پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


بحثی در رابطه با پرداخت دستمزد به کار خانگی


بحثی در رابطه با پرداخت دستمزد به کار خانگی
مبارزه برای نابودی ستم جنسی و رهایی زنان از اشکال گوناگون نابرابری در کلیۀ جوامع درحال توسعه و توسعه یافته جدالی پردامنه، بلا انقطاع و پویا بوده، و علی رغم مشکلات مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فراوان این پیکارها همچنان بدون وقفه ادامه دارند. شنیده شدن اخبار مربوط به مبارزات زنان و مردان برابری طلب در اطراف و اکناف دنیا، محتوای خواسته ها و تسلیم ناپذیری آنان درمقابل کارشکنی دول سرمایه داری باصطلاح دموکرات غرب یا تعرضات وحشیانه هم طبقه ای های آنان در ممالک مذهب زده و دیکتاتوری ، صحت این گفته را گواهی می دهد.
در ایران هم مثل تمامی نقاط گیتی مبارزات تساوی طلبانه برای ایجاد برابری میان زن و مرد وارد مرحلۀ نوینی شده، و در موازات با پیکار برای منجمد ساختن عقاید مردان سنتگرا، برانداختن قیود مذهبی رایج از دست و پای زنان، و انحلال قوانین تبعیض آمیز، صداهایی از اعماق جامعه بگوش می رسند که بطور دقیق پایه های مناسبات تولیدی ای را نشانه رفته که اشکال متنوع بی عدالتی بر روی آن بنا شده اند.
در ایندوره به یمن حضور زنان و مردان سوسیالیست در جنبش رهایی زن، اهداف جریانات راست اپوزیسیون در جذب نیروی زنان و بکار گرفتن توان بالقوه آنان جهت اصلاح یا تغییر نظام سیاسی فعلی، و ترفندهای جناح رفرمیست رژیم به امید استحاله و کنترل جنبش رهایی زن، بر همگان عیان گشته است. این دستاورد گرانقدر اساساً مرهون نوع نگرش کارگران انقلابی و مارکسیست ها به قضیه یعنی به چالش کشیدن زیر بنای اقتصادی و منفک نکردن ساختار فرهنگی غالب از نظام سرمایه داری، و جدیت آنان در امر روشنگری در بین توده هاست.
ویژگی بارز و ملموس دیگر جنبش رهایی زن در این برهه از تاریخ، مطالعه و کنکاش فعالین سوسیالیست جنبش های رهایی زن، کارگری و دانشجویی ایران همانند پیکارگران رادیکال همین جنبش ها در غرب و سایر نقاط دنیا، حول علل نابرابری، و روآوری به تاکتیک های مبارزاتی درخور توجهی می باشد. از این سبب ستیز با کار مشقتبار خانگی هم در زمره خطوط و ارکان اصلی فعالیت ها و جدال های ایشان درآمده است.
اینک خود بحث، مقدمتاً باید گفت طرح مطالبۀ "پرداخت دستمزد" به کار خانگی، همان کاری که عامل واقعی در برابر تکامل و شکوفایی خلاقیت ها و استعدادهای اجتماعی زنان و یکی از موانع مهم در مسیر جدال طبقاتی است، گامی بهدف بسیج زنان طبقات زیردست علیه این کار طاقت فرسا و نهایتاً محو آن در مراحل بعدی است. اصولاً شعار پرداخت مزد به کار خانگی بعنوان مطالبه ای مرتبط با زندگی زنان طبقه کارگر ایران، تعرض و یورشی وسیع به نرخ "هزار و دویست درصدی" ارزش اضافه ای است که در پروسه تولید به جیب رژیم و سرمایه داران سرازیر می شود. از سوی دیگر تحقق این خواست به استقلال مادی زنان منجر میگردد و خود این بی نیازی به کاسته شدن " تسلط " مردان سنتی کمک شایانی می کند. از اینروی هیچکس نسبت به ضد سرمایه داری بودن خواست پرداخت دستمزد به کار خانگی گمانی به خویش راه نمی دهد، با این اوصاف وارسی یا سبک و سنگین کردن آن بنا به وضعیت سیاسی حاکم بسیار اهمیت دارد.
● واکنش های قابل حدس:
مسلماً " بشرط " عمومیت یافتن شعار پرداخت دستمزد به کار خانگی، نمایندگان بورژوازی (دولت) منهای استفاده از "سرکوب" بعنوان ساده ترین راه مواجهه با این مطالبه، در برابر دو گزینۀ دیگر قرار خواهند گرفت. ابتدا یا باید به منظور جلوگیری از ملحق شدن میلیونها زن خانه دار به طبقه کارگر ( افزایش کمی کارگران ) و ورود ایشان به عرصه اجتماع سالانه دهها تریلیون مزد پرداخت کنند یا از وحشت سقوط "نرخ سود و اضافه ارزش"، شرایطی مهیا کنند تا زنان خانه دار با حداقل دستمزد و مزایای کارگری جذب بازار کار شوند.
▪ درحالت اول هیئت اجرائی سرمایه داران موافق با حاکمیت یا شریک در قدرت سیاسی، ناچارند تا بهر نحو ممکن بودجه لازم را برای پرداخت دستمزدها تهیه کنند. اگر دولت نخواهد به تنهائی متحمل این هزینه آنهم از محل درآمدهای نفتی شود، پس راهی جز افزایش میزان مالیات بر درآمد بخش خصوصی ندارد. در نتیجه همزمان با فراهم ساختن مقدمات برکناری خود، این بخش از طبقۀ بورژوازی ایران هم که عموماً دارندگان کارگاهها یا واحدهای تولیدی کوچک و متوسط، و بعضاً بزرگی هستند به صف بخش مخالف پرتاب می گردند.
▪ در حالت دوم با فاکتور گرفتن از محدودیت ها، چنانچه ترتیبی اتخاذ نمایند تا این چند میلیون زن خانه دار جذب بازار کار در رشته های صنعت و خدمات شوند آنگاه میباید اکثریت این زنان در بخش دولتی استخدام گردند زیرا سهم بخش خصوصی که فعالیتش حول و حوش بیست درصد از کل فعالیت اقتصادی کشور است ظرفیت جذب بسیار ناچیزی نسبت به بخش دولتی دارد. « علی الاصول با نگاه به سمت گیری اقتصادی رژیم پیش آمدن چنین حالتی برای آن مشکل می آفریند ».
حال این پرسش ها پیش می آیند که آیا دستگاه اجرایی، قوه قانون گذاری و رهبران رده بالای رژیم گزینه اول را می پذیرند؟ آیا با توجه به سیاست بیکارسازی و تعدیل نیرو، بتعویق انداختن دستمزدها، تعطیل کردن مراکز تولیدی و... باز سرمایه داران و دولت گزینه دوم را انتخاب می کنند؟ طبق رویکرد اقتصادی نئولیبرالی حاکمیت در هفده، هجده سال گذشته و اهداف آشکار آن از قبیل جذب سرمایه های داخلی و خارجی، و عضویت در سازمان تجارت جهانی، احتمال تحمیل این خواست چقدر است؟ و بلاخره وقتی رهبران رژیم دریافته اند که آمریکائیان برآنند تا جمهوری اسلامی کاملاً به حکومت مورد نظرشان درآید، آیا اجازه می دهند تا با تسلیم شدن در برابر مبارزات رادیکال داخل، کاخ سفید را به ساختن آلترناتیوی بهتر از حکومت فعلی مصرتر سازند؟
پاسخ ها روشن است، مقاومت سرسختانه و گردن ننهادن رژیم و سرمایه داران در تقبل پرداخت دستمزد در شرایط حاضر. معهذا همانگونه در طول یک قرن اخیر نمونه های تاریخی بسیاری در اروپا و ایالات متحده در خصوص پرداخت مزد به کار خانگی مشاهده گردیده، تحمیل مطالباتی از این جنس به جمهوری اسلامی یا هر حکومت بورژوایی دیگری در صورت فراگیر شدنش و ارجحتر از آن تغییر "توازون قوا " بنفع توده های ستمکش و جبهه انقلاب بعید نخواهد بود.
بهر روی غرض از بازگو کردن و ارائه این فرضیات و سؤالات صرفاً جدل بر روی شانس مادیت یافتن یا عدم متحقق شدن این خواست نیست. گذشته از این مسئله اینست که تعلق یافتن مزد به کار برده وار خانگی در پی دارنده آزادی زنان از زیانهای این کار پر سود و منفعت برای سرمایه و طبقه بورژوازی نمی باشد، و با فرض عملی شدن آن کماکان قسمت اعظمی از زنان در کنج خانه هایشان باقی می مانند و از حضور در فعالیت های اجتماعی کاملاً محروم می شوند.
وانگهی چنانچه از طریق این خواست و فشارهای ناشی از آن امکانی فراهم آید تا زنان خانه دار همچون زنان شاغل جذب بازار کار شده و نیروی کار خود را به سرمایه داران و دولت بفروشند ( کارگران آزاد)، بدینسان متعاقب با استثمار شدن در بیرون از منزل بخاطر پخت و پز، نظافت خانه، شست و شو، تر و خشک کردن کودکان، مواظبت از سالمندان و غیره بر زحمات روزانۀ آنان افزوده خواهد شد. پس بدلیل پدید آمدن حالات فوق شعار پرداخت مزد به کار خانگی را نمی شود با مطالبۀ سر راست و رادیکالتر " لغو کار خانگی" بمثابه ارزشمندترین خواست مطرح در جنبش کمونیستی ایران و جنبش رهایی زن قیاس کرد.
● جمع بندی:
آنچه نگارنده را به تحریر این نوشته کوتاه راغب ساخت، اولاً بیان کوشش قابل تقدیر طراحان شعار پرداخت دستمزد به کار خانگی در راه رهایی زنان خانه دار از چنگ نان آوران خانواده (مردان) و ثانیاً تأکید بر تلاش وافر ایشان به امید باز شدن منفذهای پیشروی مبارزات جاری بر ضد طبقات استثمارگر می باشد.
بی شک طرح موضوعات اینچنینی صرف نظر از هر نقطه ضعفی، باعث پیوند معنوی مستحکمی میان گرایش سوسیالیستی جنبش رهایی زن با زنان خانه دار خواهد گشت و به تبع آن در آینده حرکت های فعالین چپ و رادیکال جنبش رهایی زن در عقب نشاندن تعرضات رژیم اسلامی- سرمایه داری ایران به حقوق زنان ایران شتاب و قدرت مضاعفی خواهد گرفت.
قدر به یقین ادامۀ پرداختن فعالین جنبش های اعتراضی بویژه جنبش کارگری به مقولۀ کار خانگی و مبارزه سازمانیافته تر بر ضد آن به تحصیل هدف استراتژیک پیشروی پیکار طبقاتی میانجامد. از اینروی بایستی برای گسترش جدال با کار خانگی در سطح جامعه، مجدانه تر کار کرد.
اگرچه پایان یافتن ستم جنسی بدون انهدام نظام سرمایه داری و سیستم کار مزدی توهمی بیش نیست، و اگرچه نجات زنان از مشقات کار در منزل بی هیچ کم و کاستی در گرو لغو یکبارۀ آن است، ولی تا هنگامیکه سرمایه داری سرنگون نشده است، بجهت تنزل دادن فشارهای جسمی و روحی بر کل زنان شاغل یا خانه دار و تسهیل امر مشارکت خیل میلیونی زنان خانه دار در زندگی اجتماعی، توأم با طرح مطالبات متنوع علیه کار خانگی (چه پرداخت دستمزد باشد چه تقبل هزینه های آن از جانب طبقات حاکم یا هر چیز دیگری) برخواست های مهمی از جمله ایجاد اشتغال، دایر کردن شیر خوارگاه، مهد کودک یا مراکز نگهداری از فرزندان زنان کارگر، تغذیه رایگان در مدارس در همه سطوح، تأسیس امکانات خدماتی برای عموم مثل لباسشویی ها، ورزشگاه ها، کتابخانه ها، ملزم کردن دولت به تأسیس مسکن و فراهم ساختن حداقل امکانات زندگی برای طبقه کارگر و مزدبگیر، پرداخت بیمه های بیکاری، ازکار افتادگی و بازنشستگی و... پافشاری کرد.
" اجتماعی" شدن این مطالبات دولت را به تأیید کار خانگی موازی با کاری ضروی در پروسه تولید مجبور می کند و بدین وسیله زنان خانه دار از بار مشکلات کاری که بر خلاف تمایل خود و اجباراً بدان تن داده اند تا حدود زیادی خواهند رست.
بدین اعتبار پاسخ به معضل کار خانگی و نیز پیروزی در امر مبارزه با قوانین ضد زن، فرهنگ مرد سالاری، چند همسری، تن فروشی، قتل های ناموسی و...، مستلزم تعمیق و همگانی کردن مطالبات ذکر شده در میان توده های وسیع زنان، محتاج فعالیت های پیگیرانه تر پیشگامان جنبش رهایی زن در برطرف کردن ناهنجاریها و پلشتی های موجود، و در گرو برپایی تشکلات مستقل خود در متن مبارزات کنونی آنهم در اتحاد با جنبش کارگری است. بطور قطع تصور دستیابی به اهداف مورد تعقیب بدون نیاز به تأمین این شروط، تصوری خام و اندیشه ای بیگانه با منطق است.
فرشید شکری
http://tribun-e-zan.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید