پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


کتاب معضل‌ها اثر ژاک دریدا


کتاب معضل‌ها اثر ژاک دریدا
همه انسان‌ها یکسان نمی‌میرند. در همه ادوار هم یکسان نمرده‌اند. فقط بحث انسان‌های خاص نیست، موضوع اشتراک‌ها هم مطرح است. مرگ فرهنگ‌های متعددی دارد و در گذر از مرزها، چهره آن، معنا، زبان و حتی پیکر آن تغییر می‌کند.
«ژاک دریدا» در کتاب «معضل‌ها» به مرگ به مثابه معضلی انسانی نگاه می‌کند و به نقد تاریخ فرهنگی و انسان‌شناسی مرگ می‌پردازد. حتی قاطعانه‌تر، این معضل را به دستگاه فلسفی «مارتین هیدگر» می‌برد و آن را ناشی از تحلیل‌شناسی وجودمندانه به سوی مرگ هستن، می‌داند. یا همان امری که «هیدگر» آن را «امکان ناممکنی صِرف دازاین» می‌نامد.
«دریدا» در این گفتار به ما یادآوری می‌کند: «اگر باید معضل را تاب آورد، اگر قانون همه تصمیم‌گیری‌ها، همه مسئولیت ها، همه وظیفه‌های بی‌وظیفه برای همه مسائلِ مرزهایی که ممکن است پیش بیاید این است، معضل را نمی‌شود صرفاً چنان‌که هست، تاب آورد. معضل غایی هرآینه ناممکن بودن معضل است چنان که هست.» در این گفتار، فیلسوف فرانسوی بر گزاره «چنان که هست» تاکید بسیاری می‌کند و گزاره مذکور را امری غیرقابل محاسبه، بیان می‌کند. « ژاک دریدا» در یک بازی زبانی/ فلسفی در کتاب «معضل‌ها» مرده و مرگ را جانشین «امکان امر ناممکن چنان‌که هست» می‌کند و با این کار اسم را به فراسوی اسم و اسمِ اسم می‌برد تا اجرایی زبانی از مرگ به مثابه امکان امر ناممکن را به ما نشان دهد. در بخش دیگری از این کتاب «دریدا» مفهوم «معضل» را با توجه به مفاهیم متناقض دیگری مثل «وظیفه» و «تصمیم» توضیح می‌دهد و آن را کلی‌ترین و نامعین‌ترین تکلیف واحد و در همان‌حال دوگانه‌ای می‌نامد که نسبت به آن باید تصمیم‌گیری مسئولانه‌ای داشت و از بایدی اطاعت کرد که هیچ موظف نیست و به تعبیر خود «دریدا» از وظیفه‌ای که باید هیچ وظیفه‌ای نداشته باشد تا وظیفه‌ای باشد. فیلسوف فرانسوی زبان را در برابر مرگ، در برابر معضل قرار می‌دهد و از خود می‌پرسد: «وقتی در برابر معضل‌ایم چه روی می‌دهد، چه می‌گذرد.
آیا آزمودن یا تجربه کردن معضل چنان که هست امکان دارد؟ آیا منظور جنجالی است که عبورپذیری را به حال تعلیق درمی‌آورد؟ در آن صورت آیا می‌توان از میان آن گذشت؟ یا این که در برابر آستانه متوقف می‌شوند، به طوری که باید راه آمده را برگشت یا راه دیگری جست، راه بی‌روش یا بی‌روزن از نوع راه جنگلی یا یک پیچ برای دور زدن معضل، که این‌ها همه امکان‌هایی است بر سرگردانی؟ وقتی معضل هست چه روی می‌دهد؟ و اما در مورد آن‌چه روی می‌دهد، چیزی که در این مقال به ذهن در می‌آوریم به رویداد نیز مربوط می‌شود مثل همان چیزی که برای ساحل پیش می‌آید، بر ساحل کناره می‌گیرد یا از کناره می‌گذرد، که شیوه دیگری است برای برگذشتن از خود، از راه فراتر رفتن. این‌ها همه امکان‌های «برگذشتن از خود» به لحاظ حد است. شاید هرگز چیزی روی نمی‌دهد مگر روی خط مرزشکنی، یعنی درگذشتِ نوعی درگذشتن.»
در بخش دوم کتاب، دریدا به نقد دیدگاه‌های «فیلیپ آریس» تاریخ‌نویس و فرهنگ‌شناس می‌پردازد که در نوشته‌هایش همواره بر نابه‌هنگامی مرگ تاکید دارد. آریس در کتابی با عنوان «جستارهایی درباره تاریخ مرگ در غرب از قرون وسطا تا امروز» از تغییر مرگ در نتیجه تغییر فرهنگ مرگ، سخن می‌گوید. دریدا از امکان مترادف دانستن مفهوم فرهنگ با فرهنگ مرگ استفاده می‌کند و با ارائه خوانشی هیدگری از آن می‌گوید که مرگ مرزی ندارد و هیچ حد تاریخی یا دوره‌بندی‌ای اصول آن را ضایع نمی‌کند، هم از تاریخ فراتر می‌رود و هم از انسان‌/مرگ‌شناسی‌های تطبیقی.
دریدا در «معضل‌ها» موخره کلامی زیبایی دارد که حیف است نخوانده بماند: «اگر بنا به صورت بلاغی، هرکس را که به رازی وفادار باشد که خود برنگزیده است، مارانو بنامند، در همان جایی که ساکن است، در نزد ساکن یا اشغال کننده، در نزد آن آمده اول یا آمده دوم، در همان جا که اقامت می‌گزیند بی‌آن‌که نه بگوید اما بی‌آن‌که با تعلق همسان شود، پس در شب بی‌تضادی که نبود قطعی هرگونه شاهد تاریخی او را آن‌جا نگاه می‌دارد، در فرهنگ چیره‌ای که بنا به تعریف، تقویم را در اختیار دارد، همان راز است که حافظ مارانو است پیش از آن که مارانو راز را حفظ کند.»
«مهشید نونهالی» مترجم کتاب «معضل‌ها» است که پیش از این هم از او ترجمه‌های ارزشمندی از کتاب‌های مهم فلسفی را خوانده‌ایم. ناشر کتاب هم، انتشارات «فرهنگ صبا» است. به همه علاقه‌مندان فلسفه و هنر پیشنهاد می‌کنم پیش از «منتظر خود بودن در حدهای حقیقت» ، این کتاب را بخوانند.
محمد آزرم
http://tafavot.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید