پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


شورای ‌عالی انرژی و دومین قرن صنعت نفت


شورای ‌عالی انرژی و دومین قرن صنعت نفت
سال ۱۳۸۷ به واسطه تقارن با یکصدسالگی صنعت نفت از اهمیت خاصی در اقتصاد ایران برخوردار شده است. توجه به موضوع نفت، پاشنه‌آشیل اقتصاد ایران به‌واسطه فرارسیدن ۱۰۰ سالگی صنعت نفت رویکردی تازه یافته است.
صنعت نفت، این پایه اقتصاد ایران، هرچند اهمیتی شاخص را در اقتصاد کشور ما از آن خود کرده است اما یکصدسال صنعتی شدن نفت حکایت از واقعیتی دیگر دارد. ۱۰۰ سال تلاش فرزندان این مرز و بوم برای رونق هر چه بیشتر صنعت نفت، اگرچه ایران را طی یک قرن به عنصری مهم و شاید کارکشته در عرصه تولید و صادرات در میان کشورهای نفتی بدل کرده است، اما بررسی پیشینه نفتی شدن اقتصاد ایران نشان از آن دارد که در تمام این سال‌ها کمتر می‌توان ردپایی از برنامه‌ریزی منسجم برای نفت ایران یافت. در حقیقت صنعت نفت ایران در ۱۰۰ سال گذشته با پشتوانه تلاش جوانان ایرانی بی‌آنکه برنامه و افق دیدی برای آن در نظر گرفته شده باشد و براساس نیازهای روزمره که البته تامین منابع مالی برای اداره کشور در صدر آن قرار دارد، به جلو پیشرفت کرده است و در خوشبینانه‌ترین حالت، در برخی از برهه‌های زمانی، این برنامه‌ریزی‌های کوتاه یا حداکثر میان‌مدت بوده است که تا حدودی به ترسیم افقی نه‌چندان روشن کمک کرده و صنعت نفت ایران را افتان و خیزان به جایگاه فعلی آن رسانده است.
امروز ایران در حالی تجربه ۱۰۰ سال نفت صنعتی را در کارنامه اقتصاد خود به یدک می‌کشد که بیشتر به یک «خام فروش» صرف نفت شباهت دارد تا یک تولیدکننده صنعتی نفت؛ در عین حال که حتی در عرصه خام‌فروشی نیز کارنامه چندان درخشانی برای ایرانیان نمی‌توان قائل شد که به‌رغم آگاهی از تجدیدناپذیر بودن این سرمایه خدادادی، گناه ارزان‌فروشی را نیز بر دوش می‌کشند. اکنون یکصدسالگی صنعت نفت را در حالی جشن می‌گیریم که به‌حق، هیچکدام از ما به‌عنوان یک ایرانی قادر نخواهیم بود از حیث صیانت از منابع در برابر پرچم این آب و خاک سر بالا‌گیریم، چه رسد به دولت‌هایی که در این یک قرن بر سر کار آمده و با تکیه بر منافع حاصل از درآمد نفت، به‌زعم خود کشورداری کرده‌اند. امروز باید بپذیریم که با وجود تأثیرات تعیین‌کننده نفت بر همه شئون حیات‌ جمعی ما ایرانیان و با وجود وابستگی‌های بسیار عمیق اقتصاد و جامعه به درآمدهای نفتی،‌ میزان حساسیتی که به کار تخصصی در زمینه‌های تکنولوژی،‌ حقوق، اقتصاد، سیاست و جامعه‌شناسی مرتبط با نفت در کشور وجود دارد، بسیار ناچیز بوده و هست. با آنکه ریشه حیات اقتصاد ایران در فروش نفت جای گرفته، اما تجربه نشان از آن دارد که در ایران، حتی تلاشی درخور توجه برای پیشبرد اهداف روزمره صنعت نفت که همانا باید آن را کسب درآمد و گذران امور پنداشت، صورت نگرفته است.
این سهل‌انگاری به همان اندازه که در فرآیندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع کشور مشاهده می‌شود، در دانشگاه‌های ما نیز قابل مشاهده است. تا آنجا که دانشگاه‌های تخصصی نفت در ایران، امروز نه‌تنها خود، دانشی منحصربه ‌فرد را برای ارائه به جهانیان در اختیار ندارد که برای تربیت همین تعداد نیروی اندک نیز وامدار دانش کشورهای توسعه‌یافته‌ای است که نه تنها نامشان در میان تولیدکنندگان نفت در جهان دیده نمی‌شود که در ردیف بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان نفت در جهان هستند. ایران به عنوان دومین تولیدکننده نفت در میان اعضای سازمان تولیدکنندگان نفت در حالی یکصد سال تجربه نفت صنعتی را پشت سر می‌گذارد که افقی چندان امیدوارکننده را در عرصه استخراج و فروش نفت در پیش رو ندارد؛ درعین حال که وابستگی بیش از حد اقتصاد به درآمدهای نفتی موجب شده است تا در ادامه راه زندگی ایرانیان، این «طلای سیاه» به «بلای سیاه» بدل شده و مجاری تنفس اقتصاد ایران را هر روز بیشتر و بیشتر مسدود کند. این اعتقادی است که کارشناسان اقتصادی خود را بدان مقید می‌دانند، اما انگار مادامی که نفت از چاه‌های ایران استخراج می‌شود، راه چاره‌ای برای گریز از این اقتصاد نفتی نمی‌توان متصور شد.
هر چند برنامه‌ریزی‌ها و ترسیم افق اقتصاد ایران توسط گروه‌های کارشناسی و حتی دولت‌های مختلف نشان داده است که مشکلات اقتصاد وابسته به نفت توسط کارشناسان قابل شناسایی است، درعین حال که یافتن راهکار نیز برای حل این مشکلات در مقایسه با توانمندی‌های کارشناسان ایرانی کار چندان دشواری نیست، به شرط آنکه پایبندی برای اجرای این قبیل برنامه‌ریزی‌ها و پاره‌اندیشی‌ها به فرهنگی غالب برای مردم و دولت‌ها بدل شود. این در حالی است که در وادی عمل و در یک قرن گذشته، حتی نتوانسته‌ایم برنامه‌ریزی درازمدت و ساختارمندی را برای استفاده از منابع درآمد نفت تدوین نماییم، به‌گونه‌ای که موازنه دخل و خرج کشور را متناسب با نوسان‌های قیمت نفت طراحی کرده و از بروز بحران در اقتصاد کشور به واسطه نوسان‌های جهانی قیمت نفت جلوگیری به عمل آید. تجربه نگارش و تدوین برنامه‌های توسعه در کشور به ویژه، برنامه چهارم توسعه نشان داده است به‌رغم آنکه کاهش وابستگی اقتصاد ایران به نفت هدفی درخور توجه در تمام این برنامه‌هاست، اما در وادی عمل تحقق چنین هدفی به آرزویی دست‌نیافتنی می‌ماند. حتی تدوین برنامه‌ای درازمدت چون سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور و تبدیل ایران به قدرت نخست منطقه تا سال ۱۴۰۴ نیز اگرچه هدفی مقدس و بزرگ برای ایرانیان است، اما موجب نشده تا گامی جدی برای قطع وابستگی‌های نفتی اقتصاد ایران برداشته شود.
شاید حکم رهایی اقتصاد از هزینه کردن درآمدهای نفتی و تبدیل سرمایه‌های زیرزمینی به سرمایه‌های رو زمینی را باید به درستی، مهم‌ترین حکم برنامه توسعه چهارم و سند چشم‌انداز دانست که توسعه‌یافتگی اقتصاد، سیاست و اجتماع ایران را به دنبال داشته باشد؛ حکمی که در سال‌های گذشته از برنامه چهارم و دو سال و نیم صرف شده از دوره ۲۰ ‌ساله سند چشم‌انداز، نه‌تنها محقق نشده که با تأسف بسیار، وابستگی بیشتر اقتصاد به درآمدهای نفتی را به دنبال داشته است. هزینه کردن سرمایه‌های نفتی در محل هزینه‌های جاری و روزمره، چیزی نیست که بتوان به‌راحتی از کنار آن عبور کرد و نگران روزهای آینده و نسل‌های بعدی ایران‌زمین نبود. عقب ماندن بخش نفت از سرمایه‌گذاری‌های درنظرگرفته شده و به همان میزان، عقب ماندن از برنامه‌های توسعه، اکتشاف و برداشت از میادین مشترک نفت و گاز اگرچه به تنهایی متأثر از سیاست‌های بخشی نیست و متغیری متأثر از فضای کلان اقتصادی و سیاسی است، اما ضرر و زیان‌های قابل‌توجهی را متوجه بخش نفت، اقتصاد ایران و سرمایه‌های این نسل و نسل‌های بعدی کرده است.
به‌همین ترتیب، بسته شدن راه تعامل با اقتصاد جهانی و کندشدن روند روزآمدی فن‌آوری موردنیاز در بخش نفت و گاز و دیگر بخش‌های انرژی که با حذف صاحبان فناوری‌های به‌روز در این حوزه و جایگزین کردن آنها با کم‌تجربه‌ها صورت گرفته، صنعت نفت را در آستانه یکصدمین سال حیات آن دچار عقب‌ماندگی‌های مزمنی خواهد کرد که می‌تواند آینده صنعت نفت و به تبع آن، آینده اقتصاد ایران را به گونه‌ای دیگر غیر از آنچه در اسناد بالادستی پیش‌بینی شده به تصویر بکشد.
بازگشت به احکام و اهداف برنامه‌های توسعه‌ای و ملزم بودن دولت‌ها به اجرای درست و کامل این قوانین و پایبند بودن همه و همه به تحقق اهداف عالیه سند چشم‌انداز، راه گریز و برون‌رفت از روزمرگی‌های رایج، دوباره‌کاری‌های معمول و آزمون و خطاهای مفرطی است که هزینه‌های بسیاری را برای همگان به همراه دارد.
سیدعماد حسینی
منبع : پترونیوز


همچنین مشاهده کنید