شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


مردی به صلابت دماوند


مردی به صلابت دماوند
سخن از شاعر و اندیشمند و محققی است که پس از مرگ پدر (میرزا محمدکاظم صبوری)‌، در ۱۸ سالگی از جانب مظفرالدین‌شاه،‌ ملک الشعرایی آستان قدس رضوی را دریافت کرد.
استاد بهار با نبوغ و مهارت هنر خود در همان سن ذکر شده سرودهها و بخصوص قصایدی می‌ساخت که گاه دیگران را در پی حیرت و شگفتی به انکار وا می‌داشت و شاعر را به سرقت متهم می‌کردند؛ اما استاد در حضور و جمع دیگران به خواسته و تعیین مدعیان در وزن وقافیه و حتی تعیین مطلع، قصیده می‌سرود تا این که همه آنها تسلیم ذوق و هنر و استادی او شدند.
استاد بهار شاعری جامع و سخن‌پرداز و سخن‌شناسی کم‌نظیر حداقل در دویست سیصد سال اخیر است که با توجه به عمر نه‌چندان طولانی‌اش در هر نوع ادبی که وارد شد،‌ سربلند از آن بیرون آمد و هیچ‌کس را فضای انکار و نقد منفی و حتی خرده‌گیری از مجموعه تراوشات قلمی او پدید نیامد.
در این مقاله که به مناسبت سالگرد تولد این شاعر و ادیب بزرگ نگاشته شده بر آنیم وسعت اندیشه و زبان و قلم استاد را در چند ژانر هنری ادبی بازشناسیم.
فعالیت‌های استاد بهار را می‌توان در چند گستره ذیل تقسیم و بررسی کرد:
۱) فعالیت تدریس و راهنمایی موثر و راهگشا در دانشگاه تهران مقطع دکتری با بیشترین و موفق‌ترین راهکارها و تحقیق‌ها برای شناخت و معرفی ادبیات.
۲) نشریات: عموم نشریات استاد که یکی پس از دیگری به توقیف می‌انجامید، درونمایه‌ای سیاسی و اعتراض علیه قاجار و نیروهای بیگانه مثل روس و انگلستان و... داشت.
روزنامه «خراسان» را مقارن با حکومت محمدعلی‌شاه منتشر کرد و پس از آن «نوبهار» را که سیاستی ضد روسی داشت،‌ که هر دو توقیف شدند؛ اما استاد از فعالیت‌ها دست نکشید و «تازه بهار» را به انتشار رساند. ولی در فرصتی کوتاه این نشریه نیز توقیف شد. مدتی بعد مجله وزین ادبی «دانشکده» را منتشر کرد و انتشار آن تا سال‌ها ادامه داشت و امروزه نیز در چند دانشگاه ازجمله تبریز به چاپ می‌رسد. آنچه از محتوا و بگیر و ببندهای این نشریه بر می‌آید، دغدغه‌های ملی بهار برابر بیگانگان و حاکمان داخلی بیگانه زده است و این دردی بود که عموم شعرهای بهار را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
۳) آثار تحقیقی: آثاری که او در بخش تحقیق و نقد بر جای گذاشته نو و کم‌سابقه، اندیشمندانه و کاربردی بوده است که تاکنون نیز از معتبرترین ماخذ و مرجع محققان ادبی به شمار می‌آیند؛ بویژه کتاب سه جلدی «سبک‌شناسی» که هنوز تا مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌ها و همچنین محافلی عمومی تدریس و مطالعه می‌شود.
این اثر که در بر گیرنده تاریخ تطور نثر فارسی از قرون اولیه تا حدود عصر خود شاعر است، تحقیق، تحلیل و نقد و نوعی تاریخ ادبیات را شامل می‌شود.
و آثار دیگر تحقیقی استاد، تاریخ احزاب سیاسی (بسیار مفید برای شناخت دوره تاریخی حزب‌های سیاسی)‌ و تاریخ تطور نظم فارسی‌ و همچنین کتاب دو جلدی «بهار و ادب فارسی» است حاوی مجموعه مقالات او که پس از مرگ استاد تالیف و تدوین شد.
۴) تصحیح کتب: اهالی فن بر این نکته اذعان دارند که تصحیح متون جز از شخصیتی که سخن‌شناس و متون‌شناس باشد، برنمی‌آید. اشراف و تعمق و غور او در آثار کهن فارسی از او شخصیتی ساخت که در تصحیح متون گذشته مورد اعتماد مخاطب و مورد تایید صاحب‌نظران شود. هنوز اگر قرار باشد کتاب‌هایی چون تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان، مجمع‌التواریخ و جوامع‌الحکایات مطالعه شود، تصحیح استاد بیشتر مورد قبول واقع می‌شود.
۵) شعرهای استاد: از نظر نگارنده، لطف سروده‌های او آنقدر گیراتر و قابل بحث‌تر است که درنگ تامل‌برانگیز در این بخش هر چند اندکی طولانی مورد نیاز است.
شعرهای بهار در چند موضوع منقبت اولیای دین، وطن، آزادی و توصیف اماکن و موضوعات اجتماعی و سیاسی وقت سروده شده‌اند. آنچه در تمامی این شعرها در ابتدا مورد توجه واقع می‌شود، معماری استاد بهار در بافت و ساخت زبان و استحکام آن در کنار اندیشه‌های بزرگ و ملاحت مردانه شعرهایش است.
شعرهای استاد بهار در مخاطب سنی‌اش که عموما تحصیلکرده‌های ادبی چه دانشگاه و چه مجامع ادبی هستند، التذاذ بیانی و هنری و ذوقی ایجاد می‌کند. اگر جوان‌ترها چه از نظر سن و چه از نظر ذوق و علم! کم‌تر به سمت بهار رفته‌اند، نشان از قامت کوتاه آنهاست که هنوز باید در ادبیات و شعر قد بکشند تا رابطه نزدیک‌تری با بهار پیدا کنند. لذت در شعر بهار در پی هم‌حسی با مخاطب به وجود می‌آید و به تعبیر نگارنده این دعوت‌نامه اولیه در عموم کارهای استاد وجود دارد. کافی است چند بیت زیرا را فقط بخوانیم.
تا به چند اندر پی عشق مجازی؟
چند با یار مجازی عشق بازی؟ (۱۹ سالگی)‌
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی‌ای دماوند (۳۷ سالگی)‌
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او (۶۵ سالگی)‌
که این نمونه‌ای است از شعرهای غیرتغزلی او با چنین ملاحت بیانی.
حکمت یا به تعبیر امروزیان اندیشه و جهانبینی نهفته در شعر، درست همان چیزی است که بهار را بین همدوره‌ای‌‌ها و بعدیان متمایز می‌کند. به گفته نیما شاعری که فکر ندارد حرف و سخن ندارد، به گفته خود بهار در شعری با این مضمون که حرف‌های بزرگ از آدم‌های بزرگ با فکر بزرگ صادر می‌شود؛ با مطالعه دیوان بهار بر کسی پوشیده نیست که پشت این دیوان مردی با عظمت و شکوه کم‌نظیر ایستاده است با جهان‌بینی عظیم و دردمندی و تیزهوشی و روح‌ اعتراضی. به همین دلیل شاعرانی چون نیما، میرزاده، ایرج میرزا، امیری فیروزکوهی، عارف و محمدحسین شهریار همکلامی و مصاحبت با او را افتخاری برای خود می‌دانند و تا امروز حتی نوادگان معنوی و ادبی بهار به تعظیم از او یاد می‌کنند.
فن و تکنیک بیان همان مولفه‌ای است که از ابتدای تاریخ ادبی در ایران و جهان شاعران را در مرتبت خلق هنر زبان و ساختار و شکل رتبه‌بندی کرده است. حتی بسیاری از گفته‌های پریشان و میان تهی را.
بهار همزمان با همهمه‌ها و دغدغه‌های نوسرایان نه تنها این تفکر را رد نکرد، بلکه با آثارش به اثبات رساند که می‌توان با رعایت شکل قد‌مایی حرف‌های تازه و امروزی نیز بیان کرد. وقتی نیما افسانه را عرضه کرد، بهار قصیده دماوندیه را سرود. نگارنده که از دوستداران جدی نیماست اذعان می‌دارد که دماوندیه بهار از جهات گوناگون پیش‌تر از افسانه و حتی موثرتر از آن جایگاهی در خور دارد. نیمای عزیز به مالیخولیایش رسید و خود را در این مسیر خطرناک موفق نیز نشان داد و بهار نیز به اثبات رساند که دوره عجز و ناتوانی در قالب‌های گذشته فرا نرسیده است که به آسانی بتوان از این شکل‌های تجربه شده ایرانی گریخت و شاید استاد بهار و دیگر معترضان به نیما چنین روزی را پیش‌بینی می‌کردند که شعر به کجا خواهد انجامید و هر بیان شبه شعری آمیخته با توهم و هذیان و عقده‌های فردی نام شعر خواهد گرفت.
گفتند: دوره گل و بلبل تمام شد، بهار در شعرهایش از آنها بهره نبرد.
گفتند: باید فرزند زمان خود بود، بهار با بهترین و پویاترین شیوه حرف‌های زمان خود را گفت. گفتند:‌شعر باید عینی باشد نه ذهنی، بهار آنچه را دید، به تصویر کشید.
گفتند: زمان امروز زبان امروز می‌خواهد و بهار بسیار جلوتر و هوشیارتر از آنها از زبان روز بهره برد.
گفتند: در شکل قدیم نمی‌توان حرف جدید زد، اما بهار با سروده‌هایش اثبات کرد که اگر شاعر به عجز و ناتوانی نرسد، می‌تواند حرف امروز را در شکل قدیم هم بگوید با زبانی تلفیقی، اما پویا و زنده و هرگز نتوانست به شکل‌های جدید دل ببندد.
استادی بهار در معماری نحوی و همنشینی واژه‌هاست که در پی شناخت کاملی از زبان فارسی و چند و چون آن و تسلط کافی بر ادبیات گذشته ایران و عصر خودش و معرفت بر نیاز جامعه اتفاق می‌افتد. اتفاقا بهار و میرزاده‌عشقی شاعرانی هستند که سروده‌های آنها امضای تاریخی دارد و اگر دنبال آینه‌ای برای حدود مشروطه بگردیم، سروده‌های آنان، بویژه بهار درخشان‌ترین آینه برای انعکاس اتفاقات زمان و گرفت و گیرها و رنج‌ها و اصلا مردم به حساب می‌آید.
اجرای تکنیک در شکل‌های کهن مسلما قدرت و معرفت هنری و شعری را می‌طلبد و در مقابل در شکل‌های جدید شعری حتی اگر این قدرت و معرفت در گوینده نباشد و کلی فن‌بازی با واژه‌ها را همراه با ارتباط معنوی آنها بداند، می‌تواند چنین شگرد‌هایی به خرج دهد که یا مایه اعجاب لحظه‌ای می‌شود و یا بعضا در پی بی‌نمکی و تصنع‌نمایی به طنز می‌رسد؛ اما بهار با هوشیاری تمام که نه از آن طرف بام بیفتد که به گذشتگان درغلتد و نه از این سمت بام که صلابت فکر و زبانش را از دست بدهد، بلکه به اعتدال و به شعر تلفیقی می‌اندیشد و گاه به نوگرایی خودش نیز اشاره می‌کند. بهارا همتی جو، اختلاطی کن به شعر نو / که رنجیدم ز شعر انوری و عرفی و جامی .
در مجموع تحول در شعر معاصر را می‌توان از ۲ شخصیت بزرگ و همسو در نگاه و زبان و اندیشه و تفاوت شکلی در قالب یعنی استاد ملک‌الشعرای بهار و نیما یوشیج دانست و سهم نیما را در شکل جدید بیشتر!
علی‌ آبان افتلتی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید