شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

نوآوری های فلسفه بایسته


نوآوری های فلسفه بایسته
الف) نو آوری های فلسفه بایسته همانند نوآوری های فلسفه تحقق یافته یکی از مباحث فلسفه فلسفه است پس فلسفه فلسفه، دانشی درجه دوم است که با نگاه بیرونی در باره فلسفه تحقق یافته بحث می کند و سپس به فلسفه بایسته دست می یابد و نوآوری های آن را پیش بینی می کند.
ب) فلسفه دانشی است که از احکام وجود بحث می کند و به تعبیر دیگر، دانشی است که به پرسشهای بنیادین می پردازد این دانش در یونان به دنبال کشف وحدت جهان طبیعت بود و سپس نقطه مقابل سفسطه قرار گرفت و بعد فیلسوفان مسلمان، آن را به فلسفه اسلامی تبدیل کردند یعنی مطالب فلسفی یونان را گزینشی و بومی و اسلامی کردند.
ج) حرکت اساسی و زیر بنایی در حکمت اسلامی جهت بالندگی و تحول آن به انجام محورهای تحقیقاتی ذیل بستگی دارد:
۱‎) استنباط مفاهیم و معارف عقلی مانند: علم النفس، خداشناسی،راهنما شناسی، معادشناسی، هستی شناسی،جهان شناسی، معرفت شناسی و… از نصوص دینی، البته با روش ضابطه مند و بدون تحمیل و تطبیق آرا و پیش فرض های ذهنی و مقایسه آموزه های دینی با داده های فلسفه اسلامی درهرسه مشرب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه.
۲‎) باز پژوهی و نوسازی فلسفه اسلامی با هدف استخراج، تنظیم و تنسیق منطقی مباحث وکشف ضعفها و آسیب های آن و درحد امکان، نظریه پردازی در قلمرو آن.
۳‎) اصطیاد فلسفه های مضاف از علوم عقلی اسلامی برای مقولات و علومی چون منطق، فقه و حقوق، علم، اخلاق، سیاست و… با نگاه درجه دوم و تاریخی و تحلیلی.
۴‎) بررسی و ارزیابی آرا و آثار منتقدان فلسفه مانند تجربه گرایان، پوزیتیویست ها، اگزیستانسیالیست ها، ظاهرگرایان، عقل گرایان مدرن، صوفیه، مکتب تفکیک، فلسفه تحلیل زبانی جهت بهره گیری در نوسازی فلسفه اسلامی .
۵‎) مطالعه کاربردی مباحث فلسفه اسلامی متناظر با نیازهای معاصر مانند نیازهای سیاسی، اقتصادی، حقوقی، فرهنگ و تمدن، روحی و روانی، اخلاقی و….
۶‎) نگارش تاریخ تحلیلی و انتقادی فلسفه اسلامی و تدوین دقیق و مستند آرای حکیمان و سیر تاریخی اندیشه ها و تجزیه و تحلیل آن ها به صورت فیلسوف محور و مسئله محور ‎/
۷‎) مطالعه تطبیقی مکاتب و آرای فلسفی مانند مقایسه مکاتب فلسفه اسلامی با مکاتب کلامی، یونان باستان، مکاتب عرفانی، مکاتب فلسفی جدید و معاصر، داده های علم جدید و تبیین و طبقه بندی مکاتب فلسفه اسلامی و مقایسه تطبیقی آن ها برای کشف تمایزها و قوت و ضعف های فلسفه اسلامی.
۸) از مباحث گذشته معلوم گشت که انتظار منطقی ما از فلسفه اسلامی یک انتظار حداکثری است اما این فلسفه تحقق یافته تنها به حداقل مباحث فلسفی اکتفا کرده است. البته وقتی سخن از انتظارات حداکثری از فلسفه به میان می آید، مقصود این نیست که فلسفه اسلامی تنها در حوزه پاسخگویی به شبهات الهیاتی وکلامی، حداکثری باشد و یا اینکه مدار علمی آن تا آنجا پیش برود که تمام انتظارات از علوم دیگر را هم برآورده سازد و پرسش های طبیعت شناختی در عرصه فیزیک و شیمی و یا اینکه پرسش های انسان شناختی در عرصه روان شناسی و جامعه شناسی و غیره در فلسفه پاسخ داده شود.
هیچ کدام از اینها منظور نیست. پس جریان فلسفه در عرصه های مختلف زندگی نباید به معنای جایگزینی فلسفه به جای علوم تلقی گردد. مطلب دیگر اینکه انتظار ما از فلسفه اسلامی این نیست که دانش مذکور وارد انتزاعیات نشود و تنها به امور اجتماعی بپردازد؛ زیرا هر فلسفه ای باید به پرسش های بنیادینی که از سنخ معقولات ثانیه فلسفی و امور انتزاعی هستند، پاسخ دهد. انتظار و کارکرد فلسفه نیز در این حد منظور نمی گردد که با مدد فلسفه اسلامی، دین مبین اسلام اثبات شود، آن گاه سایر مشکلات فلسفی را از طریق اسلام حل نماییم؛ زیرا همانگونه که در کتاب انتظارات بشر از دین گفته ام انتظار ما از دین اسلام این نیست که پرسش های فلسفی علوم و امور اجتماعی یا طبیعت شناسی و جهان شناسی را پاسخ گوید. انحصار انتظار از فلسفه در اثبات موضوعات علوم که اهل حکمت گفته اند علاوه بر اشکالاتی که در بحث غایت و کارکرد فلسفه بدان پرداخته می شود، غرض انتظار حداکثری ما را نیز تأمین نمی کند.
حال که جنبه سلبی انتظارات ما از فلسفه اسلامی روشن شد به جنبه انتظارات ایجابی این دانش می پردازم. ادعای ما این است که تمام علوم طبیعی و انسانی و اجتماعی و فنی و مهندسی و تمام حقایق عالم مبتنی بر مبادی فلسفی و عقلانی هستند که باید فلسفه اسلامی به آن ها بپردازد علوم و حقایقی که تمدن نو بنیاد اسلامی بدون آن ها تحقق نمی پذیرد.
حاصل سخن آنکه: انتظارات منطقی از فلسفه بسیار فراتر از فلسفه ای است که با عنوان فلسفه اسلامی تحقق یافته است ما به دنبال فلسفه ای هستیم که بر تمام زندگی ما سرایت کند و حتی مبانی دین شناسی ما را تأمین نماید و این غرض و انتظار بدون شک نه تنها از فلسفه در مقام تحقق بلکه از فلسفه در مقام تعریف هم بر نمی آید. یعنی فلسفه به معنای عوارض موجود بما هو موجود علاوه بر آسیب های معرفتی و نقدها و چالش های منطقی که در چیستی فلسفه بدان می پردازیم نمی تواند همه آن انتظارات را پوشش دهد.
نگارنده تنها با این نگاشته می خواهد ثابت کند که اگر با رویکرد درجه دوم به فلسفه اسلامی بنگریم و در نهایت به تأسیس فلسفه فلسفه اسلامی دست یازیم که در این صورت با سیر تاریخی و تطور فلسفه اسلامی به آسیب شناسی بیشتری ازآنچه گذشت دست، می یابیم. سپس شیوه منطقی تحقیق اقتضا می کند که پس از انجام تحقیق فلسفه فلسفه اسلامی در ده مسئله به بازپژوهی و تأسیس فلسفه نوین اسلامی بپردازیم.
حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید