جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


در دام افراط و تفریط


در دام افراط و تفریط
«سعید سهیلی» کارگردان فیلم تازه به نمایش درآمده «چارچنگولی»، نشان داده که همواره به دنبال متفاوت بودن است. اما این تفاوت را با پی گیری یک سبک خاص همراه نکرده است. چون هر کدام از فیلم هایش با آثار گذشته او فرق دارد. به همین دلیل در دو سال اخیر، از فیلمی پلیسی. اجتماعی. دفاع مقدسی، چون «سنگ، کاغذ، قیچی» که در عالم واقع می گذشت، وارد حیطه سوررئالیسم در «چهار انگشتی» شد که فارغ از حرکت در عالم واقع بود، و اینک با «چارچنگولی» داخل حوزه طنز شده است. اما در تمام آثار او یک ویژگی ثابت است؛ تاکید بر پیام رسانی، ضمن رویکرد پررنگ به جذابیت و سرگرم سازی. آثار او هم حرفی برای گفتن دارند و هم این که جانب مخاطب عام و طالب سرگرمی را نگه می دارند. اما چرا فیلم های این کارگردان، علی رغم تفاوت با سایر فیلم های ایرانی اخیر، هیچ گاه برجسته و جریان ساز نشده اند؟ چرا سهیلی را نمی توان صاحب سبک دانست؟ و چرا فیلم های او نه بین مخاطبان عام و نه منتقدان فاقد محبوبیت است؟ برای پاسخگویی به این پرسش ها، به طور خاص به بررسی فیلم اخیر او می پردازیم: «چارچنگولی» فیلمی در قالب کمدی فانتزیک است. یعنی اتفاقات آن با واقعیت چندان همخوانی ندارند. کارگردان فیلم در گفت و گویی ماجرای «لاله و لادن»، دوقلوهای به هم چسبیده را منبع الهام این فیلم دانسته. اما این فقط یک بهانه بوده برای طرح طنزآمیز اختلافات اجتماعی؛ دو برادر دوقلو که از ناحیه دست به یکدیگر متصل هستند. اما هر یک از آن دو از نظر شخصیتی با دیگری در تعارض است. یکی متجددی منحرف است و دیگری متحجری خودسر. به این ترتیب این فیلم با زبانی هجوآمیز افراط و تفریط را مورد انتقاد قرار داده است.
نکته مثبت فیلم این است که صرفاً به انتقاد اکتفا نکرده، بلکه راه درست را نیز نشان داده است. این راه درست اعتدال است و مصداق آن بسیجی ها و روحانی درون فیلم هستند. اما فیلم به طور عمیق به آدم های مثبت خود نپرداخته است. با این حال «چارچنگولی» از معدود فیلم های ایرانی طی سال های اخیر است که تصویری نسبتاً واقع گرا در زمینه نمایش بسیجی ها و روحانیت نشان داده است. تصویری که بسیار کوتاه است و جا داشت که بیشتر و پررنگ تر به آن پرداخته شود. به هم چسبیده بودن دو آدم و اختلاف در شخصیت های آن ها، موضوع تازه ای در سینمای ایران است. فیلمساز از سر هوشمندی این سوژه را تعیین کرده است. چون هم قابلیت طنزآفرینی بالایی دارد و هم این که می توان به طرح یک ضدین همجا یا به عبارتی «دو روی یک سکه» پرداخت. اما از این قابلیت بهره کافی برده نشده است. فیلم راه درست خلق لحظات کمیک و خنده آور را به خوبی یافته، اما در این راه گاهی دچار تندروی، کندروی و انحراف شده است. این سوال پیش می آید که در حالی که فیلم در پاره ای از لحظات نشان داده که می توان از راه درست مخاطب را به خنده واداشت، چه نیازی به روش های نه چندان مطلوب داشته؟ اشاره چند باره به مسئله ای چون دستشویی رفتن و مواردی از این دست، نه تنها چندان جذاب نیست که بین فیلم و طنز اصیل اجتماعی و مسئول فاصله ایجاد کرده است. «چار چنگولی» از معدود فیلم های بدنه سینمای ایران است که خود را در قبال مسائل اجتماعی و فرهنگی متعهد می داند و به همین دلیل در پی پیام رسانی به مخاطبش است، اما این پیام به طور پخته دراماتیک نشده است. بلکه باز هم از طریق سخنرانی و پند و اندرز به مخاطب ابلاغ می شود.
فیلم در انتقاد از افراط و تفریط موفق است. هر چند بار اصلی این انتقاد بر دوش طرف متحجر است. حتی اوست که به بهانه خواست خدا با جراحی جداسازی مخالفت می کند. فیلم در انتقاد از طرف متجدد دچار تفریط شده است؛ اعمال پیش پا افتاده ای چون خوردن قرص روان گردان، خواندن ترانه های غربی و مواردی از این دست را پیش کشیده. حتی در برخی موارد، چهره ای دوست داشتنی از این تیپ ارائه می کند. اما هیچ اشاره ای به اعمال تخریبی این طیف در جامعه نمی شود. فیلم در انتقاد از طرف متحجر، دچار افراط شده است. می شد با تکیه بر برخی نمادها و تلمیحات به نقد چنین رویکردی پرداخت. اما به تصویر کشیدن هجوآمیز عبادت کردن و از مشیت الهی دم زدن، فیلم را دچار تضاد ساختار و پیام کرده است. چون این موارد با هدف ایجاد فضایی طنزآمیز خلق شده اند، اما با توجه به پیام اصلی فیلم، نوعی گسست بین این فرم و فضا با آن پیام و محتوا ایجاد شده است. «چار چنگولی» در دو فصل پایانی، حتی لحن شیرین طنز خود را نیز از دست می دهد. از آن لحظه که دوقلوها خواب می بینند که یکی از آن ها دیگری را به استخر می اندازد، فیلم دچار فرسایش می شود و این مشکل تا آخر حل نمی شود. «چار چنگولی» فیلمی نامتعین است که اجزا و عناصر آن چندان به هم چفت و بست پیدا نکرده اند. فیلم فاقد روایتی منطقی است و همان طور که اشاره شد در آخر دچار سکته می شود. حتی دیگر نمی توان به آن نام روایت داد. فاقد شخصیت پردازی عمیق است و پیام فیلم در حد حرف باقی می ماند. «چارچنگولی» هر چند سر و گردنی از سایر آثار گیشه ای سینمای ایران بالاتر است اما گیشه گرایی پیام متعهدانه آن را زیر پا می گذارد.
آرش فهیم
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید