پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


در جستجوی ریشه‌های نارسایی زبان ترجمه متون مدیریت


در جستجوی ریشه‌های نارسایی زبان ترجمه متون مدیریت
● مبادله فرهنگ‌ها
نخست اینکه یادآوری کنیم این پدیده، یعنی یورش مفاهیم علمی- فنی مغرب زمین به زبان فارسی و کشور ما محدود نمی‌شود و جریانی است که اکثریت قریب به اتفاق کشورهای در حال توسعه را دربر می‌گیرد. اگر واژه یورش را بکار می‌بریم قصدمان پای فشاری صرف بر نظریه توطئه نیست چرا که ادوار تاریخی مبادله فرهنگی شواهد انبوهی از وام‌گیری زبان‌های مغرب زمین (زبان‌های شاخه‌های لاتین و ژرمنیک) از دیگر فرهنگها از جمله زبان فارسی و عربی را به ما عرضه می‌کند.
جبر، شیمی، الگوریتم و الکل و ... (در حوزه علوم و ریاضی) بازار، کاروان، پردیس، شیعه (انشعاب)، مسخ (ماسک)، مسکین و ناباب و... نمونه‌هایی هستند که از زبانهای فرهنگ مشرق زمین به زبانهای اروپایی وارد شده‌اند.
قطعا سرمقاله تدبیر جای گسترش این بحث را ندارد اما همین اشاره (واژگان فوق‌الذکر) دستمایه‌ این حقیقت است که جریان مبادله فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، جریانی همواره یک سویه از غرب به سوی شرق نبوده. خیزش اروپایی پس از نوزایی (رنسانس) وامدار علوم و اندیشه‌های تمدن اسلامی و ایرانی است که با نیروی محرکه توسعه بازرگانی حوزه مدیترانه و مشرق زمین شتاب می‌گیرد تا نطفه‌های انقلاب صنعتی اروپا را بارور سازد. (رجوع شــود به آثار فرناند برود ل) جریان جهانگشایی و مستعمره‌گیری نیز بخشی ناشی از افزایش جمعیت اروپایی پس از قرن پانزدهم میلادی ریشه در قدرقدرتی امپراتوری عثمانی و محاصره وین دارد که به گفته «ای راسل» تاریخ شناس انگلیسی هرگونه توسعه‌طلبی به سوی شرق را سد کرده بود و هیچ چاره‌ای جز اقیانوس‌پیمایی را برای اروپاییان باقی نگذاشته بود.
کمترین بهره‌ای که از یادآوری این نمونه‌های تاریخی می‌توان گرفت اینکه خودباوریمان را در مشارکت و غنای تمدن نوین جهانی بارورتر کنیم. این واقعیت که طی یکصد و پنجاه سال گذشته جریان وام‌گیری جامعه ایرانی از تمدن غرب سیری شتابان داشته انکارناپذیر است و این نیز آشکار است که زبان فارسی طی همین دوران معاصر به همت مردان بزرگی چون دهخدا و معین و مصاحب و دهها خدمتگزار علمی و فرهنگی از ظرفیت قابل قبولی برای ترجمه مفاهیم و واژگان جدید به خصوص در حوزه علوم اجتماعی برخوردار شده است. در این میان نقش تعیین کننده استادان و مترجمان رشته‌های علوم جدید در رواج واژگان تخصصی فارسی قابل ستایش است. در این هم شکی نیست که پاره‌ای از مفاهیم و واژگان جدید زاده شده در تمدن و تفکر مغرب زمین ویژه خود آنها بوده و برابر نهاده یا معادل فارسی آنها با موانعی روبه‌رو بوده و هست.
● اصول سه‌گانه
اما آنچه در آشفته بازار واژگان علوم اجتماعی (وازجمله مدیریت و اقتصاد و...) قابل ردیابی است بیش از آنکه ناشی از ضعف زبان فارسی باشد در ضعف سرمایه علمی تخصصی مترجمان کتاب‌ساز نهفته است. به عبارت دیگر رابطه‌ای مستقیم بین کیفیت زبان ترجمه و تسلط مترجم بر حوزه تخصصی‌اش و درک مفاهیم آن وجود دارد. برای نمونه اگر با تحولات اقتصادی اجتماعی دوران مشروطیت آشنا نباشیم و تنها به اعتبار فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی دست به ترجمه بزنیم غیرعادی نخواهد بود که واژه Subject را بجای «تبعه» به «موضوع» «ترجمه کنیم و بنویسیم» «تجار دوره مشروطه با نصب بیرق روس و انگلیس روی منزلشان خودشان را موضوعی انگلیسی یا روسی معرفی می کردند»... .
دومین اصل و شرط ترجمه تخصصی تسلط مترجم بر زبان فارسی و واژگان تخصصی و پیشینه آنهاست. در این رابطه نیز هرچه بضاعت واژگانی مترجم کمتر باشد جمله «در زبان فارسی معادلی برای این واژه فرنگی وجود ندارد» بیشتر تکرار می شود.
سومین اصل تسلط مترجم بر زبان مرجع و دقیق‌تر بگوییم بر زبان مرجع تخصصی است. این عامل یعنی زبان تخصصی مرجع خود در ارتباط با عامل اول یعنی، سرمایه و بضاعت علمی مترجم قرار می گیرد. سوالی که در اینجا مطرح می شود چه تعداد از مترجمان حوزه‌های تخصصی چه نمره‌ای و چه ظرفیتی از سه عامل یادشده را به خود اختصاص می دهند؟ در این رابطه خوشبختانه آمار و ارقام وزارت علوم دررابطه با سرمایه‌های هیات علمی شاخص‌هایی را بدست می دهد؟ شاخص‌هایی چون نسبت دانشجو به هیات علمی، سطوح تحصیلی هیات علمی، مکان و دانشگاه محل تحصیل مقالات و کتابهای تألیفی و ترجمه‌ای و... .
اگر معدل شاخص یادشده را در بستر ظرفیت‌های تقاضا و عرضه در نیمه بازار کتب علمی کشور موردتحلیل قرار دهیم دشوار نخواهدبود که به علل آشفته بازار ترجمه‌ها پی ببریم. کیفیت ترجمه‌ها خود شاخصی از جایگاه بضاعت علمی کشورمان است. اگر به اصرار نخواهیم خود را در جایگاهی بالاتر از آنچه هستیم و داریم نشان دهیم دشوار نخواهد بود که بپذیریم استفاده غلوآمیز از واژه‌های بیگانه و اصطلاحات فنی و اختصاری توسط مترجمان و گویندگان اگر فرار به جلو برای پوشاندن ضعفمان در زبان بیگانه نباشد ابزاری برای بازاریابی و مذاکره است.
در خاتمه با ذکر لطیفه‌ای از یکی از استادان ترجمه مطلب را به پایان ببریم که می گفت: «لطفا برای دوستانی که از کلمات بیگانه بیشتر استفاده می کنند کلاس زبان بیگانه بگذارید چون هرچه به زبان بیگانه مسلط‌تر شوند توان فارسی‌گویی و فارسی‌نویسی‌شان افزایش می یابد». به‌راستی چرا اکثر استادان ایرانی که در خارج از کشور به کار علمی و دانشگاهی اشغال دارند، فارسی را بهتر از همقطاران داخلی خود بکار می برند؟
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید