پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ترس در کودکان


ترس در کودکان
● ترس چیست؟
ترس واکنشی است طبیعی لازم ،‌مهم و مفید در صورتی که به طور کامل کنترل و به طور منطقی تعبیر شود باعث می‌شود که شخص در مواجهه با مشکلات بیشتر احتیاط کند . واتسون پایه گذار مکتب رفتار گرایی عقیده دارد که ترس یکی از صد غریزه یا انگیزه‌ای است که انسان با آن به دنیا می‌آید.
ترس یکی از پدیده‌هایی است که نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در تکامل انسان ابتدایی داشته است همچنین در شکل گیری و توضیح شخصیت انسان و در روابط اجتماعی ترس جزء یکی از فاکتورهای اساسی محسوب می‌شود.
هنگامی که ما ترس را تجربه می‌کنیم دستخوش تغییرات بدنی و هیجانی گوناگونی می‌شویم که پاسخ ترس را تشکیل می‌دهند. پاسخ ترس دارای چهار عنصر است:
۱) عناصر شناختی( انتظار آسیب قریب‌الوقوع)
۲) عناصربدنی( واکنش اضطراری بدن به خطر به‌علاوه تغییرات موجود در ظاهر ما )
۳) عناصر هیجانی(احساس دلهره و وحشت‌زدگی)
۴) عناصر رفتاری ( گریه ،‌جنگ،‌گریز، درجای خود خشک شدن)
ترسهای معمول کودکی با بالا رفتن سن تغییر می‌کند‌. این ترس‌ها شامل ترس از غریبه‌ها، ترس از بلندی، تاریکی،‌ترس از حیوانات و حشرات، ترس از خون یا تنها ماندن در خانه می‌باشد. کودکان معمولا پس ازگذراندن یک تجربه‌ ناخوشایند با یک شی خاص،‌ترس از ‌آن را در ذهن خود پرورش می‌دهند مثل گاز گرفتگی از سگ یا تصادف. اضطراب از جدایی نیز معمولا موقع آغاز مدرسه رفتن کودکان شروع می‌شود. ترس نوجوانان نیز معمولا در مورد پذیرش اجتماع قرار گرفتن یا موفقیت‌های درسی است. اگر این احساسات بیمناک و اضطراب آور پایدار باشند ممکن است باعث صدمه زدن به سلامتی کودک شود . اضطراب‌های ناشی از اجتناب‌ها و کناره گیری‌های اجتماعی تاثیرات طولانی مدتی در برخواهد داشت. مثلا کودکی که می‌ترسد از سوی اطرافیان طرد شود ممکن است در آینده نیز نتواند مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی را یاد بگیرد و اجتماع گریز شود . بسیاری از نوجوانان به خاطر ترس‌هایی که ریشه در تجربیات کودکی بوده دچار رنج و عذاب هستند. ترس یک نوجوان از صحبت در جمع ممکن است به خاطر خجالتی بوده که از کود کی گریبانگیرش بوده است.
‌● فوبیPhobia چیست ؟
وقتی ترس‌ها و اضطراب‌ها پایدار باشند و در فرد باقی بمانند مشکلات زیادی ایجاد می‌شود. هرچه والدین تصور کنند که با بزرگ شدن کودک این ترس‌ها را فراموش می‌کند اما ممکن است این ترس‌ها بزرگتر و جدی‌تر شده و غیرقابل کنترل گردند. این ترس‌ها دیگر به فوبی تبدیل می‌شوند که اصطلاح رایج برای ترس بسیار زیاد جدی و ماندگار است.
تحمل فوبی هم برای خود کودک وهم برای اطرافیان او بسیار دشوار است بخصوص اگر انگیزه‌ این ترس غیرقابل اجتناب و کنترل باشد( مثل ترس از رعد و برق)
فوبی یکی از شایع‌ترین دلایل مراجعه کودکان به متخصصان ذهنی است. اما خوشبختانه با اینکه این ترس‌های کودک او را از عملکردهای روزانه باز می‌دارد اما گاهی حتی بدون مراجعه به پزشک متخصص با گذر زمان خود به خود از بین می‌روند.
دقت به ترس‌ها ،‌اضطراب‌ها و تشویش‌های کودک
سعی کنید با صداقت هرچه تمام‌تر به سوالات زیر پاسخ دهید :
آیا ترس کودک شما و نحوه برخورد او با آن برای سن او طبیعی است؟
اگر پاسخ به این سوال مثبت است مطمئن باشید که با گذر اندکی زمان این مشکل حل خواهد شد و مسئله مهمی نیست. البته این به آن معنا نیست که باید این ترس و اضطراب را به کلی نادیده بگیرید اما باید آن را عاملی برای رشد طبیعی کودک بشمارید.
اما برخی کودکان ترس‌هایی را تجربه می‌کنند که با سن آنها متناسب نیست مثل ترس از تاریکی. اکثر کودکان با کمی دلگرمی از طرف والدین یا چراغ خواب قادر به مقابله با این ترس هستند اما اگر به طور مداوم این ترس با آنها بماند یا در مورد سایر مسائل اضطراب داشته باشند والدین باید بیشتر مراقب باشند.
علائم این ترس چیست وچطور بر عملکرد فردی ‌اجتماعی و تحصیلی او تاثیر می‌گذارد ؟ اگر این علائم مشخص باشند و بتوان آنها را در فعالیت‌های روزانه کودک شما آشکارا مشاهده کرد می‌توان برای کاهش برخی فاکتورهای اضطراب انگیز کارهایی انجام داد . آیا آن ترس با توجه به واقعیت محیط طبیعی است یا ممکن است این ترس علامت مشکلی جدی‌تر وبزرگتر باشد ؟
اگر ترس کودک نسبت به منشا استرس‌زای آن بیش از اندازه باشد نشانه دقت و توجه بیشتر است و باید به مشاور یا روانشناس مراجعه شود.
مسئله این است که والدین نباید یک مشکل را بیش از حد بزرگ یا کوچک در نظر گیرند. باید با دقت به علائم و نشانه‌های ترس واضطراب کودکشان توجه کنند و در صورت تداوم یافتن آن در مسئله دخالت کنند. اگر این کار را نکنند این ترس ممکن است به شدت بر زندگی فرزندشان تاثیر بگذارد.
● راههای کمک کردن به کودکان
والدین می‌توانند به فرزندانشان کمک کنند تا با تقویت حس اعتماد به نفس و کسب مهارت‌های لازم با ترس‌های خود مقابله ‌کنند . در این قسمت می‌خواهیم شما را با راه‌های کمک به فرزندانتان برای مقابله با ترس‌ها و اضطراب‌های خود آشنا کنیم:
۱) تشخیص دهید که این ترس واقعی است . هرچند که به نظر شما مسئله‌ای بسیار کوچک و پیش پا افتاده باشد، برای فرزندتان حقیقت دارد و باعث اضطراب و ترس او می‌شود. صحبت کردن در مورد آن ترس بسیار کمک کننده است . کلمات گاهی قادرند احساسات منفی را از چیزی بیرون بکشند. اگر در مورد ترس‌ها صحبت کنید قدرت آنها کمتر خواهد شد.
۲) هیچ وقت با کوچک و ناچیز کردن آن مورد سعی نکنید کودکتان را وادار به مقابله با آن کنید. گفتن مسخره بازی در نیار! هیچ دیوی تو کمد تو قایم نشده! ممکن است باعث شود فرزندتان بتواند بخوابد اما ترس را از بین نخواهد برد.
۳) اسباب ترس را برای فرزندانتان فراهم نکنید. اگر می‌دانید فرزندتان از سگ‌ها خوشش نمی‌آید طوری از خیابان رد نشوید که با آن سگ روبرو نشوید. این کار فقط باعث می‌شود که فرزندتان یقین کند که سگ‌ها موجوداتی ترسناک و وحشت آور هستند . در این گونه مواقع فقط باید با مراقبت و توجه به کودکتان رفتار کنید تا بتواند با آن موقعیت ترس آ‌ور روبرو شود.
۴) به فرزندتان یاد بدهید که چطور میزان یک ترس را اندازه گیری کند. اگر کودک بتواند شدت یک ترس را با میزان ۱ تا ۱۰ بسنجد ممکن است بتواند به ترس با شدت کمتری نسبت به قبل نگاه کند.
۵) تکنیک‌های کنار آ‌مدن و برخورد با ترس‌ها را به کودکانتان بیاموزید. می‌توانید این تکنیک‌ها را امتحان کنید : خودتان را “ صاحب خانه “ به کودک معرفی کنید و این باعث خواهد شد که کودک نسبت به شی ترسناک جرات و جسارت بیشتری پیدا کند و برای فرار از ‌آن به شما پناه بیاورد. به فرزندانتان یاد بدهید که در چنین مواقعی به خود بگویند “ من می‌توانم...” یا “هیچی نیست می‌تونم با اون کنار بیام...” تکنیک‌های تمدد اعصاب نیز کمک کننده هستند مثل تجسم فکری ‌( تصور غوطه خوردن روی ابرها یا دراز کشیدن لب ساحل دریا) و تنفس عمیق .
راه برطرف کردن ترسها و اضطراب‌ها مقابله با آنهاست‌‌.با استفاده از پیشنهاداتی که در این مقاله ارائه شد می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا بهتر با موقعیت‌های زندگی کنار بیایند.
● ترس و اضطراب در کودک
آیا ماهیت ترس و اضطراب در کودکان همانند بزرگسالان است ؟آیا ترسی که در بزرگسالی باقی مانده ترس حل نشده در دوران کودکی است ؟‌و... جواب این سوالات را با هم در مروری بر ترس واضطراب خواهیم داد.
● انواع ترس در کودکان
به طور کلی ترس در کودکان را می‌توان به دوگروه عمده تقسیم کرد: ترس‌های طبیعی و لازمه دوران رشد
و ترس‌های نابهنجار (اضطراب)
الف) ترس‌های طبیعی ولازمه دوران رشد
۱) ترس اولیه: ترسی است که فروید( پدر روان تحلیلگری) آن را به زمان تولد کودک و جدایی وی از رحم مادر نسبت می‌دهد.( این ترس قابل مشاهده نیست)
۲) غریبی کردن ‌:اولین ترس قابل مشاهده‌ای که کودک با آن روبرو می‌گردد ناشی از دوره‌ای از رشد کودک است که کودک به لحاظ روانی هنوز فوق‌العاده ضعیف است و ما آن را با نام غریبی کردن می‌شناسیم. این ترس بسیار معمول در نیمه دوم سال اول زندگی به صورت ترس از رویارویی با غربیه‌ها است . کودک هشت ماهه وقتی که به غریبه‌ها می‌رسد بغض می‌کند، نگاهی به مادرش و نگاهی به غربیه می‌اندازد و بعد گریه سر می‌دهد.
این احساس که ناشی از محدود بودن محیط حس کودک است، درعین حال زاده دوره تکاملی است که در کودک قابلیتی شکل می‌گیرد که توسط آن قابلیت کودک فرد مورد اعتماد خود را که غالبا مادر است می شناسد واز این رو حضور افراد غریبه در کودک ایجاد ترس می‌کند.چرا که آنها با فرد مورد اعتماد کودک فرق دارند.
کودکان همیشه با ترس با غریبه‌ها برخورد نمی‌کنند. اگر غریبه‌ای برخورد آرامی با او داشته باشد آرام حرف بزند و کم کم با او شروع به بازی کند کمتر احتمال دارد که کودک بترسد. تقریبا همه کودکان بین ۷ تا ۱۲ ماهگی از غریبه‌ها می‌ترسند.
۳) ترس از جدایی : در طی دوران رشد شاهد شکل‌گیری احساس ترس دیگری در کودک هستیم. در این حالت کودک از اینکه از فرد مورد اعتماد خود جدا شود احساس ترس می‌کند و ما از آن با نام “ترس جدایی” یاد می‌کنیم. کودک در این دوره از رشد برای اولین بار جدایی را به مثابه یک درد تجربه می‌کند و انتظار دوباره قرار گرفتن در کنار فرد مورد اعتماد خود را دارد . در این دوره ازرشد بر طبق تحقیقات پیاژه کودک هنوز توانایی درک زمان و پایداری اشیا را ندارد و اگر برای مثال مادر کودک وی را نزد شخص دیگری بگذارد تا به خرید برود و کودک ببیند که مادر وی دیگر نیست، این طور تصور می‌کند که وی دیگر باز نخواهد گشت. این حالت در کودک تولید ترس می‌کند. کودک در این حالت چند لحظه به در خیره نگاه می‌کند و بعد گریه سر می‌دهد. کودکان یک ساله‌ای که نابینا هستند و نمی‌توانند مادرشان را ببینند هنگامی گریه را سر می‌دهند که بشنوند مادر اتاق را ترک کرده است . ترس از جدایی معمولا بین هفت تا دوازده ماهگی ظاهر می‌شود و اوج آن در ۱۵ ماهگی و ۱۸‌ماهگی است و به تدریج کاهش می‌یابد.
۴) ترس از تاریکی: احساس ترس دیگری که بیشتر در سنین بالای ۲ سالگی بروز می‌کند ترس از تاریکی است. کودکان در این سن توانایی تشخیص تاریکی- روشنایی ،‌شب-‌روز و بیداری-‌خواب را تازه کسب کرده است واین قابلیت هنوز در بعد فوق ابتدایی آن عمل می‌کند. برای مثال اگر از کودکی در این سن بپرسید که روز تولدت کی است خواهد گفت که :” من باید هنوز سه بار دیگر بخوابم و بعد روز تولدم است” بنابراین ترس از تاریکی با درک کودک از تاریکی- روشنایی آغاز می‌شود و به علاوه در این سن کودک قادر نیست تا ترس خود را آگاهانه دریافت کند. همه ما این را تجربه کرده‌ایم که کودک به هنگام آماده شدن برای خواب در این سن احساس ترس از تاریکی را ابراز می‌کند.
۵) ترس از شبه حیوانات: در حوالی ۳ سالگی کودک از شبه حیوانات می‌ترسد .در این سن ناگهان محیط کودک که هنوز برایش مرموز است توام می‌شود با ترس از اشیا ... دلیل آن هم این است که کودک در این سن از قوه تخیل خود بهره می‌گیرد و برای اینکه بتواند با محیط خود رابطه برقرار سازد به اشیای پیرامون خود زندگی می‌دهد . بدین معنی که تصور می‌کند اشیای پیرامون وی جان دارند و عمل می‌کنند برای همین هم اگر مثلا سر کودک به گوشه در بخورد گریه کنان می‌گوید : “این در بد جنس سرم را درد آورد.” با تصور جان دار بودن اشیای کودک از خطری که آنها برای وی دارند احساس ترس می‌کند و اگر توجه کنیم فلسفه وجودی افسانه‌های کودکان غلبه بر این ترس کودک در این دوره از رشد است. برای همین هم کودک خواهان آن است که یک افسانه را دائم برایش بازگو کنند و هر دفعه نیز می‌خواهد آن افسانه معین را ( که با آن احساس آرامش می‌کند) کلمه به کلمه و مثل دفعه قبل بشنود و اگر با جملات دیگر برایش بازگو کنیم اعتراض خواهد کرد.
۶) ترس‌های انطباقی : در سن چهار تا پنج سالگی دوره انواع ترس‌های ناشی از انطباق بر محیط شروع می‌شود. هر کدام از این انواع احساس ترس نیاز آن را دارند که بی‌تاثیر شوند ( بدین معنی که درست است این نوع از ترس طبیعی و وابسته به رشد است اما در جهت گذر سالم کودک از این مرحله ترس بیشتر از مراحل دیگر کودک احتیاج به توجه و همراهی دارد) این ترس‌ها( ترس از مهد کودک،‌دبستان و...) یکی پس از دیگری می‌آیند ومی‌روند و کودک را آماده آن می‌سازند تا ترس‌های جدید را تجربه کند. همان طور که از نام این نوع از ترس پیداست کودک بیم دارد از اینکه آیا می‌تواند الفت و صمیمت را در محیط جدید همانند محیط قبلی خود داشته باشد یاخیر؟
▪ نکته:‌ ترس‌های دیگری هم که وابسته به دوران رشد هستند مانندترس‌های دوران بلوغ، شخصیت یا ترس وجودی، ترس از مرگ وجود دارند ولی به دلیل مربوط نبودن به حوزه کودک از پرداختن به آن صرف‌نظر می‌کنیم .
ـ آیا ترس‌های طبیعی و لازمه دوران رشد را باید نادیده گرفت؟ نادیده گرفتن هر کدام از صور ترس‌های مربوط به دوره‌های رشد و یا به گفته دیگر عدم آگاهی ازاین ترس‌ها در دوره‌های خاص تظاهر آنها(بخصوص از سمت والدین) واز سوی دیگر وقفه‌های طولانی و غیرطبیعی در گذر از یکی و رسیدن به دیگری و حتی جابه‌جایی آنها همگی می‌توانند نشان دهنده رشد غیرطبیعی فرد به لحاظ روانی باشند.
ـ برخورد با کودک درهنگام ترس چگونه باید باشد؟ تربیت کاملا آزاد کودک بدین معنی که انجام همه کار وهمه چیز برایش مجاز باشد زمینه شکل گیری شخصیت بیمارگونه و توام با اختلالات متعدد می‌سازد و از طرف دیگر تربیت مستبدانه که سختگیری‌های متعددی را در راه خلاقیت و فعالیت آزاد کودک اعمال می‌دارد می‌تواند موجب واپس روی (بازگشت به مراحل قبلی در کودکی) در رشد شخصیت کودک گردد. پس به صراحت می‌توان گفت نقش تربیت و شیوه‌های فرزند پروری در رشد و شخصیت کودک بسیار حائز اهمیت است .
ب) ترس‌های نابهنجار
این نوع ترس‌ها را در زمره اختلالات اضطرابی دسته‌بندی می‌کنند.
دراین قسمت به ذکر و شرح چند مورد مهم و شایع ازاین نوع ترس‌ها می‌پردازیم.
۱) ترس‌ از صدای نابهنجار: این نوع ترس از بدو تولد در نوزاد دیده می‌شود و می‌تواند به طریق شرطی شدن و تعمیم یافتن جنبه مرضی به خود بگیرد. مثال آن ترس کودکی به نام آلبرت است که در یازده سالگی بدون هیچ گونه ترسی با موش بازی می‌کرده است . برای اینکه آلبرت را بترسانند هر بار که برای بازی به موش نزدیک می‌شد صدای ناهنجاری ایجاد می‌کردند بعد از مدتی آلبرت نسبت به صدا شرطی شد و از موش می‌ترسید.
ترس آلبرت تعمیم یافته و حتی در سنین بالاتر از پالتو پوست مادرش و نظایر آن نیز واهمه داشت .
۲) ترس به علت تعمیم : کودک بعداز رفتن برای واکسیناسیون و در هنگام واکسن زدن چون فردی که روپوش سفید به تن داشته برای او درد و ناراحتی ایجاد کرده است زین پس هرجا که روپوش سفید را می‌بیند شروع به گریه می‌کند و ترس در او ایجاد می‌شود . ( هر دو ترس گفته شده عنصر شرطی‌سازی را به همراه دارد اما به خاطر داشته باشید در مثال اول مهم ترس کودک از صداهای نابهنجار است.)
۳) ترس به علت تقلید : یکی از انواع شایع ترس مرضی است. کودک خطر را احساس می‌کند در حالی که خطری وجود ندارد . منشا این نوع ترس غالبا برادر یا خواهر بزرگتر یا اعضای خانواده است . کودک با خود فکر می‌کند حتما علتی دارد که دیگران از رعد و برق ، تاریکی و حیوانات می‌ترسند. لذا او هم به تقلید از دیگران می‌ترسد. ( مادری کودکش را که از رعد و برق می‌ترسید نزد روانپزشک می‌برد و در مصاحبه می‌‌گوید: فکر می‌کنم این یک ترس عادی باشد چون من هم از رعد و برق می‌ترسم .)
۴) ترس به علت تنبیه: کودک رادر تاریکی حبس می‌کنند و یا او را به حبس در تاریکی تهدید می‌کنند. چون تاریکی وسیله‌ای برای تنبیه به شمار می‌رود ابتدا کودک را می‌ترساند و چون کودک به تنهایی در تاریکی ماند کم کم از تنهایی نیز می‌ترسد و به هر جا که می‌رود حتما باید کسی همراهش باشد.
۵) ترس به علت تجربه قبلی : ترس ممکن است بر اثر تجربه قبلی باشد . کودکی که شاهد تصادف اتومبیل پدرش بر اثر بی‌احتیاطی فرد دیگری بوده به علت شرطی شدن ممکن است از سوار شدن به اتومبیل بترسد. کودکی که قبل از خوابیدن فیلم‌های نامتناسب با سنش را می‌بیند ممکن است در موقع تاریکی اتاق خوابش صداهای شنیده شده را به آمدن دزدان یا آدم‌کش‌ها تعبیر کند و کم کم از تاریکی و تنهایی بترسد.
۶) ترس از آلوده شدن به کثافت: برخی از کودکان از کثیف شدن لباس خود بسیار ترس دارند و حتی اگر قطره آبی بر آن بچکد فکر می‌کنند که فاجعه‌ای رخ داده است. این حالت همانند هراس است و برای کودک حالت ترس بسیار شدید دارد و نیز در ذهن کودک حالت وسواس گونه نیز دارد.
۷) ترس از اشیای تیز و برنده : این نوع ترس در واقع ترسی شدید و وسواسی نسبت به اشیای نوک تیز مانند قیچی، سوزن،‌چاقو ... است . در این حالت کودک حتی از نزدیک شدن به این اشیا دچار وحشت می‌شود.
۸) ترس از مرگ : کودکانی که دچار ترس از مردن هستند از این می‌هراسند که در اثر ابتلا به کسالت‌های مختلف زندگیشان به پایان برسد و لذا درباره مردن مرتبا به نحوی وسواسی صحبت و یا سوال می‌کنند.
۹)ترس از مهد کودک و مدرسه : ( به این نوع ترس در ترس‌های انطباقی اشاره‌ای کردیم اما به دلیل شیوع زیاد به بررسی بیشتر می‌پردازیم .) ترس از مدرسه و یا امتناع از رفتن به مدرسه حالتی است که کودک از رفتن به مدرسه امتناع می‌ورزد و در منزل می‌ماند و به اصرار پدر و مادر هم توجهی نمی‌کند. پافشاری و اصرار پدر و مادر باعث پیدایش علائم عدم تعادل روانی و اختلالات جسمانی می‌شود . این اختلالات معمولا به صورت دل درد،‌ استفراغ ،‌سردرد ،‌سرگیجه وضعف ظاهر می‌شود و غالبا ادامه پیدا می‌کند . نکته حائز اهمیت در این نوع از ترس از بین رفتن حالات جسمانی در روزهای تعطیل است و بررسی عدم علل عضوی لازم و ضروری است. این نوع ترس اکثرا در روزهای اول ورود به مدرسه، کودکستان یا مهد کودک اتفاق می‌افتد ودر اکثر موارد پس از چند روز از بین می‌رود .این حالت از ترس بسیار شایع است و به همین دلیل به بررسی علل احتمالی پیدایش آن می‌پردازیم . علت بیماری ممکن است از اشکال تطابق کودک با محیط مدرسه، آموزگار و همشاگردی‌ها باشد یا اینکه اشکالات جسمی موجب ناراحتی او در معاشرت با سایرین شود و یا مسائلی مثل ضعف شنوایی یا بینایی باعث ترس از مدرسه باشد. مطالعات نشان داده‌اند که در بیشتر موارد علت مربوط به مدرسه نبوده بلکه ترس و اضطراب کودک ناشی از جدا شدن از مادر و تنهایی است و به همین دلیل احساس عدم امنیت می‌کند. بین این کودکان و مادرانشان وابستگی شدیدی وجود دارد. این کودکان در منزل با قدرت، نترس و فعال‌اند و در محیط خارج برعکس ترسو، غیرفعال و وابسته به والدین خود هستند. نبودن عواطف مادری بخصوص تغییر در رفتار مادر و حق تصورات دوران کودکی مبنی بر اینکه مادر دیگر او را دوست ندارد ممکن است یکی دیگر از علل اصلی امتناع از رفتن به مدرسه باشد.
● ترس ،‌اضطراب و هراس
هر ۳ این مفاهیم از یک ریشه‌اند و تنها در میزان شدت و منبع به وجود آورنده با هم دارای تفاوت هستند. تمامی ترس‌های نابهنجار و یا اختلالات اضطرابی شایع در کودکان که مطرح شد می‌تواند دارای شدت و ضعف باشد . پس تعیین کننده اینکه آیا این حالت اختلال محسوب می‌شود یا نه بستگی به شدت آن دارد.
● ترس و دیگر اختلالات
کودکان مبتلا به ترس غالبا علاوه بر واکنش ترس علائم دیگری نیز از خود ظاهر می‌سازند. شایع‌ترین آنها عبارتنداز اختلال در خواب ( ۴۵)% ، پرخاشگری(۳۵)% ناخن جویدن(۳)% ، شب‌ ادراری(۳)% و لکنت زبان(۶. )%
درمان
همان طور که قبلا اشاره شد بسیاری از ترس‌ها لازمه دوران رشد کودک است و با طی شدن زمان خودش به شرط برخورد سالم محیط به سر خواهد آمد. پس نقش تربیت و اصول فرزند پروری بسیار حائز اهمیت است . برای درمان کودکان مبتلا به اضطراب و هراس نخست باید علت اختلال را برطرف کرد. در معالجه این کودکان باید به کودک توجه شود نه به ترس.
همانند ترس ،‌اضطراب هم سبب ناراحتی کودک شده و او را مجبور به رفتار خاصی می‌کند.
اضطراب به میزان کم غالبا اثرات سازنده‌ای دارد و محرکی برای خلاقیت ،‌حل مسائل و فعالیت موثر است ولی اگر اضطراب شدت یابد سبب از کار افتادگی فرد شده او را بی‌قرار و ناراحت می‌کند.
دوره دوم کودکی ( ۳-۶ سال) مرحله مهمی است که ضمن آن اضطراب به وجود می‌آید و در این دوره کودک باید با بسیاری از عوامل ومحرک‌هایی که ایجاد اضطراب می‌کند مقابله نماید در نتیجه فرصت‌های بسیاری برای کسب اضطراب خواهد داشت.
کودک در مورد نشان دادن آزادانه احساسات پرخاشگرانه و اتکایی خود دستخوش اضطراب می‌گردد و اضطراب کودک خصوصا هنگامی که کودک دیگری متولد می‌شود شدت می‌یابد زیرا او احساس طرد شدگی نموده و تصور می‌کند محوریت خود را از دست داده است و دیگر او را دوست ندارند یا کنار گذاشته شده است . در ظاهر هم گاهی نحوه برخورد والدین و فامیل این گمان را تشدید می‌نماید. منشا اضطراب از روابط اولیه کودک و والدین است. تنبیه شدید و محدودیت فشار والدین به کودک برای ظاهر ساختن رفتارهای دشوار،‌بدگویی و ارزشیابی منفی از رفتار و کوشش‌های کودک،‌تضاد در رفتار با او و کیفیاتی مشابه آنچه ذکر گردید از جمله عوامل ایجاد کننده اضطراب در کودکان محسوب می‌گردد. سردرد،‌درد قفسه سینه ، درد پا یا دست،‌درد شکم و سوء هاضمه و کم اشتهایی از علائم اضطراب در کودکان است.
مهری حسینی
کارشناس آموزش ابتدایی
منابع
-۱ روزنهان ، دیوید ال. و سیگمن، مارتین ال‌پی. “آسیب شناسی روانی” ،‌ترجمه یحیی ،‌سید محمدی،‌نشر ارسباران ، ۱۳۸۲
-۲ سیف نراقی،‌مریم و نادری ، عزت الله “ اختلالات رفتاری کودکان و روش‌های اصلاح و ترمیم آن” ‌دفتر تحقیقات وانتشارات نور ، ۱۳۷۹
-۳ میلانی فر، بهروز “روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی “ ، نشر قومس، ۱۳۸۲
-۴ ماسن ،‌پاول هنری کیگان،‌جروم،هوستون، آلتا کارول و چین وی کانجر، جان.” رشد و شخصیت کودک”،ترجمه مهشید یاسایی ،‌نشر مرکز، ۱۳۸۰
-۵راه رخشان، محمد، “ ترس از دیدگاه روانکاوی و نقش آن در شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی انسان” مقاله چاپ نشده ،‌هامبورگ ، ۱۹۹۳.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید