پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سادات مخالفان مذاکره را مارکسیست می‌دانست (۹)


سادات مخالفان مذاکره را مارکسیست می‌دانست (۹)
به این‌جا رسیدیم که مذاکرات دشوار پیش می‌رفت. بیگن بی‌ادبی و دریدگی می‌کرد و همه‌ی شما او را مردی پَست می‌دانستید و از اوضاع ناراحت بودید.
اگر بخواهیم به روش تو عمل کنیم باید بگوییم که روزنامه‌های اسرائیل هم همین حرف‌ها را درباره‌ی ما می‌زدند. پس اگر بخواهم از فلان و بهمان شاهد بیاورم...
● من از خودت شاهد آوردم...
اما آن‌چه را می‌خواستی سوا کرده بودی. اگر می‌خواهی بی‌طرفی را مراعات کرده باشی باید از روزنامه‌های اسرائیل هم شاهد بیباوری.
● راستش اگر حرف آن‌ها را ببینیم مثلا خاطرات دایان و شارون را بخوانیم چیزهایی می‌خوانیم که واقعا گریه‌آور است. چون همه‌شان درباره‌ی همه‌ی شما حرف‌‌های تندی زده‌اند.
اصلا چنین چیزی نیست.
● برای همین است که فقط از جانب مصری‌ها شاهد می‌آورم چون نظر جانب اسرائیلی برایم مهم نیست. من می‌خواهم وضعیت مصری‌ها را در طول مذاکرات بدانم. می خواهم بدانم کسانی که در مذاکرات حضور فعال داشتند چه نظری دارند. من صحبت‌های آن‌ها و صحبت‌های ویلیام کونت و دیگران را هم خوانده‌ام.
خوب ادامه بده.
● من از شکست صحبت می‌کنم. محمد ابراهیم کامل می گوید بیگن ضیافت شام را به یک نشست دردناک و اندوه‌آور تبدیل کرد و با عباراتی همه را به بخش دوزخ کمدی الاهی دانته ارجاع داد. خود شما هم گفتی که برخورد بیگن برخورد مناسبی نبوده. در این وضعیت بود که سادات دستور داد همه‌ی شما مذاکره را متوقف کنید. چه احساسی کردی؟
احساس کردم که بیش از آن‌که فکر می کردیم باید کار کنیم.
● فکر نکردی همه چیز نقش بر آب شده و راه حلی وجود ندارد؟
نه به هیچ وجه. مذاکره هنر و علم است. باید صبور باشی و هر بار که شکست خوردی دوباره کار کنی تا به نتیجه برسی.
● می‌خواهم یک چیز مهم بپرسم. چرا سادات با وجود خواهش‌های دوستش کارتر مصمم شد که شما را از قدس فرابخواند و مذاکرات را متوقف کند؟ می‌دانیم که سادات هیچ وقت روی دوستش کارتر را زمین نمی‌انداخت.
چون درخواست کارتر بعد از تصمیم سادات مطرح شده بود.
● اگر قبلش بود خواسته‌ی سادات را برآورده می‌کرد؟
معلوم نیست. سادات به دنبال ابزارهای فشار بر اسرائیلی‌ها بود. یکی از این ابزارها دستور به توقف مذاکرات بود. تأکید کنم که هیئت نظامی کارش را متوقف نکرد و فقط هیئت سیاسی از مذاکرات خارج شد.
● این هم به درخواست کارتر بود. محمد ابراهیم کامل در خاطراتش گفته که کارتر گفت حال که هیئت نظامی کارش را متوقف نکرده اجازه بده ادامه دهد و سادات هم به احترام کارتر اجازه داد مذاکرات هیئت نظامی ادامه پیدا کند.
Ok
● پس سادات روابط شخصی‌اش را بر مصالح عمومی کشورش ترجیح می‌داد؟
معلوم است که نه. هر رهبری خودش را نماینده‌ی حفظ مصالح کشور خودش می‌داند.
● از این همه رفت و آمد به مصر و اسماعیلیه به این نتیجه نرسیده بودید که مذاکره با اسرائیل هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت و فقط فشارهای بین‌المللی و مشکلات بیشتر برای مصر به بارخواهد آورد؟
نه. قبول دارم که در آغاز کار نتیجه‌ای نداشت اما ما در اول راه بودیم. مذاکره صبر لازم دارد و وقت و تجدید نظر در مشکلات و راه حل‌ها. حالا من حرفی دارم.
● بفرمایید.
افکار عمومی نمی‌دانند مذاکره بین دو کشور یعنی چه.
● اما این را می‌دانند که مذاکره به معنای عقب‌نشینی از حقوق نیست. من می‌توانم صد سال مذاکره کنم اما در نهایت باید به حقوقی که برایش مذاکره را شروع کرده‌ام برسم.
اتفاقا همیشه در مذاکره باید کوتاه آمد. هر دو طرف باید کوتاه بیایند.
● واضح است که اسرائیلی‌ها از اول می‌خواستند مصری‌ها کوتاه بیایند و خودشان به هر آن‌چه می‌خواهند برسند.
اصلا چنین چیزی نیست. من قبلا گفتم که به سه دلیل اسرائیلی‌ها به مذاکره نیاز داشتند. مسئول دفاع اسرائیل گفت که ما برای حفظ امنیت ملی اسرائیل فرودگاه‌های مصر را لازم داریم اما در نهایت مجبور به عقب‌نشینی شدند.
● اما این عقب‌نشینی ظاهری بود و فرودگاه‌ها دست اسرائیل ماند.
شما فقط می‌خواهی بگویی کسی در این جنگ پیروز شد که صاحب قانونی زمین‌ها شد.
● بعد از این‌که به قدس برگشتید در فوریه‌ی ۱۹۷۸ سادات به امریکا رفت. در این سفر شما همراه او نبودید چون مأموریت‌های دیگری داشتید.
به یوگسلاوی رفتم تا با تیتو ملاقات کنم و برایش تصمیم مصر را توضیح دهم.
● او مخالف این تصمیم بود.
نظر تیتو این بود که این کار به تضعیف جنبش عدم تعهد می‌انجامد و شکست خواهد خورد چون نیروی اسرائیل با نیروی مصر بسیار متفاوت است و فقط وقتی می‌توان مذاکره کرد که حداقل نیروها با هم برابر باشد.
● این حرف درست است.
به هر حال، من هم آن را به سادات منتقل کردم.
● جواب سادات چه بود؟
قبول نکرد و گفت این حرف مارکسیست‌هاست.
● در این مرحله مصر همه‌ی اعراب را از دست داد. همه‌ی کشورهای افریقایی که در آن سال‌ها در کنار مصر بودند به تدریج روابطشان را با اسرائیل از سر گرفتند. همین الان هم اسرائیل در افریقا نفوذ دارد چون نقش مصر کمرنگ شد.
● چرا نقش مصر کمرنگ شد؟ بیست کشور عربی هست که اوضاع اقتصادی‌اش بهتر از مصر است.
چون عربی و افریقایی بود و اهمیت استراتژیک داشت.
● مگر مراکش و تونس و الجزایر عربی افریقایی نیستند؟
اما نقش مصر در تاریخ بسیار مهم‌تر است. مصر کنفرانس کشورهای عربی را تأسیس کرد، پیمان بغداد را ایجاد کرد و در جنگ‌های ۱۹۴۸ رهبر جهان عرب بود.
● اتحادیه‌ی وحدت افریقا را هم مصر تأسیس کرد. همه‌ی این‌ها درست است.
پس این کشور نقش داشته و نباید آن را با مثلا بورکینافاسو مقایسه کرد.
● من هم با بورکینافاسو مقایسه نکرده‌ام. اما نمی‌توان آن را با دیگر کشورهای عربی مقایسه کرد؟
دیگر کشورهای عربی پشت مصر بودند تا این‌که مصر تنهایشان گذاشت و با اسرائیل پشت یک میز نشست و بدین‌ترتیب کشورهای عربی مانند یتیمی پدر از دست داده شدند. موافقید؟
● نه کاملا. نصف حرف‌هایت اشتباه است.
همان نصف هم که درست باشد برای من کافی است. از این مهم‌تر مسئله‌ی فلسطین بود. خود شما در خاطراتتان نوشته‌اید که معلوم بود تنها هدف سادات بازپس گرفتن زمین‌های مصر و گرفتن سیناست و دیگر چیزها برایش ثانوی بود. اما وایزمن در خاطراتش می‌گوید که
حرف وایزمن مهم نیست...
● می‌گوید که سادات به او گفت که هیچ کشور فلسطینی‌ای وجود نخواهد داشت. وایزمن صحبت‌هایش با سادات را مفصلا نقل می‌کند و در نهایت می‌گوید که پرسیدم از این حرفت می‌شود فهمید که مخالف تشکیل حکومت مستقل فلسطینی هستی و سادات می‌گوید حکومت نه. فقط تعدادی پایگاه نظامی اسرائیلی قدرتمند در کرانه‌ی باختری و غزه. این حرف‌ها مربوط به اسماعیلیه در مارس ۱۹۷۸ می‌شود. پس سادات خیلی زود مسئله‌ی فلسطین را رها کرد.
● من این حرف را قبول ندارم.
نظر شما چیست؟
● نظر من مهم نیست. به نظرم این حرف‌ها فقط از یک دلهره خبر می‌دهد.
واقعیت است.
نه به نظر من دلهره است.
● وایزمن می‌گوید شارون باراک هم با من شاهد این صحبت بود و می‌گوید که اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که سادات چنین چیزی بگوید.
ببین. سادات برای آن‌که به صلح برسد حرف‌هایی می‌زد بدون آن‌که منظورش این باشد که این حرف را عملی کند.
● این چه حرفی است آقای دکتر؟
باور کن. در مذاکره از این چیزها زیاد است. یک حرفی می‌زنی و بعد عمل نمی‌کنی!
● یعنی آینده‌ی یک قوم همین‌طور شوخی گرفته می‌شود؟
این آینده‌ی یک قوم نیست.
● مگر سادات داشته یک خانه می‌فروخته که چنین بگوید؟
در مذاکره همیشه یک نوع مبالغه و زیاده گویی هست.
● اما این‌جا جای چنین مبالغه‌هایی نبوده.
تا وقتی هیچ چیزی مکتوب نشده هر چیزی می‌توان گفت. این در مذاکره قاعده است.
● اما این حرف بعدا به صورت مکتوب درمی‌آید.
نه نمی‌آید و نیامد چون ما تا دو سال بعد مشغول مذاکره درباره‌ی حکومت خودگردان بودیم.
● و نتیجه چه بود؟
ما هیچ چیزی را امضا نکردیم چون نتیجه‌ای نداشت. این مذاکرات بدون کمک فلسطینی‌ها نتیجه نداشت و امید داشتیم که فلسطینی‌ها وارد این مذاکرات شوند اما نشدند.
● پس واقعیت و نتیجه آن است که سادات فلسطینیان را تنها گذاشت.
این حرف درست نیست. من توضیح دارم...
ببینید مردم همه دیدند که در این مدت چه گذشت و چگونه سادات فلسطین را تنها گذاشت و این‌که واقعا وایزمن راست می‌گفته است. خود شما در خاطراتتان نشان داده‌اید که آن روزها ناراحت بوده‌اید و نگرانی داشته‌اید.
● بله من آن زمان نگرانی داشتم.
سادات در ۲۵ نوامبر ۱۹۷۷ در مصاحبه با شبکه‌ی سی‌بی‌اس گفت که هرگز به تنهایی با اسرائیل صلح نخواهد کرد و این را همه جا تکرار می‌کرد اما شما که با او بوده‌اید می‌گویید که تصمیم داشت تنها صلح کند...
● پارسال وقتی آن کتاب را با شیمون پرز می‌نوشتیم دو روز با هم در این باره صحبت کردیم...
من از نظر شما در سال ۱۹۷۷ می‌پرسم نه نظر فعلی‌تان....
خوب بله، من آن زمان ناراحت و مخالف و نگران بودم اما الآن نظرم کاملا عوض شده است.
● بگذار در همان فضای ۱۹۷۸ صحبت کنیم.
به نظر من تو اشتباه می‌کنی که می‌خواهی در همان سال بمانی. ما در سال ۲۰۰۴ هستیم.
● اما من می‌خواهم واقعه رادر آن موقعیتی که در آن رخ داده بررسی کنم.
خوب این اشتباه است.
مترجم : احسان موسوی خلخالی
منبع : دیپلماسی ایرانی


همچنین مشاهده کنید