چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تقوا و بندگی در حج


تقوا و بندگی در حج
درمقاله حاضر نویسنده با اشاره به نقش و فلسفه نمادها و نشانه ها در جهان هستی و قرآن مجید، از کعبه به عنوان نشانه توحید یادکرده و حقیقت حج را در اطاعت و تقوا خلاصه و تاکید می کند که اگر کسی در حج چیزی جز اطاعت و تقوا بدست نیاورد همه چیز آن را بدست آورده است. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● آیات و نشانه های بی نهایت در هستی
قرآن هستی را نشانه و آیه می داند. در بینش و نگرش قرآنی آیات و نشانه ها از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند به گونه ای که بی نشانه ها نمی توان مفاهیم قرآنی را فهم کرد و به درک درستی از حقیقت و واقعیت در تحلیل قرآنی دست یافت.
تفکر و تدبر در نشانه ها امری است که فرمان اصلی پروردگار هستی و انسان است. انسان می بایست در قرآن به عنوان نشانه های خداوند تفکر و تدبر کند چنان که بر اوست تا در هستی بیرون و هستی درون خویش نیز به عنوان آیات و نشانه ها بیاندیشد. این گونه است که نشانه ها در همه جا نقشی پررنگ و شگفتی دارند.
نشانه ها و نمادها مجموعه ای از ابزارهای شناختی هستند که بخشی از واقعیت را به شکل دیگری بازگو می کنند. هر نشانه و آیه گوشه ای از حقیقت و باطن چیزی را می نمایاند. در این بازگویی از حقیقت باطنی، نمادها و نشانه ها کم و بیش از ظرفیت های متفاوتی برخوردار هستند. برخی به گونه ای هستند که انسان را به آسانی و سادگی به سوی مقصد و مقصود منتقل می کنند و برخی، از این توان و شانیت و ظرفیت برخوردار نمی باشد.
از این رو در حوزه نشانه های آفاقی و انفسی و نیز نشانه های وجودی و کتبی و لفظی، مسئله تصریف آیات مطرح می شود و برای یک حقیقت ده ها و هزارها بلکه میلیون ها و یا میلیاردها و چنان که خود قرآن بیان می دارد بی نهایت نشانه است که اگر دریا و اقیانوس ها با هفت برابر وضعیت کنونی آن جوهر و مرکب شوند تا نشانه ها را بنگارند از نگارش نشانه ها (کلمات ربی) ناتوان خواهند ماند و آب ها به پایان می رسد و این نشانه های تصریفی به نهایت نمی رسد. به سخن دیگر همه این نشانه ها و نمادها که حقیقت یگانه ای را باز می نمایاند تنها تصریف آیات ونشانه هایی است تا انسان، خود را بیابد و راه گم نکند. با این همه انسان در پس این نشانه ها خود را گم می کند و نشانه ها اصالت می یابند و حقیقت در پس آن گم می شود. این گونه است که با همه ظهور آن حقیقت یگانه، به کثرت نشانه ها، حقیقت باطن می شود و آن چه آشکار است در پس پرده پندار مخفی می گردد.
اگر همه چیز نماد و نشانه است که قرآن از آن به آیه و آیات یاد می کند و اگر همه این نشانه ها تصریف یک واژه و حقیقت و کلمه است که خداست، پس چرا برخی از کارها می بایست انجام شود و برخی از نشانه ها نادیده گرفته شود و برخی از نشانه ها مغضوب گردد و برخی نابود شود؟
اگر ابلیس نشانه ای از نشانه های خداست که هست و اگر او نیز عضوی از لشکر خداست که هست: لله جنود السموات والارض؛ پس چرا می بایست برخی از نشانه از قرب و منزلت برخوردار شود و برخی دور گردند و مورد نفرین قرارگیرند؟
چنان که گفته شد هر نشانه ای با توجه به ظرفیت وجودی نشانه و نیز ظرفیت وجودی گیرنده پیام و نشانه متفاوت است و این تفاوت گاه تفاوتی ذاتی و ماهوی است و گاه دیگر تفاوتی قراردادی و اعتباری است و گاه به حکم محکمات و گاه به حکم متشابهات است. به هر حال دنیا همانند آب است که چون از ناودان فرو ریزد رنگ و شکل گیرد و از نشانه بودن به سستی و یا شدت گراید.
● کعبه، نماد اطاعت و تعبد
این گونه است که کعبه، خانه خدا می شود با آن که اینما تولوا فثم وجه الله؛ به هر سوی رو کنید آن سوی خداست. پس اگر هر نشانه ای نشان از خداست و هر نمادی نام الله را در پس خویش دارد پس چرا کعبه، نشانه است؟
انسان موجودی نشانه گرا و نمادگر است و چون در عالم ماده و نشانه ها زیست می کند به ناچار می بایست نمادی داشته باشد. فرشتگان موجوداتی تنزیهی هستند از این رودر هنگام آفرینش آدم به این نکته اشاره می کنند که خداوندا ما تو را تقدیس و تسبیح می کنیم پس نیازی به موجود دیگری نیست. خداوند در آن جا گزارش می کند که هدف، موجودی است که افزون بر تسبیح و تنزیه بتواند اهل تشبیه باشد. این گونه است که علاوه بر نگاه عقل مدار تسبیح گو و تنزیه کننده سلب گرا، به نگاهی تشبیه گر و اثباتگری نیاز بود تا حقیقت خداوندی در جلال و جمال او تجلی کند و کمال الهی رخ بنماید. از این رو انسان تنزیه گر و تشبیه گو را آفرید تا خود را در آینه کمال آدمی بنگرد.
این انسان تشبیه گر و اثبات گرا نیازمند آن است که نشانه ها و نمادهایی داشته باشد. بدین ترتیب کعبه به عنوان نماد و نشانه توحید قرارداده می شود تا انسان گم نشود. کعبه نشانه ای است تا انسان راه خویش را گم نکند؛ زیرا در میان این همه نشانه ها و تصریف آیات حقیقت را به طور کامل نمی تواند ببیند از این رو لازم بود تا مرکز محوری توحیدی داشته باشد.
کعبه خود نشانه است و مناسک حج یعنی انبوهی از نشانه ها و نمادها که به شکل آیینی اجرا و انجام می شود. همه این ها برای آن است که انسان خود و خدای خود را بیابد. اگر از انسان خواسته می شود تا در حج قربانی کند و گوشت و خون بریزد و هدیه کند. هدف آن نیست تا خون وگوشت قربانی به خدا برسد بلکه از برای آن است که تقوا را بیابد. تقوا به معنای خودداری و نگه داری و حفظ از گمراهی است. وقتی انسان به اطاعت الهی در این گوشه دنیا به قربانی می رود و مناسکی را به شکل نمادین به جا می آورد آن چه مطرح می شود اطاعت اوست. هر ناظر بیرونی می فهمد که این شخص موجودی مطیع است و این همه را تنها به تعبد و اطاعت انجام می دهد. در حقیقت آن چه در همه اعمال خود را نشان می دهد اطاعت و فرمانبرداری محض آدمی است. اگر هر کسی برای هر گوشه ای از این مناسک و آیین های حج، فلسفه ای را بیان می کند و از پس حضور در عرفات، معرفت را می شناساند و یا از پس اشواط، توحیط محوری را می خواند، این همه هر چند درست و به صواب است ولی این ها خود نام و نشانه ای از اطاعت است. همان پرسشی که برای گذشتگان بوده است که چرا قربانی کنند؟ و آن گاه به این نتیجه رسیدند که گوشت و خون به دیوار کعبه بمالند و یا بیاویزند تا خدایشان بهره گیرد. اما باید توجه داشت که تقوای الهی جز به اطاعت محض و تعبد از آموزه ها و فرمان های یقینی و قطعی نیست. بی گمان طوعا او کرها به سوی او می رویم و چه خوب است که با اطاعت به سوی او رویم. این گونه است که حقیقت حج جز تقوا نیست و حقیقت تقوا نیز جز اطاعت از فرمان های او نمی باشد. بنابراین:لاینال الله لحومها و لادمائها و لکن یناله التقوی منکم (حج آیه۳۷) آن چه از این قربانی به خدا می رسد گوشت و خون آن نیست بلکه آن چه به خدا می رسد تقوای شماست. در حقیقت هدف از این همه، تقواست که همان اطاعت است. این نشانه ای است که خداوند برای آزمون بشر آن را قرار داده است. پس حقیقت را با تدبر در این آیه و آیات انفسی و آفاقی درک کنیم و بیراهه نرویم.
● حج یعنی اطاعت و تقوا
خداوند میزان سنجش را تقوا و اطاعت انسان قرار داده است و از حج اگر کسی چیزی جز اطاعت و تقوا به دست نیاورد همه چیز آن را به دست آورده و حتی به همه معنای آفرینش و هستی رسیده است.
پس ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
اگر این عشق، تجلی اطاعت و تقوا نباشد آن عشق و حج هیچ سودی نخواهد بخشید و آدمی را به جایی نبرد. پس حاجیان می بایست در حج خویش تنها در اندیشه اطاعت و تقوا باشند که تنها این ذخیره آخرت ایشان است و در پیشگاه خداوند به امانت می ماند. این نشانه حج را خاطر یگانه هستی واطاعت از وی به جا آوردن هدف حج و فلسفه وجوب آن است. باشد که در هر کجا نشانه ها را به درستی دریابیم و به حقیقت آن یگانه هستی نزدیک شویم. مگر نه این است که روزه نیز از برای همین دست یابی به تقوا است و آن خود نشانه ای دیگر است از نشانه های آن یگانه؟
حسین ابراهیمی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید