جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

فقیهانی که نماندند


فقیهانی که نماندند
سیدحسین نصر معتقد است مقدم بر آیت‌الله دکتر مهدی حائری‌یزدی تنها یک چهره بوده که در مدارس علمیه سنتی تحصیل کرده اما در عین حال با تفکر و اندیشه‌های غربی از طریق متون و منابع اصیل و دست اول آشنا بوده او مرحوم «سیدمحمدکاظم عصار» یکی دیگر از استادان فلسفه و عرفان در ایران بوده است. با این حال از چهره‌های دیگری می‌توان نام برد که پس از تحصیل در مدارس علمیه و آموختن فقه و اصول به دانشگاه رفته و در آنجا به تحصیل و تدریس مشغول شده‌اند و به کسوت روحانیت در نیامده یا از آن خارج شده‌اند.
● صاحب نثر استوار
«در قلمرو و نثر معاصر از پخته‌ترین و استوارترین نثرهای قرن اخیر است؛‌ نثری زنده، پویا با مجموعه متنوعی از ترکیبات و مفردات ساختارهای نحوی جان‌دار شعر قدما و نثر قدما که از صافی انتخابی هشیارانه گذشته، به‌گونه‌ای طبیعی در متن این سادگی و روانی حضور یافته است. با این همه کوچک‌ترین نشانه از صنعت در آن راه ندارد و نثری شیرین و جذاب است. نثر او در شیوه خاص خودش یعنی نثر باستان‌گرای غیر مصنوع با آگاهی از امکانات نثر قدمایی، عالی‌ترین نمونه نثر فارسی معاصر است.»
و بدین‌گونه محمدرضا شفیعی‌کدکنی استاد خود را معرفی می‌کند. محمدحسین بشرویه‌ای معروف به بدیع‌الزمان فروزانفر استاد زبان و ادبیات فارسی در تیرماه ۱۲۷۶ هجری شمسی در طبس به دنیا آمد.
او مقدمات علوم دینی را در زادگاهش آموخت و در سال ۱۲۹۸ به مشهد آمد و پس از دو ماه پای درس ادیب نیشابوری نشست تا علوم ادبی و منطق را فرا گیرد. این شاگردی تا سال ۱۳۰۲ ادامه داشت. چندی نیز از محضر حاج میرزا حسین سبزواری بهره برد و اصول و بعضی مباحث فقه را نزد حاج شیخ مرتضی آشتیانی و بخشی را نزد حاج شیخ مهدی خالصی فرا گرفت. او یک دوره معلقات سبع را نزد ادیب خواند. فروزانفر در آن سال‌ها از شاگردان شاخص و خاص درس ادیب به شمار می‌رفت. در همان آغاز جوانی طبع شعری هم داشت و با توجه و آگاهی به دو زبان فارسی و عربی قصاید غرایی به هر دو زبان می‌سرود. دیگر محیط مشهد را برای پیشرفت و پرورش ذوق خود کافی نمی‌دید، پس در سال ۱۳۰۳ شمسی به تهران آمد و حجره‌ای در مدرسه سپهسالار گرفت و یک دوره شرح اشارات و شفا و کلیات قانون را نزد میرزا طاهر تنکابنی و فقه و اصول و قواعد علامه را در محضر آقا حسین نجم‌آبادی فرا گرفت. علاوه بر آن تحریر اقلیدس و قسمت الهیات کتاب اسفار را نزد آقا مهدی آشتیانی خواند و شرح چغمینی و مجسطی را نزد ادیب پیشاوری.
در سال ۱۳۰۵ به توصیه شمس العلما گرکانی و به جای تدریس فقه و اصول و عربی و ادبیات را در دارالفنون بر عهده گرفت. همچنین سال بعد در مدرسه حقوق منطق نیز درس داد. با تاسیس دارالمعلمین عالی در سال بعد، تدریس ادبیات فارسی و عربی را به وی سپردند و همکار استادان بزرگ آن عصر چون ملک‌الشعرا بهار، رشید یاسمی، نصرالله فلسفی، عباس اقبال آشتیانی، بهمنیار، سعید نفیسی، همایی، شفق و سیاسی شد.
در سال ۱۳۱۰ به استادی تفسیر قرآن و ادبیات عرب در مدرسه سپهسالار نیز برگزیده شد و پس از تاسیس دانشکده معقول و منقول در سال ۱۳۱۳ معاونت آنجا به او واگذار شد.
همزمان ریاست موسسه وعظ و خطابه را نیز بر عهده داشت. در دانشکده معقول و منقول نیز تصوف درس می‌داد. یکی از خدمات او در آن سالیان کوشش فراوان برای تاسیس دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود.
در سال ۱۳۱۴ رساله دکترای خود را با عنوان «زندگانی مولانا جلال‌الدین رومی» نگاشت تا بتواند رتبه استادی را دریافت کند. علامه دهخدا، سیدنصرالله تقوی از ممیزان و داوران رساله وی بودند. از آن پس توانست به عنوان استاد تاریخ ادبیات به تدریس در دانشگاه تهران بپردازد. در همین سال بود که کتاب «سخن و سخنوران» را نگاشت که در آن سال‌ها منبع اساسی و مهم ادبیات ایران به شمار می‌رفت.
در همان سال نیز به عضویت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد و جزء اعضای اولیه و پیوسته آن گردید. او همچنین به عضویت شورای علمی معارف درآمد.
در سال ۱۳۲۳ ریاست دانشکده معقول و منقول را برعهده گرفت و ۲۳ سال بر این شغل باقی بود تا آنکه در سال ۱۳۴۶، پس از ۴۰ سال خدمت فرهنگی بازنشسته شد. در طول این سال‌ها مشاغل دیگری هم داشت؛ از جمله عضویت هیات علمی رئیسه نخستین کنگره نویسندگان ایران(۱۳۲۵)، عضویت در مجلس شورای سنا و مجلس شورای ملی(۱۳۲۸- ۱۳۳۱).
وی از جمله مولفان کتاب‌های درسی نیز بود و یک دوره منتخبات ادبیات فارسی برای سال‌های اول، دوم، سوم با همکاری دکتر زرین کوب و منوچهر آدمیت برای دبیرستان‌ها تالیف کرد. متون انتخابی به لحاظ دقت در انتخاب و توضیحات بی‌نظیر است. همچنین در تالیف دستور زبان فارسی برای دبیرستان‌ها همکاری کرد.
سرانجام در روز چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۴۹ به علت سکته قلبی درگذشت.
● مدرس بزرگ‌ترین حوزه‌های علمی و ادبی
در فقه و اصول به جایی رسیدم که از مراجع تقلید اجازه اجتهاد دریافت کردم و در علوم عقلی استاد من شیخ محمد خراسانی معروف به حکیم بود که از شاگردان مرحوم جهانگیرخان مشکاتی بود که شرح شمسیه و اسفار ملاصدرای شیرازی و شفای ابن‌سینا و «دو دوره فلسفه و اشراق را نزد ایشان و شیخ اسدالله حکیم خواندم.»
جلاالدین همایی متولد ۱۲۷۸ در اصفهان اینگونه شرح حال خود را بیان می‌کند: علوم ابتدایی و المقدمات و صرف و نحو عربی و منطق و معانی بیان را نزد پدر خود میرزا ابوالقاسم محمدنصیر و شیخ ابوالقاسم عراقی خوانده و سپس در دبیرستان قدسیه و بعدا در حوزه علمیه اصفهان ( مدرسه نیم آورد) به تحصیل علوم دینیه پرداخت، و سیوطی و مغینی و الفیه و شرح لمعه و مطول را نزد استادانی چون: سیدمحمد باقر درچه‌ای – شیخ علی یزدی – ملا محمد کاشانی و ادبیات عرب را نزد حاج سیدمحمدکاظم کروندی و سایر اساتیدی چون ملا عبدالکریم گزی و فقه و اصول را نزد حاج‌سید‌محمد صادق خاتون‌آبادی و حاج سیدمهدی درچه‌ای آموخت، او سپس خود مدتی مدرس بزرگ‌ترین حوزه‌های علمی و ادبی شد. جلال‌الدین همایی در سال ۱۳۰۰ به نظام آموزشی جدید پیوست و ابتدا به تدریس در مدرسه صارمیه اصفهان پرداخت. سپس در سال‌ ۱۳۰۷ به‌ تهران‌ آمد و از طرف‌ وزارت‌ معارف‌ وقت‌ عهده‌‌دار تدریس‌ فلسفه‌ و ادبیات‌ در تبریز شد. همایی درسال‌ ۱۳۱۰ به‌ تهران‌ منتقل‌ شد و در دارالفنون، دبیرستان‌ نظام‌ و دانشکده‌ افسری‌ به‌ تدریس‌ ادبیات‌ پرداخت‌. وی پس‌ از تاسیس‌ دانشگاه‌ تهران‌ به‌ این‌ دانشگاه‌ دعوت‌ شد و سال‌ها در دوره‌ دکترای‌ دانشکده‌های حقوق‌ و ادبیات‌ تدریس‌ کرد و مدتی نیز عضو فرهنگستان‌ ایران‌ بود. همایی‌ دو دوره‌ نیز به‌ دعوت‌ دانشگاه‌های‌ بیروت‌ و لاهور در این‌ دانشگاه‌ها تدریس‌ کرد که‌ با استقبال‌ محافل‌ علمی‌ این‌ کشورها مواجه‌ شد. همایی در تاریخ بیست و نهم تیرماه ۱۳۵۹ شمسی در سن هشتاد سالگی درگذشت.
● استادی با سبک خاص خود
دکتر محمدجعفر جعفری‌لنگرودی از نویسندگان کتب رشته حقوق به زبان فارسی در سال ۱۳۰۲ در لنگرود متولد شد. پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد حوزه علمیه مشهد شد و از اساتیدی چون هاشم قزوینی و مجتبی قزوینی و ادیب نیشابوری درس آموخت. در آن حوزه به درجه اجتهاد رسید. آنگاه تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه تهران و نزد استادانی چون دکتر سیدحسن امامی پایان برد. لنگرودی مدتی ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران را بر عهده داشت. رساله دکترای او نقش اراده در «حقوق مدنی ایران» با راهنمایی دکتر سیدحسن امامی با نمره بسیار عالی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ثبت شده است. او دارای آثار فلسفی و حقوقی و ادبی متعددی است که از جمله می‌‌توان به فلسفه فرهنگ و هنر و اصول فلسفی حقوق در زمینه فلسفه و محشی قانون مدنی، فلسفه حقوق مدنی، ترمینولوژی حقوق، مبسوط در ترمینولوژی، فرهنگ عناصر‌شناسی در زمینه حقوق و راز بقای ایرانیان در شاهنامه درباره ادبیات اشاره کرد. او از جمله حقوقدانانی است که در این رشته دارای سبک و شیوه آموزش و استدلال خاصی است؛ مهم‌ترین شیوه دکتر لنگرودی در استدلال حقوقی، برشماری عناصر هر ماهیت حقوقی است. او خود را بنیانگذار این شیوه در ایران می‌‌داند. او اکنون در ایستبورن انگلستان به سر می‌برد.
● چهره کم‌نظیر
سیدجعفر شهیدی فرزند سیدمحمد سجادی که از دانشمندان و مفاخر بزرگ ادبی ایران به‌شمار می‌رفت، در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی در بروجرد به دنیا آمد. شهیدی ابتدا به نام سجادی معروف بود که بعدها تغییر شهرت داده و با نام شهیدی در مراکز علمی و دانشگاهی شهرت پیدا کرد.
شهیدی در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد و تحصیلات حوزوی‌اش را در شهر نجف تا حد رسیدن به درجه اجتهاد بالا برد. وی پس از آن چند سالی در قم و از محضر آیت‌الله بروجردی و بسیاری از مراجع و بزرگان دینی استفاده کرد. برای گذران زندگی و به‌منظور ترجمه متون عربی، نزد دکتر سنجابی (وزیر فرهنگ وقت) ‌رفت اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد شد. سپس در دبیرستان ابومسلم مشغول به تدریس شد و با توجه به اهمیت مدرک تحصیلی در میزان حقوق بدون شرکت در کلاس‌ها، لیسانس الهیات را با بهترین نمره‌ها گرفت. برخورد با محمد معین، باب آشنایی وی را به حضور علی‌اکبر دهخدا فراهم کرد و بعد از تشکیل سازمان لغتنامه دهخدا، معاونت سازمان را به ‌عهده گرفت. سپس علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همکاری کرد و در نامه‌ای به دکتر آذر (وزیر فرهنگ وقت) نوشت: «او اگر نه در نوع خود بی‌نظیر، ولی کم‌نظیر است.» دهخدا در این نامه می‌خواهد که به جای ۲۲ ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند تا بقیه وقتش را در لغت‌نامه دهخدا بگذراند. مدتی این‌گونه می‌گذرد، تا سال ۱۳۴۰ که با مدرک دکترا به دانشگاه منتقل می‌شود. تدریس در دانشگاه تا حدود سال ۱۳۴۵ ادامه پیدا می‌کند، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغتنامه می‌برد. پس از سال‌ها نیز، تا پایان عمر وی هنوز دانشجویانش چهارشنبه‌ها به لغتنامه می‌رفتند و با شهیدی جلساتی را داشتند. بعد از مرگ محمد معین، شهیدی مسوولیت اداره سازمان لغتنامه دهخدا را بر عهده گرفت.
شهیدی اولین کتابش را در نجف در رد احمد کسروی نوشت، هرچند بر خوب بودن کارهای تاریخی او (تاریخ آذربایجان، تاریخچه چپق و قلیان، مشعشیان و...) تاکید داشت. او در ۲۳ دی‌ماه ۱۳۸۶ درگذشت.
● مجتهدی که به دانشگاه وارد شد
دکتر ابوالقاسم گرجی سال ۱۳۰۰ هـ. ش در تهران متولد شد پس از طی مراحل تحصیل علوم دینی و حوزوی در سال ۱۳۲۳ برای ادامه تحصیل رهسپار نجف شد. او از محضر اساتیدی چون آقا‌شیخ محمدعلی کاظمی و آیت‌الله خویی بهره برد و در سال ۱۳۳۰ پس از اخذ درجه اجتهاد به تهران بازگشت. در سال ۱۳۳۵ با احراز رتبه اول به اخذ درجه لیسانس در فقه و مبانی حقوق اسلامی و در سال ۱۳۴۴ به اخذ درجه دکترا در رشته فلسفه و حکمت اسلامی از دانشگاه تهران نائل شد. او در سال ۱۳۳۷ تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرده بود. سال ۱۳۶۱ سالی بود که دکتر گرجی به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد. او در گفت‌وگویی با تبیان یکی از نقایص فقه امروز را در این می‌داند که فقها به عقل، بها نمی دهند. این، از نظر من بالاترین آسیب است. مخصوصا‌ در قبل از انقلاب، فقها و مردم معتقد بودند که هر چه خدا و پیغمبر گفته‌اند باید بی‌چون و چرا و بدون در نظر گرفتن مصلحت جامعه، انجام داد. اما با شروع انقلاب، امام خمینی(ره) که فردی برجسته و آگاه بودند از همان ابتدا به این مسئله توجه نمودند و تاکید کردند که احکام اجتماعی باید به مصلحت جامعه تغییر یابد.
● استاد ممتاز
در بهمن ۱۳۰۸ هجری شمسی در مشهد به‌دنیا آمد. در سال ۱۳۱۷ به تهران منتقل گردید و تحصیلات خود را در سطح ابتدایی و متوسطه دنبال کرد. از سال ۱۳۲۳ شروع به تحصیلات حوزوی کرد و برای استفاده از محضر استادان بزرگ در سال‌های ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ به مشهد رفت و در مدرسه نواب اقامت گزید و علوم حوزوی را در حوزه‌های علمیه مشهد و تهران تا مرحله اجتهاد فرا گرفت و موفق به اخذ درجه اجتهاد از آیت‌اللـه کاشف الغطاء و آیت‌اللـه سید محمدتقی خوانساری شد. دکتر مهدی محقق در سال ۱۳۲۷ وارد دانشگاه تهران شد و دوره دکترای الهیات را در سال ۱۳۳۷ به پایان رسانید و در سال ۱۳۳۸ موفق به اخذ درجه دکترا در زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۹ پس از شرکت در آزمون دانشیاری به عضویت هیات آموزشی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران درآمد.
در سال ۱۳۴۰ از طرف دانشگاه لندن دعوت برای تدریس در دانشکده زبان‌های شرقی شد و به مدت دو سال در آن دیار به سر برد. در سال ۱۳۴۵ به مقام استادی دانشگاه نائل آمد و تا سال ۱۳۶۱ که بازنشسته شد و با همان سمت در گروه‌های زبان و ادبیات فارسی و عربی و فلسفه و علوم اجتماعی دانشکده اجتماعی دانشگاه تهران به تدریس درس‌های مختلف پرداخت. طی سال‌های ۱۳۴۷- ۱۳۴۴ و ۱۳۵۷- ۱۳۵۵ و ۱۳۶۱- ۱۳۶۰ در دانشگاه مک‌گیل کانادا به تدریس فلسفه و کلام و عرفان اسلامی پرداخت و در سال ۱۳۴۷ شعبه موسسه مطالعات اسلامی آن دانشگاه را در تهران تاسیس کرد و نتیجه آن نشر متجاوز از ۶۰ اثر در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی است که با همکاری حدود ۳۰ نفر از استادان داخلی و ۳۰ نفر از استادان خارجی در دو مجموعه «سلسله دانش ایرانی» و «تاریخ علوم در اسلام» فراهم آورد.
در سال ۱۳۵۳ به‌عنوان رئیس انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد و با استفاده از امکانات موسسه مطالعات اسلامی ۱۰ اثر به استادان آن رشته عرضه کرد و نیز در همین سال به‌عنوان عضو هیات امنا با انجمن فلسفه همکاری کرد و در نشر آثار علمی دانشمندان شیعی ایرانی به وسیله آن انجمن در این امر مشارکت کرد. پس از بازنشستگی سالی سه ماه در کانادا به مدت پنج سال تدریس کرد و پس از آن پنج سال در موسسه بین‌المللی اندیشه و تمدن اسلامی مالزی به عنوان «استاد ممتاز فلسفه اسلامی» به تدریس و تحقیق اشتغال ورزید و نشر مجموعه‌ای از متون و تحقیقات در زمینه علوم اسلامی را بنیان نهاد که تاکنون ۱۲ مجلد از آن به وسیله آن موسسه در تهران و کوالالامپور در مجموعه «اندیشه اسلامی» منتشر شده است و نیز به دعوت دانشگاه آکسفورد سالی یک ماه در آنجا به تحقیق و مطالعه درباره تاریخ پزشکی اشتغال داشته و برخی از استادان را در راهنمایی رساله‌های دکترا در زمینه علوم اسلامی یاری کرده است. پس از انقلاب اسلامی به ریاست دانشکده دماوند منصوب شد و پس از آن در سال ۱۳۶۱ سازمان دائره‌المعارف تشیع را پایه‌ریزی کرد و همچنین پس از انتصاب به عضویت هیات امنای بنیاد دایره‌المعارف اسلامی در سال ۱۳۶۲ مدت دو سال به‌عنوان مدیرعامل آن نهاد را سازمان داد و اداره کرد.
رضا احمدآبادی


همچنین مشاهده کنید