شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مردی که از مردان رئیس جمهور نبود


مردی که از مردان رئیس جمهور نبود
مارک فلت زمانی که به مشهورترین چهره ناشناخته تاریخ معاصر امریکا تبدیل شد مرد شماره دو سازمان تحقیقات فدرال «اف بی آی» به شمار می رفت. از زمانی که فلت نقش تاریخی خود را در سقوط دولت ریچارد نیکسون ایفا کرد تا قریب ۳۰ سال بعد تمام منابع اطلاعاتی و تاریخی وی را تنها با لقب «گلوی عمیق» (ًDeep Throat) می شناختند و آن طور که باب وودوارد در کتاب «مرد مرموز» در سال ۲۰۰۵، نوشت تنها هفت نفر می دانستند که «گلوی عمیق» کیست. باب وودوارد یکی از دو خبرنگار روزنامه واشنگتن پست بود که در اوایل دهه ۱۹۷۰ با همکاری کارل برنستاین دیگر خبرنگار واشنگتن پست رسوایی واترگیت را به رسانه ها و مطبوعات امریکا کشاند. وودوارد در رازداری خود درباره هویت «گلوی عمیق» چنان وسواس به خرج می داد که حتی تا سال ۲۰۰۸ و تنها چند ماهی قبل از درگذشت فلت از اینکه مقدمات دیدار برنستاین را با فلت فراهم کند، اکراه داشت هرچند که برنستاین در مقام همکار وودوارد یکی از آن هفت نفری بود که می دانست «گلوی عمیق» کیست. علاوه بر این فلت سه سال پیش از این جریان در مصاحبه یی با مجله «ونیتی فر» هویت خود را فاش کرده بود. به هر حال زمانی که وودوارد، برنستاین و فلت در بهار سال ۲۰۰۸ در منزل فلت در سانتارزای کالیفرنیا دیداری دوساعته با یکدیگر داشتند، وودوارد این دیدار را به گرد آمدن اعضای یک خانواده تشبیه کرد. (افراد دیگری که در این ۳۰ سال از هویت «گلوی عمیق» اطلاع داشتند علاوه بر خود فلت عبارت بودند از همسر وودوارد، دو تن از دبیران روزنامه واشنگتن پست و دادستان کل پرونده واترگیت.)
فلت قبل از ماجرای مصاحبه با «ونیتی فر» از وودوارد و سایرین خواسته بود تا زمانی که او زنده است هویتش را فاش نکنند و اگر خود او این عهد را در سال ۲۰۰۵ نشکسته بود همین روزها احتمالاً وودوارد باید بیانیه یی منتشر می کرد یا طی مصاحبه یی به مردم امریکا می گفت بازی حدس و گمان ۳۶ ساله به پایان رسیده است و مسوول بلندپایه گمنامی که باعث شد رسوایی های دولت نیکسون به مطبوعات درز پیدا کند، مارک فلت بود؛ همان معاون سابق سازمان «اف بی آی» که ۱۸ دسامبر ۲۰۰۸ در سن ۹۵ سالگی درگذشت.
در واقع زمانی که فلت در سال ۲۰۰۵ اعلام کرد او شخصی بوده که سرنخ رویدادهای واترگیت را به دست وودوارد داده است، ادعای «گلوی عمیق» بودن به یک ترفند متداول بین مسوولان بلندپایه امریکایی تبدیل شده بود که می خواستند با شیادی رقیبی را از صحنه بیرون کنند یا توجه عموم را به خود جلب کنند. وودوارد تا پیش از سال ۲۰۰۵ ناچار شد به طور رسمی اعلام کند الکساندر هیگ، ارل سیلبرت، جان سیرز، داین ساویر، کورد میر (مامور عالی رتبه سیا)، ویلیام کولبی(رئیس سازمان سیا) و فرد فیلدمن (مشاور کاخ سفید در دوران ریگان) هیچ یک «گلوی عمیق» نبوده اند. او تا پیش از این مقطع زمانی در اشاره به این شخصیت مرموز تنها به ذکر این مساله بسنده کرده بود که «گلوی عمیق» یک مرد (نه زن و نه مجموعه یی از افراد و منابع اطلاعاتی) است که به کشیدن سیگار و نوشیدن علاقه وافری دارد. فلت در مقام یک منبع آگاه مرموز که کسی نمی شناختش نقشی دو گانه را در مبارزه با فساد دوران ریاست جمهوری نیکسون بازی می کرد. او از یک سو با زیرکی سرنخ هایی را به عنوان «منبع آگاه ناشناس» در اختیار مطبوعات و رسانه های امریکا می گذاشت و با تداوم و استمرار در این کار باعث شد این موضوع برای مدتی طولانی در صدر اخبار داخلی امریکا باقی بماند و از سوی دیگر با رهبری تحقیقات سازمان «اف بی آی» در مقام معاون اول سازمان مانع به ثمر رسیدن تلاش های نیکسون برای مسکوت ماندن این رسوایی شد.
در واقع نقش فلت در سقوط دولت نیکسون آنقدر حساس و حیاتی بود که می توان گفت بدون او فصل رسوایی واترگیت از تاریخ معاصر ایالات متحده حذف می شد. به بیان دیگر شاید اگر فلت نبود مردم امریکا هرگز آموزه های ارزشمند واترگیت را تجربه نمی کردند؛ تجربه هایی مانند اینکه حتی یک رئیس جمهور نیز ممکن است تبهکار باشد، اینکه در برهه هایی از تاریخ معاصر روزنامه نگاران می توانند ارزشمندترین قهرمانان یک ملت باشند، و اینکه منابع آگاه بی نام و نشان هرچند از دید دولت مهره های نامطلوب تلقی می شوند اما برای تضمین آزادی و ارائه حقایق به مردم عناصری ضروری در ساختار دولت - اجتماع به شمار می روند.
به رغم عمر طولانی فلت و به رغم این مساله که وی سه سال قبل از مرگش از نقش خود در جریان واترگیت پرده برداشت، به نظر می رسد با مرگ فلت بخشی از تاریخ امریکا برای همیشه از دست رفته است. در نوار صوتی که ۱۹ اکتبر ۱۹۷۲ در دفتر رئیس جمهور امریکا ضبط شده و در همین سال های اخیر منتشر شده است، صدای هالدمن رئیس وقت کارکنان کاخ سفید شنیده می شود که به نیکسون می گوید؛ «می دانیم چه اطلاعاتی و از طریق چه کسی لو رفته است.» وقتی هالدمن در این نوار با نیکسون صحبت می کند چهار ماه از زمانی گذشته که ماموران قلابی سازمان سیا در دفتر مرکزی حزب دموکرات در واترگیت دستگیر شده بودند. آنها که در دوران ریاست جمهوری نیکسون جمهوریخواه به استخدام کاخ سفید درآمده بودند بدون اجازه و مخفیانه وارد ساختمان مرکزی حزب دموکرات شده و هنگامی که سعی می کردند برای شنود میکروفن هایی در این ساختمان جاسازی کنند به جای سارق های معمولی به دام پلیس افتادند.
نیکسون در ادامه این مکالمه از هالدمن می پرسد؛ «کسی از سازمان اف بی آی اطلاعات را لو داده؟»
«بله قربان.»
«چه کسی؟»
«مارک فلت.»
و رئیس جمهور با لحنی آزرده باز می پرسد؛ «برای چی چنین غلطی کرده؟» این سوال نیکسون مساله یی است که خود فلت هم هرگز پاسخ درستی به آن نداد. فلت بعدها گفت برای این خاطر که رئیس جمهور از سازمان اف بی آی به منافع سیاسی شخصی خودش استفاده می کرده است. او به خوبی این مساله را درک می کرد که نیکسون نمی خواهد هیچ سندی درباره واترگیت باقی بماند و می دانست به همین خاطر سازمان سیا اصرار می کند که برای حفظ منافع ملی اف بی آی تحقیقات و بازجویی از افرادی را که در ساختمان واترگیت دستگیر شده بودند، متوقف کند. اما در نظر او این دستور ریاست جمهوری و اصرار سیا تلاشی بود برای مسدود کردن راه عدالت و برای همین به نوعی با نشر اطلاعات و دادن سرنخ به روزنامه نگارانی چون وودوارد، از این دستور سرپیچی کرد. مقاومت او در نهایت و به صورت غیرمستقیم موجب سقوط دولت نیکسون شد.
اما در کنار این توضیحات شواهدی نیز وجود دارد که انگیزه های فلت را به گونه یی دیگر نشان می دهد و تصویر قهرمان گونه وی را خاکستری می کند. فلت در سال ۱۹۴۲ برای شکار جاسوسان آلمان نازی به نیروهای سازمان «اف بی آی» پیوست و در سال ۱۹۷۲ با ۳۰ سال سابقه فعالیت و تصدی معاونت کل این سازمان توقع داشت زمانی که ادگار هوور رئیس وقت سازمان در ماه مه درگذشت، هدایت این سازمان به وی محول شود. اما دستگاه اداری رئیس جمهور، پاتریک گری، یک عضو وفادار به نیکسون با گرایشات به شدت حزبی را در راس سازمان قرار داد و ظاهراً فلت از این مساله آزرده شد. اولین جرقه های رسوایی واترگیت شش هفته بعد از مرگ هوور، در ژوئن ۱۹۷۲ با دستگیری ماموران قلابی سیا در دفتر مرکزی حزب دموکرات زده شد.
با این همه حدود هشت سال بعد، زمانی که فلت به خاطر اتهاماتی مشابه اتهامات نیکسون به دادگاه کشانده شد این بدنام ترین رئیس جمهور تاریخ ایالات متحده بود که به نفع وی شهادت داد. فلت در بحبوحه جریان واترگیت درست مانند نیکسون حقوق شهروندی امریکا را ندیده گرفته و به نام امنیت ملی خانه چندین نفر را که مشکوک به ارتباط با یک گروه افراطی زیرزمینی بودند بدون حکم قانونی مورد تفتیش قرار داده بود. نتیجه یی از این عملیات به دست نیامد و به همین خاطر فلت که در سال ۱۹۷۳ بازنشسته شده بود در سال ۱۹۸۰ به دادگاه فراخوانده شده و به رغم شهادت موافق نیکسون مجرم شناخته شد اما چند روز بعد عفو ویژه رونالد ریگان رئیس جمهور وقت امریکا وی را آزاد کرد. پس از عفو ریاست جمهوری، نیکسون برای تبریک یک بطری شامپاین برای فلت هدیه فرستاد.
● بازی سرنوشت
ویلیام مارک فلت در سال ۱۹۱۳ در «توین فالز» ایالت آیداهو به دنیا آمد و پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه آیداهو دوران سربازی را در خدمت یک سناتور دموکرات گذراند. او پس از تشکیل خانواده و ادامه تحصیل در رشته حقوق در کلاس های شبانه دانشگاه جرج واشنگتن، در ژانویه ۱۹۴۲، درست چند روزی پیش از حمله ژاپنی ها به پرل هاربر به خدمت سازمان «اف بی آی» درآمد. در سال های بعد فلت مراتب ترقی را طی کرد و یک روز از روزهای زمستان ۱۹۷۰ مسوول آموزش نیروهای اف بی آی و رئیس اداره تحقیقات داخلی آن بود که برای ارائه گزارشی به شورای امنیت ملی به کاخ سفید رفت.
در آن روز به خصوص در اتاق انتظاری که فلت نشسته بود یک افسر وظیفه نیروی دریایی نیز با یونیفورمی آبی رنگ در انتظار بود تا گزارشی را که حاملش بود به کسی در کاخ سفید تحویل دهد. دو مرد در حال انتظار با هم صحبت کردند و نتیجه آن شد که افسر نیروی دریایی وقتی از کاخ سفید بیرون می رفت شماره تلفن خط مستقیم فلت را در اداره اف بی آی در جیبش داشت؛ شماره یی که نه فقط سرنوشت او و فلت را تغییر داد بلکه تاریخ امریکا را هم دگرگون کرد. این افسر جوان چند ماه بعد، پس از پایان خدمت سربازی به استخدام روزنامه واشنگتن پست درآمد و چهار سال بعد وقتی کتاب معروف «همه مردان رئیس جمهور» را منتشر کرد همه او را می شناختند. او باب وودوارد بود.
البته آن طور که بعدها وودوارد در کتاب «مرد مرموز» شیوه ارتباطش با فلت را در جریان رسوایی واترگیت فاش کرد، این ارتباط ها و ملاقات های بعدی به سادگی برقراری یک تماس ساده تلفنی نبوده است. وودوارد مدعی است در روزهای اوج پرونده واترگیت بر اساس قرار قبلی هر وقت می خواسته فلت را ببیند باید گلدانی را که با یک پرچم قرمز مشخص شده بود روی ایوان خانه اش جابه جا می کرد. معمولاً چند ساعت یا در نهایت یک روز بعد فلت از یک خط تلفن امن با او تماس می گرفت و قرار ملاقات می گذاشتند. وودوارد می گوید هنوز هم درست نمی داند فلت چطور ایوان خانه او را می دیده است. آن روزها ظاهراً خیابانی از پشت خانه وودوارد می گذشته که شاید فلت هر روز با اتومبیل از آن عبور می کرده یا شاید فلت هر روز به خانه سری اف بی آی در آن حوالی سرکشی می کرده است و از آنجا ایوان خانه وودوارد را می دیده. این خانه گویا برای زیر نظر داشتن سفارت عراق در همان خیابان دایر بوده است. البته اینها همه حدس و گمان های خود وودوارد هستند و در واقع جزئیاتی از این دست که بخشی از تاریخ امریکا هستند با مرگ فلت برای همیشه از دست رفته اند.
فلت در سال های پس از بازنشستگی اجباری تا اواخر دهه ۱۹۷۰ بیشتر اوقات خود را در دادگاه ها و جلسات بازجویی می گذراند، جایی که باید درباره چندین پرونده سوءاستفاده از اطلاعات اف بی آی به ماموران تحقیق پاسخ می داد یا هیات منصفه یا قاضی را به بی گناهی خود مجاب می کرد. در نگاه مردم امریکا نیز که تا پیش از ۲۰۰۵ او را تنها با لقب «گلوی عمیق» می شناختند، فلت مردی بود مرموز با تصویری مبهم، شاید کسی شبیه به هل هالبروک که نقش او را در فیلم «همه مردان رئیس جمهور» بازی کرده بود (فیلمی که بر اساس کتاب وودوارد ساخته شد). در صحنه یی از اوج نقش هالبروک در این فیلم، بازیگر نقش «گلوی عمیق» به رابرت ردفورد که نقش وودوارد را بازی می کرد نصیحتی می کند که بعدها به یکی از نکته های ارزشمند در زمینه روزنامه نگاری تبدیل شد؛ هالبروک از زبان فلت به بازیگر نقش وودوارد که می خواهد سرچشمه مشکلات را پیدا کند، می گوید؛ «جریان گردش پول را دنبال کن»، فلت هرگز این جمله را نگفته بود.
آرش مومنیان
منابع؛
۱- All the Presidentصs Men, Bob Woodward and Carl Bernstein
۲- Secret Man, Bob Woodward, Simon & Schuster, ۲۰۰۵
۳- How Mark Felt Became Deep Throat, Woodward, Washingtonpost, June ۲۰۰۵
۴- Deep Throat Unmask Himself, Todd Purdum, New York Times, June ۲۰۰۵
۵- Mark Felt Obituary, Tim Weiner, New York Times, December ۲۰۰۸
۶- So Farwell then Deep Throat, Julian Borger, Guardian, December ۲۰۰۸
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید