شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بازرگان به برژینسکی چه گفت؟ بخش ۲


بازرگان به برژینسکی چه گفت؟ بخش ۲
● نامه منتشر نشده مهدی بازرگان به محمدرضاپهلوی
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
اعلیحضرت سابق جناب آقای محمدرضا پهلوی
اگر همیشه از من صراحت دیده‌اید که تلخ بوده است، فکر می‌کنم هردفعه نیز روشن شده است که گفتارم خالی از صداقت و حسن نیت نبوده‌، و درست از آب درآمده است.حالا هم می‌خواهم پیشنهادی بدهم که به خواست خدا خیر بزرگ برای همه و از جمله شما و شهبانو در دو دنیا خواهد داشت. در برابر وضع وحشتناک حاضر و مساله لاینحلی که گروگان‌گیری اعضا سفارت آمریکا و سرسختی طرفین دعوی بر سر استرداد شما بوجود آورده‌است و می‌رود که خدای نخواسته عالمی به آتش و مرگ کشیده شود بیایید یک ژست عالی تاریخی و در عین‌حال ساده انجام دهید: اعلام مراجعت به ایران برای حضور و دفاع خود در محکمه بنمایید، کلید نجات مملکت و بازشدن گره کور بین‌الملل و همچنین آزادی وجدان‌تان و خروج از وحشت حاضر بدست شما است.
به خاطر هموطنان و برای اثبات دوستی و خدمتگزاری به آنان و به شریعت که همیشه مدعی بوده‌اید این کار را بکنید و بی‌درنگ هم بکنید. گروگانها آزاد خواهند شد، ‌مردم آمریکا که نمی‌گذارند دولت‌شان شاه را تحویل بدهد راضی و خلاص خواهند شد. حمله به ایران و هرگونه مشکلات و مصائب احتمالی مرتفع می‌شود. اروپا و آسیا از نگرانی بیرون می‌آیند و بالاخره شهرت جهانی و افتخار خدمت بی‌نظیری که کفاره‌ای از گذشته و آبرویی برای آینده خواهد بود می‌خرید.
چه بسا همین عمل تاثیر بر دلها و در محکومیت شما داشته باشد. در هرحال من پیشقدم در تقاضای تخفیف و کوشا برای اخذ گذشت خواهم بود. روسای کشورها نیز چنین وساطت خواهند کرد. این را هم بدانید که در صورت خودداری از چنین شهامت مردانه وضع مردم ایران و دنیا طوری نیست که به سلامت و به سلطنت برگردید.عاقلانه‌ترین و خوش عاقبت‌ترین راه‌حل همان است که عرض کردم، خداوند ارحم‌الراحمین است و در توبه و سعادت را به روی بندگان باز گذاشته است.
مهدی بازرگان / تهران نهم آذرماه ۱۳۵۸
● قرار بود معاون وزارت خارجه با بازرگان دیدار کند
هنری پرشت از سال‌های ۵۵-۱۳۵۱ دیپلمات ارشد در سفارت آمریکا در تهران و رئیس میز ایران در وزارت خارجه ایالات متحده طی سال‌های ۵۹-۱۳۵۷ بود.سفر وی به تهران مدتی قبل از اشغال سفارت آمریکا و دیدارهایش با مقامات انقلابی در آن زمان با حرف و حدیث‌های فراوانی همراه بود؛اخیرا هم شرح گفت و گوهای وی با آیت‌الله بهشتی منتشر شده است.
● آیا پیش از انقلاب اسلامی‌۱۹۷۹ دیداری با انقلابیون ایران داشتید؟
در دهه ۷۰ سیاست غیر رسمی اما الزام‌آور آمریکا منع تمامی‌ارتباطات با مخالفان شاه بود. همچنان که انقلاب ایران پا می‌گرفت – حدود اکتبر ۱۹۷۸ –اعضای سفارت و من در واشنگتن ارتباطاتی ]با آنها[برقرار کردیم. برای مثال، من با دکتر ابراهیم یزدی در اکتبر ۱۹۷۸ دیدار کردم و فکر می‌کنم که مسوولین سفارت آمریکا در تهران،مهدی بازرگان را در پاییز و آیت‌الله بهشتی را در ژانویه ۱۹۷۹ دیدند.
● دولت آمریکا در مورد انقلاب ایرانیان چه فکر می‌کرد؟
بعد از آنکه در فوریه ۱۹۷۹ انقلاب رخ داد سیاست ایالات متحده پذیرش واقعیت تغییر در ایران، تلاش برای ایجاد رابطه‌ای بر پایه همکاری متقابل و پشت سر گذاشتن تلخی‌های گذشته بود.
● وقتی در اکتبر ۱۹۷۹ به ایران آمدید علاقمند به دیدار با چه کسانی بودید و با چه کسانی ملاقات کردید؟
کمی‌پس از ورودم به تهران در اکتبر ۱۹۷۹ به همراه بروس لینگن، کاردار سفارت، با یزدی و بازرگان دیدار کردم. یزدی از من پرسید که قصد دارم با چه کسانی ملاقات کنم و به او گفتم که امیدوارم هر مقام رسمی‌دولت با ما دیدار کند و به او یادآور شدم که روحانیت حاکم چندین ماه است هر گونه ارتباط با اعضای سفارت آمریکا را منع کرده است. او ترتیب دیدار لینگن و من را با بهشتی داد، به اضافه حضور در یک نماز جمعه در دانشگاه تهران و یک دیدار با آیت‌الله منتظری. آیت‌الله منتظری، لینگن را به حضور نپذیرفت و من با جان لیمبرت، مسوول امور سیاسی سفارت با او دیدار کردیم. گزارشی از این دیدار و دیدار ما با بهشتی در پرونده‌های سفارت هست. من همچنین با افرادی غیر دولتی دیدار کردم و (فکر می‌کنم) با وزیر بازرگانی هم حرف زدم.
● وقتی با اعضای دولت موقت دیدار می‌کردید فکر می‌کردید آنها واقعا قدرت را در دست داشتند یا قدرت واقعی دست کسان دیگری بود؟
ما می‌دانستیم که اعضای دولت موقت قدرت واقعی اندکی دارند و آگاه بودیم که در هر وزارتخانه یک نماینده روحانی وجود دارد که تاثیرش بر تصمیمات واقعا زیاد بود.
● نظرتان درباره شخص آیت‌الله بهشتی چه بود؟
من او را فردی باهوش، خوش مشرب، صریح و پایبند به اصول دیدم. فکر می‌کنم اگر او زنده می‌ماند، می‌توانست میانه‌روی را ترویج کند و تاثیری مثبت بر سیاست ایرانیان می‌گذاشت. برای مثال، بعد از آنکه سفارت اشغال شد، من به بهشتی تلفن زدم و از او برای آزادی گروگان‌ها و بازگشت اموال‌مان کمک خواستم. او گفت حداکثر تلاشش را می‌کند اما مجبور بود گفت و گویمان را به خاطر شرکت در شورای انقلاب پایان دهد. من دیگر از بهشتی چیزی نشنیدم و به این نتیجه رسیدم که افرادی که مخالف حضور آمریکا در ایران بودند جلوی تلاش‌های او را گرفتند.
● آیا شما یا دیگر مقامات آمریکایی تلاش نکردید که با آیت‌الله امام خمینی ملاقات کنید؟
فکر می‌کنم چارلز ناس، مسوول سفارت، دنبال می‌کرد اما پس از تصویب قطعنامه انتقادی علیه ایران در سنای ایالات متحده، تلاش‌ها متوقف شد. این قطعنامه پیشنهاد سناتور جیکوب جاویتز بود که به اعدام‌های گسترده افراد وابسته به رژیم شاه، بخصوص حبیب القانیان تاجر یهودی، اعتراض داشت.
● ماجرای دیدار زبیگنیو برژینسکی و مهدی بازرگان در اکتبر ۱۹۷۹ در الجزایر چه بود؟
در اکتبر ۱۹۷۹ که در ایران بودم، بروس لینگن تلگرافی به واشنگتن ارسال کرد با این مضمون که آیا با دیدار دیوید نیوسام (شخص شماره سه وزارت خارجه) با بازرگان و یزدی در جریان یک مراسم خاکسپاری در الجزایر موافق است یا نه؟ هم من و هم لینگن با چنین دیداری موافق بودیم چرا که دیوید نیوسام یک شخص مطلع و یک تصمیم‌ساز کلیدی در امور ایران بود؛ او به علاوه یک میانه رو و دیپلماتی توانا بود. البته بعدا دکتر برژینسکی را به عنوان سرپرست هیات آمریکایی جایگزین نیوسام کردند.
برژینسکی به هواداری سرسختانه از شاه مشهور بود و ناظران در تهران آن دیدار را مورد انتقادهای تندی قرار دادند. من همیشه شجاعت بازرگان را برای اتخاذ مواضعی که فکر می‌کرد درست است ستایش می‌کردم و البته این مواضع گاهی باعث می‌شد او مورد انتقاداتی قرار بگیرد. من از ]نحوه برگزاری[ آن دیدار متاسفم بودم و امیدوار بودم که طوفان انتقادات بالاخره فروکش کند.
مازیار بهاری / ترجمه: کاوه شجاعی
منبع : شهروند امروز


همچنین مشاهده کنید