پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


نشاط اجتماعی


نشاط اجتماعی
رفتار اجتماعی مردم ما و مشکلاتی که هر یک از ما مواردی از آن را دیده یا تجربه کرده ایم، آمار وحشتناک قرص های روان گردان، فراگیر شدن استعمال مواد مخدر و کم شدن سرانه مطالعه در عامه مردم بیانگر این مساله است که مردم ما به علت عدم وجود نشاط اجتماعی از نوعی مشکل به نام افسردگی رنج می برند در حالی که با مدیریت صحیح هر کدام از حوزه های اجتماعی که از آن به عنوان تهدید نام می برند خود می تواند بهترین فرصت برای نشاط مردم باشد به عبارت دیگر مردم می توانند در عین ورزشکار بودن، سیاستمدار بودن، هنرمند بودن، دین دار بودن و از همه مهم تر به لحاظ اقتصادی دار و ندار بودن شادتر از وضعیت موجود زندگی کنند واز زندگی شان لذت ببرند.
تاریخ حکومت کریم خان زند را اینگونه به تصویر کشیده است «ایشان توجه خاصی به نشاط اجتماعی داشت از بالای بام مناطق مختلف شهر را نظاره می کرد و هر نقطه ای را که ساکت و خاموش می دید دستور می داد سفیران شادی به آن منطقه بروند و شور و نشاط را در آنجا برپا کنند» و باز تاریخ حکومت کریم خان در یک جمله خلاصه کرده است «در آن بیست سال مردم ایران زندگی شاد ولذت بخشی داشتند» از دیدگاه کسانی که اعتقادی به نشاط در جامعه ندارند تجمع صدها هزار نفر در استادیوم های ورزشی و شعار له یا علیه یکی از دو تیم در حال مسابقه کاری عبث و بیهوده است احتمالا می گویند مگر قرار نیست همه تلاش کنند، شعار بدهند، میلیون ها تومان پول هزینه شود، کلی اتوبوس صدمه ببیند، ترافیک و تصادفات مردم را به خطر بیندازد تا توپی درون دروازه جای بگیرد می توان با کمترین هزینه مسابقات را بدون حضور تماشاچی اجرا کرد و مردم فوتبال را از طریق تلویزیون تماشا کنند و برای آنها که فقط آرام بودن مردم ارزش است بعید نیست که ورزشکاران را مذمت کنند و بگویند توپ ارزش آن را ندارد که اینقدر برایش جوش بزنیم یا منشا مشاجرات لفظی بین دوستان واعضای خانواده شود.
آری این همه مشکل را به جان می خریم که اگر ساعت ها کنار هم نشستیم لااقل یک سوژه مناسب و در عین حال حرف بی خطری متناسب با جهان سومی بودنمان برای گفتن داشته باشیم هزینه می کنیم تا مجبور نباشیم از سر بی دردی که خود بدترین درد است سراغ اعضا و جوارح خودمان برویم و از درد قلب و قولنج و رماتیسم و سیاتیک و هزار و یک درد بی درمان دیگر صحبت کنیم. مگر نه این است که اگر بدترین شرایط روحی ما با مسابقات جهانی همزمان شود در بیشتر موارد بیماری مان را فراموش می کنیم تردیدی نیست که راز سلامتی دوست داران طبیعت فارغ شدن از تعلقات دنیایی و تماشای زیبایی های عالم خلقت با تمام زحمت های آن است. حتی فکر می کنم بیشتر عامل بهبودی کسانی که برای مراجعه به پزشک راهی شهر ها و کشورهای دور می شوند همان تلاشی است که می کنند و همان نشاطی است که با دیدن مناظر طبیعی و جدید به آن رسیده اند وگرنه پزشک خوب محله خودشان که بعد از نوشتن نسخه و تجویز چند قرص اعصاب آنها را به ورزش کردن توصیه می کند چیزی از آن پزشکان کم نداشته است.
ای کاش از اول به جای آنکه از دردهای متعدد می نالیم جزو همان هایی می شدیم که بلیط تماشای فوتبال را با هزاران زحمت تهیه می کنند آنهایی که در میادین ورزشی از عمق جان فریاد می زنند، آنها که از خود فوتبالیست ها هم بیشتر تحرک دارند آنها که با حرکات موزون شعار می دهند، دست می زنند وآواز هماهنگ می خوانند آنها که لباس تیم خودشان را با افتخار می پوشند و وقتی به خانه و محل کارشان می روند آنچنان از پیروزی تیم یا توجیه شکست تیم شان سخن می گویند که گویی اتفاقی مهم تر از این در دنیا نیفتاده است و از همه مهم تر اینکه در حد خودشان ورزشکار هم می شوند.
راستی مگر ورزش مناسب فقط فوتبال است و اگر هم فوتبال بهترین ورزش است آیا همه آمال و آرزوهای ما در قالب همین دو تیم مثلا آبی و قرمز خلاصه می شود و اصلا بازیکنان این دو تیم چقدر با هم اختلاف دارند. نمی دانم ولی می دانم دوای درد ما همین است که دو تیم مختلف داشته باشیم به عبارت دیگر رقیب داشته باشیم و تا اندازه ای هم اختلافات تیم های مان را پررنگ کنیم اگر چه در نهایت ممکن است از طرف عده قلیلی که احساساتی می شوند شیشه ماشینی بشکند که این به آسانی قابل ترمیم است، ولی یادمان باشد دل های شکسته بیمار و افسرده شاید هرگز درمان نشود.
برای آنها که در حوزه سیاست حداقل حقوق شهروندی، آزادی عقیده و بیان را پذیرفته اند ماجرا همین گونه است آرامش روانی همیشه با سکوت حاصل نمی شود سکوت در بیشتر موارد آتش زیر خاکستر و نقطه مقابل آزادی است وقتی در کشورهای پیشرفته دو حزب با هم مبارزه می کنند به این مفهوم نیست که مردم آن کشور به لحاظ فکری فقط با دو طرز تفکر به دنیا میآیند و قرارشان هم بر این نیست که پس از پیروزی همدیگر را از هستی ساقط کنند که نه تنها این چنین نمی کنند بلکه تحزب را راهکاری برای وادار کردن مردم به تفکر و چالش های منطقی می دانند در چنین جوامعی مردم جمود فکری را کنار می گذارند مباحث اجتماعی و سیاسی نقل مجالس و محافل می شود. مردم به جای گوشه نشینی مطالعه می کنند، روزنامه می خوانند، مقاله می نویسند نه تنها روح و روانشان با همین بحث و تبادل نظرها شاداب می شود که با همین حضور در صحنه راه حل های جدیدی را برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی شان پیدا می کنند. عقب ماندگی بلوک شرق که به صورت تک حزبی یا به عبارت بهتر بی حزبی اداره می شد معلول بی توجهی به این مهم و پیشرفت های کشورهای مترقی محصول نشاط اجتماعی آن کشورها است. انسانهای موفق به جای آنکه شب و روز بر رقبایشان نفرین بفرستند یا با کوچکترین بهانه ای درصدد از بین بردن آنها در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برآیند از تجربیات رقبا استفاده می کنند، تلاش و در نهایت دعا می کنند: خدایا به ما آنچنان توانمندی عنایت کن که بتوانیم از رقبایمان پیشی بگیریم و خدا نیز سرنوشت انسانها را با دعا و انرژی مثبت رقم می زند. برماست که این چنین باشیم و بر مسئولین است که اگر نمی توانند امیرکبیر باشند نیاز مردم به نشاط اجتماعی را باور کنند وروحیه ای چون کریم خان زند داشته باشند.
نویسنده : علی اصغر هراتی
عضو انجمن توسعه دامغان
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید