جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

رهایی در بیت عتیق


رهایی در بیت عتیق
تو دعوت شده ای، تو را طلبیده است برای ابراز یک عشق تمام عیار ... او تو را می خواهد، خود خود خودت را، وجودت را ... آماده رفتن می شوی. رسم است که قبل از عازم سفر شدن با همه خداحافظی کنی، هر کسی چیزی به تو می گوید، یکی می گوید یادت نرود که در روضه رضوان مرا هم دعا کنی ... دیگری می گوید خوش به سعادتت، برای من هم دعا کن که مرا بطلبد ... با خودت می گویی خدا کند که یادم نرود برای همه دعا کنم ... شوق رفتن امانت را بریده و دلت می خواهد هر چه زودتر از این جا دل بکنی و بروی ... دلت می خواهد با پای جان بروی، دل توی دلت نیست ... می خواهی لحظه ای از این همه هیاهو، از این همه رنگ و ریا و نامردمی و تظاهر دور شوی تا شاید خودت را پیدا کنی ...
می گوید: همه دوست دارند که روزی این سفر نصیبشان شود و من هم سال هاست که برای رفتن به این سفر مشتاقم، نمی دانم که چه شد تا مرا طلبید ...
پیر زن با گوشه چادرش اشک هایش را پاک می کند و می گوید: یک بار به این سفر مشرف شدم و حالا قلبم برای دوباره دیدن صحن و سرای پیامبر(ص) و مسجد الحرام می تپد ... می گوید: می دانی آن جا چه دارد؟
می گویم: نمی دانم ... می گوید: آن جا تنها جایی است که دلت برای خودت تنگ می شود و تنها تو هستی و خدا ...
اولین باری که به حج مشرف شدم، وقتی قدم در مسجدالحرام گذاشتم، به خدا گفتم این همه راه مرا کشانده ای تا عظمتت را نشانم دهی ... می گوید: تو معنی بنده بودن را می فهمی؟ می گویم: نمی دانم؟
می گوید: بعضی موقع ها ما یادمان می رود که سرشت وجودمان را خدا آفریده است و باید بندگی اش کنیم و مطیع او باشیم و به جایش تا می توانیم خودمان را تحویل می گیریم و بادی غبغب می اندازیم و همیشه هم از زمین و زمان گله داریم، این سفر تو را به تفکر وا می دارد، به این که فکر کنی تو که هستی، یعنی آن جاست که با تمام وجودت می فهمی که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست.
● همسفر
خانم جوانی می گوید: دل توی دلم نیست، وقتی که از همه خداحافظی می کردم به من می گفتند خوش به حالت در این سن و سال لیاقت رفتن به این سفر را پیدا کردی، قدر لحظه های تنفس کردن در هوای مدینه و مکه را بدان. از همین حالا دلم شور می زند که نتوانم زائر خوبی برای حضرت رسول(ص) باشم! (بغضش می شکند و با صدای بلند گریه می کند، با خودم می گویم این اشک های شوق است یا ...)
مرد میان سالی است که می گوید: برای رفتن دلهره دارم، این که نکند به جای این که حواسم به دنبال سیراب کردن وجود تشنه ام از آن معدن نور و الهی باشد، چشمم به دنبال زرق و برق های رنگارنگ و آدم فریب بازارهای آن جا باشد و در پی خرید سوغاتی برای این و آن لحظه هایم را به هدر بدهم.
با نگرانی ادامه می دهد: شنیده ام که گفته اند در مدینه است که مظلومیت حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) را درک می کنی و چه قدر دلم می خواهد که حتی شده اندازه یک ارزن هم این درد مظلومیت را بچشم، می دانم حتی درک کردن غربت و مظلومیت خاندان پاک پیامبر(ص) هم لیاقت می خواهد.
پیرمرد دیگری با صدایی آهسته برایم می گوید: سال گذشته، دخترم به حج عمره دانشجویی مشرف شد و از من خواسته که وقتی در مدینه هستم، تا جایی که می توانم به قبرستان بقیع بروم و لذت زیارت کردن ائمه بقیع(ع) را از دست ندهم و از خدا می خواهم که توفیقم دهد تا زمان مرگ گناهی انجام ندهم.
یکی دیگر از مسافران این سفر نورانی می گوید: این سفر فرصت دوباره ای است برای متولد شدن و دوباره زندگی کردن ... این جاست که می فهمی آمدنم به این دنیا بهر چه بوده است.
عقیده دارد که لحظه ای بی خیال این دنیا شدن هم یکی از خوبی های این سفر نورانی است.
چهره نورانی زن در میان جماعت مسافران بیت ا... الحرام خودنمایی می کند، بی اختیار به سویش می روم برایم می گوید: تنها آرزویم این است که آن قدر لایق باشم که بتوانم با دیدگان گناهکارم ایشان را زیارت کنم ...
این روزها که می گذرد، نغمه موسم حج همه جا می پیچد و بوی خوش ماه پر برکت ذی الحجه به مشاممان می رسد، و تو دلت می خواهد جای آن زائری باشی که با هر قدمی که در مدینة النبی بر می دارد یا علی می گوید و روضه حضرت زهرا(س) را نجوا می کند ... دلت می خواهد کاش تو هم یکی از کسانی بودی که پنجه در پنجره های فولادی قبرستان بقیع زده بودی و محو تماشای غربت بی مثال آن جا شده بودی ...
این سفر فرصتی است برای به خودمان آمدن، برای دو دو تا، چهار تا کردن اعمال زندگیمان، برای لحظه ای توقف کردن و برگشتن است، برگشتن به فطرت وجودیمان ... اما رسم است که هر زائری تحفه ای هر چند ناقابل را به عنوان سوغات برای دیگران به ارمغان آورد که متأسفانه در حال حاضر این رسم بیشتر به یک توقع نا به جا تبدیل شده است.
از یکی از زائران بیت ا... الحرام درباره خریدن سوغاتی می پرسم، می گوید: راستش را بخواهید، دلم راضی نمی شود که وقتم را در بازارهای مکه و مدینه تلف کنم، اما آن قدر دوستان و آشنایان سفارش داده اند که به ناچار باید گذرمان هم به بازارهای آن جا بیفتد.
یکی دیگر از زائران بیت ا... الحرام هم این گونه پاسخ ما را می دهد که آوردن سوغاتی از سفر زیارتی سفارش شده است و تنها برای تبرک برای خانواده ام سوغاتی می آورم.
او ادامه می دهد: سال گذشته یکی از آشنایانم ۲ برابر هزینه سفرش را فقط سوغاتی برای این و آن آورد که الان پشیمان است که چرا وقت و هزینه اش را بی خودی تلف کرده است.
یکی از خانم های زائر هم می گوید: ۲ سال پیش به سفر عمره مشرف شدم که به دلیل سفارش های خانواده و اقوام کلی وسایل به عنوان سوغات تهیه کردم: که بیشتر این وسایل چینی بود و سریع هم خراب شد و امسال به همه گفته ام که فقط برای زیارت می روم و سعی می کنم که کمتر به بازار بروم.
به گفته رئیس سازمان حج و زیارت کشور در حج تمتع امسال ۱۰۴ هزار و ۸۰۰ زائر ایرانی به خانه خدا مشرف می شوند که از این تعداد ۶۴۱ نفر را زائران خراسان شمالی تشکیل می دهند.
اما جا افتادن فرهنگ غلط خرید سوغاتی موجب شده که سالانه در ایام حج تمتع، میلیون ها تومان ارز از کشور خارج شود.
به گزارش سایت لبیک سالانه رقمی در حدود ۷۰۰ هزار نفر زائر حج عمره و تمتع به عربستان می روند که هر کدام از زائران بین ۵ میلیون ریال تا ۱۵ میلیون ریال از این کشور خرید می کنند، حال با توجه به این که ۹۰ درصد خرید زائران پارچه و پوشاک است سالانه چیزی حدود ۶۰۰ میلیارد تومان پوشاک و پارچه از این طریق وارد ایران می شود.
اما حیف است که در این لحظه هایی که شاید هیچ وقت دوباره نصیبمان نشود، به جای بهره بردن از فیض وجود مبارک حضرت رسول(ص)، ائمه بقیع(ع) را به گشت و گذار در بازارهای فریبنده و دلربای آن جا هدر دهیم.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید