شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


قصه از کجا شروع شد؟


قصه از کجا شروع شد؟
.....از همون جایی که نمی دانم خیابان بود یا بیابان! دانشگاه بود یا (ای بابا، ولش کن این حرفا رو، آدم خیس عرق می شه) به هر حال قصه از اون جایی شروع شد که ازدواج اختراع شد!
البته شاید در جاهای دیگر و برای آدم های دیگر طور دیگری اختراع شده باشد مثلا در میان قبایل سرخ پوستی ممکن است بانو ابر سفید خال خالی وقتی از عقاب خشمگین دره های سبز خوشش آمده باشد می نشیند و چهل شب و روز گریه می کند تا ۴۰ دریای خشکیده سیراب شود و تا عقاب خشمگین دره های سبز بفهمد که عشق او واقعی و پایدار است و باید درباره ازدواج با او با رئیس قبیله صحبت کند و بعد مراسمات دیگری اختراع می شد تا این دو نوگل به سر و سامان و ازدواج می رسیدند.خلاصه ازدواج هم مثل هر چیز دیگر در دنیای ما آدم ها برای خودش رسم و رسوم دار شد.
بعضی ها با اسب و قاطر و حتی الاغ به خانه بختشان رفتند و ان شاء ا.... که خوشبخت هم شده باشند اما مهم نفس کار است که باید اساسا با نیت خوب و فکر درست توام باشد و وسیله آن زیاد مهم نیست مثلا ماشین پیکان مدل ۵۶ قرمز رنگ و رور رفته که با گل های مصنوعی و رمان های سفید تزئین شده باشد اصلا نشانگر این نیست که بنده خدای داماد قصه تا بناگوش زیر قرض و قوله و خرج و برج ازدواج رفته، که اگر هم این طور باشه ما و همه کارشناسان برنامه ایشان را تحسین می کنیم چون نرفته است مثل داماد همسایه بغلی مان، برای شب ازدواجش ماشین ۵۰ میلیون تومانی عمویش را قرض بگیرد! (خیلی تابلو بود! خیلی ضایع بود! همه فهمیدن ماشین مال عموی داماده !)خلاصه قصه ازدواج از هر کجا شروع بشه درست یا غلط با تشریفات یا بی تشریفات ! مناسب یا نامناسب ! به موقع یا بی موقع ! ... خلاصه هیچ کارش نمی شه کرد! اما از جایی که ما ایرانی ها برای عیدمان عمو نوروز داریم و برای زمستون نه نه سرما! با اجازه شما حیوان نحیف و صبور و زرد رنگی را که شتر نام دارد برای ازدواج انتخاب می کنیم و به قول شاعر، شتر نبین چه ریزه، بشکن ببین...! ببخشید این یک چیز دیگر بود! درستش اینه شتر شتر راه برو...
شتر در خواب بیند پنبه دانه ... اصلا بگذریم از شعر شتر حالا چه شباهتی بین ازدواج و شتر وجود دارد، ما نمی دانیم اما این را خوب می دانیم که هر وقت دو نفر به یکدیگر علاقه مند شدند بهترین کار این است که ازدواج کنند حتی خیلی از شاعران مانند شهریار هم دیدید که بالاخره ازدواج کرد به قول معروف ازدواج شتریه که در هر خونه ای که نشست دیگه بلند نمی شه مگه این که توی اون خونه جشن ازدواجی به پا بشه و دو تا کبوتر یا دو تا باز یا دو تا گنجشک یا دو تا فنچ یا دو تا بوقلمون یا دو تا طاووس یا هر نوع پرنده دیگری به هم برسند و آواز عشق سر بدهند، به هر حال این شتر در همه خونه ها میره، دیر و زود داره! تازه بعدشم که شانس آوردیم و با داشتن چند مدرک دهان پر کن و یک عدد پدر پول دار و یک مادر صلح طلب و اندکی دماغ خوش فرم این شتر ازدواج در خانه مان آمد و در آستانه بخت گشتایی قرار گرفتیم ... تازه آن وقت است که به قول شاعر .... افتاد مشکل ها
● همیشه همین طوریه!
همیشه همین طوریه! آدم بچه است و با ازدواج کردن بزرگ و برومند می شه! وقتی مجردی فکر می کنی هیشکی به فکر تو نیست و کسی تور و تحویل نمی گیره و دوست نداره! فکر می کنی چون مجردی از قافله آدم ها عقبی! کسی به حرف و نظرت اهمیت نمی دهد، چون فکرات نپخته و نسجیده و حرفات نجویده است! مجردها همیشه در مورد درست یاغلط بودن افکار و عقاید تصمیمشان مردد و دل به شک هستند! و خیلی چیزهای دیگر که دنیای مجردها را آشوب زده و ماتم خیز می کنه، دنیایی که مجردها را به سمت ازدواج سوق می دهد خیلی وقت ها غیر واقعی و دست نیافتنی است! خیلی از مجردها بی حوصلگی، بی تجربگی و تمام تنبلی ها و بی عرضگی ها و اشتباهاتشان را به گردن این می اندازد که (مجرد) هستند در حالی که آدم باید اول خودش را اصلاح نماید و بعد به نیازهای دیگرش فکر کند و بعد برای بر طرف ساختن نیازهایش به دنبال چاره باشد و یکی از راه ها می تواند ازدواج باشد که باز همین یک راه به اندازه همه آدم هایی که سر راهمان قرار می گیرند پر گزینه و پر انتخاب و مشکل است!
این اشتباه است که ناکامی ها و مخاطرات و بی قراری های سال های جوانی را هر طور شده به مجرد بودنمان ربط دهیم.
و انتظار داشته باشیم که با ازدواج کردن یک شبه همه مشکلات حل و کارمان ردیف شود! اگر آدم پر دغدغه ای هستیم اگر هنوز تکلیفمان با خودمان مشخص نیست، دیگر مطمئن نیستم که ازدواج کردن خودش شرایطی می خواهد و تن دادن به ازدواج و تابع قوانین ازدواج شدن کار بزرگ و مهمی است مثلا دختری که بدون کمک و راهنمایی مادرش نمی تواند جوراب هایش را بشوید یا برای خودش پرتقال پوست بکند یا ... این دختر چه طور می تواند در عرض مدت کمی بعد از ازدواج مسئولیت های مشکل یک خانواده دو نفری و بعد چند نفری را که هر کدام شرایط مستقل و متفاوتی با او دارند را قبول کند و درست اداره نماید! دختری که صبح ها باید با تلفن زدن مادرش بیدار می شود، نیمرویش نیمه سوز می شود چایی اش دم نکشیده و سرد و بد رنگ و بدطعم است.
و هر روز ناهار و شام میهمان مامان و بابا می شود و میهمانی های خانوادگی اش را در پیتزا فروشی سرکوچه برگزار می کند.
و .... این دختر حتما و مسلما و بی برو بر گرد مشکلات داخلی فراوانی با خود، همسر و اطرافیانش خواهد داشت نباید از خاصیت آرامش بخشی ازدواج این انتظار را داشت که حالا دیگر بعد از ازدواج می شود بی خیال همه چیز شد بلکه درست بر عکس همه بی خیال ما بعد از ازدواج کردن است که احساس مسئولیت کردن را با خود تمرین می کنند تا موفق باشند و چنان چه در این راه صبر و تحمل و فداکاری به خاطر کسی که دوستش دارد را پیشه کند حتما به موفقیت در ازدواج می رسد.
● یک نمونه عینی:
بارها و بارها از ما خواسته بودند درباره ازدواج و مسائل پیرامون آن قلم فرسایی و ایده پرانی نماییم اما حقیقتش ما از این جور کارهای بزرگ و کمی خطرناک بلد نیستیم تا این که هم زمان با انتشار طرح ازدواج نیمه مستقل از سوی سازمان ملی جوانان با خبر شدیم یکی از همکاران خودمان در تحریریه خراسان جنوبی بر خلاف تز فکری ما چندین سال است که مثل یک نمونه عینی و واقعی ازدواج و نیمه مستقل را تجربه کرده و حال که به سلامتی شرایطش از سوی همسر و خانواده همسرش مورد پذیرش قرار گرفته راهی ماه عسل شده اند تا به شادی و مبارکی تا چند روز دیگر ازدواج کاملا مستقل را شروع کنند ان شاء ا.... مبارکش باد!این فرد کسی نیست جز م-ع نامی که الان سه سال است هر سه شرط ازدواج نیمه مستقل را خیلی خوب رعایت کرده هر چند ایشان در حال حاضر در سفر خارج از کشور به سر می برند و نمی توانند صدا و تصویر ما و مراتب تبریک شادباش ما را بشنوند.
این آقای م-ع به عنوان یک نمونه موفق از یک ازدواج نیمه مستقل باید به جهانیان معرفی و به آن ها به میزان سال های مداومتشان در این راه هدیه یا سکه یا ماشین یا ویلا و یا هر چه وسعشان رسید بدهند و چنان چه این طرح کارشناسان صفحه جوان مورد پذیرش و احسنت گویی قرار گرفت و عملی شد ما هم چند تای دیگر از این موفق ها در امر ازدواج را در آستین قایم داریم که رونمایی خواهیم کرد تا هم ما و هم ایشان و هم آنان ! رو سفید گشته و آمار ازدواج به شدت متحول شود.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید