پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مردی که افق‌های روان‌شناسی را شکست


مردی که افق‌های روان‌شناسی را شکست
کتاب «اندیشه یونگ» نوشته ریچارد بیلسکر، که با ترجمه روان و شایسته حسین پاینده روانه بازار شده است، کتابی نیست که به تمام ابعاد اندیشه یونگ بپردازد. این عدم پردازش نه تنها معرف نقص کتاب نیست، بلکه مشخص‌کننده هدفمندی نویسنده است. بیلسکر در مقدمه کتاب می‌گوید: «نظر به اینکه کتاب حاضر یکی از مجلدهای مجموعه کتاب‌هایی درباره فیلسوفان است، هدف اصلی من این است که به طور خاص فلسفی‌ترین جزء اندیشه یونگ ـ یعنی دیدگاهش راجع به سرشت انسان - را توضیح دهم. انتخاب این موضوع چندان هم حوزه بحث مرا محدود نخواهد کرد، هرچند که به همین دلیل نوشته‌های متعدد یونگ درخصوص نحوه روان‌درمانی را مورد بررسی قرار نمی‌دهم.» بیلسکر، عمدتا به انسان‌شناسی فلسفی یونگ می‌پردازد.
گو اینکه یونگ انسان‌شناسی خود را بر پایه تجربیاتی که در روان‌درمانی داشت شکل داد، اما اقتضائات کتاب موجب شده است که به روان‌درمانی یونگ کمتر پرداخته شود. دیگر ویژگی مهم کتاب که در نسبت با جهت‌گیری فلسفی نویسنده قرار دارد، نسبتی است که نویسنده با آرای فروید برقرار کرده است. در این کتاب با ارجاعات متعدد به آرای فروید ـ آن‌طورکه در کتاب‌های متعارفی که به یونگ می‌پردازد، مشاهده می‌شود ـ مواجه نیستیم. نویسنده می‌گوید: «بسیاری از کتاب‌هایی که راجع به یونگ نوشته شده‌اند، صرفا اندیشه‌های او را با نظرات فروید مقایسه می‌کنند... در کتاب حاضر، من تا حد ممکن کمتر به فروید اشاره می‌کنم تا بدین‌ترتیب بتوانم اندیشه‌های یونگ را مستقل از فروید و نظریه روانکاوی شرح دهم.» نویسنده تنها در مواقعی به فروید اشاره کرده است که رأیی از یونگ مشخصا در نسبت با آرای فروید قرار دارد، نه اینکه هر جا رأیی از یونگ مطرح می‌کند بدیل فرویدی آن را هم مطرح کند.
مهم‌ترین ویژگی کتاب حاضر، شرح مبسوطی است که به مطالعات متاخر یونگ در باب کیمیاگری و اسطوره‌شناسی می‌پردازد. این در حالی است که تقریبا در تمام کتاب‌های مقدماتی راجع به یونگ... مطالعات او در ۲۵ سال آخر عمرش درباره کیمیاگری و اسطوره‌شناسی را مسکوت می‌گذارند.» بیلسکر علت این بی‌توجهی را در عدم فهم محققان از ماهیت این تحقیقات می‌داند. توضیح اینکه عمده معرفی‌کنندگان آرای یونگ سعی دارند او را به مثابه یک روان‌شناس معرفی کنند و «بسیاری از ایشان نوشته‌های آخر عمر او را مربوط به روان‌شناسی نمی‌دانند، لیکن خود یونگ این نوشته‌ها را مهم‌ترین آثارش می‌انگاشت.»
● و اما معرفی محتوای کتاب:
کتاب بیلسکر شامل پنج فصل است. عناوین فصول به ترتیب عبارتند از:
۱) زندگی یونگ،
۲) دوره همکاری یونگ با فروید،
۳) شکل‌گیری روان‌شناسی تحلیلی،
۴) سخنرانی‌های یونگ درباره کتاب چنین گفت زرتشت
۵) دین و کیمیاگری و اسطوره‌شناسی.
نویسنده در فصل اول، شرحی داستان‌گونه از زندگی یونگ ارائه نمی‌دهد. بیلسکر در این فصل، شرحی کاملا موجز و هدفمند از زندگی یونگ ارائه می‌کند. در حقیقت هدف بیلسکر در این فصل، ارائه شرحی است از زندگی حرفه‌ای یونگ، نویسنده به اهم عواملی که یونگ را به سمت روان‌شناسی سوق داد اشاره می‌کند: دوره اشتغال یونگ در تیمارستان بورگهولتسکی، ملاقات او با فروید در سال ۱۹۰۷ و شروع همکاری‌ای که تا سال ۱۹۱۳ ادامه یافت و دوره سه ساله تامل در نفس که در سال ۱۹۱۳ آغاز شد، از مهم‌ترین عوامل ذی‌مدخل در جهت صورت‌بندی فهمی جدید از روان انسان است.
فصل دوم کتاب، به دوره همکاری یونگ با فروید و چگونگی قطع این همکاری می‌پردازد. در این فصل نیز، صرفا با بحثی داستان‌گونه مواجه نیستیم. نویسنده به رابطه یونگ با فروید از مجرای اصطلاحات فنی اشاره می‌کند. بیلسکر ابتدای فصل را با تصحیح یک تصور اشتباه آغاز می‌کند: «اغلب تصور می‌شود که یونگ قبل از آشنایی با فروید، سهمی در پروراندن روان‌شناسی نداشته است، اما باید به خاطر داشت که علاقه و توجه یونگ به تحقیقات فروید، پس از شروع به کار در تیمارستان بورگهولتسکی شروع شد». نویسنده با این آغاز، سعی دارد همان‌طور که در پیشگفتار کتاب ذکر کرده است، آرای یونگ را در استقلال از آرای فروید مطرح کند. بیلسکر همان‌طور که فصل را با نشانی از استقلال یونگ آغاز می‌کند، بحث را به شکلی پیش می‌برد که این استقلال نمود بیشتری پیدا کند.
اختصاص چندین صفحه به رساله دکتری یونگ با عنوان «درباره روان‌شناسی و آسیب‌شناسی پدیده‌های به اصطلاح اسرارآمیز»، در این جهت است. چراکه رساله دکترای یونگ، تبار اندیشه‌های مستقل او را که مشخصا در کتاب «نمادهای گشتار» بیان می‌شود، مشخص می‌کند. یونگ در رساله دکترایش به تحلیل بیماری شخصی با نام اختصاری س.و می‌پردازد که یونگ در توصیفش می‌نویسد: «موردی از خوابگردی در دختری با میراث ناچیز». «این بیمار دختر جوانی بود که روح پدربزرگ، وجودش را به اصطلاح متداول در زمانه ما «به چالش می‌طلبد». و در حالت‌هایی فلسفه‌مانند از پدربزرگ یونگ و برخی اشخاص دیگر صحبت می‌کرد.» چگونگی مواجهه یونگ با این مورد مطالعاتی تبار آرایی که او بعدها در «نمودهای گشتار» مطرح کرد را نشان می‌دهد.
گو اینکه یونگ، طبق گفته خود، تحقیقش را بر پایه تحقیقات فروید درباره هیستری استوار کرده است، اما چگونگی مواجهه او با بیمارش مشخص‌کننده عناصری است که او را آماده جدا شدن از آرای فروید می‌کند، چراکه یونگ، برخلاف روش فرویدی، «برای برخی عناصر نه‌چندان همه شمول در پدیده‌های اسرارآمیز، جایگاهی خارج از دایره تجربیات خود فرد تعیین می‌کند.» بیلسکر پس از بحث در مورد رساله دکترای یونگ، به مفاهیم «آزمون تداعی»، «عقده» و «روان‌گسیختگی» می‌پردازد. نویسنده در مورد هر مفهوم به شکلی کاملا موجز و در عین حال کاملا فنی سخن می‌گوید. بیلسکر پس از بحث در مورد این مفاهیم، به اثر بسیار مهم یونگ یعنی «نمادهای گشتار» می‌پردازد. اثری که به واسطه آن جایگاه یونگ «به عنوان اندیشمندی مستقل» کاملا تثبیت شد. اهمیت این کتاب در آن است که «مرزهای بین دیدگاه‌های یونگ و نظرات منتشرشده فروید را به روشنی نشان داد».
بحث بیلسکر در مورد این اثر با طرح سوالی آغاز می‌شود که گویای مواجهه عمیق او با اثر شاخص یونگ است: با توجه به اینکه این اثر چندین بار ویرایش شده است، بیلسکر این سوال را مطرح می‌کند: «به راستی چرا این کتاب ارزش این همه ویراستاری را دارد؟». نفس این سوال، خواننده را با ابعاد پیچیده این اثر مواجه می‌کند. یونگ در این اثر به وضوح راه خود را از فروید جدا می‌کند. وضوحی که در قالب عباراتی به شدت نقادانه نمود پیدا می‌کند: «این کتاب فوران همه آن مطالب روانی‌ای بود که در فضای محدودکننده روان‌شناسی فرویدی و نگرش تنگ‌نظرانه‌اش جایی نداشت یا نمی‌توانست ابراز شود». یونگ در این اثر، فهمی را از روان انسان صورتبندی می‌کند که کاملا در تقابل با فهم فروید قرار دارد: «آنچه فروید نمی‌توانست بپذیرد این بود که یونگ بنیان علی روان انسان را به زمینه‌هایی فراتر از تجربه فرد تعمیم داد. به سخن دیگر، یونگ ادعا می‌کرد که برخی جنبه‌های اسطوره‌ای یونانیان و رومیان و بابلی‌ها و [...]، می‌‌تواند در رفتار فرد تاثیر بگذارد یا رویاها و شهودهای فرد را توضیح دهد، ولو اینکه آن فرد هرگز آگاهانه با آن اسطوره‌ها سر و کار نداشته باشد». یونگ قائل به ابعاد ساختاری‌ای در روان انسان است که به متغیرهای زیستی قابل تقلیل نیست. این ابعاد که در نظریه یونگ کهن‌الگوها (archetype) نامیده می‌شوند، محور بحث بیلسکر در فصل سوم را مشخص می‌کند.
بیلسکر، در فصل سوم، پس از بحثی مبسوط در مورد نظریه «سنخ‌های روانی» یونگ به کهن‌الگوهای کلیدی یونگ می‌پردازد. کهن‌الگوهای نفس، همزاد مونث، همزاد مذکر، سایه، پیرمرد فرزانه، مادر جهان اسفل و نقاب، در نهایت ایجاز، در این فصل مورد بررسی قرار می‌گیرند. نویسنده پس از بحث در مورد این اصطلاحات، مفهوم «ضمیر ناخودآگاه جمعی» را به بحث می‌گذارد.
«به گفته یونگ، ضمیر ناخودآگاه جمعی میراث نیاکان ما درباره شیوه‌های بالقوه بازنمایی ‍[پدیده‌های جهان هستی] است و جنبه فردی ندارد، بلکه در نزد همه ابنای بشر - و شاید بتوان گفت همه جانداران – مشترک است». بیلسکر به شکلی مفاهیم این فصل را در کنار هم قرار داده است که خواننده به راحتی به مفهوم ناخودآگاه جمعی می‌رسد، به عبارتی تقدم و تاخر مفاهیم به‌گونه‌ای سامان یافته است که مفاهیم کلیدی یونگ به شکلی خود به خودی از سایر مفاهیم استخراج می‌شود. در حقیقت کهن‌الگوهای مذکور فضای بحث را پیشاپیش برای ورود به بحث «ناخودآگاه جمعی» آماده کرده است.
فصل چهارم کتاب بیلسکر به سخنرانی‌‌های یونگ درباره کتاب «چنین گفت زرتشت» نیچه اختصاص دارد. این فصل در پیوند ارگانیک با فصل سوم کتاب قرار دارد.
خواننده در این فصل با چگونگی استفاده‌ای که یونگ از ابزارهای مفهومی خود - در جهت فهم ابعاد روان نیچه به عمل آورده است، آشنا می‌شود. پیش‌تر این ابزارهای مفهومی در فصل سوم به بحث گذاشته شده بودند. یونگ از طریق مفاهیم نفس، سایه، نقاب، پیر فرزانه و... به تحلیل روان نیچه و اثر سترگ او می‌پردازد. در اینجا نیز تقدم و تاخر فصول از سیری کاملا منطقی پیروی می‌کند. بیلسکر ابتدا چارچوب مفهومی بحث یونگ پیرامون نیچه را در فصل سوم مشخص می‌کند، سپس در فصل چهارم، به شرح بحثی مصداقی از یونگ می‌پردازد. نویسنده از این طریق، ابهامات بحث را در فصل چهارم به حداقل ممکن رسانده است.
فصل پنجم کتاب که چیزی حدود یک‌سوم حجم کتاب را تشکیل می‌دهد به مطالعاتی می‌پردازد که یونگ در اواخر عمرش صورت داد. این مطالعات در سال‌های اخیر با اقبال قابل‌توجهی مواجه شده‌اند. بیلسکر می‌گوید: «اندیشه‌هایی که در فصل حاضر مورد بحث قرار خواهیم داد، در سال‌های اخیر تاثیر بسزایی در جنبش‌های موسوم به عصر جدید و خوددرمانی باقی گذارده‌اند و بیش از پیش مقبولیت عام یافته‌اند.» شاید به همین دلیل باشد که بیلسکر در مقدمه خود می‌گوید: «اکنون در آستانه قرن بیست و یکم، اندیشه‌های یونگ از برخی لحاظ (از اندیشه‌های فروید) پرطرفدارترند.» یونگ در این دوره به محتوای رویاهایی که از جهانی ورای جهان پدیداری حکایت می‌کنند، می‌پردازد، بدون آنکه‌ـ ‌همانند فروید‌ـ این رویاها را به سطحی دیگر تقلیل دهد. «او... توضیح می‌دهد که رهیافتش در تفسیر رویا چه تفاوت‌هایی با رهیافت فروید دارد. فروید بین معنای ظاهری (آشکار) رویا و معنای ناپیدای رویا تمایز می‌گذارد. حال آنکه یونگ با این فرض موافق نیست که رویا برای فریفتن ما ساخته و پرداخته می‌شود.» یونگ بنا به این پیش‌فرض روش‌شناختی، فهم اسطوره‌ای و دینی از عالم را بازتاب وجوه غیردینی وجود انسان تلقی نمی‌کند: «وقتی رویایی به دین مربوط است، به‌نظر یونگ باید محتوای آن رویا را جدی‌ تلقی کرد.» یونگ در این سال‌ها مطالعات گسترده‌ای را در جهت صورتبندی فهم خود از «ناخودآگاه جمعی» روی متون کهن به انجام رساند. مطالعه مفصل یونگ در مورد امتحان حضرت ایوب و مطالعه عمیق او روی کتاب «راز گل طلایی» از جمله این مطالعات است. نویسنده در فصل آخر کتاب خود، به این مطالعات یونگ پرداخته است. او شرح مفصلی را از کتاب «پاسخ به ایوب» یونگ ارائه کرده است. یونگ در این تحقیق به مسائل بسیار بدیعی می‌پردازد.
به‌عنوان مثال یونگ می‌خواهد به این سوال پاسخ دهد که «چرا و با چه هدفی ایوب [تا به این حد] آسیب دید و پیامدهای این موضوع برای یهوه و نیز برای بشر چه بوده است؟»، بیلسکر در ادامه می‌گوید: «به این نکته ظریف توجه داشته باشید که یونگ از پیامدهای داستان ایوب برای خدا سخن می‌گوید. به عبارت دیگر، خدای مورد نظر پس از مواجه شدن با ایوب، دگرگون می‌شود.» دیگر مسئله مورد توجه یونگ در این کتاب شخصیت‌شناسی عیسی‌(ع)در مکاشفات یوحناست. یونگ می‌خواهد به این سوال پاسخ دهد که «چرا عیسای اناجیل مسالمت‌جوست ولی عیسای مکاشفات آتشین‌مزاج و سرسخت؟» بیلسکر پس از بحث در باب «پاسخ به ایوب»، به مطالعات یونگ در باب ادیان شرقی و کیمیاگری می‌پردازد.
یونگ با مطالعه کتاب «راز گل طلایی» که کتابی است مربوط به کیمیاگری‌ـ در چین باستان‌ـ مطالعات خود در باب کیمیاگری را آغاز کرد: «یونگ در این کتاب نکاتی مرتبط با آرای خود یافت و تفسیری بر آن ترجمه نوشت.» بیلسکر به شکلی کاملا روشن وجوه مطالعه یونگ در باب کیمیاگری را به بحث می‌گذارد. او در این راستا به تحقیقات یونگ در مورد ماندلا، مرکوریوس، چهارگانگی و مضامین تک شاخ، درخت و ماهی اشاره می‌کند. در خاتمه بیلسکر به یکی از مفاهیم مهم یونگ در اواخر عمر او، یعنی مفهوم «همزمانی»، اشاره می‌کند. یونگ از اصطلاح همزمانی این معنا را مراد می‌کند: «تقارن دلالت‌مند دو یا چند واقعه که همزمان شدن‌شان به دلیلی غیر از احتمال حدوث بوده است.» در نهایت بیلسکر کتاب خود را با شرحی از مطالعات یونگ در باب «بشقاب پرنده» خاتمه می‌دهد.
کتاب بیلسکر، کتابی است که از یک سیر منطقی در مفهوم‌پردازی تبعیت می‌کند. خواندن این کتاب به ما نشان می‌دهد که چگونه متفکری با گرایشات تحصلی به متفکری تبدیل می‌شود که قائل به وجوهی تبیین ناشدنی در زندگی انسان است. بیلسکر به هیچ‌وجه متکلفانه بحث نمی‌کند، او کاملا می‌داند از کجا شروع کند و به کجا ختم کند، این دانستگی باعث شده است که بحث او حداقل ابهامات را داشته باشد. ناگفته نماند که مترجم اثر نیز در روشن بودن متن نقش بسزایی داشته است. پاینده علاوه بر اینکه ترجمه روانی از اثر ارائه کرده است، با پاورقی‌ها و توضیحات بین متنی‌ای که داده است، در روشن‌تر شدن متن کمک شایانی به خواننده کرده است.
تنها ایرادی که در کتاب به چشم می‌خورد متوجه نقصی است که در واژه‌نامه انتهای کتاب وجود دارد. در این واژه‌نامه معادل انگلیسی برخی از واژه‌های فنی متن کتاب نیامده است. اصطلاحات سایه، تصویر ازلی، عمل بدون عمل و... از آن جمله‌اند. همچنین واژه extroverted در واژه‌نامه به اشتباه extraverted نوشته شده است. دیگر اشکال ویرایشی کتاب، در فصل دوم به چشم می‌خورد. عنوان این فصل، «دوره همکاری یونگ با فروید» است، اما در حاشیه بالایی صفحات سمت چپ کتاب‌ـ که عنوان فصل مربوطه در آنجا نوشته می‌شود‌ـ اشتباها عنوان فصل پنجم ذکر شده است. به‌غیر از این اشکالات جزئی، کتاب از نظر ویرایشی مشکل عمده‌ای ندارد.
▪ اندیشه یونگ
▪ تالیف: ریچارد بیلسکر
▪ ترجمه: حسین پاینده
▪ نشر آشیان، ۱۳۸۷
▪ شمارگان: ۱۱۰۰ نسخه
▪ قیمت: ۳۵۰۰ تومان
علی پاپلی یزدی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید