چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

پس مانده افتخارات ورزشی سال


پس مانده افتخارات ورزشی سال
جرزینهو مهاجم بزرگ برزیلی یک بار به من گفت که «در جام جهانی ۱۹۷۰ از نظر فنی و آمادگی جسمانی در شرایط بسیار خوب و عالی به سر می برم و همین مساله باعث شد فیفا جایزه «Best Body on the Planet» را به همراه مدال قهرمانی به من اعطا کرد»، اول تصور می کردم این بدعت گذاری فیفا چیزی از طرف ژورنالیست ها است و بیشتر حالت تملق و شاید چاپلوسی دارد اما وقتی با خنده راجع به این مساله با او حرف زدم، خیلی جدی مرا نگاه کرد و گفت که اصلاً شوخی نمی کند.
پرسیدم آیا این جایزه واقعاً یک عنوان رسمی در چارت تعریف شده جوایز فیفا است؟ با جدیت پاسخ داد از سوی فدراسیون جهانی برگزاری مسابقات این جایزه مورد تایید قرار گرفته است. خب از این مکالمه یی که با هم داشتیم از کسانی که با مسوولان فیفا مراوداتی داشتند و از چند روزنامه نگار و خبرنگار و حتی بازیکنان راجع به این مساله سوال کردم، اما به نظر می رسید این فقط جرزینهوست که از ماجرا خبر دارد و آن را به یاد می آ ورد. مطمئن نیستم آیا می توانم یا می خواهم حرف های او را باور کنم یا خیر. در نگاه اول به عبارتی حرفش را نپذیرفتم، چرا که با خودم فکر کردم در حقیقت این یک خودشیفتگی درونی است از طرف کسی که در تاریخ یک دوره جام جهانی در همه مسابقات تیمش و حتی فینال گلزنی کرده و حالا نیاز به این دارد تا به نوعی توانایی های فیزیکی و آمادگی بدنی اش را به همه اثبات کند و بگوید همه نسبت به این مساله او را ستایش می کنند. این مساله مرا یاد نیل آرمسترانگ انداخت که از هر فرصتی استفاده می کرد تا به مردم جهان اعلام کند در سال ۱۹۶۹ «باز آلدرین» را در مسابقه «بادگلو زدن» شکست داده است،
از طرف دیگر امیدوارم داستان جرزینهو حقیقت داشته باشد. اگر او واقعاً اندام و فیزیکی به مراتب بهتر، آماده تر و ورزشی تر از همه بازیکنان آن دوره جام جهانی داشته و فیفا هم با علم به این مساله به او جایزه داده است، خب واقعاً باید به اعضای فیفا بابت دقت کردن به این مساله تبریک گفت و آن را اتفاق خوشایندی دانست.
فقط متاسف هستم که چرا نتوانستم تمام ویدئوهای این مسابقات را با کیفیت بالا پیدا و تماشا کنم. همه اینها را گفتم تا به این نقطه برسیم که دوم دسامبر هر سال چه اتفاقی می افتد؛ توپ طلای سال به بهترین بازیکن فوتبال دنیا داده می شود، آخرین و تنهاترین جایزه معتبر فیفا که برای تمام فوتبالیست های دنیا ارزش بسیاری دارد اما به نظر من اصلاً اتفاق هیجان انگیزی نیست. در حقیقت پس مانده سفره یی است از جوایز تیمی و انتقادات گروهی در فوتبال. در حقیقت از نظر سیستماتیک جدا کردن یک بازیکن از تیم ورزشی اش کار احمقانه یی است و مضحک به نظر می رسد، تقریباً غیرممکن است که یک ورزشکار جدا از قالب تیم ورزشی اش بتواند به موفقیت چشمگیر و درستی برسد. مثل این می ماند که وقتی «اندی گری» می خواهد مرد برتر مسابقه را انتخاب کند، همیشه معترضانی هستند که انتخاب های او را غلط بدانند.
این همین اتفاقی است که وقتی جرزینهو تعریف می کند، من با دهانی باز و چشمانی متعصب نگاهش می کنم. کمی به عقب برگردیم. اگر میشل پلاتینی را در جام ملت های اروپای سال ۸۴ به خاطر بیاورید می بینید همه کسانی که آن سال ها هوادار فوتبال بودند متفق القول می گویند تورنمنت روی هنرنمایی ها و فوتبال درخشان او می چرخید.
دیه گو مارادونا در سال ۸۶ حتی استثنایی تر و خارق العاده تر از پلاتینی بود. در چرخه زمان همیشه آنچه در اذهان باقی می ماند، عملکرد بازیکنان، ستاره ها و اعجوبه ها به خودی خود است و جایزه هایی که می گیرند در کنار این نمایش ها قرار می گیرد. اما اعطای این جایزه در قالب توپ طلا هر ساله ارزش خود را نسبت به قبل بیشتر از دست می دهد. زین الدین زیدان سال ۹۸ را نمی توان با پلاتینی ۸۴ مقایسه کرد. البته نمی خواهم منکر توانایی های زیدان شوم اما هر دو جایزه بهترین بازیکن جام را از آن خود کردند. سال های بعد از آن شرایط به همین روال بد و بدتر شد. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱، بازیکنان بهتری وجود داشتند که می توانستند مورد توجه قرار بگیرند، در حالی که این اتفاق برای مایکل اوون افتاد.
مجله فرانس فوتبال در سال ۱۹۸۶ کار چندان مهمی را انجام نداد. مارادونا به قدری خوب بود که کسی را نمی شد بهتر از او در دنیای فوتبال آن روزگار پیدا کرد. پس توپ طلا شایسته اش بود. اما این اتفاق به علت ملیت غیراروپایی اش نیفتاد. معیارهای انتخاب بهترین بازیکن فوتبال در شرایط مختلف می تواند متفاوت باشد. حتی در برهه یی از زمان تصمیم گرفته شد مربیان تیم ملی و کاپیتان های تیم حق انتخاب داشته باشند و بتوانند گزینه های موردنظر خود را به فیفا اعلام کنند. اما هنوز هم تنها بازیکنی که در لیست فرانس فوتبال به شایستگی این جایزه را تصاحب کرده، پلاتینی است و مارادونا در این لیست نیست. از ابتدای امسال همه جا از کریس رونالدو حرف می زدند. بله او فوتبالیست بی نظیر فصل ۲۰۰۸- ۲۰۰۷ فوتبال اروپا و حتی جهان بود.
در لیگ برتر مهم ترین عامل موفقیت سرآلکس بود، عنوان بهترین گلزن جزیره را از آن خود کرد و در لیگ قهرمانان اروپا هم در صدر بهترین ها بود. حضور کریس باعث قهرمانی دوگانه منچستری ها شد. اما نمی توان مانع کمک های نمانیا ویدیچ و ریو فردیناند در نمایش این افتخارات شد. خب همه قبول داریم که در یورو ۲۰۰۸ هم او نمایش خیلی خوبی داشت. در مورد رونالدو استثنائاتی وجود دارد که او را مثلاً از کاکا که سال گذشته این جایزه را تصاحب کرد، جدا می کند. کاکا نتوانست در کوپا آمه ریکا حاضر شود در حالی که می توانست در این تورنمنت درخشش خوبی داشته باشد،
مهم ترین فاکتورهایی که باید برای انتخاب بهترین بازیکن سال وجود داشته باشد، میزان و نحوه عملکرد گزینه انتقالی در تیم باشگاهی و تیم ملی کشورش است. در مورد رونالدو این مساله صدق می کند. او در کنار این توپ طلا هر عنوان دیگری را نیز که وجود داشت، درو کرد و جای خالی باقی نگذاشت. مجله فرانس فوتبال امسال هم مثل همه سال های گذشته ۳۰ نفر از بهترین های فوتبال دنیا را انتخاب کرد و در این میان حتی بازیساز مصری تیم الاهلی «محمدابوتریکا» را نیز لحاظ کرد. اما انتخاب فیفا با انتخاب فرانس فوتبال همیشه از جهاتی تفاوت داشته. در لیست فیفا « ابوتریکا» جایی ندارد، نه تنها او بلکه هیچ کس از فوتبال مصر، جالب تر و عجیب تر از همه اینکه اصلاً مصر را در رنکینگ به حساب نیاوردند؛ مصر که قهرمان دو دوره آخر جام ملت های آفریقا شده و بهترین تیم قاره سیاه است. برای فیفا فوتبال در قلب اروپا در جریان است و بس،
پل دویل / یادداشت نویس گاردین
ترجمه؛ شیوا آباء
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید