شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

نقش نیروی مولد در عصر فناوری


نقش نیروی مولد در عصر فناوری
جهانی سازی امپریالیستی، تمامی عرصه‌های اجتماعی و سیاسی زندگی انسان‌ها را در سراسر جهان تحت‌تاثیر قرار داده است. در این شرایط، دو گزینه در مقابل بشریت قرار دارد:
۱) پذیرش «نظم نوین جهانی» امپریالیست‌ها، که در نتیجه آن چهار پنجم جمعیت جهان زیر سیطره آنان قرار خواهند گرفت.
۲) نوسازی سراسری جامعه جهانی.
حال پرسش این است که شالوده‌ریزی گزینه دوم به‌عهده کدام نیروهای اجتماعی است؟ باید خاطرنشان کرد که «جهانی سازی امپریالیستی»، بنیادهای اجتماعی مقاومت در برابر یکه‌تازی سرمایه را به میزان زیادی تقویت کرده است. شناخت ویژگی‌های این نیروی مقاومت که در عمل سرنوشت سیاره ما به میزان آگاهی و سازماندهی آن بستگی دارد، ضروری است. ترکیب این نیرو عبارت است از: طبقه مولد جدید، جنبش‌های رهایی‌بخش ملی و نیز جنبشی که در دفاع از فرهنگ واقعی مردم در برابر هجوم فرهنگ امپریالیستی، شکل گرفته است. باید تاکید کنیم که طبقه مولد، به‌نسبت تغییر و تحول خصلت کار مولد، دگرگون می‌شود. از هم اکنون، گرایش‌های نوین و اساسی در پیدایش نوع تازه‌ای از کار مولد، آشکار شده است. پیشرفت‌های علمی و فنی، افزایش نقش دانش در تولید و گسترش کاربرد ماشین‌های خودکار در روند تولید، باعث شده است که ثروت مادی، به کار بدون واسطه و زمان انجام آن، وابستگی کمتری داشته باشد. در شرایط حاضر، این ثروت به‌طور عمده حاصل فرایندهای مادی، انرژی و اطلاعاتی است که توسط نیروی کار، سامان می‌یابد. به بیان دیگر، این سطح توانایی‌های علمی انسان و جامعه در فرایندهای تکنولوژیکی است که میزان ثروت حاصله را تعیین می‌کند؛ یعنی کار آفرینشگر، در درجه اول، در کار فکری، تبلور می‌یابد. در جریان این روند است که تکامل انسان اجتماعی، به تدریج به مهم‌ترین عامل تولید و ثروت تبدیل می‌شود. درنتیجه، ساختار سرمایه‌گذاری‌ها متحول می‌شود و سرمایه‌گذاری برای رشد و پرورش انسان، در زمینه‌هایی چون آموزش و پرورش، فرهنگ، دانش، بهداشت و امکانات اجتماعی، اولویت می‌یابد. میزان ثروت اجتماعی، دیگر بر حسب میزان ساعت کار و ارزش مبادله شده، سنجیده نمی‌شود بلکه معیار سنجش، مقدار زمان صرفه‌جویی شده، یعنی اوقات فراغت است، زیرا این «زمان» است که عرصه و امکانات لازم را برای تکامل دایمی و همه‌جانبه شخصیت انسان، فراهم می‌آورد.
تغییر و تحول در خصلت کار، به تغییر و تحول مفهوم «انگیزه» و «نیروی انگیزشی آفرینشگر» آن منجر می‌شود و در نتیجه، دورانی آغاز می‌شود که در آن وزن و ارزش کار فکری در روند تولید غالب می‌شود. در این دوران، فعالیت‌های تخصصی- علمی، برنامه‌های آماری و فعالیت‌های ساختاری و آزمایشگاهی به اجزای اساسی و جدایی‌ناپذیر روند تولید تبدیل می‌شوند. در نتیجه، روز به روز بر وزن کسانی که به فعالیت‌های علمی- فنی در تولید مشغولند، افزوده می‌شود و آرام آرام، هسته مترقی نوینی شکل می‌گیرد که همانا تولید کنندگان کالاهای فکری و یدی هستند. به این ترتیب، در نتیجه فرایندهای عالی تکنولوژیکی که لازمه مرحله بسیار پیشرفته هماهنگی در تولید، آفرینش تخصص و نیز تکامل فرهنگ است، تولید کنندگان فکری و یدی به وحدت و یگانگی دست می‌یابند. ترکیب این طبقه پیشرو نوین که بیانگر منافع مشترک مردم و تضمین کننده پیشرفت اجتماعی است، عبارت است از:
۱) تولید کنندگان محصولات که نیاز به فناوری سخت افزار و سطح علمی بسیار خوب دارد؛ یعنی دانشمندان، طراحان، تکنسین‌ها، مدیران واحدهای صنعتی و کارگران متخصص که بخش عمده فعالیت آنها، فکری است.
۲) تولیدکنندگان برنامه‌های نرم‌افزاری که مسوولیت نظام تولیدی، اطلاعاتی و اجتماعی به عهده آنهاست. در فعالیت این بخش، عامل اصلی، ایجاد انگیزه در نیروهای مولد، دانش، بینش علمی و رشد جدی شخصیت است.
۳) تمامی کسانی که رشد تولید «انسان» به مثابه عامل اصلی کار و زندگی اجتماعی، برعهده آنهاست. مربیان، آموزگاران، استادان، پزشکان و کسانی که اوقات فراغت و استراحت انسان‌ها را برنامه‌ریزی می‌کنند، از این زمره‌اند.
بنابراین در پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری امروز، مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها در زمینه بهبود زندگی انسان و تکامل شخصیت او صورت می‌گیرد اما روشن است که راهی طولانی در پیش است تا تمامی گروه‌های کاری جهان به این سطح از تکامل برسند.
در جهانی شدن سرمایه‌داری، سرمایه به شدت کار فکری را استثمار می‌کند. وقتی انسان به زایده شبکه اطلاعاتی جهان تبدیل می‌شود، همان‌قدر شخصیتش تخریب می‌شود که در گذشته، به زایده ماشین تبدیل شده بود. از همه مخرب‌تر و هولناک‌تر، تبدیل انسان به ماشین مصرف، یعنی تبدیل او به حلقه مطیع زنجیره چرخش سرمایه یعنی پول- کالا- پول، است که شخصیت او را به‌کلی نابود می‌کند. سرمایه‌داری جهانی برای تنظیم رفتار انسانی مطابق با هنجارهای خود، دستگاه عظیم فریب‌کارانه‌ای را به کار انداخته است و به‌جای پرورش شخصیت انسان و برآوردن درست خواست‌هایش، شخصیت او را به کمک فناوری و تبلیغات تجاری مسخ می‌کند.
مبارزه علیه ویژگی‌های ملی مردم نواحی مختلف، شکل دیگری از تلاش سرمایه‌داری جهانی برای کسب حاکمیت جهانی سرمایه است. در این زمینه، لیبرالیسم، سنت‌های ارزشمند تاریخی ملت‌ها را نشانه می‌گیرد و استقلال دولت‌های ملی را به چالش می‌کشد. در شرایط کنونی جهان، انسان باید خصلت «مصرف بی‌رویه» را کنار بزند و تکاملی موزون و عدالت محور را جایگزین آن کند و همچنین از «استفاده حداکثر» از هر چیز، فاصله بگیرد و اصل حفاظت از محیط طبیعی، ذخیره‌های مادی و نیروی کار را در پیش بگیرد. باید با تاکید گفت که در دوران ما، یعنی دوران رشد تحولات انقلابی نوین در عرصه نیروهای تولیدی و عبور از تکنولوژی صنعتی به پسا صنعتی، امکان چنین گذاری به‌طور عینی موجود است. از طرف دیگر، امکانات محدود محیط زیست، ایجاب می‌کند که مردم جهان، اقتصادی منطقی مبتنی بر کاهش مصرف سرانه ذخایر مادی و انرژی را تعقیب کنند. لازمه این راهبرد، پدید آوردن شرایط مسوولیت‌پذیری در مصرف مواد مادی است. جامعه باید به‌گونه‌ای سامان یابد که برای مردم، در مصرف و رفاه، امکاناتی با ثبات و پایدار پدید آورد و زیست جمعی و اجتماعی را مختل نکند. در نتیجه می‌توان گفت که نقش مهم و تعیین‌کننده در گذار به دوران تکنولوژی پسا صنعتی و جامعه برخاسته از آن- که از اقتصادی پایدار برخوردار است- برعهده آن بخش از تولید اجتماعی گذاشته شده است که از تکنولوژی پیشرفته و برتر علمی بهره‌مند است.
نویسنده : گنادی زیوگانف
ترجمه: خسرو باقری
منبع : روزنامه فناوران


همچنین مشاهده کنید