شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


فروپاشی دو بازار بورس جهان


فروپاشی دو بازار بورس جهان
آنها مظهر سرمایه داری هستند و هر روز صدها میلیارد دلار از تمام نقاط جهان به سویشان سرازیر می شود. سیتی و وال استریت، مراکز مالی لندن و نیویورک، همچون خواهرانی دوقلو ولی رقیب از ۱۵۰سال پیش تاکنون بر تجارت جهان فرمانروایی می کنند. این دو مرکز مالی کلیه تحولات بزرگ جهانی، از انقلاب صنعتی تا پیدایش جهانی سازی را همراهی کرده اند. رویارو با حکومت هایی گاه ناتوان و گاهی همدست همیشه سعی کرده اند که به عنوان تامین کننده مهم سرمایه برای شرکت ها و دولت ها، اقتصاد واقعی را در چنگشان نگه دارند و چون داوری بر تر قادرند هر شرکتی چه فراملی و چه کوچک یا متوسط را نابود کرده یا کشور های در حال پیشرفت مانند آرژانتین، مکزیک یا ترکیه را به ورشکستگی بکشانند. بدون توجه به انبوه پس اندازکنندگان و دارندگان سرمایه های کوچک پس از هر دوره انفجار حباب های اقتصادی نابود می شوند. با استفاده از سیاست عدم کنترل و حذف مقررات سال های ۸۰، وال استریت و سیتی فرماندهان اصلی سیاست های نئولیبرالیسم در چهارگوشه جهان بوده اند. بانک های بزرگ سرمایه گذاری، مالی، لوبیست ها، بانک های سیاسی شده چون بانک گلدمن ساکس مستقر در وزارت خزانه داری آمریکا، همگی به شدت از آزاد سازی گردش سرمایه، تعمیم مبادلات آزاد و کناره گیری دولت ها از حقوق اجتماعی دفاع کرده و موفق به به دست آوردن آنها شدند. همچنان که جورج بلکی دلال و واسط بانکی سابق و متخصص تاریخ بازار مالی کنونی توضیح می دهد، «موفقیت هایشان سرانجام سیتی و وال استریت را به توهم شکست ناپذیری کشاند.» پول های بادآورده، گلدن بوی های پرتلالو، بریده از روابط اقتصاد واقعی.
بهترین توضیح این کج روی آیا سه میلیون دلار مخارج سالروز بلک استون توسط استفان شوارتزمن رئیس این موسسه در فوریه ۲۰۰۷ نیست؟ مجلس پایکوبی که در آن ثروتمندان وال استریت دعوت شده بودند، در حالی بود که سونامی ساب پرایم مجموعه سرمایه های مالی را درمی نوردید. اما اکنون دوران وحشت و نجات خویش به هر وسیله ای فرارسیده است. دولت های آمریکا و انگلستان برای جلوگیری از فروپاشی مجموعه ساختار ناچار به ملی کردن چندین نهاد مالی شدند چیزی که دیروز غیرقابل تصور بود. پس از ۲۰ سال تسلط بر بازار، این دنیای کوچک در حال سرنگون شدن است. در واقع با محو شدن بانک ها، بازوان مسلح وال استریت هستند که فضای جدیدی بر آن در حال شکل گیری است. در طی شش ماه تمامی بانک های بزرگ سرمایه گذاری در نیویورک نابود شدند. بیر استرینز توسط جی پی مورگان خریداری شد،لمان برادرز ورشکست شد و مریل لینچ در ماه سپتامبر توسط بانک آمریکا خریداری شد. از سوی دیگر گلدمن ساکس و مورگان استنلی اساسنامه شان را زیرپا گذاشته به بانک های تجاری تبدیل شدند و به این شکل در عمل امکان مقروض شدنشان کاهش یافت.از بین رفتن و عقب نشینی این بانک ها، مسوولیت و تصمیم گیری را به دولت های آمریکا و بریتانیا بازمی گرداند و دیگر مشکل بتوان وال استریت و سیتی را به عنوان مدل هایی که باید از آنها تقلید کرد و به دیگر مراکز مالی به ویژه مراکز کشورهای در حال توسعه معرفی کرد. این تحول سریع از نظر روزنامه وال استریت نیز مخفی نماند و در شماره ۲۳سپتامبر این روزنامه پایان وال استریت را تیتر کرد.آیا نیویورک و لندن باز هم چون سابق سرمایه ها را جذب خواهند کرد؟ تعدادی از منتقدان معتقد به افول این مراکز هستند، ولی در عین حال اکثریتشان هیچ مرکز مالی دیگری را که قادر به ریشه کن کردن آنها است را نمی بینند.
درواقع نه ژنو، نه فرانکفورت، نه حتی سنگاپور، توکیو، هنگ کنگ یا دوبی، توانایی کافی برای جذب شرکت های حاضر در بورس نیویورک و لندن را ندارند و فعالیت هایی چون تبادلات در بازار ارزی و قراردادهای نفتی تا حد زیادی در تسلط این دو مرکز باقی خواهد ماند. در مورد چین ساختار مالی هنوز نارسا و شکننده است.به هر حال مشکلات وال استریت و سیتی اثرات قابل ملاحظه ای بر اقتصاد آمریکا و بریتانیا خواهند داشت. در نیویورک فعالیت های مالی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم در اواخر سپتامبر بیش از ۳۲۰هزار کارمند داشته است، کمی بیش از لندن (۲۹۰هزار کارمند در آخر سپتامبر). این بخش کمتر از µ درصد اشتغال در نیویورک است، ولی معرف ۲۵درصد حقوق (حدود ۶۳میلیارد دلار)، ۱۰درصد مالیات جمع آوری شده توسط شهر و شش درصد اقتصاد آمریکا است. در مورد سیتی نیز این بخش ۱۰درصد تولید ناخالص داخلی را شامل می شود، نزدیک به ۱۴درصد حقوق ساکنان لندن. اقتصاددان آمریکایی، پیترکرتسمر چنین پیش بینی می کند: «هزینه بحران مالی از دست دادن هزاران شغل بوده و اثرات قابل توجهی بر اقتصاد خواهد داشت.»تنها ورشکستگی لمان برادزر (۲۵هزار کارمند در نیویورک و لندن) بیکاری سه هزار کارمند را به دنبال داشت. میکائیل کارپ رئیس کل اداره کاریابی آپشن گروپ تاکید می کند که «دوران سختی در پیش است.» به عقیده او بانکداران و دیگر کارمندان عالی رتبه به علت وجود پست برای متخصصان در آسیا و منطقه خلیج فارس مشکلی برای بازیابی شغل نخواهند داشت، برعکس بیکاری شامل مجموعه مشاغل پایه ای این بخش خواهد شد و اضافه می کند: «کوچک ترین دردسر برای وال استریت در وهله اول موجب بیکار شدن منشی ها و کمک حسابداران می شود. همیشه طبقات پایین هستند که هزینه می پردازند.» به عقیده تماس دی ناپولی رئیس کل امور مالی شهر نیویورک، حداقل ۴۰هزار شغل در وال استریت در خطر است.
او توضیح می دهد: «باید دانست که برای هر شغل از دست رفته در بخش مالی، سه شغل دیگر در بخش های وابسته به آن نیز از بین خواهند رفت.» تجارت اشیای لوکس، رستوران های بزرگ، مراکز هنری و همچنین بازار ساختمان از کاهش فعالیت ها آسیب خواهند دید. به اعتقاد موسسه کاریابی چلنجرگری و کریستمس تعداد مشاغل از دست رفته در بخش مالی نیویورک قبل از پاییز از ۵۴هزار نفر تجاوز کرد واین به ۴۰هزار شغل از دست رفته در سال ۲۰۰۷اضافه می شود.از طرف دیگر اتاق بازرگانی و صنایع لندن (سی بی ای آر) معتقد است که ۱۵درصد از ساختمان های اداری سیتی تا پایان ۲۰۰۹خالی خواهند شد. تاکنون چندین پروژه ساختمانی به تعطیلی کشیده شده است، از جمله ساختمان های مربوط به بازی های المپیک ۲۰۲۱. به اعتقاد مرکز تحقیقاتی اقتصاد و کار، سیتی در مجموع در سال ۲۰۰۸ ، ۲۸هزار و در سال ۲۰۰۹ ، ۳۴هزار شغل را از دست خواهد داد. فرسایشی که تمامی بخش ها و در مرحله اول بازارهای جانبی را در بر خواهد گرفت. در این دوره بانکداران و دیگر واسطه ها که توانسته اند جان شان را نجات دهند به احتمال زیاد باید تقاضای دستمزدهایشان را کاهش دهند. شخصیت شماره دو حزب محافظه کار بریتانیا، ضمن کنفرانس سالانه در بیرمنگام این چنین به مقابله بر می خیزد: «من نمی خواهم فقط بانکداران را سرزنش کنم ولی نمی شود مسوولیت شان را نادیده گرفت و این فکر را به وجود آورد که می شود مانند گذشته ادامه داد.»²گوردون براون نخست وزیر بریتانیا نیز به نوبه خود چندین بار خاطرنشان کرد که سیتی باید روش های پرداخت دستمزد ها را در کل بازنگری کند.
در مورد پاداش های آخر سال که اکثراً حدود نیمی از حقوق سالانه را تشکیل می دهند تکرار کرد که: «دوران پاداش های کلان گذشته است.» ³به همین شکل در نیویورک پرداخت پاداشت ها در کنگره آمریکا به محاکمه کشیده شد. ویس دانیل بانکدار سابق و گرداننده سایت «اینجا سیتی است» که تماماً به امور مالی بریتانیا کبیر اختصاص دارد چنین پیش بینی می کند: «زیر سوال بردن این پاداش ها یا لااقل کاهش جدی مبلغ آنها، بی شک یکی از اولین نتایج مداخله دولت در امور سیتی خواهد بود.» باز هم به عقیده سی بی ای آر، در عمل پاداش های پرداختی در سال ۲۰۰۹ ، ۶۵درصد، یعنی ۳/۵ میلیارد پوند(۴/۵ میلیارد یورو) کاهش خواهد داشت. مبلغی که باید با هشت میلیارد پوند (۱۰میلیارد یورو) پرداخت شده به طور متوسط در سال های ۲۰۰۳تا ۲۰۰۷مقایسه شود. آگاه به فشار افکار عمومی برای محدود کردن این نوع پرداخت های معمول در حوزه امور مالی، بانکداران در خفا به فعالیت هایی برای جلوگیری از طرح یک قانون در این مورد مشغولند. برای خانم آنجلانایت، رئیس انجمن بانکداران بریتانیا، هیچ رابطه علت و معلولی بین بحران و پاداش های معمول وجود ندارد. در آمریکا نیز بحث ها در همین راستاست تا آنجا که سرمقاله های پی درپی روزنامه وال استریت کوشش می کند، همگان را قانع کند که نباید همه را به یک چوب راند و زیاده روی چند تن برای سخت کردن مقررات در مورد دستمزدها قابل دفاع نیست.
این استدلال پل هوجسن محقق کورپوریت لایبرری یک تینک تانک آمریکایی متخصص در امور شرکت ها را به خشم می آورد:«این بحران نتیجه مستقیم سیاست های دستمزدی موسسات وال ستریت است. سیستم پاداش، مشوق فرهنگ دستیابی به نتیجه در کوتاه مدت بوده است و از این رو باعث استفاده ازمحصولات مالی بسیار سودآور ولی بسیار خطرناک در زمانی نه چندان طولانی، شده است.» و دست آخر این توفان مالی باید از نظر سیاسی نیز بر این دو شهر اثر گذارد. شهردار محافظه کار جدید لندن، بوریس جانسن، به شهروندانش قول می دهد که تمام توانش را برای جلوگیری از نزول سیتی به کار خواهد برد و اطمینان می دهد که کار های مربوط به بازی های المپیک در خطر نیست. در نیویورک این شرایط به مایکل بلومبرگ شهردار اجازه می دهد که برای سومین بار در سال ۲۰۱۰ کاندیدا شود. با تکیه بر سختی شرایط که نگران کننده تر از فردای ±± سپتامبر ۲۰۰۱است، او از شورای شهرداری خواهان حذف مقرراتی شد که مانع کاندیدا شدنش برای یک بار دیگر می شود.´ این بلندپروازی های انتخاباتی در شرایطی جریان دارند که تعداد زیادی از نیویورکی ها ترس از این دارند که سقوط وال استریت باعث افزایش جرائم شود. برحسب مطالعات دانشگاه سن لوئی (میسوری)، هر سقوط بورس از سال های ۱۹۵۰همراه با ازدیاد جرائم در شهر بوده است. اگر این پیش بینی به واقعیت بپیوندد بلومبرگ در وضع نامناسبی قرار خواهد گرفت زیرا از زمان اولین انتخابش در پست شهردار نیویورک، هزاران پست پلیس حذف شده است.با وجود بیکاری و کمبود سرمایه و از دست دادن اعتبار در سطح جهانی آیا سال ۲۰۰۸ نشانه ای از سقوط طولانی این مظاهر سرمایه داری نیست؟
اکرم بل کاید ہ
ترجمه: باقر جهانبانی
پی نوشت ها:
۱-هانری پاولسون (وزیر خزانه داری آمریکا از سال ۲۰۰۶)،رابرت روبین (دبیر امور مالی دولت کلینتن بین ۱۹۹۵تا ۱۹۹۹و از آن پس مشاور باراک اوباما) نیل کاشکاری (معاون پاولسون و طراح برنامه نجات) به ترتیب معاون و رئیس گلدن ساکس و معاون گلدن ساکس در سان فرانسیسکو.
«۲-Les Tories prennent leur distance avec la City Le Figaro, ۲۹ septembre ۲۰۰۸.
Les Echos, ۱۰-۱۱ octobre ۲۰۰۸ ۳-
۴- مایکل بلومبرگ برای نجات نیویورک برای سومین بار انتخاب می شود، آژانس فرانس دو اکتبر۲۰۰۸ .
ہروزنامه نگار
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید