سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


چرا بعضی همسران، فرزند نمی‌خواهند؟


چرا بعضی همسران، فرزند نمی‌خواهند؟
یکی از دوستان پدرم تعریف می‌کرد که پسر بزرگ‌شان آن‌قدر شیطنت می‌کرد و بازیگوش بود که یکی دو نفر از مردان فامیل در ابتدای ازدواج خودشان وازکتومی کردند و قید بچه‌دار شدن را زدند! می‌دانم که باور نمی‌کنید اما واقعیت است. بسیاری از افراد تجربه‌های ناخوشایندی از داشتن فرزند دارند که به رغم توافق پیش از ازدواج، از بچه‌دار شدن سرباز می‌زنند. حال اگر واقعا یکی از همسران نخواهد فرزندی داشته باشد، چه می‌شود و چگونه باید با این اختلاف‌نظر برخورد کرد؟ می خواهیم در گفتگویی با دکتر پروین ناظمی، مشاور و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی، در این باره بیشتر بدانیم...
▪ ما ایرانی‌ها از داشتن فرزند لذت می‌بریم، آیا همسرانی هم وجود دارند که یک یا هر دوی‌ آنها نخواهند فرزندی داشته باشند؟
ـ براساس تجربه و مراجعه‌کنندگان خودم، خیلی کم است اما به هر حال بعضی افراد وجود دارند.
▪ چرا برخی از همسران نمی‌خواهند فرزند داشته باشند؟
ـ ببینید، علت عمده این خواسته برمی‌گردد به تجربه ناخوشایند. یعنی از زمان کودکی خود تجربه بدی دارند، سختی کشیده‌اند، اختلاف والدین را دیده‌اند، در فقر بزرگ شده‌اند و حالا نمی‌خواهند موجود دیگری به دنیا‌ آورند که احتمالا او هم همان سختی‌ها را بکشد.
▪ پس اگر به این علت باشد، موضوع بچه‌دار نشدن احتمالا در خانواده‌هایی است که علاوه بر تجربه‌های ناخوشایند دوران کودکی، هم‌اکنون هم در وضعیت نامناسب اقتصادی و اجتماعی به سر می‌برند؟
ـ بله، معمولا همین‌طور است. در غیر این صورت پدر و مادری که در شرایط مطلوب زندگی به سر می‌برند، این تجربه ناخوشایند را به فرزند خود تعمیم نمی‌دهند البته حتی دیده شده که مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها که سختی بزرگ کردن فرزند را کشیده‌اند، به فرزندان خود سفارش می‌کنند که بچه‌دار نشوند و البته این توصیه خیلی تندروی محسوب می‌شود و بسیاری از افراد از اعماق قلبشان می‌خواهند از نسل خود فرزندی داشته باشند اما مشکلات تربیت و هدایت او موجب می‌شود به طور موقت از این فکرها نکنند.
▪ علت‌های دیگر چه‌طور؟ اگر تجربه کودکی خودشان نیز نامناسب نباشد؟
ـ بسیاری از افراد ممکن است از نظر شرایط مالی در مضیقه باشند و به این علت نخواهند فرد سومی را وارد زندگی خود کنند که حتی من زوجی را می‌شناختم که پس از ۱۸ سال بچه‌دار شدند.
▪ هجده سال؟! زیاد نیست؟ بعدا مشکلی برایشان ایجاد نمی‌شود؟ بچه‌دار نمی‌شدند، بهتر نبود؟
ـ بله، هجده سال زیاد است و بعدا در زمینه تربیت و ارتباط با فرزندشان مشکلی ایجاد می‌شود و به همین علت بهتر است تصمیم‌گیری در این مورد، زودتر انجام بگیرد اما نمی‌توان گفت بهتر است بچه‌دار نمی‌شدند چون تمایل زیاد برای داشتن فرزند در هر سنی وجود دارد و به علت مسایل پزشکی هم که شده بهتر است بچه‌دار شوند.
▪ گفتید مسایل پزشکی. آیا به افرادی که نمی‌‌خواهند بچه‌دار شوند، یک یا هر دو زوج، می‌گویند که برای مثال احتمال ابتلا به سرطان‌پستان و رحم با نبود بارداری و شیردهی افزایش می‌یابد؟ یا اینکه از نظر عاطفی به ویژه در دوران میانسالی و سالمندی دچار مشکل می‌شوند؟
ـ چرا اتفاقا یکی از روش‌های ایجاد انگیزه در افرادی که تمایلی به داشتن فرزند ندارند اما همسرشان می‌خواهد فرزند داشته باشد همین است که عوارض بچه نداشتن را البته در کنار مسوولیت‌های داشتن فرزند به همسران گوشزد کنیم تا خودشان بتوانند انتخاب کنند. در حقیقت برای داشتن یا نداشتن فرزند باید آگاهی وجود داشته باشد.
▪ اطرافیان چه قدر در تصمیم‌گیری برای فرزند‌دار شدن همسران موثرند؟
ـ تاثیر زیادی دارند. به این صورت که اگر از بارداری و زایمان و بچه‌دار شدن و تربیت و نگهداری او خاطره بدی داشته باشند و برای همسران جوان تعریف کنند، به‌طور مسلم یک یا هر دوی آنها منصرف می‌شوند و اگر حتی کسی فرزند دوقلو داشته باشد اما شیرینی فرزند داشتن را به تلخی شب‌ زنده‌داری و دل‌نگرانی والدین برای سلامت بچه‌ها ترجیح دهد، موجب تصمیم گرفتن برای بچه‌دار شدن شود. در هر صورت ممکن است اشتباهی در شناخت همسران نسبت به موضوع فرزند داشتن وجود داشته باشد که باید دیدگاه و شناخت آنان اصلاح شود. نه بی‌جهت آنان را تشویق به بچه‌دار شدن کرد و نه آنان را از این کار منع کرد. باید سختی‌ها و شیرینی‌ها را نشان داد تا خود انتخاب کنند. برای مثال اگر از زایمان می‌ترسد، روش‌های گوناگون زایمان را برای او توضیح می‌دهیم و آنها را با این روش‌ها آشنا می‌کنیم یا برای مثال حس مسوولیت‌‌پذیری را در آنان افزایش می‌دهیم و مانند اینها.
▪ در زمینه بچه‌دار شدن، آسیب‌شناسی خانوادگی هم وجود دارد؟
ـ به‌طور قطع همین‌طور است. در بسیاری از موارد، پدر و مادر عروس بر این باورند که با بچه‌دار شدن فرزندشان پایه زندگی محکم می‌شود و ورود فرزند موجب می‌شود که مرد پایبند زندگی شود و وقتی مردان به این موضوع پی می‌‌برند، به علت نبود اطمینان، تن به داشتن فرزند نمی‌دهند چون می‌ترسند همسرشان فقط برای اینکه جای پای خود را در زندگی محکم کند، می‌خواهد فرزند داشته باشد.
▪ البته مردان بیشتر فرزند می‌خواهند.
ـ بله، درست است اما وقتی اطمینان به موفقیت زندگی مشترک وجود نداشته باشد، به هر حال نگرانی‌ها باعث می‌شود داشتن فرزند به تعویق بیفتد.
▪ و درنهایت این افراد باید چه کار کنند؟
ـ به هر حال وقتی زندگی شروع می‌شود، می‌توان با مشاوره‌های پس از ازدواج پایه خانواده را مستحکم کرد نه با بچه‌دار شدن و تهدید مرد خانه به اینکه بچه‌ها را می‌اندازم سرت و می‌روم تا خانم به زندگی پایبند شود و وقتی با تجزیه و تحلیل سوءتفاهمات به وجود آمده برطرف و راه‌حل پیدا شد و اطمینان به زندگی مشترک به وجود آمد، می‌توان به داشتن فرزند هم امیدوار بود.
▪ راستی برای افرادی که از شیطنت بچه‌ها می‌ترسند و نمی‌خواهند بچه‌دار شوند، چه توصیه‌ای دارید؟
ـ باید به این افراد گفت، چرا زندگی را یک بعدی می‌بینید؟ آیا شما و برادر و خواهرتان یکی هستید؟ چرا به بچه‌های آرام‌تر و مؤدب‌تر و ... نگاه نمی‌کنید؟ ضمن اینکه بازیگوش بودن، نشانه ناموفق و بی‌ادب بودن نیست و آرام بودن هم نشانه سلامت نیست اما باید بدانیم که هر پدر و مادری شیوه تربیت خود را دارند و می‌توانند فرزندی آرام و تر و تمیز و مرتب داشته باشند.
▪ جالب است خانم دکتر، همان پسر دوست‌ پدرم که شیطنت او موجب شده بود فردی از بستگانشان قید بچه‌دار شدن را بزند، الان پزشک موفقی است که ازدواج کرده و یک پسر ۴ ساله دارد.
دکتر هومن خلیقی
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید