پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

VOA و آنان که تحریم نمی کنند


VOA و آنان که تحریم نمی کنند
گاهنامه‌ی سرپیچ شماره اخیر خود را به بررسی VOA اختصاص داده است. دست اندرکاران نشریه در این شماره، میز گردی در نقد جایگاه و رویکرد صدای آمریکا برگزار نموده‌اند. اعضای شرکت کننده در این میزگرد: آرش حسن نیا ، عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و دبیر سرویس اقتصادی روزنامه کارگزاران- صالح نجفی، نویسنده و مترجم و علاقه مند به بحث نقد اید ئولوژی – و روزبه کریمی، عضو سرویس اندیشه روزنامه کارگزاران هستند.
قصد دارم دیدگاه های آرش حسن نیا و صالح نجفی در این میزگرد را اندکی به چالش بگیرم. ابتدا به بررسی اظهارات صالح نجفی می پردازم.
وی می گوید" در عصری که می توان زمانه پست مدرن اش خواند، رسانه ها اتفاقا به چند گانگی و تنوع شناخته می‌شوند، دیگر رسانه ای نمی تواند و ظرفیت این را ندارد، که به تمامی، بازتاب دهنده نظرات و آرای یک گروه یا تفکر سیاسی باشد." نجفی در ادامه می گوید "اصولا ماهیت رسانه در عصر کنونی، دیگر از خطی ثابت و همگرا پیروی نمی کند، امروزه اتفاقا در گفتار رسانه ای ، تاکید بر تفاوت ها است." و با این
استدلال ها و و اسطه قرار دادن پیرس و یک دوجین زبان شناسی و نشانه شناسی و معنی شناسی به این نتیجه می رسد:
ـ "الان در VOA ،همه آن جریان هایی که در اینجا محذوف هستند، دیده می شوند و حضور دارند، به نظرم در دل گفتار VOA ، باید بر این ترک ها و شکاف هایی که وجود دارد ، انگشت گذارد، وقتی از کارگران و زنان و دانشجویان و فعالان سیاسی در آنجا خبر و تحلیل هست، این درست همان عنصری است که باید برجسته‌اش ساخت. اگر چه رویکردی که در خدمت امپراتوری است راه بر این رسانه است اما، نمی توان و نباید بر این شکاف ها چشم پوشید...درست در چنین لحظاتی که گفتار VOA بر این نکات مکث می کند، باید متوجه بروز حقیقت بود. در واقع این لحظات برخلاف کل ایدئولوژی صدای آمریکا عمل می کند و آن را دچار اختلال می کند، شبیه همان کاری که مثلا صفحه کارگری یا اندیشه در روزنامه های اصلاح طلب لیبرال در این سال‌ها پیش بردند...." نجفی در جای دیگری می‌گوید"منظور من رد کردن این سیطره نیست ، اما باید توجه داشت حضور چنین دال هایی می‌تواند در بدنه و کار آن ایدئولوژی خلل وارد کند و نگذارد خواست آن به تمامی متحقق شود... در واقع نابسندگی هایش را به رخ می کشد."
نکته‌ی بسیار خطرناکی که می توان از عبارات فوق استنتاج کرد این است که مصاحبه‌ی فعالان اجتماعی و سیاسی ایران با VOA خود اقدامی ضد امپریالیستی و مبارزاتی است چرا که می تواند در بدنه ایدئولوژی مسلط این رسانه خلل وارد کند و نمی گذارد خواست آن به تمامی متحقق شود. با این استدلال می توان پشت سر هم با صدای آمریکا مصاحبه کرد و این ادعای بدیع را نیز به یدک کشید که خود فعل مصاحبه کردن مبارزه با امپریالیسم است. تا کنون روشنفکران و فعالان اجتماعی ، از فقدان بلندگو های مستقل برای رساندن پیامشان به جامعه و نوعی اجبار سخن می‌گفتند اما با استدلال صالح نجفی، از امروز این فرصت را پیدا می کنند که هر شب قبل از آن که به بستر روند حسابی با امپریالیسم مبارزه کنند. این است مبارزه به سبک پست مدرن. در خوشبینانه ترین حالت می توان چنین اظهاراتی را انحرافی و خطرناک توصیف کرد.
تجربه ثابت کرده است هر گاه فرد بخواهد از مجردات فلسفی یا زبانشناسی در واقعیت سیاسی شیرجه بزند اشکالات عدیده ای رخ می دهد. هم اکنون این موضوع اپیدمی است ،کافی است به کتاب فروشی نزدیک منزلتان رجوع کنید ، حتما نمونه‌های جالب توجه‌ای را در قالب کتاب پیدا خواهید کرد. برای پاسخ به این استدلال‌ها تنها کافی است از همان جا که ایستاده اید به واقعیت نگاهی بیاندازید. آقای نجفی شما از شکاف سخن می گویید و من از عوام فریبی زیرکانه ، شما از شکاف سخن می گویید و من از تمامیتی که امثال من و تو را به بازی می گیرد تا حقایقی بس دهشتناک را سانسور کند . آمریکا می تواند با اعمال تحریم، دو میلیون کودک عراقی را به کام مرگ بفرستد ، به روی مبارکش نیاورد و به مدد مجریانش و یکی، دو روشنفکر یا فعال اجتماعی روز جهانی کودک را بهانه کرده و از وضعیت اسفناک حقوق کودک در ایران و کودکان کار گزارش تهیه کند. از نظر آقای نجفی این محصول شکاف هایی است که در عصر حاضر در ذات هر رسانه ای وجود دارد، اما از نظر من موضوع کاملا برعکس است، VOA ارگان دولت آمریکا است ، ارگانی که ارگان بودن خود را زیرکانه انکار می کند تا اهداف و برنامه هایی کاملا مشخص را پیش ببرد. آقای نجفی! درک خط جنگ و تحریم در سیاست ایالات متحده نسبت به کشورمان هیچ نیازی به پیرس و نشانه شناسی ندارد.
یکی از دلایلی که واقعا یا به ظاهر از سوی رقبای بین المللی آمریکا مطرح می شود تا از اعمال تحریم ایران ممانعت به عمل آید این است که کسانی که از تحریم متضرر می شوند مردم عادی هستند . بسیار خوب ، هنگامی که فعالان سیاسی و اجتماعی ، روشنفکران و گروه های مرجع جهت بیان احوال خود و جامعه به VOA رجوع می کنند اتفاقی رخ می دهد ، از طریق گروه های مرجع در ایران مرجعیتی در خارج کشور شکل می گیرد، در تداوم این حرکت می توان وانمود کرد که دولت آمریکا با ملت ایران دشمن نیست و در مرحله بعدی می توان روی این موضوع کار کرد که اصلا منافع دولت آمریکا و ملت ایران یکی است. بعد می توان گام بعد را برداشت یعنی نوعی خلع سلاح دیپلماتیک رقبای بین المللی و برداشتن موانع و بهانه ها جهت اعمال تحریم های بیشتر و جنگ. و این بار اعمال تحریم ها ، پرپر شدن چهار میلیون کودک ایرانی را در پی خواهد داشت. و به این ترتیب است که بیان یک فاجعه، می تواند به بروز فجایعی بس عظیم تر کمک کند.
در بخش دوم مقاله قصد دارم روی دیدگاه های آرش حسن نیا متمرکز شوم، آرش حسن‌نیا معتقد است "در آن دوره ای که بحث شد، اصحاب و دست اندر کاران رسانه، بوضوح از این سخن می گفتند که نماینده فلان جریان سیاسی یا تفکر و ایده هستند، و خیلی رو و آشکار، جهان را از دریچه منافع و نظر خودشان تفسیر می کردند. اما به نظر من، الان هم ما با چنین رابطه ای روبرو ایم. یعنی از یک سو، هم برای چهره ها و جریانات سیاسی، برخورداری از فضای رسانه ای همچنان اهمیت حیاتی دارد و برای آن تلاش می کنند. اصحاب رسانه هم به پشتیبانی سیاسیون و گروه‌های سیاسی متکی هستند، اما نکته اینجاست که امروز هر رسانه ای، صریحا و در پیشانی خودش نوعی اعلامیه ۱۰ فرمان ارائه می کند که مشتمل است بر ادعای پررنگ بی‌طرفی و تعهد حرفه‌ای. این روپوش، دنیای پیشین رسانه را از نوع مناسبات کنونی سیاست و رسانه ظاهرا متمایز می کند. اما در پس این پوشش باید اشاره کرد به شکل پیچیده‌تری که سیاست و منافع سیاسی و گروهی در عالم با رسانه گره خورده است، هر چند دو طرف این معادله، به قول آقای نجفی، بر تنوع و بی‌طرفی ادعا داشته باشند." حسن نیا ضمن تاکید بر گره خوردن منافع سیاسی با رسانه‌ها می گوید" من می خواهم در ادامه حرف های صالح بگویم که باید بر همین لحظاتی که در VOA دیده می شود و بر خلاف نوع نگرش کلان سیاسی گردانندگان آن است، دست گذارد. پخش حرف ها یا تصاویر منصور اسالو یا صحبت کردن از حق سندیکا، در حالی که در ایران این موارد کاملا سانسور می شوند، امتیازی است که ارزش فکر کردن دارد... من همچنین معتقدم باید میان برنامه‌های این رسانه تفاوت و تمایزی قایل شد. یعنی می پذیرم که بخش زیادی از برنامه ها و آرای VOA ، در تدارک همان تبلیغات برای امپراتوری است اما می توان این نوع برنامه های آن را از برنامه هایی که صالح اشاره کرد، مجزا ساخت، بخش هایی از برنامه های VOA هست که کاملا در خدمت اهداف توسعه طلبانه واشینگتن است و از منظر و موقعیتی که در آن هستیم کمتر سیاسی است، و بخش هایی هم هست که اگر چه در جهت همان برنامه های نوع اول، اما به هر حال به لحاظ سیاسی برای ما گشایشی است... ما می توانیم بین این دو دسته برنامه فرق ببینیم و از این امکان بهره ببریم.... و این که این امکان فراهم است که میان این دو دسته گرایش در این رسانه تفاوت بگذاریم، به نظرم مثبت است و اکثر مخاطبان VOA متوجه هستند که با یک دو راهی مواجه اند."
از سوی دیگر حسن نیا در عین حال معتقد است " این پیچیدگی نزد گردانندگان صدای آمریکا کمتر دیده می شود و آن‌ها علنا و بی هیچ رودر بایستی،مدافع مصالح سیاسی خاصی هستند. مثلا آدم های خاصی به برنامه های این رسانه راه پیدا می کنند یا اظهار نظر های مخالف با آن مصالح خاص، مجال پیدا نمی کند و سانسور می شود. این شاید از کژسلیقگی این رسانه باشد اما آن چه دیگران در زرورق ارائه می کنند، VOA ، صریحا اعمالش می کند."
صحبت های آرش حسن نیا بسیار متناقض است. اگر VOA اقدام به سانسور می کند و اگر اظهار نظر های مخالف با آن مصالح خاص (بخوانید مصالح امپراتور) مجال بروز پیدا نمی‌کند پس مشخص می شود گردانندگان VOA، درک مشخصی از شکاف یا لحظه‌ی بروز حقیقت دارند. آن‌ها با روشی ساده، یعنی سانسور، سریع بر ترک خوردگی‌ها ماله می‌کشند. در این بین نکته ای مشخص می شود و آن این که حداقل، لحظاتی که حسن نیا "برخلاف نوع نگرش کلان سیاسی گردانندگان" می داند، از نظر گردانندگان VOA وجود خارجی ندارد . درست برعکس، VOA ارتباطی ارگانیک میان لحظه های حسن نیایی و لحظه های مدافع امپراطوری واشینگتن احساس می کند. به هیچ وجه این لحظه را نمی توان از آن لحظه و این نوع برنامه را از آن نوع برنامه مجزا ساخت. آقای حسن نیا از این لحظات آلوده به لحظات دیگر، انتظار گشایش سیاسی دارد. آن هم در زمانی که هیچ اهرمی برای اداره آن لحظات در دست ندارد. اهرم در دست امپراتور است که در این زمینه حسن نیا نیز با من موافق است. آقای حسن نیا و آقای نجفی باید بدانند که کوچکتر از آن هستند که با یک غول رسانه ای وارد بازی پراگماتیستی شوند. بازی با غول رسانه ای یعنی دست به سینه گوشه ای بایستی تا امپراتور تو را احضار کند و آن چه را بگویی که امپراتور میل دارد، حد و مرز سخن گفتن تو، میل امپراتور است. با این اوصاف حسن نیا معتقد است" هنوز این شبکه خبری به جایی نرسیده که تمام هویت مرا مخدوش سازد، بلکه هنوز هرچند در کنار خط رهبردی اصلی خودش، این رسانه
حرف و صدای من را به مخاطبان می رساند و آن را از ماهیت اصلی اش ساقط نمی کند". دیگر نمی دانم در مورد چنین اظهار نظری چه باید گفت. بهتر است دیگر چیزی نگویم.
بابک پاکزاد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید