جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


دعوت به مراسم زن کشی


دعوت به مراسم زن کشی
با توپ پر رفتم داخل سینما برای دیدن فیلم دعوت. فیلم قبلی حاتمی کیا، بازیگران فیلم و نقدهایی که بر این فیلم نوشته بود کاملا من را برای جبهه گیری علیه این فیلم آماده کرده بود. با گارد کاملا بسته بر روی صندلی شماره ۲۴ در ردیف ۱۰ سینما فرهنگ نشستم. اپیزود اول دقیقا به همان فاجعه ناکی بود که انتظار داشتم. وقتی حاتمی کیای بزرگ به سراغ امثال مهناز افشار و محمدرضا شریفی نیا می رود، نتیجه بهتر از این نمی شود. اپیزود دوم قابل تحمل است.
اگر چه که حاتمی کیایی نیست و خیلی کلیشه ای است و بازی محمدرضا فروتن هم افتضاح است اما به دیدنش می ارزید. قبل از اینکه اپیزود سوم شروع شود کاملا خودم را آماده کردم که بعد از پایان فیلم، یک نقد حسابی درباره این فیلم بنویسم و حاتمی کیا را نابود کنم اما وقتی همان اول فیلم صدای موبایل گوهر خیراندیش در بالای قبر را شنیدم، فهمیدم حاتمی کیای دوست داشتنی من برگشته است. اپیزود سوم واقعا زیباست. دست روی یکی از نقاطی گذاشته است که اجتماع ما زیاد با آن درگیر نیست اما اندک مواردی که وجود دارد، به اندازه کافی زجرآور هستند. باردار شدن یک زن بالای ۵۰ سال چیزی نیست که هر کسی بتواند داستان خوبی از آن بسازد اما حاتمی کیا بار دیگر هنرمندی خودش را نشان داد و یکی از تاثیرگذارترین سکانس های سینمای ایران را رقم زد. داستان را تعریف نمی کنم فقط وقتی به دیدن فیلم رفتید حواستان به سکانسی که خیراندیش برای سقط به مطب دکتر می رود باشید. اپیزود چهارم داستان خیاط در کوزه افتاد است. خانم دکتری که هر روز ده ها بار خبر بچه دار شدن دیگران را به آنها می دهد، خودش نازا است. در این میان بازی فوق العاده کتایون ریاحی را اصلا دست کم نگیرید. کل بار احساسی این اپیزود بر دوش ریاحی است. البته این اپیزود نسبت به ماجرای قبلی یک بازگشت به عقب درجه یک است. عقب گردی که آدم را یک لحظه نا امید می کند اما اپیزود پنجم...
قسمت هیجان انگیز فیلم همین جاست. در همین قسمت است که همه سینما دائما در حال آه کشیدن و دست در میان موهایشان بردن هستند. به قدری این اپیزود بر روی اعصاب من تاثیر گذاشت که دیشب حتی یک لحظه هم خوابم نبرد. بازی استثنایی مریلا زارعی را در کنار یک خشم درونی از بازیچه قرار دادن احکام دینی بگذارید، مطمئنا دیوانه خواهید شد. در حین پخش این قسمت دائما سرم را به پایین می انداختم و دستانم را بر بالای سرم می گرفتم. مگر ظرفیت یک انسان چقدر است که تحمل این شلیک مسلسل وار احساسات و عواطف را داشته باشد؟ بازی حیرت انگیز زارعی را از دست ندهید. اینجاست که تفاوت هنرمندی مثل زارعی با مانکنی مثل افشار مشخص می شود.
مخلص کلام اینکه ((دعوت)) با تمام کاستی هایش یک فیلم لذت بخش است. چون باز هم حاتمی کیا را دیدیم. حاتمی کیا که با ((به نام پدر)) خودش را دار زده بود، با دعوت احیا شده است.می دانید چرا اینقدر از دعوت انتقاد می کنند؟! علت این است که او حاتمی کیاست. او نماینده نسل ماست. ما با ((موج مرده)) زندگی کرده ایم. برای نسل ما، ((آژانس شیشه ای)) قانون اساسی زندگی است. حاتمی کیا دیگر برای خودش نیست. او یک شخصیت حقوقی است. به دیدن ((دعوت)) بروید و از دیدن دوران بازپروری کارگردان محبوبتان لذت ببرید.
مهدی خانعلی زاده


همچنین مشاهده کنید