را برای برافروختن جهنم توطئه‌ها زد.
بعد از اعدام او، این قصه پایان نپذیرفت و توسط انجمنهای فراماسونری که خود حلقه‌ای از حلقات استعمار بود و سایر غرب‌زدگان، دنبال شد و رضاخان آن را تکمیل کرد و به اجرا گذارد. در بعضی از کشورهای اسلامی نیز این مسیر دنبال شده بود. در مصر اسماعیل پاشا پس از گذراندن تحصیلات خود در اروپا شیفته آنان شده و پس از نشستن بر تخت سلطنت در سال ۱۸۶۳ [۱۲۴۲ش] برای اینکه بتواند ملت خود را در شاهراه و جریان به اصطلاح ترقی و تمدن درآورد، متوسل به افکار غربیان شد. در الجزایر نیروهای اشغالگر فرانسه مبارزه عظیمی را علیه حجاب و بالاخص چادر شروع کردند و جنگ قاطع خود را بر علیه آن بین سنوات ۱۹۳۵ ـ ۱۹۳۰م [۱۳۰۹ تا ۱۳۱۴ش] آغاز کردند. در ترکیه در سال ۱۹۲۲م [۱۳۰۱ش] مصطفی کمال پاشا که بعداً به آتاتورک لقب یافت توانست سلطان محمد ششم پادشاه عثمانی را شکست داده و رهبری ترکها را در جنگ استقلال به دست گرفته و بالاخره در سال مذکور جمهوری ترکیه را تأسیس و شروع به اسلام‌زدایی نماید. در افغانستان امان‌الله خان پادشاه آن کشور که تحت سلطه انگلیس بود پس از سفر به اروپا در سال ۱۹۲۷م [۱۳۰۶ش] دست به تجدد اروپایی زد.
در کشور ما نیز پس از حرکت قره‌العین بهایی، این حرکت به صورت آرام و تدریجی ادامه پیدا کرد و متأسفانه فساد حکومت قاجار و گرایش و علاقه آنها به مظاهر تمدن غربی موجب رشد و گسترش آن شد و خود ناصرالدین شاه نیز از عاملین این تغییر لباس و حجاب شد. بدین ترتیب که در سال ۱۲۶۶ش وی به روسیه سفر می‌کند و ضمن دیدار از نقاط تماشایی مسکو به تئاتر کارولین می‌رود. لباس بالرینهای این تئاتر توجه وی را جلب می‌کند. در برگشت به ایران دستور می‌دهد زنان حرم، این مدل لباس جدید را که برای او بسیار تازگی داشت بپوشند. تا اینکه دوران زمامداری رضاخان فرارسید. وی که متعهد به اجرای سیاستهای استعماری بود در مدت کوتاهی پس از تاجگذاری شروع به حمایت و گسترش کانونها و انجمنهای بانوان کرد. این انجمنها و کانونها محل مناسبی برای تبلیغ و ارائه بی‌حجابی بود. مثلاً‌ در اواخر سال ۱۳۰۵ش جمعیتی به نام بیداری نسوان در تهران تشکیل گردید. در همین ایام در شیراز مجله‌ای به نام دختران ایران منتشر گردید. در سال ۱۳۰۹ش. علاوه بر جلسات کوچک در داخل ایران و کشورهای مسلمان، اولین کنگره زنان شرق با شرکت زنانی از ایران، ترکیه، افغانستان، مصر، عراق، ژاپن، هند، چین، سوریه، لبنان، حجاز، نجد، جاوه و غیره در شهر دمشق پایتخت سوریه تشکیل گردید و قرار شد دو سال بعد این کنگره در ایران برگزار گردد... .
در سال ۱۳۱۴ش کانونی به نام کانون بانوان تأسیس شد. ریاست این کانون به عهده صدیقه دولت‌آبادی فرزند یحیی دولت‌آبادی یکی از رهبران مسلک ازلی بود. صدیقه دولت‌آبادی که خود نیز ازلی بود یکی از غرب‌دوستان مشهور بود. در همین سال کنگره زنان مسلمان، در تهران تشکیل و موادی را به تصویب رساند. روزنامه‌ها و مجله‌ها و جراید مختلف کشور که تقریباً همگی آنها تحت مراقبت شدید اداره سانسور شهربانی قرار داشتند و مدیر آنها همه از عوامل وابسته به فراماسونری و حکومت رضاخان و یا لااقل دوست‌داران فرهنگ غرب بودند، با ارائه مقالات و اخبار و عکسهای زنان بی‌حجاب و گاه عریان زمینه را با جدیت آماده کردند تا سرانجام آخرین پرده نمایش توسط رضاخان و همسر و دخترانش به نمایش درآمد. در دوران محمدرضا نیز این جریان به اشکال مختلف ادامه داشت ولی آنچه مسلم است هیچ‌گاه استعمار و ایادیش در این مبارزه پیروز نشدند و نتوانستند با برگرفتن حجاب از سر و تن زنها و گذاشتن و پوشاندن کلاه و لباس اروپایی بر سر و تن مردان، نور عشق به اسلام را از تن و روح این ملت بزدایند و حب به وطن و فرهنگ ملی به معنای صحیح آن را مبدل به بی‌خودی و بی‌هویتی در مقابل فرهنگ و تمدن منحط غربی کنند. ملت و روحانیت در این مبارزه حماسه‌هایی از خود آفریدند. قیام مسجد گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴ که منجر به کشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع کثیری از آنان شد، نقطه اوج این مبارزات بود.(۲)
تلخی این رشته اقدامات به خصوص ماجرای اخیر برای همیشه در ذائقه ملت ایران، روحانیت و به خصوص پرچمدار مبارزه با حکومت محمدرضا، یعنی امام خمینی(ره) ماندگار شد. وی در سخنرانی در مسجد شیخ انصاری نجف در دی ماه ۱۳۵۶ چنین فرمود: «بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی‌صلاحیت ـ آتاتورک مسلح غیرصالح ـ باز انجام داد، قضیه کشف حجاب [بود] با آن فضاحت. خدا می‌داند که به این ملت ایران چه گذشت. در این کشف حجاب، حجاب انسانیت را پاره کردند اینها. خدا می‌داند که چه مخدراتی را اینها هتک کردند. چه اشخاصی را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنی که با خون دل مردم با گریه تمام می‌شد [شرکت کنند] مردم دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت می‌‌کردند و الزام می‌کردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. ‌«آزادی زن» این بود که الزام می‌‌کردند، اجبار می‌کردند با سرنیزه و پلیس مردم محترم را، بازرگانهای محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند. در بعضی از جشنها، به اصطلاح خودشان، این قدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می‌شدند...»(۳)
آنچه بهانه شد که نویسنده به شرح مختصری از ماجرای کشف حجاب بپردازد مشاهده سندی از اسناد به جا مانده از ساواک است که در آن هم ضدیت و مخالفت رژیم و عمال آن با حجاب مشاهده می‌شود و هم موضع‌گیری و مقابله مردم و روحانیت با این توطئه به خوبی نمایان است.

پانوشت‌ها:
۱ـ تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص ۱۳۲.
۲ـ همان، صص ۸۸ـ ۷۳.
۳ـ صحیفه امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج ۳، ص ۲۹۹
از: مرتضی شریف‌آبادی
منبع : موسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی


همچنین مشاهده کنید