جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ماجرای دو سفر


ماجرای دو سفر
کنعان بیش از آنکه به عنوان دومین تجربه همکاری مانی حقیقی و اصغر فرهادی به شمار می رود، اولین فیلم مانی حقیقی است که بعد از دو فیلم کم دیده شده اش اکران عمومی تقریباً در سطح وسیع گرفته است. کنعان را بیش از آنکه بخواهیم با «چهارشنبه سوری» مقایسه اش کنیم - که مدام در قامت این مقایسه برآمده اند - فیلم بسیار مهمی است، حتی مهم تر از «چهارشنبه سوری». فیلم اصغر فرهادی که هنوز هم برایش از جشنواره های معتبر و غیرمعتبر جایزه می آورد وقتی به اکران رسید موجی از انتقادات مثبت را در پی داشت. فیلمی که هم مخاطب عام سینمارو را به خود جذب کرد و هم منتقدان سینما را.«چهار شنبه سوری» علی الظاهر فاکتورهای هر دو گروه را در خود داشت. سر و صدای چهارشنبه سوری در بین منتقدان وطنی بیشتر از آنکه دامن فرهادی را بگیرد، یقه حقیقی را گرفت که اتفاقاً برایش خوش یمن بود. امتیاز بالاتر نصیب مانی حقیقی شد که فیلمنامه را مشترکاً با اصغر فرهادی نوشته بود. ماجرا به کنعان رسید. اولین فیلم مانی حقیقی - با تهیه کننده یی شناخته شده که قرار به اکران عمومی اش بود - در جشنواره فیلم فجر اکران موفقی داشت، تماشاگران از فیلم استقبال کردند و همه چیز در مسیر خوشبختی فیلم قرار گرفت. البته روی خوش رسانه ها و منتقدان به فیلم و صدالبته خود مانی حقیقی هم تاثیر کمی نداشت.
به هر صورت کنعان بعد از دو فیلم آبادان و کارگران مشغول کارند سومین و متفاوت ترین فیلم مانی حقیقی به شمار می رود. آبادان و کارگران مشغول کارند هیچ گاه اقبال مناسبی نیافتند. اقبال از این منظر که نتوانستند در ایران اکران شوند ولی برای مانی حقیقی فیلم های مهم تری هستند، هم از این لحاظ که او در مصاحبه هایش هم اعلام کرده آنها را بیشتر دوست دارد و هم اینکه تولید این گونه آثار سینمایی در سینمای ما بودنش به هر شکل، بهتر از نبود آن است.
دو فیلم قبلی حقیقی وارد جریان مغضوب سینمای رسمی شد. همان جریانی که عباس کیارستمی و فیلم هایش خیلی سال است که آنجاست. جریان سینمایی مانی حقیقی هم اتفاقاً شباهت بسیار زیادی به سینمای عباس کیارستمی دارد. به خصوص در «کارگران مشغول کارند» که اتفاقاً بر اساس طرحی از استاد است.
اما حقیقی در فیلم جدید خود اگر چه خود را تغییر نداده اما در حرکت خود تغییری اساسی ایجاد کرده است. کنعان بی شک فیلمی است که اگر کسی غیراز مانی حقیقی آن را می ساخت تبدیل می شد به فیلمی بسیار معمولی و پیش پا افتاده.
«کنعان» داستان بسیار ساده یی دارد، بسیار ساده و قابل لمس. داستان زن و شوهری که بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک به خاطر مسائلی در حال متارکه هستند. مرد برای بقای زندگی مشترکش مدام پافشاری می کند و زن بالعکس. از طرفی شخصیت اول فیلم هم زن است و هم اینکه تا حدودی می توان حق را به او داد. پس کنعان مستعد است فیلمی شود که با شعار برابری زن و مرد ساخته شود و کارگردانش برای خود علم دفاع از حقوق زن بردارد و البته اگر کمدی نباشد و سوپراستار نداشته باشد اصلاً دیده نشود. اما چرا کنعان فیلم بسیار موفقی است و چرا کنعان هیچ گاه به ورطه ابتذال و شعار و سطحی نگری نمی افتد؟
کنعان فیلم هوشمندانه یی است. تمام لحظات فیلم همچون یک پازل، دقیق و مرتب در کنار هم قرار گرفته است. هیچ نکته یی در فیلم مبهم باقی نمی ماند و جواب همه سوال ها در فیلم وجود دارد.
موفقیت کنعان از فیلمنامه آن شروع می شود. فیلمنامه یی دقیق و بسیار سالم. داستان به بهترین و سالم ترین شکل ممکن روایت می شود، اگر خرده روایتی در فیلم وجود دارد کاملاً مرتبط به روایت اصلی فیلم است. داستان همزمان با چهار شخصیت پیش می رود و شخصیت دیگری وارد این مربع نمی شود. مرتضی، مینا، علی و آذر مربعی کامل تشکیل می دهند. مرتضی و مینا، استاد و شاگرد سال های قبل هستند، حالا ۱۰ سال از ازدواج عاشقانه آنها می گذرد. علی همکلاسی و دوست مینا بوده و حالا تنها کسی است که انگار مینا به او اعتماد دارد. آذر خواهر مینا است که بعد از سال ها زندگی خارج از ایران، بعد از مرگ پسرش ناگهان به ایران بازگشته و قصد دارد که بماند.
مینا بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک با مرتضی، استاد سابق خود تصمیم به طلاق گرفته است. او احساس می کند که زندگی روزمره او بسیار کشنده است و می خواهد برای ادامه تحصیل به یک دانشگاه معتبر در خارج از ایران برود. اما مرتضی به شدت با تصمیم مینا مخالف است. فیلم با این گره آغاز می شود. شروع داستان همراه با یک بحران است. ماجرا هر چه جلوتر می رود بحران بیشتر می شود. مادر مرتضی بیمار است، او با شنیدن ماجرای طلاق پسرش حالش رو به وخامت رفته، به همین خاطر مرتضی تصمیم می گیرد به همراه مینا به شمال برود تا مادرش با دیدن آن دو در کنار هم، خیال کند که ماجرای جدایی آنها واقعیت ندارد. خواهر مینا هم بعد از سال ها به ایران بازگشته است. او سال های بسیار سختی را پشت سر گذاشته. پدر، مادر و پسرش را که در کنارش بودند، از دست داده است. شوهرش او را رها کرده و او وضعیت روحی مناسبی ندارد. در این وضعیت نابهنجار زندگی مرتضی و مینا حضور آذر اتفاق نامناسبی است. با ورود آذر بحران بیشتر می شود. حامله شدن مینا باعث می شود روند طلاق با مشکل مواجه شود و او قصد دارد بچه را سقط کند. اینجاست که ضلع خالی داستان وارد می شود. مرتضی برای اینکه بحران را از بین ببرد علی را واسطه می کند. علی شخصیتی خاص و منحصر به فرد دارد. او زندگی بسیار ساده یی (برعکس مرتضی و مینا) دارد. هر از چندی غیب و ناگهان پیدا می شود. بیشتر عمرش در سفر است. استاد از شاگرد سابق که دوست او هم به شمار می رود می خواهد به عنوان تنها کسی که شاید مینا به حرفش گوش دهد وارد ماجرا شود و بحران را از بین ببرد. علی، اما سعی می کند خود را وارد این ماجرا نکند.
تمام این ماجرا و ورود شخصیت ها در فصل اول فیلم اتفاق می افتد. زمان زیادی صرف نمی شود تا هر چهار شخصیت اصلی فیلم که روابطشان به شدت در هم تنیده شده است وارد داستان شوند.
نقطه قوت فیلمنامه هم در همین مساله است. کنعان هیچ وقتی از مخاطب تلف نمی کند تا شخصیت ها را به زور به آنها معرفی کند. هیچ زوری نمی زند تا داستان های کوچک و شخصیت ها را به هم ربط بدهد. همه چیز خیلی راحت و ملموس پیش می رود. تا داستان های آدم ها به هم برخورد کند و بحران به انجام و سرانجام برسد. با برخورد آدم ها و داستان هایشان است که در فیلم گذشته هر کدام از اضلاع این مربع مشخص می شود. وقتی آذر و علی همدیگر را ملاقات می کنند و بر اثر یک اتفاق همسفر سفری پیش پا افتاده می شوند، داستان عاشقانه قدیمی علی و مینا مشخص می شود، داستان سال های پر از مصیبت مینا و آذر روایت می شود و مرتضی که پسری است شهرستانی و بسیار موفق که توانسته در بهترین دانشگاه های جهان درس بخواند و اینکه او مردی که حالا می بینیم، نبوده است.
فیلم با اینکه در ظاهر داستان بسیار ساده یی دارد اما در باطن دارای پیچیدگی ها و داستان های کوچک فراوان است. اما چون این داستانک ها به راحتی و به درستی روایت می شود و به اصطلاح گل درشت نیست، ظاهر ساده می نماید.
وقتی که بحران در اواسط فیلم به اوج می رسد، یک راه ساده برای خروج از بحران وجود دارد، خارج شدن شخصیت ها از وضعیت فعلی. در کنعان وقتی به اوج بحران می رسیم شاهد دو سفر هستیم. سفر مرتضی و مینا به شمال برای عیادت از مادر مرتضی و سفر علی و آذر در تهران برای اینکه آذر گذشته اش را مرور کند و اینکه علی خانه یی برای خواهرش پیدا کند.
در هر دو سفر اتفاقاتی برای مسافران پیش می آید. مرتضی و مینا به محض رسیدن به شمال با مرگ مادر مواجه می شوند. آذر هم با برخورد سرد بازماندگان گذشته اش مواجه می شود. این اتفاقات است که باعث می شود سفر ماجرا را عوض کند. سفر انتخاب هوشمندانه فیلمنامه نویسان «کنعان» است. عموماً سفر در ادبیات چنین کارکردی دارد. در سفر اتفاقات مهمی برای شخصیت داستان رخ می دهد و این سفر است که مسیر آینده هر شخصیت را تعیین می کند.
دیالوگ مهم مرتضی به علی را در رستوران به یاد بیاورید. مرتضی می خواهد با مینا به سفر برود که بتواند چند ساعتی را با مینا تنها باشد تا بتواند دوباره مثل قبل با او حرف بزند. مرتضی همه راه ها را برای اینکه بتواند مینا را متقاعد به ماندن کند امتحان کرده است. سفر به شمال به نیت ملاقات مادرش تنها راهی است که برای او باقی مانده. سفر مرتضی و مینا ناخواسته باعث می شود علی و آذر که هر دو سابقه شکست روحی بزرگی را در زندگی داشته اند به هم نزدیک شوند. اشتراک هر دو در غم بزرگ پنهانی شان باعث می شود خیلی زود رابطه بسیار صمیمانه یی بین شان ایجاد شود. زیبایی دو سفر در فیلم این است که هر دو با هم متفاوتند. سفر مرتضی و مینا پر از اندوه و نگرانی است در حالی که سفر علی و آذر فضایی بسیار دوستانه است. خیلی زود با هم احساس صمیمیت می کنند. شاید بهترین لحظه یی که شکل رابطه ایجاد شده بین علی و آذر را نشان بدهد آن جایی است که آذر وقتی می فهمد آن خانه یی که مینا همراه او به آنجا رفته خانه علی است، با عصبانیت از ماشین علی پیاده می شود و بعد که مینا با نگرانی به خانه می آید، آذر را در حال آرایش کردن می بیند.
سفر به عنوان آخرین راه حل برون رفت از بحران در کنعان، بهترین راه حل است؛ شیوه یی که باعث نمی شود کنعان فیلم احمقانه یی باشد. بعد از سفر است که بحران به اوج رسیده به پایان می رسد و پایان فیلم نوید زندگی تازه یی را می دهد یعنی اینکه سفر کارکرد درست خود را در فیلم و داستان آن داشته است. ماجرا تغییر می کند، شخصیت ها دچار تحول می شوند و سیستم داستانی که در کل ماجرا میل به آرامش داشت به آرامش می رسد.
نکته دیگر در کنعان این است که اتفاقات و سوال ها به ساده ترین شکل در خود به جواب می رسند. ابهامات و اتفاقات دو پهلوی فیلم قبل یا بعد از خود اتفاق جوابی دارند. مخاطب می تواند با دوباره کنار هم چیدن پازل ها به جواب برسد. عمدتاً در بحث هایی که بعد از اکران فیلم می شود به نکته یی اشاره شده که تقریباً غیرمنطقی به حساب می آید. بحث غیرمنطقی این است که به خیلی از مسائل فیلم شکلی کاملاً مبهم می دهد. مهم ترین مساله نیز حاملگی مینا است و اینکه پایان فیلم همراه با ابهام است. اتفاقاً به نظر من به هر مساله مبهمی در فیلم در خود فیلم پاسخ داده شده است. مینا در دیدار با وکیل خود به این سوال جواب می دهد. وکیل از او می پرسد چرا در این وضعیت حامله شده و مینا می گوید دلش به حال مرتضی سوخته است. پایان فیلم که تقریباً واضح است، مینا تصمیم می گیرد همراه مرتضی بماند. رابطه عاشقانه علی و آذر هم کاملاً شکل گرفته است. قدرت و قوت فیلم کنعان در همین نکته است که هیچ نقطه کوری در آن وجود ندارد.
به هر شکل «کنعان» فیلم بسیار مهمی در سال های اخیر سینمای ایران است؛ فیلمی است که می توان به عنوان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین فیلم های دهه ۸۰ سینمای ایران از آن یاد کرد. فیلمی آنقدر مهم در بدنه سینمای ایران که اگر در اوایل سال های دهه ۸۰ ساخته می شد می توانست الگوی مناسبی برای تولیدات دیگر قرار گیرد. البته تولیدات رسمی و بدنه سینمای ایران که قصد دارند فیلم های خوبی باشند و هم گیشه خوبی برای تهیه کنندگان آن داشته باشند.
«کنعان» فیلم استاندارد گیشه است؛ فیلمی که کارگردانی فوق العاده یی دارد، به همراه فیلمنامه یی بی نقص. حضور ستارگان سینما هم در فیلم به بهترین شکل انجام گرفته است اما مانی حقیقی پیش از این خودش را متعلق به سینمای جریان آزاد معرفی کرده بود. تکرار چنین موفقیتی برای حقیقی در جریانی که به آن تعلق دارد می تواند نوید آن را بدهد که دوباره بزرگی مثل کیارستمی در سینمایمان داشته باشیم.
حسین ذوقی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید