جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

نفت در خدمت استبداد دربار


نفت در خدمت استبداد دربار
نفت و درآمدهایی که از نفت حاصل یک دولت و یا کشور می شود، تاثیر به سزایی در روند سیاسی و تعیین نوع حکومت‌های کشورهای نفت‌خیز دارد. به یاد می‌آوریم دولت مصدق را که به خاطر تحریم نفت چه فشارهایی را متحمل شد و به یاد می‌آوریم حکومت محمدرضا شاه را که با سود سرشار نفت به سرکوب نیروهای مخالف خود پرداخت. خبرنگار بنیاد باران با دکتر علیرضا رجایی، روزنامه نگار و تحلیلگر مسایل سیاسی درباره تاثیر نفت بر روند دموکراسی خواهی در ایران به گفت‌وگو نشسته است.
● آیا هدف دکتر مصدق از جنبش ملی کردن صنعت نفت در مجلس برقراری یک حکومت دموکراتیک بود و یا اینکه او فقط به دنبال خلع ید دولت انگلیس از نفت ایران بود؟
دکتر مصدق نسبت به اهداف طرح خود کاملا آگاه بود. وی همزمان دو هدف را مدنظر داشت؛ به عنوان یک ناسیونالیست، اول به دنبال ملی کردن نفت و بعد هم به فکر برگزاری انتخابات آزاد بود و البته این دو پروژه را همزمان با هم اجرا می کرد و پیش می برد، اما بعدها به این نتیجه رسید که موانع اصلی برگزاری انتخابات آزاد دو گروه هستند؛ اول دولت انگلیس و بعد دربار. بنابراین برگزاری انتخابات آزاد بدون خلع ید از این دو مانع امکان پذیر نبود، زیرا که یک نیرو به عنوان عامل بیگانه عمل می کرد، یعنی نیرویی از درون به نام دربار و شخص شاه از دولت انگلیس حمایت می‌کرد.
● یعنی به نظر شما مصدق ملی کردن نفت را راهی برای رسیدن به دموکراسی می دانست؟
بله، دکتر مصدق اعتقاد داشت که ملی شدن نفت به یک سرمایه داری ملی منجر می شود و درآمدهای نفتی از انحصار یک اولیگارشی قدرتمند بیرون می آید و به سمت نیروهای اجتماعی کانالیزه می شود؛ در نتیجه یک سرمایه داری مدنی با انگیزه های ملی را ایجاد می‌کند که می تواند در برابر یک ساخت اقتدارگرا مقابله کند.
● آیا مصدق یک جمهوریخواه و به دنبال برکناری شاه بود ؟
خیر. مصدق به قانون مشروطه سوگند خورده و به آن وفادار بود. اینکه او یک مشروطه خواه و یا یک جمهوریخواه بود، زیاد محل بحث ما نیست، بلکه مهم این است که وی ملی شدن نفت را در راستای تامین آرمانهای مشروطه می دانست و اسناد موجود نیز او را بیشتر یک مشروطه خواه معرفی می کند. او حتی در برابر تندروی های اعضای جبهه ملی، مانند دکتر فاطمی که به وضوح جمهوریخواه و ضد دربار شده بود، ایستاد.
● حمایت توده مردم به خصوص گروهای مذهبی از مصدق را چگونه ارزیابی می کنید ؟
در اینکه مصدق یک آدم مذهبی بوده است، شک و تردیدی نیست، ولی مصدق به آرمانها و اهداف و آیین نهضت ملی بیش از هر چیز دیگری وفادار بود. البته مصدق توانست گروها و توده های مذهبی را با خود همراه کند. او می دانست که نمی تواند بدون حمایت های گروهای مذهبی نهضت ملی را پیش ببرد . البته سخنم به این معنی نیست که وی از این گروها استفاده ابزاری می کرد و یا آن گروها به دنبال تاسیس حکومت دینی بودند. سوابقی که از اعضای مذهبی و فعال جبهه ملی وجود دارد، مانند بازاریان و روشنفکران نشان می دهد که آنها نیز به دنبال تاسیس حکومت مذهبی و دینی نبودند، بلکه به جهت یک آرمان ملی و ترقی خواهانه از مصدق حمایت می کردند.
● مهمترین انتقادی که به مصدق می شود این بود که وی اهل داد و ستدهای سیاسی نبود. آیا شما این موضوع را قبول دارید؟
مصدق به دلیل اینکه به آرمانهای نهضت ملی بسیار وفادار بود، در واقع بر سر این آرمانها نیز سازش ناپذیر بود؛ و بسیاری از انتقاداتی که به وی نیز می شود از همین وفاداری سرچشمه می گیرد. گروهی اعتقاد داشتند که مصدق به عنوانی یک سیاستمدار کهنه کار باید از خود انعطاف بیشتری نشان می داد و گاهی لازم بود که در برابر دربار و دولت انگلیس منعطف تر عمل می کرد و به قول معروف وارد همان بازی و بده بستان های معروف سیاست می شد، ولی مصدق وارد این دادوستدها نشد و اینکه اگر وارد این بده بستها می شد آیا نتیجه بهتری می گرفت یا خیر هنوز محل بحث است.
ولی آنچه که مشخص است این است که دکتر مصدق به این نتیجه رسید وارد این بازیها نشود و همین باعث شد تا به عنوان یک سیاستمدار با اصول در تاریخ بماند و علی‌رغم تهاجماتی که به وی شد هرگز خدشه ای به اصول او وارد نشود. هر چند مصدق بسیار تلاش می کرد تا کمترین مقاومتها را در برابر نهضت ایجاد کند و حتی تلاش می کرد حساسیتهای دربار را برنینگیزد این فتانت که در او بود وقتی که به مبانی و اصول او برخورد می کرد متوقف می شد. وقتی قرار شد از دربار خلع ید کند، علی‌رغم اطمینان هایی که به شاه داده بود که به دنبال سقوط سلطنت نیست، از آرمانهای خود عدول نکرد. چون می دانست که پروژه انتخابات آزاد نمی تواند با قدرت دربار یک جا جمع شود و اصولا وجود دربار متمرکز ضد مشروطه باعث شده بود که در سالهای بعد از مشروطه انتخابات آزاد برگزار نشود.
● نقش حزب توده در این میان چه بود و آیا دلیل اصلی جدایی دکتر مصدق و آیت ا... کاشانی تفرقه افکنی های حزب توده نبود؟
حزب توده با انگیزه اختلاف افکنی وارد فضای سیاسی ایران نشد و و اصولا هم از چنین قدرتی برخوردار نبود، چون نه به دکتر مصدق نزدیک بود و نه در بین مذهبی ها نفوذ داشت. تنها کاری که توده ای ها می کردند این بود که از یک موضع چپگرایانه به نقد دولت مصدق می پرداختند و مصدق را متهم می کردند که به دنبال جلب حمایتهای آمریکا است. وجود حزب توده به عنوان یک جریان مارکسیستی در بین نیروهای مذهبی این نگرانی را ایجاد کرد که مصدق حتی اگر توده ای نباشد، کاتالیزوری می شود برای قدرت گیری حزب توده و بعدها نیروهای مذهبی نگران شدند که دربار تضعیف شود و در نتیجه ساخت مذهبی هم دچار ضعف گردد، زیرا درست است که دربار گرایشات مذهبی نداشت و حتی گاهی نگاه ضد مذهبی نیز داشت ولی ساختار آن، نظام مذهبی سنتی را محفوظ نگه می داشت و این سرآغاز اختلاف بود، زیرا مصدق نسبت به حمایت از آزادی بسیار متعصبانه برخورد می کرد و همین این نگرانی را در مذهبی ها به وجود آورد که مبادا حزب توده بعدها روی کار بیاید و نباید در این زمینه حزب توده را زیاد مقصر دانست.
● اختلافات داخلی درون نهضت ملی چه میزان بر شکست نهضت ملی شدن نفت تاثیر گذاشت؟
جناح راست نهضت ملی، مانند بقایی و جناح ارتجاعی گرایشهای مذهبی در یک ائتلاف نانوشته در کنار دربار به اختلافات دامن می زدند. ضمن اینکه بعضی تندروی ها هم در درون نهضت دیده می شد و همان گونه که گفتم افرادی مانند دکتر فاطمی جمهوری‌خواه شده و عملا به دنبال محاکمه دربار بودند.
● وضعیت رسانه ها و حمایتهای رسانه ای از دکتر مصدق چگونه بود؟
مصدق از طریق رادیو پیام های خود را منتشر می کرد و با مردم در ارتباط بود، اما در بین مطبوعات آن زمان روزنامه ها و مطبوعات از او به صورت یک پارچه حمایت نمی کردند. به طور مثال، نشریات حزب توده تا مدتها به شکل بدی به مصدق حمله می کردند. مثلا نشریه «چلنگر» که بعد از انقلاب هم چاپ می شد کاریکاتورهای سخیفی از مصدق می کشید و با توجه به این واقعیت روشنفکرها و حتی بعضی روشنفکرهای مذهبی نیز در آن موقع طرفدار حزب توده بودند، این کاریکاتورها تاثیر گذار بود. از روزنامه هایی که در آن زمان منتشر می شد و از مرحوم مصدق حمایت می کرد می توان به روزنامه «باختر امروز» که توسط دکتر فاطمی منتشر می شد، اشاره کرد. در مجموع، مصدق حمایت آنچنانی از مطبوعات را در پشت سر خود احساس نمی کرد و حمایت از مصدق بیشتر به صورت شفاهی بود و در ادبیات شفاهی مردم حضور داشت. ضمن آنکه منبرهای مساجد نیز تا موقعی که از مصدق حمایت می شد به عنوان یک منبع شفاهی حامی مصدق بود .
● آیا وجود درآمدهای نفتی را می توان یکی از دلایل کودتای ۲۸ مرداد و مستبد تر شدن شاه دانست ؟
افزایش درآمد نفت همیشه به گسترش دیکتاتوری دربار کمک کرده است. اصولا پدیده دربار همیشه به طرف محدود کردن امکانات و آزادی های جامعه مدنی حرکت می کرد و مانند یک پدیده سرطانی جناحهای محافظه کار و اشراف را دور خودش جمع می کرد. در مجموع، آنچه دربار را تقویت می کرد یک نوع اولیگارشی محافظه کارانه بود که افزایش درآمدهای نفتی هم به آن کمک می کرد و در دهه ۵۰ زمانی که درآمدهای نفتی افزایش یافت دربار تبدیل به یک قدرت بلامنازع شد. دیگر حتی آن تقسیم بندی قدرت را که تا قبل از دهه ۵۰ قائل بود قبول نمی کرد و می کوشید تا آن را مستهیل کند و همه جناح بندی ها را در یک حزب واحد قرار دهد، مانند حزب رستاخیز. این پدیده قابل توجهی است که دولت نفتی بر آن تاثیر گذاشته است.
● در جریان حرکت انقلاب و آغاز نهضت، سیاستهای نفتی و درآمدهای نفت چه میزان تاثیر داشت ؟
همزمان با افزایش درآمدهای نفتی و اجرای سیاستهای اقتصادی دولت، برنامه اصلاحات ارضی نیز اجرا شد و موجب شد که نیروهای روستایی به سمت شهر کانالیزه شوند و در شهرها یک نیروی اجتماعی شهری به وجود آید که ساختاری ضد دربار داشت. این انباشت نیروهای ضد دربار به همراه یک عامل وحدت بخش به نام ایدئولوژ‍ی مذهبی، پروژه گذار از یک حکومت دیکتاتور به یک حکومت جمهوری را تبدیل به یک انقلاب کرد . نیروهای اجتماعی و مذهبی این بار دیگر نمی خواستند دربار را حفظ کنند و به دنبال دموکراسی بودند و در صدر شعارهای آنان شعارهای آزادیخواهی نیز مطرح می شد. البته از این آزادیخواهی تصویر روشنی مطرح نبود.
● آیا وجود درآمدهای نفتی برای دموکراسی خواهی در ایران مضر است؟
فی نفسه خیر؛ نفت به هر حال شاهرگ حیاتی جامعه ایران است و جامعه ایران به نفت نیاز دارد و هیچ پیشرفتی بدون نفت ممکن نیست، اما نکته ای که در این میان مطرح است این است که هر چقدر قدرت اقتصادی دولت افزایش پیدا می کند و درآمدهای نفتی در جامعه تزریق می شود، به همان میزان نیز جامعه مدنی و ساختار جامعه پیچیده تر و غیر قابل کنترل تر می شود؛ ولی ما مجبوریم نفت را هر چند که یک شر است اما به عنوانی یک شرط لازم بپذیریم. تنها راه استفاده درست از نفت و مهار یک دولت نفتی این است که ما در یک فضای کاملا متعارف یک نظام برنامه‌ریزی بودجه قوی و مستحکم و مستقل را پایه ریزی کنیم تا کاملا بر استفاده از نفت نظارت داشته باشد و تعارضی بین نیازهای جامعه، مانند آموزش و پرورش و بهداشت و اشتغال و سیاستهای دولت نفتی به وجود نیاید.
منبع : بنیاد باران


همچنین مشاهده کنید