پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تجربه های تاریخی اصلاحات


تجربه های تاریخی اصلاحات
رزا لوکزامبورگ اصلاحات قانونی۱ و انقلاب را عوامل موثر در تکامل جامعه انسانی می داند که یکدیگر را مشروط و تکمیل می کنند. او اعتقاد دارد تحولات اجتماعی و اصلاحات قانونی را نه بر حسب طول زمان آنها که بر اساس محتوای آنها باید تفکیک کرد. جنبش اصلاح طلبی۲ یک فرآیند اجتماعی است که نباید آن را با ایدئولوژی رفرمیستی اشتباه کرد و به همین دلیل است که در برابر انقلاب قرار ندارد و تکامل آن در شرایط نوین است. اگر انقلاب تغییری سریع و گاه خشونت آمیز در ساخت قدرت و به ویژه جابه جایی حکومت کنندگان باشد، اصلاحات فرآیندی طولانی و مشتمل بر گام هایی آرام، تدریجی و مستمر برای ایجاد دگرگونی در ساخت های گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است و همانند انقلاب از مسیری پرتضاد و چالش و کشمکش های گوناگون می گذرد. به عبارتی دیگر راه پرفراز و نشیب اصلاحات را نمی توان یک شبه طی کرد، به ویژه آنکه برخلاف جوامع اروپایی که به گونه یی موزون و منظم جریاناتی چون رنسانس، رفرماسیون، عصر روشنگری، انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی را پشت سر گذاشته و استعمار سرمایه داری نیز به کمک آنان آمد و توانستند بسیاری از مسائل خود را حل کنند، ناگزیریم که همزمان به ضرورت های تاریخی بر جای مانده یی بپردازیم که به گونه یی ناموزون در کنار هم قرار گرفته و حل همزمان آنها بسی دشوار و گاه محال به نظر می رسد.
● اصلاحات در اروپا
اصلاحات نامی است که به دوره پاره پاره شدن جامعه مسیحیت اطلاق می شود. در این دوره اگر چه کلیسای کاتولیک۳ به حضور خود ادامه داد، ولی پروتستان ها که خواهان اصلاح کردن سازمان موجود کلیسا بودند راه های جداگانه یی در پیش گرفتند. جان ویکلیف (۱۳۸۴-۱۳۳۰ میلادی) استاد و سخنران دانشگاه آکسفورد، مستقیماً روحانیون (کشیش ها و اسقف ها) را که به زعم وی تنها به فکر مال اندوزی و زندگی مرفه بودند، زیر سوال برد. او ضمن اعتقاد به دور ماندن کلیسا ها از تمامی دارایی و قدرت خود، بر عدم انقیاد و وابستگی دولت ها به کلیساها نیز تاکید داشت. لازم به ذکر است که تا پیش از اصلاحات تمامی اروپا مسیحی کاتولیک بودند و کلیسای کاتولیک بر جامعه استیلایی مطلق داشت و در تمام امور دخالت می کرد و به تعبیری جدایی از کلیسا، جدایی از تمام جامعه را برای مردم در بر داشت. مارتین لوتر به عنوان بانی اصلی جریان اصلاحات در اروپا که بعدها بسیاری از وقایع و تحولات را تحت تاثیر خود پدید آورد، از سال ۱۵۰۵ با کنار گذاشتن رشته حقوق به هیئت یک راهب آگوستینوسی در آمد. وی مانند بسیاری از مردم زمان خود نگران رستگارشدنش بود ولی به روش های کلیسا در این ارتباط، سخت معترض بود. از جمله اعطای پول به کلیسا و خرید آمرزش نامه برای رستگاری، مارتین لوتر معتقد بود؛«هر شخص باید کشیش خود باشد.» وی انتقادات و موضع گیری های خویش نسبت به شرایط موجود و حاکم در کلیسا را در رساله یی ۹۵ مساله یی به تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۵۱۷ برای کلیسای وتینبرگ فرستاد و به عنوان نمونه در یکی از بند های آن اعلام داشت مسیحیان باید بیاموزند که شخصی که به فقرا کمک می کند و به نیازمندان قرض می دهد، از کسی که آمرزش نامه می خرد، نیکوکارتر است.
از خصوصیات بارز دوران اصلاحات در اروپا، دسترسی مردم عادی به کتاب مقدس بود. با تاکید بر تفاسیر فردی و رواج این مفهوم که تمام مردمان کشیش هستند. همچنین پروتستان ها و کاتولیک ها دریافتند که با کاهش قدرت مرکزی کلیسا، قدرت سیاسی محلی و پیامد آن قدرت دولت ها و ملت ها افزایش می یابد. اصلاحات، اروپایی را که با یک تفسیر از مسیحیت به اتحاد رسیده بود، به قاره یی متشکل از ملل جداگانه، هر کدام با مذهبی خاص و دولت مختص به خود تبدیل کرد. «رفرماسیون» که به عنوان نهضت طرفدار اصلاح مذهب در قرن شانزدهم در اروپا پدیدار شد، هدفش اصلاح دین مسیحیت از افکار و عقاید خرافی بود. رفرماسیون مذهبی باعث ایجاد فرقه ها و معتقدات نوینی شد و چون پیروان مذهب پروتستان پیوسته مردم را به خواندن انجیل توصیه می کردند، انجیل به زبان های بومی و محلی ترجمه شد که در پیشرفت و توسعه زبان ها و ادبیات ملی کشورهای اروپایی و صد البته در ناسیونالیسم و ملی گرایی موثر بود. با ظهور پروتستانتیسم به عنوان عامل عمده تقویت نظام سرمایه داری ملی گرایی و انقلاب تجاری و همزمان با فروپاشی نظام فئودالیته و پیدایش طبقه متوسط و رشد بورژوازی (که در این رابطه اکتشافات جغرافیایی، علمی و متفکران برجسته اروپایی نقش مهمی داشتند) تحولات و دگرگونی های بعدی دنیای غرب و اروپا پایه گذاری شد.۴ با توجه به دامنه روزافزون ارتباط اروپا با دیگر نقاط عالم، اقتصاد اروپا که پیشتر متکی به فعالیت شدید روستاییان و کشاورزان بود، روی پول و کالایی که از طریق تجارت بین المللی و داد و ستد با آن سوی مرزها و سرزمین های دوردست پدید می آمد متمرکز شد. روی هم رفته تغییرات یادشده، تاثیرات بسیاری را بر کلیساها (به عنوان دستگاه مسلط بر زندگی مردم) گذاشت و رفته رفته موجب شد بر انبوه جزمیت ها و جریان دگماتیسم دینی- مذهبی که غبا احاله جمله مضامین و مولفه های زندگی اجتماعی به یکسری رسوبات ذهنیف، مانع از تحرک اجتماعی و ترقی خواهی در جوامع اروپایی بود، مهر باطل بخورد و جامعه انسانی منفعل بدل شود به جامعه انسانی فعال و کنشگر و بتواند با آگاهی و تحرک اجتماعی پیامدش، به نحوی شایسته در حیات اجتماعی خود و پیرامونش تاثیرگذار باشد.۵
● امریکا
در امریکا هم تجربه اروپایی اصلاحات به کار آمد، به خصوص آنکه بسیاری از مهاجران نخست در امریکا دنبال محلی بودند که بتوانند رها از آزار و شکنجه به مذهب خود بپردازند و مهاجران مقیم در خلیج ماساچوست دریافتند که برای برخورداری از آزادی مذهبی، باید همین حق را برای دیگران نیز قائل شوند.
پیرامون خطرات تعقیب مذهبی در امتیاز نامه انحصاری پنسیلوانیا به تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۷۰۱ در کتاب تاریخ امریکا نوشته هنری ستیل کماگر آمده است؛ «از آنجا که هیچ کس حتی در شرایطی که از آزادی های اجتماعی کاملاً بهره برده، در صورتی که از آزادی وجدان، مذهب و عبادت محروم باشد، نمی تواند حقیقتاً شاد باشد...
من (ویلیام پن فرماندار سرزمین پنسیلوانیا) در اینجا اعلام می کنم هیچ شخص یا اشخاصی در این سرزمین یا مناطق وابسته به آن که خدای مقتدر واحد را خالق و حاکم جهان می دانند و خود را ملزم به زندگی آزادانه تحت حکومت مدنی می دانند نباید به هیچ وجه به خاطر عقیده یا وظایف وجدانی، خود یا املاک شان مورد آزار و رنجش قرار گیرند. همچنین نباید آنها را به انجام عبادت های مذهبی مخالف عقیده شان وادار یا مجبور کرد به عملی مخالف عقیده مذهبی شان دست ببرند.»
● اصلاحات در جلوه های ایرانی اش
نخست در زمان فتحعلی شاه تحت اجبارهای محیطی و شکست ایران در جنگ هایی با روسیه، ضرورت تغییرات اساسی در سازمان دفاعی احساس شد و شیوه جدید دفاعی براساس آموزه ها و تجهیزات غربی۶، به تدریج نظام اقتداری مسلط بر لشگر و کشور را که بر مبنای عصبیت قومی و طایفه یی و سلسله مراتب سنتی بود به زیر سوال برد.
فتحعلی شاه تلاش هایی را نیز در جهت برداشتن فاصله ایجاد شده میان دولت و علما به عمل آورد نظیر ساختن مساجد و اماکن مذهبی جدید تا از علما به عنوان عامل مشروعیت بخشی حکومت خویش بهره ببرد. اصلاحات در این دوره، هر چند از سوی دولت صورت گرفت اما حتی همان دیوان سالاری بسیار ابتدایی قاجار را مورد بازنگری قرار نداد. ۷
● قائم مقام فراهانی و میرزاتقی خان امیرکبیر
نامبردگان شخصیت هایی آگاه و فاقد عصبیت قومی بودند که با قدرت گرفتن در دربار امیران کوشیدند با تکیه بر تحولات دنیای معاصر، نظام سیاسی- اجتماعی ایران را اصلاح کنند و با اقداما ت شان۸ در عرصه فرهنگی و فکری نشان دادند درک واقع بینانه تری از مفهوم تجدد دارند.
تلاش وافر امیر صرف تکوین دولتی قوی شد، دولتی که با بازگرداندن نظم به سراسر کشور، مقدمه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی را فراهم سازد.
۱) اصلاحات سیاسی؛ بازسازی و تجدید سازمان ارتش، اعزام گروهی از کارگران متخصص به اروپا برای فراگیری تکنولوژی جدید تولید سلاح
۲) تجدید سازمان دستگاه دیوانی؛ تعویض تعدادی از حاکمان خودسر، جلوگیری از گرفتن مالیات های غیرقانونی، اصلاح نظام پرداخت ها، محدود کردن قدرت علما در امر قضا و...
۳) اصلاحات اقتصادی؛ تاسیس صنایع ملی، احداث کارخانه ها، اصلاح نظام مالیاتی، ساختن راه های جدید و درنتیجه ارتباط سریع تر بین بازارها، موضع مالیات بر کالاهای خارجی برای پشتیبانی از رشد تولید داخلی
۴) اصلاحات اجتماعی؛ تاسیس نخستین مدرسه علوم به نام دارالفنون که آموزش و پرورش به سبک اروپایی را ارائه می داد، محدود کردن منابع نفوذ علما در میان مردم مانند تعزیه و بست نشینی و راه اندازی نخستین نشریه ایرانی به نام وقایع اتفاقیه. همچنین اصلاحات سیاسی امیر متوجه عقلانی کردن دیوان سالاری پدرسالار و کم کردن نقش شاه در مسائل سیاسی بود. در پرداختن به مساله نوسازی ایران از دوران صدارت امیرکبیر به عنوان مهم ترین دوره در فرآیند نوسازی ایران و تحکیم قدرت دولت یاد می شود. غاصلاحات امیرکبیر اصلاحاتی از بالا و نخبه گرایانه بود و به همین جهت با زدن رگ امیرکبیر، رگ فرآیند اصلاحات نیز قطع شد.ف
● ویژگی های نوسازی پهلوی اول (رضاخان)
۱) تبدیل ساختار ایلی به ساختار مدرن
۲) ضدیت روشنفکران با نیروهای مذهبی در دفاع از حاکمیت سیاسی
۳) حضور سامان یافته کشورهای خارجی در ایران
۴) حضور کمتر روحانیون
۵) حاکمیت سیاسی مدافع نوسازی
رضاشاه در کنار تغییرات اساسی در نظامات اداری، نظامی و اقتصادی به تغییر فرهنگ کشور براساس مدل های غربی پرداخت. تاسیس و گسترش مدارس ابتدایی، متوسطه و عالی و اجباری کردن تحصیلات ابتدایی، اعزام دانشجو به خارج، تغییرات لباس مردان و زنان، مبارزه با روحانیت و حوزه های علمیه و مبارزه با بسیاری از اعتقادات و باورهای سنتی از جمله تغییرات اساسی بود که وی در کشور به اجرا گذاشت. با اقدامات رضاشاه سنت و مدرنیسم، ارزش های غربی و ایرانی رویاروی هم قرار گرفتند و این جدال و چالش به صورت بحران تاکنون تداوم یافته است. اصلاحات مطروحه در زمان رضاخان خاصه در زمینه های اجتماعی، اداری و اقتصادی توانست جامعه به شدت پراکنده و عشیره یی عصر قاجاریه را مبدل کند به ملتی کم وبیش منسجم که این انسجام بیشتر در لوای نمادهای فرهنگی چون پرچم، زبان، خط و مواریث فرهنگی و ملی گرایی عینیت یافته و تعقیب می شد.
● اصلاحات دوره حکومت دکتر مصدق
لازم به ذکر است که دولت ملی دکتر مصدق نیز همسو با افکار عمومی جامعه بود و مستقل از قدرت های خارجی و لزوماً پایبند اجرای دموکراسی مبتنی بر مشروطیت. مصدق بالاترین آفت آزادی را دولتمردان اقتدارگرایی می دانست که مهم ترین عامل بازدارنده دموکراسی محسوب می شدند. مصدق جهت دمیدن روح استقلال، آزادی و دموکراسی در کشور اصول زیر را مدنظر داشت.
۱) موازنه منفی و ملی شدن صنعت نفت در تقابل با موازنه مثبت که بر مبنای آن چنین تصور می شد که همان طور که نفت جنوب عاید انگلیس شد نفت شمال نیز باید به شوروی برسد.
۲) محدود کردن قدرت شاه یا نظارت دقیق بر آن
۳) اصلاح قانون انتخابات .
در بخش اقتصاد مهم ترین موفقیت مصدق عملی کردن برنامه اقتصاد بدون نفت بود که به رغم مانع تراشی های شوروی و امریکا این امر از طریق تعدیل تجارت خارجی و گسترش میزان تولید داخلی تحقق یافت. مصدق هرگز بر سر منافع ایران و مصالح توده های ستم کش با بیگانگان و مزدوران آنها سازش نکرد.
تراژدی بزرگ دوران مصدق این بود که انرژی عظیم آزادشده مردم را در راه اجرای برنامه های سازنده خویش مهار و در مجاری قابل قبول هدایت نکرد.
● حکومت محمدرضاشاه
هدف محمدرضا پهلوی از اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در واقع کشاندن جامعه به سوی نظام سرمایه داری غرب بود.
بنابراین نهادهای مختلف مخصوصاً آموزش، رسانه های گروهی و بوروکراسی دولتی در حوزه های خانواده، مذهب و اقتصاد همگی در راستای سکولاریزاسیون فرهنگی به کار گرفته شدند که در درازمدت شتاب برای زدودن فرهنگ بومی و ترویج جنبه های سطحی فرهنگ غربی باعث بروز سرخوردگی و طغیان در میان آحاد جامعه شد. پیامد این اصلاحات از بالا این بود که فرآیند شکل گیری طبقه پرولتاریای فاقد آگاهی و طبقه بورژوازی را تسهیل کرد. منظور غایی اصلاحات از بالا تامین نیازهای سیاسی دیکتاتوری تجددگرای شاه بود و نیز تامین شرایط ضروری برای گسترش بوروکراسی به اقصی نقاط مملکت و تقویت قدرت نیروهای نظامی.
سروش ملت پرست
پی نوشت ها؛
۱- رزا لوکزامبورگ، اصلاح یا انقلاب، آزادمهر ۱۳۸۱، صص ۹۹-۹۸
۲- هاشم آقاجری، جراحی در قدرت، گام به گام در مسیر اصلاحات، ذکر ۱۳۷۹، ص ۱۱
۳- سارا فلاورز، اصلاحات، ققنوس ۱۳۸۱، ص ۱۱
۴- حجت الله درویش پور، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۲۲
۵- احمد موثقی، جنبش های اسلامی معاصر، سمت ۱۳۷۴، ص ۸۴
۶- سعید معیدفر، جامعه شناسی مسائل اجتماعی معاصر در ایران، سرزمین ما ۱۳۷۹، صص ۱۸۲ ، ۱۸۳ و ۱۸۷
۷- تحولات سیاسی- اجتماعی ایران ۱۳۵۷- ۱۳۲۰، جمعی از نویسندگان، روزنه ۱۳۸۰، صص ۱۱۷ ، ۱۲۳ ، ۲۷۸ و ۳۳۳
۸- علی رضاقلی، جامعه شناسی نخبه کشی، نی ۱۳۷۷
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید