پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تهران تا رم؛ سنت تا مدرنیسم


تهران تا رم؛ سنت تا مدرنیسم
اگرچه زمان زیادی از پخش و اکران عمومی «به همین سادگی» گذشته، اما به نظر می‌رسد اثری که با اندیشه و هدف ساخته شده، همیشه محل تامل و بررسی است؛ بویژه این که بتازگی این فیلم برنده جایزه بهترین فیلم نهمین دوره جشنواره فیلم‌های آسیایی در رم هم شده است. در پرونده سیدرضا میرکریمی آثاری را با تبعات مختلف می‌بینیم؛ تبعاتی که گاه محافل هنری و رسانه‌ای را تا مدت‌ها به خود مشغول کردند. شاید به همین سادگی این گونه نباشد، اما نوع نگاه و موضوع آن، جدی، جذاب و تاثیرگذار است. آنچه می‌خوانید نوعی بررسی مجمل فرهنگی ــ فلسفی این اثر است.
۱) معمولا نخستین سکانس هر فیلم، گویای بخش مهمی از دیدگاه کارگردان است؛ این موضوع درخصوص آثار سیدرضا میرکریمی که عموما با نگاهی ویژه به فیلمسازی می‌پردازد نیز صادق است. بر این اساس و متفاوت از برخی تحلیل‌های ارائه شده، باید گفت مساله مهم در این اثر، مواجهه زن امروز با تبعات مدرنیسم است. نمای نخستین فیلم که زنی با ظاهری مذهبی در کـنـار دیـش‌های ماهواره ایستاده، بوضوح تداعی‌کننده این موضوع است.
۲) به همین سادگی با روند آرام خود حاوی پیام بسیار نهان و مهمی است که به نظر نگارنده در دو بستر فلسفی قابل فهم و تامل است. اول، تقابل سنت و مدرنیسم و دوم فمینیسم و مسائل پیرامون آن. ارتباطات جهانی بویژه به تقابل دو جهان مختلف انجامیده است؛ یکی مبتنی بر اندیشه غربی و دیگری مبتنی بر اندیشه شرقی. در این میان نقش زنان از جهات مختلفی قابل توجه است. کارکردهای فرهنگی مردانه و زنانه در دو فرهنگ غرب و شرق نه‌تنها مبادی بلکه فروعات جداگانه‌ای نیز دارند. با این رویکرد و با توجه به نقش آشکار زنان در بسترسازی فرهنگی و حساسیت‌هایی که در این باره، در هر دو فرهنگ وجود دارد، پس از رویارویی، تغییر وضعیت زنان در فرهنگ شرقی بوضوح مشاهده شد. هویت زنان ایران اسلامی، مساله بسیار مهمی است که بویژه در ۱۰۰ سال اخیر با مسائل و چالش‌هایی روبه‌رو شده است. به همین سادگی را می‌توان برشی با رویکرد زنانه از نتایج این تقابل دانست.
۳) مساله مهم، وضعیت طاهره در سه بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی است. میرکریمی خواسته است در فیلم قطعه‌ای از زندگی روزمره زنی خانه‌دار و درگیر با مشغله‌های متفاوت را بنماید؛ زنی با زندگی نسبتا مرفه و بدون نگرانی مادی. همسر او مهندسی فعال و رو به رشد است. دو فرزند خردسال او نیز در حال رشد و تکامل و هر یک به فراخور جنسیتشان درگیر مسائل اطراف خود هستند. همسایه‌های طاهره نیز از دو طیف رو به مدرن و متمایل به سنت انتخاب شده‌اند. بر این اساس، می‌بینیم نه‌تنها شخص طاهره ــ با توجه به نمای ابتدایی فیلم ــ در حیرتی آشکار و نهان میان تعلقات سنتی و مدرنیستی قرار گرفته، بلکه کارگردان کوشیده است این مفهوم را با قرار دادن خانواده وی در میان دو همسایه مدرن و سنتی پیگیری کرده و نشان دهد. طاهره زنی هنرمند نیز هست، با روحی حساس‌تر از دیگران. البته وی زنی مذهبی نیز نشان داده می‌شود. در فیلم سعی شده شخصیت محوری، به عنوان زنی الگو و کم‌نقص در جامعه معرفی شود. فردی که می‌کوشد وظایف محوله را به بهترین وجه به سرانجام رساند. شوهرداری و فرزندداری (که به شیوه‌های مختلف در فیلم قابل مشاهده است)، ارتباطات اجتماعی، همسایه‌داری و اساسا مردم‌داری، هنرمندی و زیبایی‌شناسی طاهره و در نهایت دینداری او، همه نشانه‌هایی در فیلم است که گویی کارگردان خواسته آنها را به بیننده نمایانده و از سوی دیگر ما را با مشکلی اساسی که جان او را به درد آورده درگیر کند.
۴) با توجه به وظایفی که زن در به همین سادگی متحمل می‌شود، باید به بار حقوقی این موضوع یعنی، کار زن در خانه و اجتماع و نیز بار حقوقی برخورد مرد با زن به عنوان شریک زندگی توجه کرد. در فیلم از یک منظر می‌بینیم که زنی بشدت زحـمـتکش، منظم و اهل تدبیر منزل، با جفا و بی‌توجهی همسرش و جامعه مواجه می‌شود؛ همسری که روزمرگی و کار، او را به خوشی‌های دیگر کشانده و چه بسا که همسر دیگری هم اختیار کند. به نظر می‌رسد طرح این چنینی مباحث، فضا و توجهات را به سمت مسائل و شعارهایی فمینیستی سوق می‌دهد. مخاطب فیلم، در پایان با زنی که در چندین بند محصور بوده و در آخر با پارادوکس رفتن و ماندن مواجه است، همدردی و همذات‌پنداری می‌کند و این موضوع حتی با در نظر گرفتن صحت اصل مساله، می‌تواند به تحول نگاه فرهنگی زنان به خود و جامعه منجر شود. اساسا این پارادوکس (رفتن و ماندن) را باید پارادوکسی حقوقی و فلسفی دانست. با این اوصاف آیا می‌توان با توجه به وضعیتی که طاهره در آخر فیلم دارد، وضعیت رهایی را یکی از اوصاف زن ایرانی دانست؟ این رهایی از چیست و به چه سوست؟ فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی با این وضعیت چه نسبتی دارد؟ به نظر می‌رسد بررسی این موضوع از منظر فـرهـنـگـی (در حـوزه آسـیـب‌شـنـاسـی، برنامه‌ریزی و تعیین اولویت‌ها و ارائه راهبردهای عملی) اهمیت دارد. بسیاری از نقاط حساس و مهم در پروسه تقابل فرهنگی با مساله رفتن و ماندن و حیرت به دلیل عدم سیاستگذاری و توجه صحیح مواجه هستند و وضعیت طاهره نمونه کوچکی از آنها به شمار می‌آید.
۵) به همین سادگی، به سادگی و زیرکی نقش عظیم و حساس زنان در خانه‌داری، پرورش فرزندان و شوهرداری را مورد سوال قرار می‌دهد. سنن غیراسلامی در طول سالیان متمادی در شرق و غرب، آموزه‌های خرافی و ناصوابی را راجع به زنان و جایگاه آنان داشته و دارند، اما مجموعه آموزه‌های اسلامی مربوط به زنان ضمن تاکید به سه مورد نخست، موارد مهم بسیاری را درباره حقوق و شان عالی زنان در خانواده و جامعه بیان کرده است. نوع نگاه به زنان و مردان از منظر اسلام اساسا با نگاه ایرانی و غالب فرهنگ‌های جهان تفاوت دارد و متعالی‌تر از آنهاست؛ اما به هر تقدیر آمیختگی اسلام با فرهنگ‌ها از سویی باعث شده فرآیند ظلم تاریخی به زنان حمل بر اسلام شود و از سوی دیگر و به طور کلی تعلق به سنت‌های قدیم، به تساوی تعلق سنتی و تعلق دینی تعبیر شود. به همین سادگی، اگرچه نمایی جذاب از کوشش زنی فعال را نشان می‌دهد، اما رویکردهایی را تبلیغ و ترویج می‌کند که قائلین به آموزه‌های فمنیستی بخوبی می‌توانند از آن بهره برند. (البته این مساله نباید مانعی جهت ساختن آثار هنری در این زمینه تلقی شود.)
۶) آیا به همین سادگی در پی ایجاد انگیزه‌های فردی و اجتماعی جهت ایجاد نوعی اجتهاد زنانه است؟ آنچه در فیلم به طور مستقیم و غیرمستقیم به آن اشاره شده، نوعی حیرت است. شخصیت داستان در حیرت ترک و تحمل است. این حیرت را در گریه‌های تنهایی، در زمزمه‌های عزلت و بیش از همه در پیگیری زن برای استخاره می‌توان دید. آیا اصرار زن بر استخاره نشان از حیرت و دودلی او نیست؟ آیا پذیرش استخاره از سوی طاهره برای همسایه نشانی از تحول در او نیست؟ و در آخر آیا تماس او و عزم او بر ترک منزل، نشانی بر نوعی اجتهاد زنانه نمی‌باشد؟ پرواضح است که اجتهاد در عبارت اجتهاد زنانه نباید با اجتهاد و استنباط فقهی خلط شود. به نظر می‌رسد اگر بتوانیم تصمیم طاهره را برای ترک منزل یک نوع اجتهاد متهورانه و جسورانه در قبال وضعیت موجود بدانیم، آن گاه می‌توانیم بگوییم به همین سادگی به نوعی رخداد فرهنگی پرداخته است؛ رخدادی که اساسا فرهنگی است و تبعات فرهنگی قابل تاملی نیز دارد. در تحلیل این مساله باید ابعاد شخصیتی طاهره و شرایط و هویت فرهنگی زنان در ایران اسلامی را نیز در نظر بگیریم.
۷) به نظر می‌رسد به همین سادگی نه‌تنها نمایانگر وجود نوعی تناقض در زندگی روزانه ماست، بلکه خود نیز در این طریق، به همان تناقض‌ها دامن زده است. در فیلم، بسادگی همه این موارد دیده می‌شود: زنی که نماز می‌خواند، زنی که استخاره می‌کند، زنی که در میان شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون، شبکه معارف و قرآن و شبکه‌ای را انتخاب می‌کند که در آن روحانی‌ای به صحبت مشغول است و البته زنی که در فیلم آواز خوانده و زنی که با لبخند مادرانه، شادی رقص‌آمیز فـرزنـدش را تـوجـیـه مـی‌کـنـد، زنـی که مردم دار است و حساسیت‌های مقبولی به وضعیت پیرامونی خود دارد، زنی موفق در هنر و خانه‌داری و شوهرداری. استفاده میرکریمی از نمایه‌های دینی به عنوان بخش معظمی از سنت ایرانی و اسلامی در فیلم و البته به عنوان بخشی از ساختاری که شخصیت طاهره را به چالش و تناقض می‌کشد، قابل تامل و بررسی است. تعلق مذهبی نسبتا شدید و نوعی مرجعیت دینی شخصیت اصلی در میان همسایگان وقتی به اوج می‌رسد که وی با حالی معنوی استخاره هم می‌کند ــ‌ اگرچه استخاره را خود افراد نیز می‌توانند انجام دهند، ولی وقتی او (طاهره) محل رجوع استخاره می‌شود، شخصیت وی و داستان معنا و بعد دیگری می‌یابد. از این منظر آنچه به مخاطب منتقل می‌شود، (در مواردی) می‌تواند به نوعی دین‌گریزی به این دلیل باشد که گویی دین باعث ناکامی‌های زنان است.
اما از سوی دیگر ما تناقضاتی را در اساس فیلمسازی و تعلقات دینی کارگردان مشاهده می‌کنیم. یقینا سید رضا میرکریمی که نوعی دغدغه دینی در آثار او قابل پیگیری است، نمی‌تواند یک طرفه به موضوعات نگاه کند. میرکریمی باید به این موضوع توجه داشته باشد که شخصیت‌سازی از زنی که آوازش، استخاره‌اش و نمازش، نحوه حجابش و نگاه او به رقصیدن دخترش در کنار دیگر ویژگی‌های وی، پیش از هر چیز به فرهنگسازی و خلط بین امور دینی و غیر دینی و به بیان دقیق، به گسیختگی فرهنگی منجر می‌شود. اگرچه در نظر بسیاری توجه به امور ظاهرا کوچک با توجه به غایت و مسیر هنر و اثر هنری، منطقی نیست، اما واقعیت این است که به همین سادگی، گذشته از جنبه بسیار خوب روایتگری از یک داستان، بین ظاهر و باطن امور شکاف قائل شده و بر آن است تا با ملغمه‌ای منظم و مدون از سکانس‌های هنری، هدف یا اهدافی را با وسایلی ناموجه دنبال کند. در اثر هنری، لازم است وحدت موضوعی، خود را در وحدت وسایل و کاربردها به معنی تناسب حقیقی با هدف نشان دهد. به تعبیری واقعیت‌گرایی و واقعیت‌نمایی در اثر هنری سخنی است و تعهد هنری سخنی دیگر.
۸) به همین سادگی، البته هشداری جدی به اهل فرهنگ و برنامه‌ریزان فرهنگی نیز است. در این راستا برنامه‌ریزی و توجه فرهنگی لازم است از ۳ زاویه مورد توجه قرار گیرد: اول، مسوولان؛ دوم روحانیون و سوم مردان. اگرچه می‌توان زنان را نیز به عنوان حوزه چهارم و در حقیقت مخاطب اصلی این فیلم در نظر داشت، ولی ۳ حوزه نخست از این جهت قابل توجهند که جدیت آنها در اصلاح امور مربوط به حوزه زنان، با وجود غنای آموزه‌های اسلامی به بهبود وضعیت موجود می‌انجامد.
حضور به همین سادگی در جشنواره‌های بین‌المللی، به روایتی بخشی از فرهنگ ایرانی یا برشی بسیار ناقص و مجمل از وضعیت فرهنگی ایران در جهان امروز است. اگرچه نمی‌توان از آثار هنری انتظار داشت که کاملا نمایانگر دغدغه‌های فرد و اجتماع باشند، اما نفس اکران چنین آثاری در فضای فرهنگی و هنری غرب، شاخص‌ها و نشانه‌های فرهنگی بعضا غیر واقعی را برای اندیشمندان و اهل تامل به نمایش می‌گذارد. به بیان دیگر هنرمند غربی با تحلیل آثاری چون به همین سادگی اولا نمی‌تواند به واقعیت فرهنگی ایرانی اسلامی یا بافت فرهنگی رایج (cultural content) در ایران پی برد، ثانیا آنها بر این اساس با قضاوت‌های غیر واقعی و مطابق با شاخص‌های فرهنگ جهانی به نتیجه‌گیری می‌پردازند که رخداد اخیر را شاید بتوان نشانی از این امر دانست و ثالثا در تحلیل اهدای چنین جوایزی به آثار سینمای ایران لازم است به موضعگیری‌های سیاسی جهان علیه ایران از سویی و در اینجا نوع روایت اثر از مسائل پیرامونی «زن در ایران» و بازتاب آن در حوزه بین‌الملل توجه داشت.
حامد خاکی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید