جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


در ستایش سینمایی (ها)


در ستایش سینمایی (ها)
از بازی روزگار است که ژان لوک گدار و ژاک ریوت در نقش دو فیلمساز بی نهایت مبتکر موج نو فرانسه دو اثر از بهترین آثار خود را در اصل به صورت مجموعه تلویزیونی طراحی کرده اند. سریال ۷۶۰ دقیقه یی و ۱۶ میلیمتری ژاک ریوت با نام «Out ۱/۱۹۷۱ » از سوی تلویزیون ملی فرانسه رد شد تا ریوت مجبور شود قریب به یک سال برای تدوین مجددش وقت بگذارد و در نهایت نسخه ۲۵۵ دقیقه یی آن را با نام «OutSpectre ۲/۱۹۷۲ » برای نمایش در سینما ها آماده کند. این نسخه بیش از آنکه شکلی متفاوت و البته ناخوشایند از کل مجموعه باشد به چیزی کمتر از خلاصه شباهت دارد و متاسفانه تنها نسخه یی است که در ایالات متحده به نمایش درآمده و سال ها است که رنگ پرده به خود ندیده است (در نسخه کوتاه شده برخی نماها دوباره مرتب شده اند و به همین دلیل اساساً معنا و محتوایی متفاوت با شکل اولیه دارند و بخش اعظم بار کمدی آنها با درام روانی Psychodrama جایگزین شده است). با این حال نسخه اصلی سریال ریوت که با اغماض می توان آن را بهترین اثری دانست که تاکنون درباره جنبش ضد فرهنگ دهه ۶۰ و فروکش کردن آن ساخته شده است هنوز هم در فواصل معین در اروپا نمایش داده می شود.
مجموعه ویدئویی هشت قسمتی و ۲۶۴ دقیقه یی گدار هم با نام «تاریخ(های) سینما / ۱۹۹۸» در طول ۲۰ سال شکل گرفته و ساخته شده است و به مراتب اثر بهتری از سریال ریوت است اما هنوز هم به سختی قابل دسترسی است. تنها نسخه یی که از آن تاکنون در فرانسه به فروش رفته یک کپی مزخرف ویدئویی مونو است؛ در واقع مجموعه یی از چندین سی دی و کتاب به زبان های مختلف که رونوشتی از بخش های مهم ساوند ترک استریویی هستند که سال ها پیش در امریکا منتشر شد.
تنها کپی به دردبخور از کل مجموعه که البته در دسترس است چندین و چند دی وی دی با زیرنویس ژاپنی است. شرکت گومون به عنوان توزیع کننده اصلی «تاریخ (های) سینما» هرچند وقت یک بار اعلام کرده است دی وی دی های کل مجموعه را با زیرنویس انگلیسی روانه بازار می کند اما این وعده و وعید تاکنون عملی نشده است.
اصلاً به همین دلیل گدار با تدوین مجدد، نسخه یی ۸۴ دقیقه یی و ۳۵ میلیمتری از مهم ترین اثر هنری خود آماده کرده است. گرچه گدار تدوین جدید را «لحظات منتخب» نامیده است اما فیلم او هم مانند فیلم خلاصه شده ریوت به جای اینکه اثری گلچین شده و اجمالی باشد به یک اثر جدید تبدیل شده است. کسانی که تازه با فیلم گدار مواجه می شوند باید بدانند اثر پیش رویشان فاقد محدوده معنایی و احساسی منبع اصلی است. با این حال می توان آن را به چشم یک اثر ترکیبی خوش ساخت نگریست که دیدگاهش نسبت به سینما و قرن بیستم هنوز هم تاثیرگذار به نظر می آید.
نسخه اصلی مجموعه تلویزیونی گدار طبیعتاً به دلیل مشکل کپی رایت به سختی گیر می آید. در سال ۱۹۹۸ گومون اعلام کرد حقوق بسیاری از کلیپ ها، عکس ها و نقاشی ها را در اختیار دارد که تنها برای استفاده در کشور فرانسه در نظر گرفته شده اند. در نتیجه ویرایش ژاپنی مجموعه هم در واقع نسخه یی غیرقانونی است. اینجاست که باید گفت گاهی اوقات کپی رایت به جای اینکه نقش دلیل را بازی کند، شبیه یک بهانه می شود.
به علاوه شایعاتی هم وجود دارند که بر اساس آنها گدار در حالی هشت سال پیش نسخه های اصلی را به گومون تحویل داد که این شرکت حتی از قبل از اولین نمایش مجموعه در تلویزیون از آن دلزده و متنفر شده بود. (شاید به همین دلیل است که مالکان گومون هرگز به خودشان زحمت نداده اند کپی ویدئویی درست و درمانی از کل مجموعه برای فروش در فروشگاه ها آماده کنند.) اگر کپی رایت واقعاً مهم ترین دغدغه گومون بوده است پس چرا اجازه داده است «لحظات منتخب» در خارج از فرانسه نمایش داده شود
«Histoire» همان قدر که معادل واژه «تاریخ» است به معنای «داستان» هم می تواند باشد. در واقع چنین عنوانی برای «تاریخ(های) سینما» معنایی دو پهلو، مبهم و گداری به ارمغان می آورد تا وجه داستانی و غیرداستانی فیلم از یاد نرود. بخش اعظم فیلم وامدار فیلم های کلاسیک، فیلم های کوتاه خبری، نقاشی ها و عکس های پشت صحنه فیلم ها است تا از این طریق داستان کلی خود زندگینامه یی فیلم به اندازه وجه تاریخی اش بارز شود و فراتر از همه اینها وجه اسطوره یی هم مهجور نماند. منتقدی انگلیسی به نام مایکل ویت خاطرنشان کرده است که در این فیلم تا حد زیادی طول عمر خودش را بر سینما سوار می کند تا بتواند جای مرگ خودش را با مرگ سینما عوض کند. به راحتی می توان همراه با مایکل ویت خودمداری گدار را به ریشخند گرفت که اگر در بستر انزوای خودخواسته گدار به آن توجه شود عواقب تاثرآور دیگری بدتر از مرگ سینما به همراه می آورد. اما در مواجهه با فیلمی مانند «تاریخ(های) سینما» باید گفت شاعرانگی دیداری - شنیداری که گدار می تواند از پیش فرضش استنباط کند به مراتب از صحت و سقم رویکرد وی نسبت به سینما مهم تر است.
بحث های گدار عموماً معطوف به دو پیش فرض است؛ سینما اختراع قرن نوزدهم بود و سینما می تواند حامل تاریخ قرن بیستم باشد. گدار در این فیلم حتی بیشتر از دیگر فیلم هایش به هراس تفکری و مالیخولیایی فرو می رود، سینما و البته خودش را به دادگاه می کشاند و آن دو را به این دلیل که در مواجهه با هولوکاست و کشتار های جمعی شاهدی صرفاً منفعل بوده اند، گناهکار می داند. به قول خود گدار «ما در هیروشیما، لنینگراد، درسدن، ماداگاسکار، سارایوو و هانوی چشم مان را بر همه چیز بستیم». وی اضافه می کند؛ «رنج یک امتیاز نیست.» وی به دنبال بیان این نکته است که حرفه سرگرم سازی و وظیفه ثبت واقعیت در نهایت با هم سازگار نمی شوند و هنری هم که میان سرگرم سازی و ثبت واقعیت توقف کند الزاماً به اثری قابل اعتنا تبدیل نمی شود.
در این میان عجیب است که گدار برای آلفرد هیچکاک به این دلیل که با کمک هنر به نوعی قدرت دست یافته است افتخاری مثال زدنی قائل می شود؛ هیچکاکی که در نقش «بهترین خالق فرم در قرن بیستم» تنها «شاعر منفوری بود که با موفقیت مواجه شد». (در نقد ادبی اصطلاح شاعر منفور به شاعرانی اطلاق می شود که تحت تاثیر جوامع مدرن به انزوا کشیده شده اند. م)
به اعتقاد گدار ممکن است پیرنگ ها و وضعیت های داستانی فیلم های هیچکاک را فراموش کنیم اما بعد از تماشای آثار وی هرگز یک «کیف دستی زنانه... اتوبوسی در بیابان... یک لیوان شیر... یک آسیاب بادی... یک برس مو... یک ردیف بطری... یک عینک... یک صفحه موسیقی... یک دسته کلید» را فراموش نمی کنیم چرا که «آلفرد هیچکاک به وسیله و با کمک آنها می تواند درست جایی که اسکندر، جولیوس سزار، هیتلر و ناپلئون ناکام مانده اند، موفقیتش را به رخ بکشد و جهان را به اختیار خود درآورد.
شاید تنها ۱۰ هزار نفر وجود داشته باشند که سیب های نقاشی های سزان را به یاد دارند اما در مقابل چیزی حدود یک میلیارد تماشاگر پیدا می شود که جزئیات ریز و درشت فیلم غریبه ها در قطار را خوب به خاطر می آورند.»
می توانیم در هر کدام از این شمایل ها و نتیجه گیری اغراق آمیزی که گدار از آنها برداشت می کند چون و چرا کنیم اما نمی توان انکار کرد صداها و تصاویری که با این مونولوگ همراه شده اند بی عیب و نقص و عاری از خطا هستند.
نگرش گدار نسبت به سینمای غرب آنقدر جامع و فراگیر است که به راحتی می تواند جزئیات رفتار جیمز دین یا روستایی فیلم «زمین» الکساندر داوژنکو که فریاد زنان در امتداد مزرعه می دود را تشریح کند اما منطق گدار در این فرآیند بیش از آنکه استدلالی باشد شاعرانه است.
احتمالاً خوره های فیلم بعد از تماشای این فیلم نسبت به مخاطبان عادی موضوعات بیشتری برای بحث و جدل پیدا می کنند اما الزاماً چیز بیشتری از فیلم دستگیرشان نمی شود.
جاناتان رزنبام
ترجمه؛ یحیی نطنزی
منبع؛ شیکاگو ریدر
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید