شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خانواده در روسیه


خانواده در روسیه
‌روسیه با آنکه کشوری اروپایی است، ولی تاثیرپذیری‌اش از شرق به ویژه در زمینه فرهنگی و اجتماعی را نمی‌توان انکار کرد؛ چه آنکه از دیرباز آموزه‌های اجتماعی و فرهنگی روسیه در تعامل نزدیک با شرق بوده است و اساسا در تعاملات سیاسی نیز همواره ترجیح می‌داده است تعاملاتش با شرق را حفظ کند. نیم نگاهی به گذشته تعاملات این کشور پهناور، گویای آن است که از زمان حکومت تزارها و پس از آن و از سال ۱۹۱۷ میلادی و سرکار آمدن بلشویک‌ها همواره کوشیده است مناسبات خود را با کشورهای بلوک شرق گسترش دهد و در مواردی خطر حمایت از آنها را در برابر غرب به عنوان استراتژی بلند مدت خود، بپذیرد. ‌
موضوع خانواده در روسیه از موضوعاتی است که تاثیرپذیری‌اش از شرق را مدیون همین تعاملات است. اگر چه در سال‌های اخیر و به موازات انتقال از نظام اقتصاد سوسیالیستی به نظام اقتصاد بازار آزاد، اقتضائات سیستم اقتصادی کاپیتالیستی براین کشور بی‌تاثیر نبوده، ولی کانون خانواده به دلیل پایداری در برابر تاثیرپذیری از آموزه‌‌های غربی و حفظ سنت‌های دیرین، کمتر در مسیر تغییرات ناشی از لجام گسیختگی بنیادین قرار گرفته است، با وجود این رگه‌هایی از آنچه امروز <بحران خانواده> نامیده می‌شود، در این کشور پدید آمده است که البته دولتمردان در سیاست‌های تنظیمی خود کوشیده‌اند برای خروج از چنین بحرانی، راهکارهای نوینی را مطرح کنند. ‌
اکنون نگرانی از کاهش جمعیت جوان کشور و کاهش زاد و ولد و پیش‌بینی تنزل جمعیت از صدوپنجاه میلیون نفر در سال ۲۰۰۸ م به صد و بیست میلیون نفر در سال ۲۰۳۰ م سبب گردیده است تا دولت روسیه با بهره‌گیری از نظر کارشناسان، راهکارهای عملی را برای جلوگیری از این بحران جستجو کند. سال ۲۰۰۸ م از سوی آقای پوتین به عنوان <سال خانواده> نام گرفته است و تمام دستگاه‌های دولتی موظف گردیده‌اند تا برنامه‌های تشویقی خود را برای افزایش جمعیت و جلوگیری از بحران کاهش جمعیت عرضه کنند. نگرانی از کاهش جمعیت تا سال ۲۰۳۰ م سبب گردیده تا اکنون برای تشویق والدین به فرزندآوری، مبلغ یازده هزار دلار به عنوان <سرمایه‌گذاری مادر> به والدینی که فرزندشان متولد شود پرداخت شود و تا رسیدن هریک از فرزندان به هفت سالگی، ماهانه دویست دلار هزینه نگهداری، سلامت و بهداشت نیز به آنها پرداخت شود و اگرچه اکنون تمایل والدین به فرزنددار شدن در مقایسه با دهه نود میلادی که بحران اقتصادی روسیه از تمایل آنان به فرزنددار شدن کاسته بود، بیشتر شده، ولی نگرانی دولت همچنان باقی است، چه آنکه هزینه‌های روزمره زندگی و گرانی روسیه که پایتختش برای سومین سال پیاپی به عنوان گرانترین پایتخت جهان شناخته شده، ممکن است این تمایل را بازستاند و بحران جمعیتی همچنان لاینحل باقی بماند. از این رو ترویج آموزه‌های شرقی به عنوان راهکاری جدی در تمایل به حفظ کانون خانواده و افزایش زاد و ولد، اتخاذ گردیده است و اکنون در روسیه در جهت تشویق به تشکیل خانواده، حفظ خانواده‌های موجود، و افزایش تمایل به فرزند دار شدن، تبلیغات وسیعی صورت می‌پذیرد و دولت بر این باور است که باید هرچه زودتر این بحران را مدیریت کند. ‌
● نهاد خانواده در روسیه
طی ده سال گذشته در روسیه تغییرات بسیار زیادی رخ داده است. همه چیز، اعم از ساختار اقتصادی، رژیم سیاسی، رهنمودهای اخلاقی در جامعه، سبک زندگی و... تغییر کرده است؛ اما تنها ارزشی که با وجود تمام این مشکلات همچنان پایدار مانده، خانواده است. برای یک روس، خانواده همیشه نقطه اتکا در جامعه بوده است، اگرچه به نظر می‌رسد که تاثیر غرب به طور روشنی بنیان خانواده را در روسیه لرزانده است. ‌
امروز روسیه توانسته است از بسیاری جهات بربحران سیاسی و اقتصادی غلبه کند، اما نمودارهای جمعیت شناسی همچنان امید بهتر از این را دارند. جمعیت به شدت در حال کاهش است. طبق پیش‌بینی رسمی سازمان جمعیت شناسی، تا سال ۲۰۳۰ در روسیه تنها ۱۲۰ میلیون نفر زندگی خواهند کرد (نسبت به جمعیت کنونی که چیزی بالغ بر ۱۴۲ میلیون نفراست) و باز تمام امید مردم روس به خانواده است. چند سال است که دولت در حال تصمیم‌گیری برای انجام یک رشته اقدامات در جهت افزایش موالید و حمایت از خانواده است. آماری که در این نوشته مطرح شده‌اند، براساس نتایج تحقیقات جمعیت‌شناسی - اجتماعی <والدین و کودکان، مردها و زنها در خانواده و جامعه> می‌باشد که موج اول آن در سال ۲۰۰۴ انجام گرفته است. ‌
● تشکیل خانواده
در روسیه از مدتها پیش سنت ازدواج در سن پایین مرسوم بوده است. در سال ۱۷۴۴کلیسا سن ازدواج را برای زنان ۱۳ سال و برای مردان ۱۵ سال تعیین کرد و ازدواج دختران بین ۱۳ - ۱۴ و پسران ۱۵-۱۶ ساله تا قرن ۱۹ قانونی بود. از صد سال پیش تشکیل خانواده دچار تغییراتی شد، ولی باز سن ازدواج پایین‌تر از امروز بود (زنان به طور متوسط، در بیست سالگی و مردان در ۲۲سالگی ازدواج می‌کردند) و درصد کمی تا قبل از ۲۵سالگی ازدواج می‌کردند. در مناطق جنوبی روسیه، دختری که تا ۱۹ سالگی ازدواج نکرده می‌ماند، ترشیده تلقی می‌شد! نه تنها دختران که پسرها نیز اگر تا سن مشخصی تشکیل خانواده نمی‌دادند، واقعا مایه تاسف تلقی می‌شدند و عضو جامعه به حساب نمی‌آمدند.
از قرن بیستم و پس از مدرنیزه شدن روسیه، اوضاع باید تغییر می‌کرد، همچون اروپای غربی که به عنوان مثال، اولین ازدواج تنها در مرز سی‌سالگی انجام می‌گرفت و درصد زیادی از آنها معتقد بودند که اصلا نیازی به تشکیل خانواده نیست! اما عملا چنین تغییری در روسیه صورت نگرفت؛ در اوایل سال‌های ۱۹۹۰، همچون صدسال پیش ۸۰درصد دختران روس تا ۲۵سالگی ازدواج می‌کردند و غالبا سعی می‌کردند تا ۱۸ سالگی رسما ازدواج کنند، یعنی بلافاصله پس از رسیدن به سن قانونی.
از طرف دیگر، برای بالا بردن رفاه، دختران آرزوی داشتن شغل را داشتند، به طوری که طی ده سال گذشته آن را برای خود حتی مهمتر از ازدواج موفق می‌دانستند. بدین صورت ازدواج رسمی کم‌کم جایگاه خود را از دست داد. اگرچه به طور سنتی در روسیه زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی پسندیده نیست، اما در سال‌های اخیر، تحت تاثیر غرب، آرام‌آرام به این سو حرکت می‌کنند. جوان‌ها می‌گویند: <قبل از ثبت ازدواج لازم است مدتی با هم زندگی کنیم و یکدیگر را بشناسیم! عقد ازدواج، گامی جدی است، مگر می‌توان به این راحتی برای آن تصمیم‌گیری کرد، بدون این که شناختی از همسر آینده داشته باشیم؟> امروز چیزی در حدود ۴۵ درصد مردان و ۳۰درصد زنان سنین ۲۴-۲۰ و ۲۰درصد مردان و زنان سنین ۳۹- ۲۵ بدون ازدواج رسمی با یکدیگر زندگی می‌کنند! زن و مرد جوان ترجیح می‌دهند تنها با یکدیگر ملاقات داشته باشند، بدون مالکیت مشترک (یک سوم دختران و تقریبا نیمی از مردان جامعه روسیه در حال حاضر به این شکل زندگی می‌کنند). اما هر چه سن و سال بالاتر است، تمایل به زندگی سنتی و داشتن خانواده با تمام مشخصات شایسته آن بالاتر می‌رود و به آماری در حدود ۹۰درصد افراد این سن می‌رسیم.
در عین حال برای شهروندان مرد و زن روس، اطمینان به همسر اهمیت زیادی ندارد. ۸۰درصد آنان اذعان دارند که تنها با یک نفر در تمام طول عمر خود بوده‌اند. بدین صورت، قضاوت معمول درباره این که شهروند امروز روس از مدل‌های غربی در روابط خود پیروی می‌کند و <شریک زندگی خود را همچون دستکش عوض می‌کند> بیش از یک افسانه نیست. در جامعه روس هستند کسانی که سعادت تشکیل خانواده را نداشته‌اند، اما تعدادشان زیاد نیست؛ چیزی در حدود ۲-۱ درصد مردان و ۸-۵ درصد زنان. بیوه شدن زودهنگام تراژدی ملی روسیه امروز است. ادامه عمر متوسط برای مردان در روسیه به ندرت از ۵۷سال بالاتر می‌رود و عجیب نیست که از میان هر پنج زن، یک نفر در ۴۵سالگی بیوه می‌شود،... تا ۵۰سالگی از میان هر چهار زن، یک نفر شریک زندگی‌اش را از دست می‌دهد و تا ۶۰سالگی احتمال تنها شدن زن به ۵۰درصد می‌رسد.
● خانواده در آمارهای دولتی
در میان خانواده‌های روس، زوج‌هایی که با هم زندگی می‌کنند، ۷۴ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند که از آن میان ۲۸درصد فرزندی ندارند. برخلاف اروپا که هسته اصلی خانواده را تنها <پدر، مادر و فرزند> تشکیل می‌دهند، در روسیه ۳۰درصد والدین با خانواده‌های خود یعنی پدر و مادر زن و شوهر، بچه‌ها و نوه‌ها در ارتباط دایم هستند. این حفظ ارتباط نه تنها به دلیل وجود سنت، که به دلیل بالا بودن هزینه‌های زندگی نیز بوده است. از سال ۱۹۹۰قیمت ملک در روسیه به شدت بالا رفت، به طوری که همسران جوان جایی برای زندگی پیدا نمی‌کردند. بنابراین مساله فقط حفظ ارزشهای سنتی نیست، بلکه مشکلات دوران پس از پروسترویکا۱ نیز از عوامل دخیل در پرواز این مشکلات به شمار می‌رود.‌
مسلم است که در غالب موارد خانواده ناکامل یعنی مادر یا پدر تنها با خانواده زندگی می‌کنند. مادران تنها نیز مساله دیگری هستند که در روسیه با آن روبرو هستیم. تقریبا یک کودک از میان چهار کودک روس در خانواده کامل پرورش نمی‌یابد و ۷۵ درصد از آنها تنها با مادر زندگی می‌کنند. پدران برای تربیت فرزند کم سن خود نیاز به کمک فعالان پدر و مادر خود دارند و مادران تنها نیز غالبا نیازمند حمایت مالی از طرف والدین خود هستند.
● خانواده بدون فرزند در روسیه‌
مهمترین وظیفه خانواده داشتن فرزند است؛ اما پرورش کودک کار ساده‌ای نیست. وضعیت اقتصادی سختی حاکم است و تمام هزینه‌های کودک به دوش پدر ومادر است (کمک دولت همچون سابق بسیار کم است، علی‌رغم اقدامات فراوانی که انجام می‌دهند). از این رو عجیب نیست که بسیاری از زوج‌های جوان در همان ابتدا نمی‌خواهند بچه‌دار شوند. از طرف دیگر، در ذهن شهروند روس یک قاعده اجتماعی تعریف شده است: در خانواده باید حداقل یک بچه وجود داشته باشد (در اوضاع بهتر دو بچه). اما نه بیشتر. این هنجار اجتماعی در جامعه کاملا جا افتاده است و البته، بیشتر کشورهای اروپای مرکزی و شرقی نیز به همین امر اعتقاد دارند؛ اما امروز <تنها نیمی از خانواده‌ها دارای کودکان نابالغ هستند. و آنهایی که اکنون سه فرزند یا بیشتر دارند، به‌طور رسمی خانواده های پرجمعیت به‌شمار می‌روند، در حالی که قبلا این امر طبیعی بود. در روسیه داشتن چهار فرزند زیاد است و تعداد خانواده‌هایی که پنج فرزند یا بیشتر دارند، از ۸ درصد تجاوز نمی‌کند. این قبیل خانواده‌ها بیشتر در مناطقی زندگی می‌کنند که سطح زندگی اجتماعی پایین‌تر است: برای مثال در اینگوش خانواده‌های پرفرزند ۵۵ درصد کل خانواده‌ها را شامل می‌شوند، در چچن ۴۳ درصد و در داغستان ۳۰ درصد. گفتنی است که در این مناطق به دلایلی چون گرایش دینی اقتصاد کشاورزی، ساختار اجتماعی و خانوادگی متفاوتی حکمفرماست از قدیم اعتقاد بر این بود که خانه بدون صدای بچه، خانه‌ای مرده است. عامل این وضعیت، موقعیت اقتصادی است که طی سالهای گذشته گریبان جامعه را گرفته است. بسیاری از خانواده ها تنها زمانی به فکر داشتن بچه می‌افتند که زن و مرد هر دو شغل دائم داشته باشند. علاوه بر آن، از زمان شوروی هنوز این تصور در اذهان وجود دارد که زن نباید در خانه بنشیند. خانه‌دار بودن زن و نپرداختن به کار در بیرون از خانه چندان مورد پذیرش جامعه نیست؛ اما در نهایت این امر باعث می‌شود که زنها دو برابر مردان بار زندگی را به دوش بکشند. زیرا در هر حال مراقبت از فرزندان و رسیدگی به امور خانه برعهده زن است و البته بخش اعظم این کار را سازمان‌ها انجام می‌دهند (مهد کودک، گروه‌های فرهنگی مدارس و غیره). مادربزرگها و سایر اقوام نیز گاهی اوقات وقت خود را به بچه‌ها اختصاص می‌دهند، علاوه بر آن افرادی که شغلشان نگهداری از بچه‌هاست (دایه) نیز در حال حاضر در روسیه به وفور یافت می‌شوند.‌
در سالهای اخیر دولت روسیه درصدد انجام اقدامات گوناگونی در جهت بالا بردن میزان موالید می‌باشد. کمک خرج برای فرزندان به میزان ۴-۲ برابر افزایش یافته و مدت آن را تا یک سال و نیم افزایش داده‌اند، همچنین برنامه‌هایی نیز برای تامین مسکن خانواده‌های دارای فرزند در حال انجام است. در روسیه اقدامات خاصی برای ایجاد انگیزه در خانواده‌ها تدوین شده که هنگام تولد فرزند به اجرا در می‌آید و نام آن <سرمایه‌گذاری مادر> است. این سرمایه‌گذاری شامل مبلغی بالغ بر ۳۰۰ هزار روبل (برابر با یازده هزار دلار) می‌باشد که در حسابی به نام مادر یا فرزند سپرده می‌شود و پس از تولد پرداخت می‌شود و سرمایه اولیه‌ای برای فرزند محسوب می‌گردد که صرفا باید برای فرزند مصرف شود و پدر و یا مادر نمی‌توانند از آن برای سایر حوایج استفاده کنند و حق دارند برای سه سال کودک آن را به‌کار ببرند، اما تنها برای پرداخت محل سکونت، تحصیل کودک و آنچه که به وی مربوط می‌شود. و پس از تولد ماهانه ۴۰۰۰ روبل (برابر با دویست دلار) تا هفت سالگی به عنوان کمک هزینه نگهداری فرزند پرداخت می‌شود و پس از هفت سالگی به مرور این مبلغ کاهش می‌یابد.
● کمک به بچه‌ها و افراد مسن‌
روسها پس از دوره پروستریکا، دیگر چشمشان به کمک‌های دولت نیست؛ زیرا پس از آن دوره که تمام نظام حمایت اجتماعی اتحاد شوروی فرو ریخت، مستمری‌ها به حداقل رسید، کمک‌ خانواده و مادران تنها عملا به صفر رسید؛ اما حمایت خویشان از یکدیگر ادامه یافت. در روسیه از گذشته‌های دور کمک کردن به یکدیگر مرسوم بود. این سنت همچنان به شدت پابرجاست، بر خلاف کشورهای غربی که مردم عادت کرده‌اند از کمک‌های دولت برخوردار شوند.‌
نظرسنجی‌ها بر این نکته تاکید دارند که بسیاری از شهروندان روس به کمک‌های متقابل خانوادگی باور دارند. ۵۲ درصد افرادی که به سوالات نظرخواهی پاسخ داده‌اند، تاکید کرده‌اند که مراقبت از سالمندان، وظیفه خانواده است، البته ۳۶ درصد هم اعتقاد داشتند که این وظیفه باید به‌طور مساوی بین خانواده و دولت تقسیم شود.
۹۶ درصد شهروندان روس اعتقاد دارند که مراقبت از سالمندان باید توسط فرزندان آنها انجام گیرد. ۷۱درصد این افراد اظهار داشتند که آماده‌اند تا با والدین خود در یک خانه زندگی کنند. اما اگر آنها قادر به زندگی جداگانه نباشند. چه کار باید کرد؟ استفاده از خدمات پرستار در منزل هنوز آنقدر رایج نیست و هزینه زیادی به دنبال دارد. سنت‌ها راه‌حل آن را به ما نشان می‌دهند: به عنوان مثال، روسها نگهداری از افراد سالخورده را در خانه سالمندان کاری غیراخلاقی می‌دانند.‌
به اعتقاد ۷۹ درصد از پاسخ‌دهندگان به سوالات نظرسنجی انجام یافته در جامعه روسیه، خانواده باید از بچه‌ها مراقبت و نگهداری کند، مراقبت از فرزندان، وظیفه پدر و مادر است و شرکت دولت در این امر حداقلی است. پس حضور بچه در خانواده، انتخاب خود زوج است و نه <وظیفه اجتماعی> خانواده. دوسوم از مخاطبین نیز پاسخ داده‌اند که حمایت از فقرا (به عنوان مثال، درخصوص افراد سالخورده که رفاه زندگی آنها مستقیما بسته به میزان مستمریشان است ویا خانواده‌های جوان با فرزند)، باید از سوی دولت صورت پذیرد. با این همه حمایت بین خانواده‌ها همچنان بر حمایت دولتی ارجحیت دارد.
روابط تنگاتنگ خانواده‌ها که به صورت کمک مالی، مواد غذایی و یا غیرمالی انجام می‌گیرد، یک پدیده سنتی در روسیه به شمار می‌رود. تقریبا یک سوم خانواده‌های ناکامل، به کمک‌های مالی خویشاوندان متکی هستند و اغلب این والدین‌اند که به بچه‌ها یاری می‌رسانند و نه برعکس.
در نواحی روستایی غالبا والدین فرزندان شهرنشین خود را با محصولات کشاورزی مزارعشان تامین می‌کنند و در شهرها همین کار را با پرداختن پول به آنها انجام می‌دهند (به عنوان مثال، برای درمان، استراحت، قسط آپارتمان، یا ماشین و...) اقوام نزدیک کمک ‌های مختلفی به هم می‌کنند: از کمک‌های کوچک معیشتی گرفته تا کارهای مهمتری همچون تعمیرات، در اختیار قرار دادن محل زندگی، لباس، دوخت و دوز و... برخی کمک‌ها به صورت مشاوره تخصصی رایگان و انجام امور از قبیل پزشکی، حقوقی و تحصیلی می‌باشد.
طبیعتا بیش از همه، افراد ناتوان و مستمری‌بگیران نیاز به چنین کمک‌هایی دارند. ۶۸ درصد آنها منتظر کمک‌های نزدیکان و خویشاوندان هستند که البته از آن بهره‌مند نیز می‌شوند؛ اما آنهایی که کسی را ندارند، چه باید کنند؟ مطابق آمار، ۱۶درصد مستمری بگیران تنها، فرزندی ندارند که آنان را حمایت و از ایشان نگهداری کند (تعداد کل این قبیل افراد تنها، در روسیه ۳۳ درصد است). ۱۵ درصد آنان نه همسری دارند و نه فرزندی. این امر برای زنان تنها سخت‌تر از مردان است. به دلایلی که در بالا ذکر کردیم، در میان این افراد، زنان بیوه بسیارند. چگونه می‌توان وضع این افراد را بهتر کرد؟ در برخی موارد، خویشان به آنان کمک می‌کنند، در برخی موارد، دوستان و همسایگان و یا افراد دیگر. روسها همیشه از نظر کمک‌رسانی به نزدیکان متمایز بوده‌اند، چون به خوبی درک می‌کنند که زندگی با حقوق مستمری چندان راحت نیست. کمک‌های دولت همچون سابق ناچیز است و پرسشی که امروزه مطرح است، اینکه آیا واقعا مردمی که طی نزدیک به چهل سال به دولت و جامعه خدمت کرده‌اند، مستحق چنین وضعی هستند؟
علی‌رغم این که روسیه در بسیاری جهات از غرب پیروی می‌کند و سعی دارد که از گرایشهای جدید پیروی کند، اما خوشبختانه روابط خانوادگی چندان مورد هجوم قرار نگرفته است. سنت‌ها و اصول اخلاقی همچون سابق محکم برجای خود ایستاده‌اند و کمک‌های والدین به فرزندان و فرزندان به والدین همچنان پابرجاست.۲
ابوذر ابراهیمی ترکمان
رایزن فرهنگی ایران در روسیه
پی‌نوشتها:
۱. دوره بازسازی روسیه که به پرسترویکا ‌‌‌‌(Prestroika) معروف است.‌
۲‌. نگارنده در این نوشتار از مقاله خانم پاولا ریپینسکایا با عنوان <خانواده در روسیه، مشکلات و چشم‌اندازها> (ترجمه فرزانه شفیعی) استفاده کرده است.‌
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید