چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اخلاق ایرانی به زبان انگلیسی


اخلاق ایرانی به زبان انگلیسی
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد / حافظ
چند شب پیش، بی‌خوابی به سرم زد. پاورچین و بی‌سروصدا بلند شدم تا بیایم در اتاق نشیمن چند صفحه‌ای کتاب بخوانم بلکه از نو چرت‌ام بگیرد. سر راه، در اتاق خواب پسرم را باز کردم و نگاهی به او انداختم تا خاطرجمع شوم که راه رفتن من بیدارش نکرده. بالای سرش ایستادم و به صورت قشنگ‌اش چشم دوختم. نمی‌دانم چرا به این فکر افتادم که شاید روزی این بچه معصوم، مثل هزاران ایرانی بی‌گناه دیگر، به بیماری مزمن کلیه دچار شود و آخرالامر نیازمند پیوند کلیه شود. نشستم و از خودم پرسیدم اگر خدای نکرده چنین روز شومی فرا برسد و آزمون‌های پزشکی تایید کنند که من قادر به اهدای کلیه به پسرم هستم، چه خواهم کرد: آیا یک کلیه خودم را به پسرم می‌دهم یا این که مبلغی پول جور می‌کنم و از نگون‌بختی درمانده و بی‌چیز ، کلیه برای‌اش می‌خرم؟
وحشت کردم، چهار ستون بدن‌ام به لرزه افتاد و تازه فهمیدم فیلسوف دانمارکی، سورِن کیرکگارد چرا اسم‌ کتاب‌اش را، که از انتخاب‌هایی می‌گوید سهمناک همچون ماموریت حضرت ابراهیم[ع] به سر بریدن جگرگوشه‌اش اسماعیل[ع]، گذاشته «ترس‌ولرز». از روز خدا روشن‌تر است که پشت سر سوال نخست، بلافاصله هزار سوال دیگر در ذهن‌ام جوانه زد – سوال‌هایی اخلاقی که اجازه نداد تا صبح خواب به چشم‌ام برگردد؛ سوال‌هایی که تنها در خاک ایران سبز می‌توانند شد: ما تنها کشور جهان هستیم که خریدو فروش کلیه در آن آزاد و قانونی است. و چون به عکس دیگران، گزینه‌ای به جز دریافت قانونی عضو از جسد یا خویشان و نزدیکان پیش روی ماست، پرسش‌های‌مان و ترس‌ها و لرزهایمان هم ویژه خود ماست.
پاسخ برخی از این پرسش‌های اخلاقی دشوار و گریزپای را - یا دست‌کم کوششی در راه ژرف‌کاوی این پرسش‌ها را - می‌توانستم در نشستی بجویم که روز جمعه پانزدهم فروردین‌ماه امسال برگزار شد. متاسفانه، به این جلسه نرسیدم و البته تقصیر از تنبلی من و بی‌حالی پس از تعطیلات بس دراز نوروزی نبود؛ راه دور بود و جلسه‌ای که دستورکار اصلی آن بحث، نقد و سنجش مدل ایرانی پیوند کلیه بود، هزار فرسنگ آن‌طرف‌تر و در اتاق شماره پنج دانشکده حقوق دانشگاه شیکاگو بر پا شده بود [۱]. حیف و صد حیف، چون بنجامین هیپن و ریچارد اپستین و لِینی راسِ آمریکایی، که هر سه از صاحب‌نامان اخلاقیات پیوند اعضا هستند، چنان ساعت‌ها در باب مزایا و معایب خرید و فروش کلیه در ایران داد سخن ‌داد بودند که انگار یک عمر روی تخت بخش دیالیز بیمارستان هاشمی‌نژاد یا در پاویون پزشکان بیمارستان لبافی‌نژاد بیتوته کرده‌اند.
البته شاید سطح علمی گفت‌وگوهای نشست شیکاگو برای من زیادی بالا بود و بیشتر به درد همانانی می‌خورد که چمدان در دست در اطراف و اکناف کره زمین – علی‌الخصوص مادرید و آمستردام و استانبول - می‌چرخند و از دست‌پخت خودشان که مدل ایرانی پیوند کلیه باشد دفاع می‌کنند. چند ماه قبل از برگزاری این نشست علمی، تماشای فیلم مستند نیما سروستانی «کلیه به فروش می‌رسد» [۲] احتمالاً می‌توانست تصویر عامه‌فهم‌تر و واضح‌‌تری از ماجرای پیوند کلیه در ایران به من نشان دهد – که نداد، به این دلیل ساده که گیرنده ماهواره در خانه‌مان نداریم و فیلم پرسروصدای سروستانی از شبکه بی‌بی‌سی-۲ پخش می‌شد.
پیرارسال، مطالعه جدال قلمی آقایان عبدالله دار [۳]، جا و چوگ [۴] و نوبخت و قهرمانی [۵] و بعد از آن، خواندن مقاله گریفین در نشریه پزشکی بریتانیا [۶] که دکتر مهدوی‌مزده و دکتر عین‌اللهی و دکتر لاریجانی و دکتر زاهدی [۷] پاسخ‌هایی درخور به آن داده بودند، برای آشنایی با مدل ایرانی بد نبود؛ درست همان‌طور که جوابیه دکتر لاریجانی و همکاران [۸] به ارزیابی الخواری و دوستان از نگاه مسلمانان ساکن انگلستان به مقوله پیوند اعضا [۹] خواندنی است. الخدر هم در مقاله‌ خودش [۱۰] از زاویه نگاه مسلمانان سنی‌مذهب دیدگاه‌های اخلاقی دکتر احد قدس [۱۱] را به نقد گرفته و از خواندنی‌های ضروری است برای هر کس که می‌خواهد از مدل ایرانی پیوند کلیه و ظرایف‌اش سر در بیاورد. هارمون و دلمونیکو [۱۲] هم در شماره ویژه نشریه انجمن نفرولوژی آمریکا به مقابله با آرتور ماتاس [۱۳] و احد قدس و شکوفه ساوج [۱۴] و به نفی خریدوفروش کلیه برخاسته بودند و تضارب آرای‌شان دیدنی است. از هر چه بتوان گذشت، از رساله بنجامین هیپن [۱۵] و یادداشت طولانی علیرضا باقری [۱۶] نمی‌توان گذشت که هر یک سنگ تمام گذاشته‌اند و مدل ایرانی را از زوایای مختلف زیر و رو کرده‌اند و کاویده‌اند.
یک وجه اشتراک بین این همه مقالات و مقولاتِ مختلف‌الجهت هست؛ هیچ‌کدام‌شان به زبان رسمی کشوری که ماجرای خریدوفروش قانونی کلیه در آن رخ می‌دهد، نیستند. اگر یکی از دوستان دانشگاهی لطف نمی‌کرد و رمز ورودش را به کتاب‌خانه الکترونیک دانشگاه‌شان به من نمی‌داد، الان من هم مانند ده‌ها میلیون شهروند ایرانی و ده‌هاهزار پزشک ایرانی از صدها و هزاران صفحه قلم‌فرسایی دانشمندان ایرانی در باره اخلاقیات پیوند کلیه بی‌نصیب ‌مانده بودم.
تا جایی که دیده‌ام و شنیده‌ام، اهل نظر ما شهروندان عامی – و حتی سپیدجامگان عادی – را قابل ندانسته‌اند تا قطره‌ای از دریای بی‌کران علم‌الاخلاق خود را در باب مدل ایرانی پیوند کلیه به کام ما تشنگانِ زبان‌نابلد فارسی‌زبان بریزند و در عوض، شایسته‌تر دانسته‌اند استدلال‌های وزین خود را به زبان فصیح انگلیسی در صفحات مجلات هندی سرازیر و از ما اتباع سربه‌زیر مملکت دریغ کنند [۱۷و۱۸].
انگار علما خود را در برابر همه کس از هر جا که باشد پاسخگو می‌دانند و بعد، به ما که می‌رسند وضع فعلی پیوند کلیه حُکم آش کشک خاله‌ای را می‌یابد که ما ایرانیان با هر سلیقه یا مزاجی موظف به فرو بلعیدن آن هستیم.
در باقی جاهای دنیا، اوضاع دیگر است. کافی است نگاهی بیندازید به وب‌سایت‌های پرهوادار و مردم‌پسندی مثل slate و freakonomics یا نشریه‌های سنگین‌تری از قبیل نیوزویک آمریکا و گاردین انگلستان تا ببینید دروغ نمی‌گویم و بحث‌های اخلاقی پیوند اعضا موضوع گفت‌وشنید همگانی و تصمیم‌سازی جمعی مردم‌شان است. ورود در قضیه اخلاقیات پیوند باشد تا وقتی دیگر، ولی در میانه دهه ۱۳۶۰ گروهی کم‌شمار اما متنفذ، پشت درهای بسته، به نیابت از میلیون‌ها هم‌عصران بی‌خبر از همه‌جا و میلیون‌ها آیندگانِ هنوز به دنیا نیامده، تصمیم گرفتند که الگوی پیوند کلیه در ایران اینی باشد که امروز می‌بینیم.
شاید اگر چهار نفر غیر از خودمان و رفقای‌مان را به حریم تماشاگه رازهای اخلاقی پیوند کلیه راه داده بودیم و هم‌وطنان – یا حداقل هم‌کاران - را محرم دانسته بودیم، گرفتاری‌های امروز‌مان کمی کمتر بود و شاید معضلات اخلاقی مدل ایرانی خواب شبانه را بر من حرام نمی‌کرد. شاید بیست سال پس از اولین خریدوفروش کلیه در ایران، سیزده سال بعد از آن‌که دولت پرداخت هدیه ایثار به فروشندگان کلیه را در قانون بودجه سنواتی گنجاند، پس از سال‌ها مخالفت سفت‌وسخت نهادهای جهانی با مدل ایرانی و تبعات آن و مدت‌ها بعد از اینکه مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران کلیوی از تر‌ک‌تازی دلالان عرب و واسطه‌های ایرانی در بازار تجارت کلیه خبر داد [۱۹]، سخنگوی دولت تازه یادش نمی‌افتاد که «ما نگران‌ایم که برخی برای کسب درآمد به فروش‎ ‎کلیه اقدام کنند»[۲۰].
دکتر کاوس باسمنجی
منابع:
۱-http://www.law.uchicago.edu/Lawecon/events/commodities/abstracts.html.
۲- This World: Kidneys for sale [by Nima Sarvestani]; Tuesday, ۳۱ October, ۲۰۰۶ at ۲۱:۵۰ GMT on BBC Two. http://news.bbc.co.uk/۲/hi/programmes/ stm.this_world/۶۰۹۰۴۶۸.
۳-The case for a regulated system of living kidney sales. Nat Clin Pract Nephrol Daar As.۲۰۰۶;۲:۶۰۰-۱.
۴- JhaV, Chugh Ks. The Case against a regulated system of living kidney sales. Nat Clin Pract Nephrol ۲۰۰۶;۲:۴۶۶-۷.
۵-Haghighi, AN, Ghahramani NLiving unrelated kidney donor transplantation in Iran. Nat Clin Pract Nephrol ۲۰۰۶;۲:E۱.
۶-Griffin A. Kidneys on Demand. BMJ ۲۰۰۷;۳۳۴:۵۰۲-۵.
۷-http://www.bmj.com/cgi/eletters/۳۳۴/۷۵۹۲/۵۰۲.
۸-Larijani B, Zahedi F, Taheri E. Deceased and living organ donation in Iran. Am J Transplant.. ۲۰۰۶; ۶: ۱۴۹۳.
۹-AlKhawari FS, Stimson GV, Warrens AN. Attitudes toward transplantation in U.K. Muslim Indo-Asians in West London. AmJ Transplant ۲۰۰۵; ۵: ۱۳۲۶–۱۳۳۱.
۱۰-Al-Khader AA. The Iranian transplant programme: comment from an Islamic perspective. Nephrol Dial Transplant ۲۰۰۲;۱۷-۲۱۳-۲۱۵.
۱۱-Renal transplantation in Iran. Nephrol Dial TransplanGhods AJ ۲۰۰۲;۱۷:۲۲۲-۸.
۱۲-HarmonW, DelmonicoF. Payment for Kidneys: A government-regulated system is not ethically achievable. Clin J Am Soc Nephrol ۲۰۰۶;۱:۱۱۴۶-۷.
۱۳- Matas AJ. Why we should develop a regulated system of kidney sales: A call for action! Clin J Am Soc Nephrol. ۲۰۰۶;۱: ۱۱۲۹–۱۱۳۲.
۱۴- Ghods AJ, Savaj S. Iranian model of paid and regulated living-unrelated kidney donation. Clin J Am Soc Nephrol ۲۰۰۶;۱:۱۱۳۶-۴۵.
۱۵- Hippen BE. Organ sales and moral travails: Lessons from the living kidney vendor program in Iran. Policy Analysis. ۲۰۰۸;۶۱۴:۲-۱۷.
۱۶- Bagheri, A. Compensated Kidney Donation: An Ethical Review of the Iranian Model. Kennedy Inst Ethics J. ۲۰۰۶;۱۶:۲۶۹-۲۸۲.
۱۷-Einollahi B, Nourbala M H, Bahaeloo-Horeh S, Assari S, Lessan-Pezeshki M, Simforoosh N. Deceased-donor kidney transplantation in Iran: trends, barriers and opportunities. Indian J Med Ethics ۲۰۰۷;۴:۷۰-۷۲.
۱۸-Unethical restriction of kidney transplantation. Indian J Med Ethics Nemati E ۲۰۰۸;۵:۴۸-۹.
۱۹- مدیر عامل انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی؛ فارس، ۲۱/۰۴/۸۵
۲۰- سخنگوی دولت در مراسم بزرگ‌داشت هزارمین پیوند کلیه در بیمارستان سینا؛ ایسنا، ۱۱/۱۱/۱۳۸۴.
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید