پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


رفتن: مارلون و براندوی من Gitmek: Benim Marlon ve Brandom


رفتن: مارلون و براندوی من  Gitmek: Benim Marlon ve Brandom
▪ کارگردان: حسین کارابی.
▪ فیلمنامه: حسین کارابی، آیچا دامگاجی.
▪ موسیقی: کمال س. گورل، حسین یلدیز، اردال گونی.
▪ مدیر فیلمبرداری: امره تانیلدیز.
▪ تدوین: مری استفن.
▪ بازیگران: آیچا دامگاجی[آیچا]، حاما علی خان[حاما علی]، چنگیز بوزکورت[آزاد-قاچاقچی]، امراه ئوزدمیر[سوران]، آنی ایک کایا[آریکانس]، نسرین جوادزاده[دریا]، ماهیر گونشیرای]ماهیر].
▪ ٩٣ دقیقه. محصول ٢٠٠٨ ترکیه، انگلستان، فرانسه.
▪ نام دیگر: Gitmek: My Marlon and Brando، My Marlon and Brando، To Go.
▪ برنده جایزه قلب سارایووا برای بهترین بازیگر زن/دامگاجی از جشنواره سارایووا، برنده جایزه بهترین فیلمساز تازه کار از جشنواره ترایبکا، برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره استانبول، برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره آدانا، برنده جایزه فیپرشی از جشنواره قدس، برنده جایزه فیپرشی و جایزه کلیسای جهانی از جشنواره اریوان، برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره سارایووا، برنده جایزه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل/ولگا سورگو از جشنواره آنتالیا، برنده جایزه بهترین فیلم آسیا-خاورمیانه از جشنواره توکیو، برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره بودرلندز.
▪ ژانر: درام، عاشقانه، جنگی.
آیچا بازیگر تئاتر و اهل استانبول با حاما علی بازیگر کرد تبار اهل جنوب عراق، سر صحنه یک فیلم آشنا و همبازی می شود. در طول فیلمبرداری آن دو عاشق یکدیگر می شوند، اما با به پایان رسیدن فیلمبرداری اجباراً حاما علی به عراق و آیچا به استانبول بازمی گردد.
وقتی ارتش آمریکا به عراق حمله می کند، ارتباط دو محبوب از هم گسسته می شود. این واقعه سبب می شود تا آیچا رودروی خانواده و اطرافیان و همکارنش در تئاتر ایستاده و در وضعیتی که هر کس به خاطر جنگ در حال گریز از عراق است، برای رسیدن به حاما علی سفری به داخل عراق را آغاز کند...
● چرا باید دید؟
حسین کارابی متولد ١٩٧٠ استانبول است. بعد از ٤ سال تحصیل در رشته اقتصاد تغییر رشته داده و در دانشگاه مارمارا-مرمره- سینما خوانده است. بعدها بخش سینما را در مرکز فرهنگی خاورمیانه تاسیس کرده و مدتی مدیریت آن را بر عهده گرفته است.
کارابی کار خود را در زمینه مستندسازی از ١٩٩٦ با فیلم اردوگاه ارتوش آغاز کرد و رفتن اولین فیلم داستانی وی محسوب می شود. مشهورترین فیلم کارنامه او مرگ بی صدا[درباره زندان های انفرادی در آمریکا] جوایز فروانی از جشنواره های معتبر دریافت کرده است. کارابی فیلم کوتاه نیز ساخته و گاه به عنوان تدوینگر در فیلم های دیگران حضور به هم رسانده است.
رفتن درام سیاسی و جاده ای است که قصه ای عاشقانه در پیش زمینه دارد. عشقی که نه تبار می شناسد و نه جغرافیا و نه مرزهای سیاسی...
فیلم که در لوکیشن های متعددی از استانبول، دیارباکیر، ماردین، سیلوپی، وان در ترکیه گرفته تا ارومیه در ایران و اریبل و سلیمانیه در شمال عراق فیلمبرداری شده، را می شود فیلمی با محوریت موضوعی حقوق بشر دانست. چیزی که دلمشغولی اصلی کارابی است و در فیلم های پیشن خود نیز به گونه ای شایسته تقدیر به آن پرداخته است.
او برای ساختن رفتن بیش از ٦٠٠٠ کیلومتر راه رفته و رنج های بسیار برای تامین هزینه های فیلمش کشیده و بدون شک اگر کمک وزارتخانه های فرهنگ چند کشور نبود، امکان به ثمر رساندن پروژه نبود.
کارابی با گذر از این رنج ها، در فیلم خود روح زمانه را دمیده و وابستگی روزافزون ما به رسانه را نیز به تصویر می کشد.
حاماعلی نامه های عاشقانه خود به آیچا را روی نوار ویدیوی هندی کم ضبط کرده و برایش می فرستد. اما این نامه ها حاوی تصاویر دیگری نیز از خشونت و بی رحمی جاری در عراق هستند که آیچای نشسته روی کاناپه نرم خود در استانبول را می آشوبد.
اینکه داستان فیلم واقعی است و بازیگران آن، وقایع چند سال گذشته خود را بار دیگر در برابر دوربین جان بخشیده اند بر تاثیرگذاری و عمق آن می افزاید. در زمانه ای که عشق ها نیز کم رنگ شده، دیدن چنین عشاقی می تواند امید به آینده را زنده نگاه دارد.
کارابی در کنار این عشق به موضوع مهاجرت و هنرمندان در تبعید نیز اشاراتی می کند و به دلیل نگاه قاطع و انسانی او به چنین مسائلی است که رفتن گرفتار سانسور می شود. متاسفانه جنجال های آفریده شده بر سر سانسور فیلم که مدتی طولانی بحث روز روزنامه ها نیز بود سبب شد تا بسیاری فیلم را یک اثر تبلیغاتی سیاسی قلمداد کنند.
اما به شما اطمینان می دهم که رفتن از چنین حال و هوایی به شدت دور و فیلمی فرا مرزها است. فیلمی که شما را وادار خواهد کرد به تولد یک فیلمساز هوشمند و به شدت متعهد در این جغرافیا ایمان بیاورید. شدیداً توصیه می کنم!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید