چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


تگاهی به آواز گنجشک ها


تگاهی به آواز گنجشک ها
عناصر صوری و معناگرایانه ی آواز گنجشک ها در قیاس با مولفه های هنر دینی:
۱) دستگاه زیبایی شناسی دینی
همان طور که در نظرات مطلب های قبلی ذکر شد زیبایی به دو دسته تقسیم می شود:
ـ حسی و معنوی. آواز گنجشک ها برخوردار از هر دو دسته ی این زیبایی ها هم از تکنیکی هنرمندانه در نشان دادن پلان هایی جذاب و بدیع و بهره برداری از زیبایی های طبیعت و سیالیت و زلال بودنی که در کل فیلم به چشم می خورد... استفاده می کند(معمولا زیبایی های حسی منشا اختلاف نگاه ها در رابطه با قضاوت در مورد یک فیلم است اما در این فیلم حتی زیبایی های حسی جهانی مطرح شده اند.) و هم زیبایی های معنوی را به خوبی به تصویر می کشد. تکنیک در خدمت تعهد قرار می گیرد و با هنرمندی مجیدی که زبان تصویر را خوب می داند آواز گنجشک ها هنرمندانه از کلیشه ها و قالب های تکراری عبور می کند. صحنه های تردید کریم (انفاق به دخترک/ برگرداندن یخچال/ تخریب آب انبار) که در فیلم وجود دارد نمونه ای بسیار عالی برای این عبور هنرمندانه است.
۲) جذابیت در سینما
به عادت فیلم های گیشه و عوام پسند نه جذابیت را بر شهوت اقامه می کند و نه بر وحشت. فیلم نه در ژانر کمدی قرار می گیرد و نه در ژانر ترس. نه بازیگرانش بازیگرند* و نه جلوه های ویژه اش... ویژه. به قول آوینی باید سینما به این سمت برود که جذابیت فیلم را بر پایه ی ضعف های بشری قرار ندهد. و در این فیلم بنا به ضرورت داستان و انسان بودن انسان ها اشاره ای به این ضعف ها دیده می شود اما مبنای جذابیت همان زیبایی های حسی و معنوی است. (پیشنهاد می شود به رستاخیز جان آوینی مقاله ی جذابیت در سینما رجوع شود)
۳) جهان شمولی
بنا بر آن چه ذکر شد این فیلم زبان عام بشری دارد و مخاطب آن هر انسانی با هر تاریخ و فرهنگ و جغرافیا است و محدود به ثغور خاصی نیست و این یعنی با زبان دین سخن گفتن که زبان فطرت انسان هاست. صحنه ی دستان تاول زده ی کودک و تلاش ها و ابتکارات وی نمونه ای از این جهان شمولی است.
۴) رسالت هنر
این رسالت آن قدر عظیم می شود که امام روح الله عزیزمان هنر مورد قبول قرآن را صیقل دهنده ی اسلام ناب محمدی «صل الله علیه وآله و سلم». اسلام ائمه هدی «علیهم السلام» اسلام فقر ای دردمند، اسلام پا برهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها می دانند . و هم چنین دمیده شدن روح تعهد در انسان ها.
صحنه هایی چون ریخته شدن نیمی از آلوچه ها/ نمازخواندن کریم بر در خانه ای در تهران با آن حالت خاص که حواسش پرت اطرافش بود/ فرار شتر مرغ و اخراج کریم/ نشستن فردی بر ترک موتور کریم و تصمیم وی برای مسافر کشی موتوری / دروغ گویی مردی که ترک موتور کریم نشسته بود/ آوار شدن آهن آلاتی که کریم با خود از شهر آورده بود بر سرش و شکسته شدن پایش/ سگ دانی شدن همان قراضه آلاتی که دلبسته شان شده بود/ تردید کریم در انفاق به دخترک/ بخشیدن همه ی پول هایی که در آن روز کسب کرده به پیرمرد افغانی و درخواست برای ریختن آن ها به حرم مطهر امام رضا/ خراب شدن موتور مسافرکشی که به حضور کریم اعتراض کرد و تقاضای مسافر موتور قبلی برای سوار شدن به موتور کریم/ دست تاول زده ی پسرک/ شریک کردن همسایه ها در شام محقر خود/ پس گرفتن در آبی رنگ از همسایه ای صمیمی/ سوراخ شدن دبه ی ماهی ها و تلاش کودکانه ی پسربچه ها و شکستن گلدان ها و... همه نمایان گر جدال بین نفس اماره و نفس لوامه / جایگاه تقدیر و تدبیر/ رزاقیت خداوند و جایگاه رزق/ تردید ها و یقین ها و وسوسه ها و عبورها/ تقابل سنت و مدرنیته/ نشان دادن مشکلات قشر آسیب پذیر و محروم جامعه بدون سیاه نمایی ها و خفت ها و واقعیت گریزی ها / تلاش ها و امیدها و ابتکارها و صداقت ها و طمع ورزی ها و بخشش ها و دسیسه چینی ها و معصومیت ها و... است و البته حضور نرم و واقعی و حفیظ و رقیب و وکیل و قدیر خداوند در رگ های فیلم و نشان دادن دینی که نه در حاشیه است و نه وصله ای ناجور و غیرقابل باور چون کلیشه های رایج فیلم های رمضانی، که در بطن زندگی آدم ها جاری و ساری است و البته همراه با پذیرش در مخاطب.
۵) نادر ابراهیمی در مطالب قبلی گفت که هر اثر هنری دو ویژگی را در خود حمل می کند:
۱) یگانه است و منحصر به فرد.
۲) از نظر حسی، نامیرا؛ و تابعی از متغیرات تاریخ و جغرافی_ زمان و مکان _ نیست. و این دو ویژگی به وضوح برای آواز گنجشک ها قابل تصور است.
۶) تطابق با واقعیت
یکی از ویژگی هایی که برای هنر دینی برشمرده اند و از جمله آیت الله جوادی آملی بدان اشاره داشته اند هنر در تطابق با واقعیت بوده است بدین معنی که اگر هنری مطابق با طبیعت یا عالم واقع باشد زیباست... آواز گنجشک ها روایتی مطابق با واقعیت است. شخصیت اصلی این فیلم... کریم... یک انسان است، یک انسان ممکن الخطا و باورپذیر... نه سفید و نه سیاه ... یک انسان که تو در مقام مخاطب حس قرابت و نزدیکی با آن پیدا می کنی و همراه با او تردید می کنی و طمع می ورزی و بذل و بخشش می کنی و آن گونه نماز می خوانی...
۷) هنر و هنرمند
برای بررسی اثر هنری دینی نمی توان فارغ از صاحب اثر نظر داد و خوب است نگاهی به آن چه مجیدی در نشست مطبوعاتی پس از نمایش فیلم خود گفته است بیندازیم: «از نظر من پیام فیلم این است که نباید زیاده‌خواه باشیم یا خواسته‌هایمان آنقدر زیاد باشد که ما را به سمت ویرانی بکشاند. اعتقادات و سنت‌های مذهبی در بافت فیلم تنیده شده، اما بیشتر به عنوان ارجاعات فرهنگی مطرح می‌شود تا یک ایدئولوژی مذهبی. اعتقادات مذهبی من ریشه در خانواده‌ام دارد. من در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شدم و این ارزش‌ها در تمام زندگی با من بوده است. از دید من سئوال این نیست که چه چیز را باور داریم، بلکه این سئوال مطرح است که ارزش‌های مذهبی، ما را به کجا می‌برد و به انجام چه کارهایی وامی‌دارد.»
۸) تربیت و هنر
کارکرد تربیتی این اثر هنری قبل از هر چیز پالایش روح است. زلالی و تزکیه ای که تو پس از مشاهده ی این فیلم تجربه می کنی بستری مناسب است برای تفکر و تدقیق در خود و تبدیل آن به رفتار. این فیلم بیش از هر چیز در سطح انگیزه وارد می شود و البته اندیشه را هم درگیر می کند. مخاطب همراه با تردیدها و تقدیرها و تدبیرهای اهالی آواز گنجشک ها به تامل واداشته می شود و این تامل منجر به غور و مداقه ای در خود می گردد. کنکاشی که نقطه ی شروعی است برای رشدی هدفمند. هم چنین حس حضور خداوند در سراسر فیلم تو را به این مفهوم نزدیک می کند که: عالم محضر خداست... . و آرزو می کنی که اگر تو هم آلوچه هایی به حرام خریدی... به خوردن نرسند و اگر سرگرم آهن آلات قراضه شدی پایت بشکند که اگر نه این چنین باشد تو را به خود واگذار کرده اند و وای از این اتفاق.
۹) در یکی از وبلاگ ها این متن را راجع به آواز گنجشک ها دیدم به دلم نشست: آواز گنجشک‌ها پیش از هر چیز یک واقعیت بود. خیلی‌ها گفتند مجیدی باز خودش را تکرار کرد، باید پرسید آیا واقعیت‌های جامعه هر روز تکرار نمی‌شوند؟ آیا فقر هر روز جلوه‌گری نمی‌کند؟ آیا دیگر وسوسه نیست؟ آیا طمع مرده است؟ و بسیاری پرسش که باید ذهن ما را درگیر خود کند، ولی ما آنقدر در معرض این واقعیت‌ها قرار گرفتیم که کاملا آداپته شده‌ایم. آنقدر جلوه‌های زشتی و حتی زیبایی در دیدمان رنگ‌باخته که وقتی مجیدی آن‌ها را در برابر چشمانمان برجسته می‌کند شگفت‌زده می‌شویم. اما بعد از کمی اندیشه در می‌یابیم که کریم خود ماییم.
۱۰) علی معلم منتقد نیز در نشستی از سینمای مجیدی سخن گفته است. او با اشاره به اینکه مجیدی فیلمسازی است که از سوی دو جریان مورد انتقاد قرار می گیرد، ادامه می دهد(قریب به مضمون):
یک جریان که می گوید مجیدی فیلمسازی دولتی است و می خواهد ارزش هایی را به صورت کپسوله به مخاطب عرضه کند. از سوی دیگر جریانی که معتقد به سخن گفتن مستقیم از ارزش ها هستند و معتقدند مجیدی جزء جریان های جهانی و خودباخته غرب است. مجیدی قابلیت های کارگردانی فراوانی دارد که یکی از این قابلیت ها استفاده درست از دستور زبان و گرامر سینما در ارتباط با مخاطب است. مجید مجیدی از فیلمسازانی است که با مدیوم سینما با مخاطبین جهانی ارتباط برقرار می کند.
۱۱) نمی خواهم بگویم قطع به یقین آرمان فیلم سازی ما آواز گنجشک هاست... اما مجیدی قطع به یقین کارگردانی در مسیر شدن است و فیلم هایش رنگ خدا دارد و رو به آسمان است.
و من احسن من الله صبغه
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید