شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

ژ خوانشی از فرهنگ ملی و دینی


ژ خوانشی از فرهنگ ملی و دینی
یکی از جریان‌های سیاسی در تاریخ معاصر ایران، جبهه ملی ایران به عنوان یک جریان سکولار و ملی، که در برهه نهضت ملی ایران‌، جنبش ملی شدن نفت و تلاش برای انتخابات آزاد در راستای استقرار حاکمیت ملت نقش محورینی بر دوش داشت، در پیوند فعال و پویا با دو نهاد بنیادین اجتماعی، دانشگاه و حوزه بود. با وجود تفاوت‌های ماهوی و خاستگاهی این دو نهاد، از آنجا که جبهه ملی ایران و شخص دکتر محمد مصدق، تعادل محوری را در حرکت سیاسی برای پیوند گسترده‌تر با آحاد ملت مدنظر داشت و فارغ از ایدئولوژی‌های افراطی مذهبی، شوونیستی و کمونیستی، می‌کوشید تا جامعه‌ای متکثر را با طیف‌های گوناگون عقیدتی، قومی و فرهنگی را در فضایی همسو و همدل برای رسیدن به آرمان‌های ملی به جنبشی هدفمند رهنمون سازد. همزمان با آغاز نهضت ملی، چهار جهت‌گیری فکری در راستای مسائل سیاسی – اجتماعی در طبقه روحانیت مشهود بود. نخست طیفی که در خدمت دربار و اهداف حکومت سلطنتی بودند و به‌گونه‌ای فعال از پادشاه ایران حمایت می‌کردند. کسانی چون سید جعفر بهبهانی از این زمره بودند.
طیفی که مستقل از سلطنت و دربار محسوب می‌گردید اما از آنجا که قوام حاکمیتی که مذهب رسمی‌اش شیعه اثنی عشری است، برای آنان بسیار حائز اهمیت بود، در موقعیت‌های بحرانی به ویژه زمانی که ترس از استیلای کمونیسم، به درست یا به غلط، رخ می‌نمود، از هیچ حمایتی از این نهاد دریغ نمی‌ورزید. گروه سوم روحانیانی بودند که تبار فکری‌شان به علامه نائینی و آخوند خراسانی می‌رسید که مفاهیمی چون میهن‌پرستی، آزادیخواهی، مردم‌سالاری و قانون‌گرایی نه تنها منافاتی با عقاید مذهبی‌شان نداشت، بلکه حتی با خوانشی، همسو و همراه با این عقاید بود. گروه آخر کسانی بودند که معتقد به دخالت در سیاست برای رسیدن به قدرت سیاسی بودند و مبانی حکومت اسلامی مورد نظر آنها، تفاوت بنیادین با یک حکومت مردم‌سالار ملی داشت. رابطه جبهه ملی با گروه‌های دوم و سوم بود. گروه سوم که حضوری فعال در تشکیل و فعالیت جبهه ملی داشت و نیز رابطی معتمد بین جبهه ملی و توده مردم بود! در شورای مرکزی جبهه ملی دوم آیات عظامی چون آیت‌الله سیدضیاء‌الدین حاج سیدجوادی، آیت‌الله سیدباقر جلالی موسوی، آیت‌الله سیدمحمدعلی انگجی و آیت‌الله سیدمحمود طالقانی حضور داشتند.
نیروهای ملی، پس از کودتای ۲۸ امردادماه پیرامون آیت‌الله سیدرضا زنجانی گرد می‌آیند و ایشان نهضت مقاومت ملی را بنیان می‌نهد، که جنبش ملی ایران از طریق این نهضت استمرار می‌یابد. زنده‌یاد علی خان اردلان نشریه صرصر را بلندگوی اهداف این نهضت قرار می‌دهد و خود آیت‌الله زنجانی اعلامیه‌های «نهضت ادامه دارد» را در شهر پخش می‌کند.
آیت‌الله سیدرضا زنجانی فرزند آیت‌الله سیدمحمد زنجانی که از دانشمندان بنام مقیم زنجان بود، از جهت مدارج علمی، دارای درجه اجتهاد از موسس حوزه علمیه قم، آیت‌الله العظمی حاج شیخ‌عبدالکریم حائری بود. برادر کوچک‌تر ایشان که در تکاپوهای سیاسی همراه و هم‌فکر ایشان بود و تا واپسین دم حیات، در پیوندی پویا با نیروهای ملی باقی ماند، مرحوم‌آیت‌الله حاج سیدابوالفضل زنجانی بود که تحصیلکرده حوزه علمیه نجف و دارای درجه اجتهاد از علامه نائینی، آیت‌الله العظمی شریعت اصفهانی و آیت‌الله العظمی شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) بود. هیچ‌یک از ایشان هرگز مدعایی برای مداخله در سیاست نه تنها نداشتند و احتراز و اجتناب می‌کردند، بلکه به شدت و صراحت، دخالت طبقه روحانیت در نهاد سیاست را نقد می‌کردند.
شاید یکی از نخستین نقدهای علمی از منظر درون دینی، از سوی آیت‌الله حاج‌سید ابوالفضل زنجانی ارائه شد. نقد دیگر به این مقوله را بعدتر، آیت‌الله دکتر مهدی حائری یزدی فرزند موسس حوزه علمیه قم و از شاگردان مورد وثوق آیت‌الله بروجردی با نام حکمت و حکومت در اسلام نگاشت. ناگفته نماند که دکتر محمد مصدق و خانواده ایشان قرابت و نزدیکی زیادی با آیت‌الله حاج‌ شیخ عبدالکریم حائری یزدی داشتند. دو نکته عمده‌ای که باید در رابطه با این طیف از روحانیت در نظر گرفت آن است، که آنها از جریان روشنفکری دینی آن روز که قرائتی ایدئولوژیک از اسلام در راستای انقلابی‌گری داشت، به‌طور کامل متمایز بودند. هر چند ارتباط‌های دوستانه یا گاه هم‌اندیشی‌هایی با طلایه‌داران آن حرکت داشتند، اما هیچگاه با ادبیات سیاسی روز به سراغ استنباط‌های ایدئولوژیک از دین نرفتند و طرح اتوپیای اسلام‌مدار را پی نریختند و هدفی به‌عنوان حکومت اسلامی را در سر نپروراندند، از سوی دیگر نیز به مسائل اجتماعی بی‌تفاوت نماندند و جان و عمر و مال و قدرت‌ اندیشه خود را در خدمت پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبانه یک جریان ملی آزادیخواه نهادند.
پس از کودتای بیست و هشتم امردادماه، آیت‌اللـه حاج‌سیدرضا زنجانی دستگیر و زندانی می‌شود اما از گردن نهادن به اوامر شاهانه استنکاف می‌ورزد.جبهه ملی ایران، همچنین پیوسته در ارتباط با گروه دوم روحانیت، که به‌طور عمده مراجع طراز اول حوزه علمیه قم بودند، قرار داشت. چنانکه اشاره رفت، شادروان دکتر مصدق و خانواده ایشان با آیت‌اللـه موسس مرتبط بودند. در جریان نهضت ملی نیز، مرحوم مهندس مهدی بازرگان از خاطرات پدرشان، مرحوم حاج عباسقلی بازرگان، نقل می‌کردند که ایشان دیدارهایی با مراجع وقت از جمله آیت‌اللـه بروجردی و آیت‌اللـه محمد تقی خوانساری برای حمایت معنوی از نهضت ملی داشته‌اند.
پس از درگذشت آیت‌اللـه بروجردی نیز این ارتباط با مراجع ثلاث، آیات عظام شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی نجفی حفظ گردید. اوج آن را می‌توان در تحصن جمعیت دفاع از حقوق بشر در منزل مرحوم آیت‌‌اللـه شریعتمداری دید. شخصیت‌هایی چون کریم سنجابی، اسداللـه مبشری، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یداللـه سحابی، دکتر احمد صدر حاج سیدجوادی و شماری دیگر از شخصیت‌های ملی و ملی‌- مذهبی که قصد اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران و حمایت از آزادی‌های سیاسی را داشتند، به قم رفتند و در منزل آیت‌اللـه شریعتمداری با استقبال ایشان از این حرکت، متحصن گردیدند. شاه از طریق سپهبد مقدم برای شکستن تحصن تلاش کرد، که چون این طرح به فرجام نرسید، کماندوهای ارتش به بیت آیت‌اللـه شریعتمداری، مسلحانه یورش بردند. ولی به هر حال با صدور اعلامیه‌ها و مصاحبه‌های رسانه‌ای در سطح جهان، این تحصن توانست نقشی به سزا در زمان خود ایفا کند. این تحصن گویای همسویی شماری از چهره‌های شاخص روحانیت با نیروهای ملی سکولار و ملی- مذهبی در به رسمیت شناختن خواسته‌های مبتنی بر اعلامیه حقوق بشر بود.
در همین راستا می‌بینیم که در این برهه زمانی دو چهره شاخص جریان ملی، دکتر اسداللـه مبشری و آیت‌اللـه حاج سید ابوالفضل زنجانی یکی در کسوت حقوقدانی دانشگاهی و دانش‌آموخته سوربن و دیگری مجتهدی به نام و دانش‌آموخته حوزه علمیه نجف، دو کتاب پیرامون حقوق بشر می‌نگارند و خوانشی از فرهنگ بومی ملی و نیز فرهنگ دینی عرضه می‌دارند که با به رسمیت شناختن حقوق بشر به مفهوم مدرن آ‌ن، همسویی داشته باشد و بر تکثرگرایی فکری جامعه و آزادی محوری حکومت و استقرار حاکمیت ملی بدون پیشوند و پسوند ایدئولوژیک پای می‌فشارند.
در پایان برای ارائه نمونه‌ای از حمایت معنوی برخی مراجع از تلاش‌های شخصیت‌های ملی نامه‌ای از آیت‌اللـه العظمی میلانی به دکتر اسدالله مبشری در سال ۱۳۴۲ که متضمن تقدیر و تشویق از مبارزه‌های ایشان و هم‌فکرانشان است، خدمت خوانندگان عرضه می‌گردد.
حسین مجتهدی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید