پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نفت ایران تاراج شد


نفت ایران تاراج شد
تا گذشته را خوب نشناسیم و خوب فرا نگیریم، نمی توانیم آینده را خوب بنا کنیم، تا به گذشته خود اشراف بیشتر نداشته باشیم، نمی توانیم برای فردای جامعه خود برنامه اقتصادی و اجتماعی خوب و اصولی که منافع مردم تولیدکننده جامعه را تامین کند، تنظیم کنیم. در شرایطی که غوغای تبلیغات رسانه یی یکسویه و یکطرفه است، رسوبات غوغای تبلیغات یکطرفه رسانه یی ما را از آموختن بیشتر و بهتر گذشته باز می دارد. آیا پژوهشگر باید تحت تاثیر غوغای تبلیغاتی رسانه یی قرار گیرد؟ اما پژوهشگر در این شرایط وظیفه یی بسیار سنگین و سترگ دارد تا بتواند زوایای پیچیده شده گذشته را بررسی کند و درست را از نادرست و سره را از ناسره بازشناسد تا مردم جامعه را که سنگینی تحولات اجتماعی و حقوق و مطالبات اجتماعی بر دوش آنها است، آگاه کند؛ تا همین مردم بتوانند حقوق اجتماعی خود را بهتر بشناسند و بتوانند در تشکل های صنفی و اجتماعی و احزاب مردمی مطالبات خود که عبارت از حق داشتن کار، حق مسکن، حق درمان، آموزش و پرورش، امنیت اجتماعی و... است را به دست آورند. در صفحه اول ضمیمه روزنامه اعتماد روز شنبه ۱۸ آبان ماه ۱۳۸۷ عنوان «تاریخ؛ حزب توده، تعامل و تقابل با جبهه ملی» نظرم را جلب کرد. صفحات ۱۴ و ۱۵ مربوط به این عنوان را خواندم. فقط درباره یک مورد کوتاه از کل این نوشته، نظر نویسنده و خوانندگان روزنامه اعتماد را جلب می کنم؛ «حزب توده در سال ۱۳۲۰ تشکیل شد و گروه دیگر «جبهه ملی» در سال ۱۳۲۸ هنگام افول حزب توده به وجود آمد. جبهه ملی رهبری جنبش ضد استبدادی و ضد استعماری (،،) را در دست گرفت. اما حزب توده برخلاف اصول و مرامنامه اش مبنی بر حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران، از همان ابتدا دنباله رو سیاست شوروی بود. در سال ۱۳۲۳ از تقاضای سرگئی کافتا رادزه برای امتیاز نفت شمال حمایت و یک تظاهرات خیابانی هم در این راستا برپا کرد. اما مصدق که مخالف واگذاری امتیاز بود لایحه یی را به تصویب مجلس رساند تا مانع دادن غامتیازف نفت به دیگر کشورها شود.»
● کشمکش امریکا و انگلیس
موضوع نفت ایران و تسلط انگلستان بر منابع نفتی ایران و تنظیم قرارداد استعماری معروف به قرارداد ۱۹۱۹ میلادی غ۱۲۹۸ خورشیدیف که وثوق الدوله نخست وزیر وقت ایران با انگلستان منعقد کرد، موجب اعتراض امریکا شده بود. علت اصلی مخالفت امریکا با قرارداد وثوق الدوله (قرارداد ۱۹۱۹ میلادی) در تلگرافی به تاریخ ۱۷ مارس ۱۹۲۰ غ۲۷ اسفند ۱۲۹۸ خورشیدیف که از طرف وزیر خارجه امریکا به وزیر مختار امریکا در تهران مخابره شد، به صراحت بیان شده است؛ «این وزارتخانه نگران است که مبادا تصویب قرارداد ایران و انگلیس در مجلس، تحصیل امتیازات نفتی را برای کمپانی های امریکایی مشکل تر سازد.»۱
بعد از برکناری سیدضیاءالدین طباطبایی پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، احمد قوام «قوام السلطنه» برادر وثوق الدوله که عاقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ بود به نخست وزیری رسید و در ایام نخست وزیری خود، تلاش جهت کسب امتیاز نفت در شمال ایران را برای شرکت های امریکایی آغاز کرد و لایحه این امتیاز را در تابستان ۱۳۰۱ در مجلس تحت نفوذ زمینداران بزرگ و روسای ایالات و سرمایه داری تجاری به تصویب رساند.
● تضاد امریکا و شوروی
دولت شوروی با استناد به قرارداد ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ میلادی غهفتم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدیف که بین ایران و شوروی منعقد شده بود، چند بار با قاطعیت علیه دادن امتیاز به ایالات متحده امریکا اعتراض کرد زیرا این اقدام مغایر با شرط های قرارداد ۱۹۲۱ ایران و شوروی بود۲؛ «مطابق ماده ۱۲ این عهدنامه، شوروی از کلیه امتیازاتی که پیش از انقلاب غدر روسیهف توسط دولت تزاری یا اتباع آن در ایران تحصیل شده صرف نظر کرد و کلیه اراضی مربوط به آن امتیازات به ایران واگذار شد و ایران متعهد است آنها را به اتباع هیچ دولت خارجی واگذار ننماید.»۳ اما قوام السلطنه همچنان برای تسلط امریکا بر اقتصاد ایران تلاش می کرد و در سال ۱۳۰۱ لایحه قانونی تصویب کرد که بنا بر آن حق کنترل امور مالی ایران به امریکایی ها سپرده شد که آرتور میلسپو به این جهت برای تصدی چنین امر مهمی به ایران آورده شد. وقتی امریکا توسط قوام السلطنه نتوانست امتیاز استخراج نفت شمال را به دست بیاورد، همچنان بیکار نمی نشست و در تلاش بود... تا اینکه در کابینه محمود جم در سال ۱۳۱۴ که باقر کاظمی فراماسون هم وزیر خارجه اش بود و علی اکبر داور وزیر دارایی این کابینه، لایحه امتیاز استخراج نفت شمال و قسمتی از شرق ایران و همچنین احداث خطوط لوله نفت را به مجلس برد که در اواخر دی ماه ۱۳۱۵ خورشیدی بدون چون و چرا مورد تصویب قرار گرفت. اما داور نتوانست امتیاز استخراج نفت شمال را به امریکا واگذارد بلکه با همه زرنگی- که به اصطلاح معروف از آب کره می گرفت - از حریف رند و مکار رودست خورد و در نتیجه عوارض ناشی از آن بن بست فکری و برای خلاصی از زجر کش شدن احتمالی در سلول های تاریک زندان قصر- مانند دو تن از یاران خود عبدالحسین تیمورتاش و نصرت الدوله فیروز- در منزل خود اقدام به خودکشی کرد.۴
● تلاش مجدد امریکا
بعد از سقوط رضاشاه، امریکا همچنان درصدد گرفتن امتیاز نفت شمال و به دست آوردن بازار برای کالاهای تولید شده در کارخانه های امریکایی بود و باز هم در زمان نخست وزیری قوام السلطنه در سال ۱۳۲۱ آرتور میلسپوی سابق الذکر برای کنترل اقتصاد ایران توسط امریکا به ایران آورده شد، تا اینکه در زمان نخست وزیر محمد ساعد؛ «دولت ایران متاسفانه بدون مطالعه به کمپانی های امریکایی روی خوش نشان داد و در نتیجه عده زیادی از نمایندگان کمپانی های نفت امریکا و غیرامریکایی مثل سینکلر، سوکونی واکیوم و شل برای مذاکره وارد تهران شدند... دولت ایران برای دادن امتیاز در دو استان جنوبی کشور یعنی کرمان و بلوچستان غالبته مناطق شمالی کشور ایران هم در نظر بودف دو نفر از کارشناسان درجه اول نفت امریکا را که سوابق ممتدی در تنظیم قراردادهای نفت در کشورهای امریکای جنوبی مانند ونزوئلا و کلمبیا داشتند، به نام «هوور» و «کورتیس» استخدام و به تهران دعوت کرد.
برای این دو نفر دفتری در وزارتخانه تهیه شده تا دور از نظرهای مشکوک و چشم های ناراحت مشغول کار شوند. هوور و کورتیس پس از دو سه ماه طرح امتیاز رسمی را برای دولت ایران تنظیم کردند ولی در همان وقت شایع شدغ،،؟؟فچنین امتیازی بدون جلب رضایت شوروی از مجلس نخواهد گذشت و منصفانه باید گفت دولت ایران آن تیزبینی و موقع شناسی را نداشت که قبل از وقوع حادثه از خطر جلوگیری کند.»۵
خوب است خواننده این بند یا پاراگراف را دوباره با دقت نظر بخواند. عوامل حکومتی مخصوصاً بعد از انقلاب مشروطیت به طور عام عوامل بیدار و پنهان و سرسپرده منافع سرمایه داری قهار انگلیس و امریکا بودند... از وزرا تا سفیران، از استانداران تا مدیران کل دولتی و ماموران رده بالای حکومتی. عوامل سرسپرده منافع انگلیس و امریکا قصد داشتند مخفی و زیرکانه غبه دور از نظرهای مشکوک...ف این امتیاز و نفت را برای امریکاییان تصویب کنند. اما بعد از سقوط رضاشاه جامعه از «رخوت سرکوب وحشیانه دیکتاتوری» بیدار شده بود ولی اداره کنندگان حکومتی هنوز چنین تصوری نداشتند که جامعه بیدار شده و تشکل های صنفی و اجتماعی و احزاب سیاسی درصدد سامان دادن مردم زحمتکش کارگر، دهقان و کارمندان رده پایین حکومتی بودند تا بتوانند برای به دست آوردن حقوق و مطالبات اجتماعی و حفظ منافع و استقلال ملی ایران، تلاش و کوشش بیشتری داشته باشند.
البته بعد از آن همه سرکوب وحشیانه دستگاه سرکوبگر رضاخانی نمی شد انتظار عمل بدون عیب و نقص صد در صد از آن احزاب و سازمان ها داشت. چنان که یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب می نویسد؛ «متوسط سن گروه غرهبری حزب توده ایرانف زیر ۳۷ بود...»۶
منوچهر فرمانفرماییان که خود یکی از کارمندان عالی رتبه شرکت نفت بود، می نویسد؛ «دور از نظرهای مشکوک و چشم های ناراحت...» این «نظرهای مشکوک و چشم های ناراحت» چشم و گوش مردمی بود به نام خبرنگار و نویسندگان، احزاب و سازمان های اجتماعی و نمایندگان معدود مجلس که بعد از «رخوت و سستی ناشی از سرکوب وحشیانه حکومت رضاخانی» بیدار شده بودند.
زنده یاد ابوالفضل لسانی می نویسد؛ «آقای ساعد غنخست وزیر وقتف اظهار داشتند دولت به نمایندگان شرکت ها هیچ نوع جواب مثبت نمی داد بلکه نظر دولت بر آن بود که موضوع امتیازات به بعد از جنگ موکول شود. راستی اگر چنین بود دعوت متخصصان عالی مقام نفت برای مطالعه در طرح های تقدیمی و پیشنهادات نمایندگان کمپانی های نفت برای چه بوده است زیرا به بیان آقای ساعد اساساً مطالعه در مورد نفت هم طبق نظر دولت به بعد از جنگ موکول شده بود. با این کیفیت یا آقای ساعد حقیقتی را بیان کرده است که دولت اساساً نمی خواست وارد مذاکره شود، در این صورت پس متخصصان نفت را چه کسی دعوت کرد و هزینه سنگین آنها را از کجا پرداخته اند، یا اینکه بعد از ورود همسایه شمالی و داوطلب برای گرفتن امتیاز، به فکر افتادند که اساساً مطالعه در موضوع نفت را به بعد از جنگ موکول کنند، آن وقت ناچار بایستی گفت در بحرانی ترین ایام دنیا و مخصوصاً دوره فلاکت و بدبختی این کشور که سرنیزه های پادشاهان نفت در سراسر کشور برق می زده و افسران بی تربیت آنها در خیابان ها و مهمانخانه های عمومی از هیچ نوع اهانت به ملت ایران فروگذار نمی کردند، می خواسته است معادن زرخیز این کشور را که سرمایه زندگی نسل های آینده است در بدترین شرایط سیاسی و اقتصادی به آنان واگذار نماید و عجیب تر آنکه اهتمام در استتار امر حتی از مجلس شورای ملی داشته است.»۷
وقتی رازهای پشت پرده اینچنین برملا می شود و دولت وابسته به منافع بیگانگان که می خواستند به رغم قرارداد ۱۹۲۱ ایران با اتحاد شوروی که در بالا به آن اشاره شد منافع نفتی ایران را در شمال و جنوب باز هم در اختیار دولت های انگلیس و امریکا بگذارند در حالی که بحث امتیاز استخراج منابع «نفت شمال» برای دولت اتحاد شوروی دارای اهمیت مهم امنیتی بود چنان که جرج کنان کاردار سفارت امریکا در مسکو اشاره کرد؛ «انگیزه اساسی اقدامات شوروی در شمال ایران احتمالاً نه نیاز به نفت بلکه درک این نکته است که نفوذ بالقوه خارجی در آن ناحیه مساله یی مربوط به حیثیت خواهد بود. اهمیت نفت شمال نه از آن رو است که روس ها بدان نیازمندند، بل آنجاست که برای او هر کس که درصدد استخراج آن برآید، خطرناک است.»۸
سر کلار مونت اسکرین مردی که رضاشاه را به تبعید برد و بعداً سرکنسول انگلستان به جهت اهمیت امنیت استان خراسان در مشهد شد در کتاب خود به نام «جنگ جهانی در ایران» درباره موضوعات «نفت شمال» و اهمیت استراتژیکی برای سرمایه داری امپریالیستی غرب از جمله انگلیس چنین می نویسد؛ «پس از انقلاب روسیه، نفت شمال ایران و لزوم به وجود آ وردن یک «کمربند حفاظتی» سیاسی که اتحاد شوروی را از ایران دور نگاه دارد و مانع رسوخ افکار آن به ایران شود، سیاست انگلستان را تحت تاثیر خود داشته است.»۹
● پیشنهاد شوروی
مسوولان دولتی شوروی با اطلاع از تلاش امریکا برای گرفتن امتیاز استخراج نفت در مناطق شمالی کشور با توافق و اطلاع سفیر ایران (مجید آگاهی) در مسکو و نخست وزیر وقت (محمدساعد مراغه یی) خواستار ملاقات و مذاکره با دولت ایران شدند. به همین مناسبت؛ «کافتارادزه معاون کمیساریای اتحاد شوروی به ایران آمد و ضمن قرار قبلی با وزیر خارجه و رئیس دولت ملاقات کرد و نظر دولت شوروی را برای استخراج نفت شمال ایران - ضمن تشکیل یک شرکت سهامی مختلط ایرانی و روسی - به اطلاع دولت ایران رسانید.»۱۰
پیشنهاد چنین شرکت مختلطی این بود که ۲۵ سال اول ۵۱ درصد سهام متعلق به دولت شوروی و ۴۹ درصد سهام متعلق به ایران و سرمایه گذاری کلیه تاسیسات استخراج از دولت شوروی باشد و ۲۵ سال دوم ۵۰ درصد سهام متعلق به طرفین قرارداد. این طرح منافع غارتگری شرکت نفت انگلیس- ایران و چپاولگری کلیه کمپانی های نفتی دنیای سرمایه داری را در خاورمیانه و دنیا به خطر می انداخت و سبب بیداری مردم منطقه و جهان می شد. کافتارادزه طی مصاحبه مطبوعاتی با مدیران جراید ایران از جمله چنین اعلام کرد؛... صاحب امتیاز متعهد خواهد شد مواد نفتی را با شرایط ارفاقی چه برای احتیاجات دولت و چه برای احتیاجات اهالی کشور ایران بدهد. دولت ایران بازرسی فنی بر عملیات صاحب امتیاز و صحت محاسبه منافع و پرداخت های به نفع ایران و... را به عمل خواهد آورد. پس از انقضای مدت امتیاز کلیه بنگاه های صاحب امتیاز در حالتی که قابل بهره برداری باشد بلاعوض به دولت ایران واگذار خواهد شد. انجام عملیات برای کشف و بهره برداری منافع نفت در شمال ایران زمینه استفاده از وجود هزاران کارگر و کارمند ایرانی به خصوص از عده یی که فعلاً در ترانزیت مهمات جنگی از طریق ایران- اتحاد شوروی اشتغال دارند را ایجاد خواهد کرد.۱۱
خواندن این مصاحبه و دیدگاه های نماینده دولت شوروی درباره شرایط ایجاد شرکت مختلط شوروی - ایران و پیش بینی کافتارادزه درباره برخورد دولت های بعدی ایران با این پیشنهاد بسیار آموزنده است که به جهت طولانی نشدن این مقاله نتوانستم ادامه مصاحبه را در اینجا بیاورم.
● دسیسه عوامل انگلیس
شرکت مختلط پیشنهادی نماینده دولت شوروی در صورت تحقق، غارتگری شرکت نفت انگلیسی ایران و به خصوص سیاست حکومت انگلستان را در منطقه به خطر می انداخت. این کار نقطه عطفی می شد برای آگاهی مردم ایران و منطقه که چگونه سرمایه داری انگلیس منابع زیرزمینی و روزمینی منطقه را چپاول می کند لذا کارگزاران سرسپرده انگلستان در ایران به فکر چاره افتادند. «در همین احوال تقی زاده سفیر کبیر ایران در لندن، مجید آهی سفیر ایران در مسکو، سپهبدی سفیر کبیر ایران در ترکیه، محسن رئیس وزیر مختار ایران در بغداد به ایران احضار شدند تا برای راهنمایی دولت ساعد در رفع شر روس ها در امر نفت مورد مشورت قرار گیرند. باقر کاظمی وزیر فرهنگ غبه یاد داشته باشیم که این شخص وزیر خارجه محمود جم در ۱۳۱۴ بودف هم به عنوان رابط جلسات این هیات دیپلماتیک با دولت و متولیان مجلس انتخاب شد. در مجلس طرفداران سیاست انگلستان که در راس ایشان دکتر طاهری قرار داشت، برای قطع امید شوروی ها از نفت ایران و شکست کمیسیون سیاسی و نفتی کافتارادزه به فعالیت پرداختند. دکتر طاهری که از دوران سلطنت مرحوم احمد شاه تا دوره هفدهم مرتباً وکیل مجلس بود برای خنثی کردن تدابیر سیاسی و اقتصادی شوروی و یافتن راه قانونی رد تقاضای آن دولت شب و روز با وکلای مجلس و منتقدان در حال ارتباط بود، طرحی مبنی بر رد تقاضای روس ها تهیه شد ولی چون هیچ کدام دارای وجهه ملی و آبرومندی نبودند تصمیم گرفتند حتی الامکان طرح مزبور را به وسیله دکتر مصدق که بین مردم محبوبیت و مقبولیت عامه داشت به مجلس تقدیم دارند. این نقشه نیز عملی شد و طرح غیرمستقیم به دست آقای دکتر مصدق رسید و به مجلس احاله شد. یک بار دیگر عمال انگلیس برای پیشرفت مقاصد خود از وجود رجال خوشنام ایران بهره گرفتند و دکتر مصدق را که به نقشه نهایی انگلیسی ها در این مورد واقف نبود به مقابله با روس ها فرستادند.»۱۲
باقر کاظمی از ۲۶ شهریور ۱۳۱۲ تا ۱۳ آذر ۱۳۱۴ وزیر خارجه محمدعلی فروغی و از ۱۳ آذر ۱۳۱۴ تا مهر ۱۳۱۶ وزیر خارجه محمود جم در دوران رضاشاه بود. یعنی یکی از سیاستمداران به نام ایام سرکوب و دد منشی رضاشاه و در خدمت سیاست او بود و بعداً در اولین کابینه دکتر مصدق در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ وزیر خارجه بوده و در دومین کابینه دکتر مصدق پس از قیام تاریخی و ماندگار مردم ایران در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا کودتای ننگین امریکایی و انگلیسی ۲۸ مرداد هم وزیر دارایی و هم نایب نخست وزیر. ۱۳
تقی زاده عاقد تمدید قرارداد نفت دارسی در کابینه مهدیقلی هدایت در سال ۱۳۱۲ بود. مهدیقلی هدایت جنبش دموکراتیک آذربایجان را که توسط زنده یاد شیخ محمد خیابانی رهبری می شد، به خاک و خون کشید و شخص شیخ محمد خیابانی را به طرز فجیعی به قتل رساند. پرونده سیدحسن تقی زاده در به شکست رساندن انقلاب مشروطیت همچنان مفتوح است. در کابینه مهدیقلی هدایت سیدحسن تقی زاده وزیر دارایی است. مدت قرارداد دارسی که تا سال ۱۳۴۰ خورشیدی غ۱۹۶۱ میلادیف به پایان می رسید اما با تمدید قرارداد دارسی تا سال ۱۹۹۰ ادامه یافت و به غارتگری منابع نفت ایران توسط انگلیس ادامه داد که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را از عواقب تمدید این قرارداد ننگین می دانند.
مجید آهی در دومین کابینه محمود جم وزیر طرق و شوارع و در کابینه علی منصور در سال ۱۳۱۹ وزیر دادگستری و در کابینه محمدعلی فروغی پس از سقوط رضاشاه جهت به سلطنت رساندن محمدرضا شاه در ۶ شهریور ۱۳۲۰ وزیر دادگستری بود. توسط چنین عناصر برگزیده یی از سرسپردگان به منافع بیگانگان آن هم انگلیس لایحه مورد اشاره احمد آرامش تنظیم شد و در روز ۱۱ آذر ۱۳۲۳ به وسیله دکتر مصدق به مجلس ارائه شد. اکثریت نمایندگان در اختیار سیاست غارتگری انگلستان بودند و بیشتر نمایندگان در دوره حکومت رضاخان هم وکیل مجلس بودند که در آن زمان وکلای مجلس باید به تایید دستگاه پلیسی رضاخانی می رسیدند. در روز تصویب لایحه مورد اشاره که به وسیله دکتر مصدق به مجلس ارائه شده بود «عده زیادی از نمایندگان مجلس طرح مزبور را که به قید دوفوریت بود، امضا کردند. مجلس با قیام و قعود فوریت را تصویب کرد و سپس در باب کلیات مواد مذاکره شد. آقایان دکتر رادمنش، دکتر کشاورز و ایرج اسکندری هر یک مذاکراتی کردند مبنی بر اینکه ضروری است مطالعه بیشتری در این باب به عمل آید و آنقدر شتابزدگی و عجله موردی ندارد...»۱۴
که با صدای «رای، رای همان اکثریت» که جدیت مفاد لایحه را می دانستند لایحه پیشنهادی آنها که توسط دکتر مصدق به مجلس ارائه شده بود به تصویب رسید. متاسفانه دکتر مصدق اسم کسی را که طرح جنجالی مورد بحث را به او داده بود در ضمن سخنرانی نمی گوید؛ «اجازه ندارم نامش را بگویم.» و این نام همچنان بر مردم پوشیده ماند و مردم ایران ندانستند که چه کسی لایحه تنظیم شده از طرف کارگزاران اجنبی پرست سیاست استعماری انگلیس را برای تصویب در مجلس شورای عالی به دست دکتر مصدق داده است.
● چپاول نفت
لایحه تصویب شده در روز ۱۱ آذر ۱۳۲۳ سبب شد شرکت مختلط پیشنهادی کافتارادزه مسکوت بماند. تصویب لایحه مورد اشاره زمانی است که شرکت غارتگر نفت انگلیس- ایران منابع و منافع نفت و بازار کالاهای غیرنفتی ایران را همچنان در اختیار بگیرد و چپاول کند و رای دهندگان به لایحه مورد اشاره علاوه بر آن سعی داشتند ایران و ایرانی تحت سیطره دولت انگلیس و شرکت نفت باشند. سریال «کیف انگلیسی» با اینکه نواقصی داشت، به عیان نشان داد همان ایادی و وابستگان به انگلستان و ماموران انگلیسی به جان و مال و ناموس مردم ایران رحم نمی کردند. وقتی کتاب «طلای سیاه یا بلای ایران» را می خواندم، آه از نهادم برآمد. این کتاب ۵۸۱ صفحه یی آمار و ارقام چپاول ایران توسط انگلیس و شرکت نفت انگلیس را چنان می نمایاند که این فکر به نظر خواننده می رسد که کجا بودند دولتمردان میهن دوست و مردم خواه ایران که ناظر چنین جنایات و غارتی بودند و صدایی از آنها در نیامد که خود دکتر مصدق هنگام ارائه طرح مورد بحث گفت؛ « از منابع نفتی ایران متجاوز از ۱۶ بلیون از کیسه ملت رفت و نسل های آتیه را از چنین عایداتی محروم کرد.»۱۵
تمام مطالب کتاب «طلای سیاه یا بلای ایران» ارزشمند و آموزنده است. از جمله فصل یازدهم دارای چنین عنوانی است؛
۷) چگونه ۵۲ درصد از دارایی شرکتغنفتف را از دست دادیم.
وقتی در متن کتاب به مطالب این عنوان رجوع می کنیم، نویسنده می آورد که در هنگام تمدید قرارداد دارسی در سال ۱۳۱۲ خورشیدی (۱۹۳۳ میلادی) چگونه ۵۲ درصد از دارایی مردم ایران را از دست دادیم۱۶ و این گناه بزرگ به گردن عاقد قرارداد او یعنی سیدحسن تقی زاده هست که لایحه تقدیمی که در روز ۱۱ آذر ۱۳۲۳ به مجلس ارائه شد، یکی از عناصر اصلی تنظیم کننده لایحه بود.
در جای دیگر کتاب به عنوان ذیل برمی خوریم؛
۹) وجود تعداد زیادی از کارمندان خارجیغدر شرکت نفت ف برخلاف ماده ۱۶ قرارداد است.
نویسنده کتاب مزبور متن کامل قرارداد ۱۳۱۲ را از صفحه ۲۱۵ تا ۲۲۷ می آورد و به مواد قرارداد استناد می کند از جمله؛ بند سه از ماده ۱۶؛ «طرفین موافقت می نمایند در اینکه طرح عمومی مطالعه و تهیه نمایند که بر طبق آن هر سال مرتباً مستخدمین غیرایرانی را تقلیل داده و به جای آنها به طور تصاعدی در کوتاه ترین مدت اتباع ایرانی را بگمارد.»۱۷
نویسنده استناد می کند شرکت نفت نه به این ماده و تبصره و بند بلکه به مواد قرارداد ۱۳۱۲ خورشیدی علاوه بر اینکه عمل نکرده حتی برخلاف مواد قرارداد و علیه منافع ملت ایران اقدام کرده است.
فصول دیگری در این کتاب به قرار زیر است؛
۱۰) دادن ۲۰ درصد بابت حق الامتیاز بعد از کسر مالیات دولت انگلستان برخلاف تمام اصول و قوانین جاریه دنیا است.
۱۲) اکثر کارگران ایرانی در مناطق نفت خیز فاقد مسکن و وسایل ساده زندگی می باشند.
۱۴) چرا پالایشگاه ها در خارج از ایران غبا هزینه سنگین شرکت نفتف ساخته می شوند. منظور نویسنده کتاب «طلای سیاه یا بلای ایران» این است که چرا شرکت نفت انگلیس- ایران در خارج از ایران پالایشگاه درست می کند. در خارج از ایران در پالایشگاه های شرکت نفت انگلیس- ایران، کارگران و متخصصان ایرانی به کار گمارده نمی شود و این مورد برخلاف بند ۳ ماده ۱۶ تمدید قرارداد دارسی است. «بزرگ ترین پالایشگاه دنیا در آبادان است. آبادان ۴۰ سال پیش یک قطعه زمین لم یزرع و نمکزار بود ولی فعلاً بیش از ۱۱۰ هزار نفر جمعیت دارد که ۳۵ هزار نفر آن کارگر هستند.» در فصل ۱۲ این کتاب یکی از عنوان ها چنین است؛ درآمد یک چاه بالغ بر ۹۲ میلیون دلار بوده است.
(لی وایت) روزنامه نگار امریکایی که خلاصتاً مدعی است از هر چاه نفت در امریکا به طور متوسط بیش از ۱۱ چلیکغنفتف استخراج نمی شود. حال آنکه حد متوسط محصول هر چاه در خاورمیانه پنج هزار چلیکغنفتف است. (لی وایت) در باب مربوط به نفت ایران صریحاً می نویسد؛ «یکی از چاه های نفتی که بهره برداری آن از سال ۱۹۲۶غ۱۳۰۵ خورشیدیف شروع شد تاکنون بیش از ۹۲ میلیون دلار محصول داشته است.» تصور می کنم هر فرد ایرانی با خواندن فراز بالا دچار حیرت و در عین حال تاثر شود. حیرت از نظر اهمیت نفت ایران و تاثر از اینکه با چنین ثروت بی پایان فعلاً در چه حال رقت انگیزی زندگی می کند.۱۸
● اشتباه مصدق
فردای روز تصویب لایحه تهیه شده توسط کارگزاران ایرانی - انگلیس خواه، یعنی ۱۲ آذر ۱۳۲۳ غلامحسین رحیمیان نماینده مردم قوچان ماده واحده یی تقدیم مجلس می کند که چنین است؛ «مجلس شورای ملی ایران امتیاز نفت جنوب را که در دوره استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در دوره دیکتاتوری نیز آن را تمدید و تجدید نموده اند به موجب این قانون الغا می نماید.»۱۹
رحیمیان پس از قرائت طرح پیشنهادی خود از دکتر مصدق تقاضا کرد آن را امضا کند اما دکتر مصدق از امضای آن خودداری کرد. لیکن طرح قانونی الغای امتیاز نفت دارسی و قرارداد ۱۹۳۳ یا ۱۳۱۲ خورشیدی که از سوی نماینده مردم قوچان پیشنهاد شده بود، با استقبال افکار عمومی روزنامه های وقت و احزاب و سندیکاهای چپ روبه رو شد و برخی از جراید از دکتر مصدق نماینده اول تهران به این مناسبت که از امضای آن امتناع کرده بود، انتقاد کردند.»۲۰
یرواند آبراهامیان درباره بحران به وجود آمده این طور می نویسد؛ «علاوه بر این بسیاری از ایرانیان از جمله مصدق معتقد بودند مقصر اصلی بحران نه اتحاد شوروی بلکه غرب است زیرا شرکت های امریکایی و انگلیسی بودند که مذاکرات سری برای امتیازات جدید نفتی را شروع کرده بودند.» و از قول دکتر مصدق می آورد؛ «ما همیشه سخاوت اتحاد شوروی را ارج نهاده ایم... اگر نخست وزیر ما غمنظور محمد ساعد نخست وزیر وقت استف مذاکرات سری با کمپانی های غربی را شروع نکرده بود و ایالات متحده آنچنان نگران کسب توافقنامه یی در پایان جنگ نبود، اتحاد شوروی تقاضای خود را مطرح نمی کرد. وقتی کمپانی های آن طرف دنیا خواستار امتیاز هستند چرا همسایه دیوار به دیوار ما چنین درخواستی نکند.»۲۱
و دکتر مصدق درباره طرح تصویب شده در روز ۱۱ آذر ۱۳۲۳ در مجلس شورای ملی در دادگاه نظامی چنین می نویسد؛ «روزی که در مجلس چهاردهم پیشنهاد تحریم امتیاز نفت را مطرح کرده و در همان جلسه به تصویب رسید عمال سیاست جنوبغانگلیسف تمجید کردند و بر وطن پرستی من آفرین گفتند.»۲۲
سی ام وودهاوس مسوول براندازی دولت دکتر مصدق در سال های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ از سوی سازمان جهنمی ام .آی ۶ (اینتلیجنت سرویس) در این باره چنین می نویسد؛ «در سال ۱۹۴۴غ۱۳۲۳ خورشیدیف مصدق وطن پرستانه در مقابل کوشش های شوروی برای کسب امتیاز نفت شمال مقاومت کرده بود.»۲۳
بعضی ها عقیده دارند چون اکثریت مجلس چهاردهم وابسته به سیاست انگلستان بودند به این جهت دکتر مصدق از ماده واحده پیشنهادی نماینده قوچان حمایت نکرد چون با توجه به شرایط مجلس چهاردهم ماده پیشنهادی نماینده قوچان به تصویب نمی رسید. اما این نکته را هم نمی توان از نظر دور داشت که اگر دکتر مصدق از ماده واحده پیشنهادی غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان حمایت می کرد و نمایندگان وابسته به سیاست انگلستان در مقابل این لایحه ایستادگی می کردند احزاب و سازمان های مترقی و اتحادیه های صنفی و سندیکاهای کارگری و روزنامه های پیشرو درباره عناصر وابسته به سیاست انگلستان در مجلس و جامعه روشنگری می کردند. کارگران، کارمندان، روشنفکران، دهقانان و زنان در سازمان های صنفی و اتحادیه ها آنها را متشکل می کردند و به منافع اجتماعی و ملی آنها آگاهی بیشتر می دادند تا چهره های واقعی نمایندگان و عناصر وابسته به سیاست و منافع غارتگری انگلستان برای مردم جامعه بهتر معرفی شود تا نتوانند در مقابل منافع ملی و اجتماعی مردم ایران ایستادگی کنند. در آن شرایط اجتماعی مردم زحمتکش ایران یعنی کارگران، کارمندان رده پایین حکومتی، دهقانان، قشر متوسط جامعه که روشنفکران حلقه ارتباط مردم با تشکل های اجتماعی بودند و از سیاست انگلستان هم به شدت منزجر می شد توسط تشکل های صنفی و اجتماعی و سندیکاها و سازمان های مردمی و احزاب مترقی جامعه را نسبت به حقوق و مطالبات اجتماعی و استقلال ملی در همان زمان و برای آینده مملکت ایران تجهیز کرد، دکتر مصدق شخصیتی بود که می خواست منافع ملی و اجتماعی مردم ایران و استقلال ملی کشور را محترم بشمارد و در زندگی شخصی توجه به مقام و پول و ثروت نداشت.
اما در صحنه اجتماعی با توجه به دیدگاه و پایگاه طبقاتی، اعتقاد به تجهیز مردم در تشکل های صنفی و احزاب و سازمان های اجتماعی نداشت و از نظرگاه اجتماعی دچار چنین اشتباهاتی هم شده است. انگلیس با تصویب لایحه تهیه شده توسط عوامل خود در مجلس چهاردهم مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۳ که بیشتر اعضای آنها با نفوذ سرسپردگان عوامل انگلیس انتخاب شده بودند، بزرگ ترین موفقیت را در صحنه سیاست ایران و خاورمیانه به دست آورد. چون در صورت محقق شدن پیشنهاد کافتارادزه چپاول منافع نفتی ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس که بیش از ۶۵ درصد منابع نفتی دنیا را داشت کافتارادزه توسط امریکا و انگلیس و سایر کشورهای سرمایه داری به خطر می افتاد. انگلیس با این موفقیت بزرگ باز هم توانست به غارت منابع نفتی و سایر منابع معدنی و بازار و تجارت در ایران ادامه بدهد که در صورت تجهیز مردم در تشکل های صنفی و اجتماعی در سازمان ها و احزاب سیاسی در ایران، جلوی غارتگری و تسلط آن کشور بر منابع و معادن و بازار و تجارت در ایران گرفته می شد. حالا سوال اینجانب از نویسنده مقاله مورد بحث این است که تصویب لایحه مورد بحث ارائه شده توسط دکتر مصدق، منافع ملت ایران را در پی داشت یا اینکه منافع کشورهای غارتگر نفت و منابع زیرزمینی و روزمینی مردم ایران را.
محمدرضا باقری فشخامی
پی نوشت ها؛
۱- نفت ما و مساله حقوقی آن، محمدعلی موحد، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۵۲، ص ۵۵
۲- دولت های ایران در عصر مشروطیت، مهندس حسین ملکی (ج.م. زاوش)، نشر اشاره، تهران ۱۳۷۰ چاپ اول صص ۱۶۴ و ۱۶۵.
۳- نفت ما و مساله حقوقی آن، ص ۵۶
۴- دولت های ایران در عصر مشروطیت، صص ۲۴۴-۲۴۳
۵- ملاحظاتی چند درباره نفت...، تالیف منوچهر فرمانفرماییان، چاپ مسعود سعد، اول مهرماه ۱۳۳۳، ص ۲۵
۶- ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمس آوری، محسن مدیر شانه چی، نشر مرکز تهران چاپ دوم ۱۳۷۸، ص ۲۸۴
۷- طلای سیاه یا بلای ایران، ابوالفضل لسانی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۴۲۵
۸- ایران بین دو انقلاب، ص ۱۸۹
۹- خاطرات سرکلارمونت اسکرین (مردی که رضاشاه را به تبعید برد)، جنگ جهانی در ایران، ترجمه غلامحسین صالحیار، نشر سلسله، ۱۳۶۳، ص ۱۷
۱۰- خاطرات سیاسی احمد آرامش، زیر نظر غلامحسین میرزاصالح، تهران، نشر جی، ۱۳۶۹، ص ۲۴
۱۱- طلای سیاه یا بلای ایران، ابوالفضل لسانی، صص ۴۲۶ و ۴۲۷
۱۲- خاطرات سیاسی احمد آرامش، صص ۲۶ و ۲۷
۱۳- دولت های ایران در عصر مشروطیت از ص ۲۳۰ تا ۳۲۹ که توسط نشر اشاره در تهران در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید.
۱۴- طلای سیاه یا بلای ایران، ص ۴۳۹
۱۵- همانجا «کتاب طلای سیاه یا بلای ایران»، ص ۴۳۹
۱۶- همانجا، ص ۲۵۸
۱۷- همانجا، ص ۲۶۷
۱۸- طلای سیاه یا بلای ایران، ص ۴۱۰
۱۹- دولت های ایران در عصر مشروطیت، ص ۳۳۸ و طلای سیاه یا بلای ایران، صص ۴۴۰ و ۴۴۱
۲۰- دولت های ایران در عصر مشروطیت، ص ۳۳۸ و کتاب طلای سیاه یا بلای ایران، صص ۴۴۰ و ۴۴۱
۲۱- کتاب ایران بین دو انقلاب، ص ۳۱۴
۲۲- «دفاع مصدق از نفت در زندان زرهی» با کوشش حسن صدر و دست نوشته دکتر مصدق، ص ۴۲۹
۲۳- خاطرات «سی ام وودهاس»، ترجمه فرحناز شکوهی، نشر نو ۱۳۶۴ ص ۸
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید