پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

میراث فیدل کاسترو برای کوبا چیست؟


میراث فیدل کاسترو برای کوبا چیست؟
فیدل کاسترو و کوبا از هم تفکیک نا پذیرند! مقاله ای از«آدولفو پرز اسکیوال» ( ۱) برنده جایزه صلح نوبل از آرژانتین * کاسترو برای من یکی از بزرگ ترین دولتمردان واز آنهایی است که همانند «ویلی برانت» و «اولاف پالمه» دید و برداشتی کلی و وسیع به جهان دارند، دیدی که می تواند دگرگونی های ژرفی را سبب شود.
سخن گفتن ازفیدل کاسترو سخن گفتن از کوبا را به ذهن می آورد. از زمان پیروزی انقلاب و سرنگونی دیکتاتوری باتیستا، این دو- کاسترو وکوبا – از هم تفکیک ناپذیرند. انقلاب دگرگونی های عمیقی را به همراه آورد که بسیاری از آنها مانند تقسیم اراضی در جهت مخالف نظریات و خواسته های کشور های بزرگ بود. این دگرگونی های اساسی تشدید مداوم اختلاف با آمریکا را به همراه داشته است. انقلاب با کسب ماهیت مارکسیستی و سوسیالیستی، ثروتمندان صاحب زمین را واداشت تا به میامی بگریزند و واشنگتن از همان زمان به کارزاری خصمانه علیه کوبا مبادرت ورزید و یک تحریم اقتصادی (تمام عیار) را به آن تحمیل کرد که بطور مداوم شدیدتر و شدیدتر میشود.
کاسترو برای من یکی از بزرگ ترین دولتمردان و از آنهایی است که همانند «ویلی برانت» و «اولاف پالمه» دید و برداشتی کلی و وسیع به جهان دارند، دیدی که می تواند دگرگونی های ژرفی را سبب شود.
فیدل کاسترو، این شخصیت با فرهنگ، محور سیاست خود را بر آموزش و پرورش، بهداشت، کار و مسکن بنا نهاد. امروز حتی یک کودک سرگردان در سراسر جزیره دیده نمیشود. کوبا علیرغم کمبود منابع طبیعی یک چنان سیستم بهداشتی-درمانی را گسترش داده است که در جهان در میان بهترین ها جای دارد. بسیاری ازجوانان از چهار گوشه چهان برای تحصیل در کوبا، از دولت این کشوز بورسیه دریافت میکنند. همبستگی با خلق ها محور دیگری از سیاست های فیدل کاسترو است که از جمله با اعزام معلمان، پزشکان، تکنیسین ها به ویتنام، آنگولا، هائیتی، ونزوئلا و یا بولیوی تحقق می یابد، آن هم حتی در زمانی که آمریکا به سوی کوبا نیرو اعزام می داشت و یا برای جلو گیری از رسیدن «کشتی های صلح» به کوبا، ابتکاری که شخصیٌت هائی همچون اولاف پالمه و نیز من در آن مشارکت داشتیم، بنادر نیکارا گوئه را مین گذاری میکرد.
من بدفعات به کوبا رفتم و همیشه از انسانیتی که فیدل کاسترو که از خود نشان میداد شگفت زده میشدم. او اشخاص را با نام کوچک شان خطاب میکرد. زندگی نامه فردی آنها را می شناخت . وقتی از محله ای بازدید میکرد و یا به روستایی میرفت بیشتر از آن که یک رهبر باشد ، یک دوست بود. در اروپا نتوانستند این خصوصیت او را خوب ترسیم کنند. او مارکسیستی بود با نوعی از روحیات معنوی که همواره انسانیت والای خود را نمایان می ساخت، با روحی گشایش گر بطوری که همه مذاهب در کوبا مورد احترام است و تمام مراسم دینی آنها آزادانه به جا آورده میشود-. فیدل کاسترو روشنفکری است با دیدی که پاره ای از وقت ها، می توان گفت، پیامبر گونه است. مثلأ در سال ۱۹۸۴ او اولین ملاقات و گرد همآیی در باره «بدهی» ها را سازمان داد. هزار و پانصد نماینده از سراسر جهان در این کنفرانس شرکت کردند . تمام آنچه که می بایست در مد نظر قرار گیرد-مثلأ نتایج مصیبت بار «وام ها» -به روی کاغذ آمد.
یکی دیگر از دغدغه های همیشگی فیدل کاسترو نزدیک کردن خلق ها به یکدیگر بود و بعضی وقتها، علیرغم دولت ها– مانند مورد کشور من آرژانتین-. در این جهت او یک ادامه دهنده راه «بولیوار» (۲) یا «مارتی» (۳) بود که امروزه ونزوئلای چاوز و بولیوی مورالس این راه را ادامه میدهند.
اینک، اندک اندک در امریکای لاتین یک جبهه مشترک با آماج گیری یک همگونی منطقه ای شکل میگیرد .
اما به آنهایی که فیدل کاسترو را به دیکتاتوری متهم میکنند جواب میدهیم که انقلاب کوبا باید از خود در برابر تجاوزها حمایت کند. فقط کافی است به شمار سوء قصد ها ای که کاسترو از آنها جان سالم بدر برده اشاره و یا واقعه خلیج خوکها را یاد آوری کرد. و یا به نیکاراگوئه نگریست که چگونه در عرض ده سال تمام دست آورد های انقلاب در آنجا روفت و روب شد.
پس از سقوط دیوار برلین و اجرای پرسترویکای گورباچف، کوبا خود را تنها یافت و این، سال های دشواری را به همراه داشت . اما کوبا مقاومت و حتی خود را تقویت کرد و شروع نمود به کشف طرق دیگری برای اقتصاد، مانند توریسم، یا به کار گیری چند گونگی اقتصادی، انعقاد قرار داد های بین المللی جدید . و.... ولی در همه حال خصلت انقلابی خود را از دست نداد. برای دریافتن این که مردم تا چه حد با فرهنگ و آموزش دیده و در باره مسائل اجتماعی و سیاسی صاحب فکر هستند، کافی است که در کوچه مثلأ با یک راننده تاکسی و یا با هر کس دیگری حرف زد و بحث کرد. و این امر، هم چنین، آن چیزی است که کوبا برای آمریکای لاتین همواره به صورت یک مرجع و یک نمونه باقی می ماند.
فیدل کاسترو، بیمار، با هشیاری تصمیم گرفت که مسئولیت های اجرائی خود را به برادرش رائول، هرچند که (در مقیاس با او) افتخارات کمتری دارد ولی در اعتقادات و تصمیماتش پا بر جا و استوار است، بسپارد. علاوه بر آن رهبرانی با کیفیتی عالی که به اهمنیت مبارزه برای ارزش های سوسیالیستی و هویت ملی ایمان دارند، مانند «آبل پری اتو» و یا «ریکاردوا آلار کن» تربیت شده اند. رهبران امریکا بدون استثنا درباره کوبا اشتباه بزرگی را مرتکب شدند و آن این که میخواستند مدل مورد نظر خود را با زور اسلحه و یا با تحریم ها در آنجا مستقر سازند و این یعنی یک خود کامگی واقعی. کشور های آمریکای لاتین و کارائیب که در زما ن معینی زیر فشار ایدئولوژیک یا نظامی آمریکا تسلیم شده بودند، اکنون نتایج تحمیل شدن سرمایه مالی را بر سرمایه های انسانی و انسان ها می بینند . فیدل کاسترو همواره میگفت که «انقلاب ادامه خواهد یافت، اگر خلق آن را بخواهد و اگر خلق آرزوی یک ملت آزاد بودن را داشته باشد.» چهره فیدل کاسترو همانند چهره «چه» و یا « کامیلو سیان فوئگوس»(۴) مرجع و سرمشق نسل های بسیاری در سراسر جهان است.
پا نوشت ها :
۱- آدولفو پرز اسکیوال غالبأ از کوبا دیدن کرد و هرگزفرصت مباحثه های طولانی با فیدل کاسترو را از دست نداد
۲- بولیوار تولد سال ۱۷۸۳ در گذشت ۱۸۳۰با یک نام طولانی که بطور خلاصه سیمون بوایوار نامیده میشود ژنرال و رجل سیاسی که به اتفاق خوزه دو سن مارتن آرژانتینی در مبارزات رهایی بخش مستعمرات اسپانیا شرکت کرد و آرزو داشت که یک کنفدراسیون سیاسی و نظامی از تمام آمریکای جنوبی تشکیل دهد.
۳ – مارتی- خوزه مارتی شاعر و مبارزسیاسی متولد ۱۸۵۳ در پانزده سالگی وارد مبارزات ضد استعماری شد و سال های دشوار و پر مخاطره ای را گذراند و در سال۱۸۹۵ کشته شد.
۴- کامیلو پرز فو ئگوس انقلابی کوبا ،دوست چه گوارا پایه گذاز سازمان نیروهای مسلح انقلابی و رئیس ستاد ارتش که در بیست و هفت سالگی در یک سانحه هوائی جان خود را از دست داد.
بر گرفته از روزنامه اومانیته، نشریه حزب کمونیست فرانسه
برگردان و تدوین توسط آذین داد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید