شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

زبان قرآن کریم


زبان قرآن کریم
قرآن کریم، کتاب هدایت همه انسان‌ها در همه اعصار است. کتابی که برای همگان تنزل یافته است باید از دو ویژگی برخوردار باشد :
۱) به زبان جهانی (فطرت ) سخن بگوید تا همگان از معارف آن بهره‌مند باشند .
۲) محتوایش برای همگان سودمند باشد و احدی از آن بی‌نیاز نباشد.
پهنه زمین و گستره زمان حوزه نور افشانی خورشید همواره تابان قرآن است ،‌رسالت پیامبر اسلام(ص) نیز جهان شمول، ابدی و کتاب او نیز جاودانی و جهانی است .( و ما هی الا ذکری للبشر(.)۱( ) و ما ارسلنک الا کافه للناس ()۲)
● زبان جهانی فطرت:
مراد از زبان قرآن و مردمی بودن آن ،سخن گفتن به فرهنگ مشترک مردم است . انسان‌ها گر چه در لغت و ادبیات از یکدیگر بیگانه‌اند و در فرهنگ‌های قومی و اقلیمی نیز با هم اشتراکی ندارند اما در فرهنگ انسانی که همان فرهنگ فطرت پایدار و تغییرناپذیر است با هم مشترک‌اند و قرآن کریم با همین فرهنگ با انسان‌ها سخن می‌گوید مخاطب آن فطرت انسان‌هاست و رسالت آن شکوفا کردن فطرت‌هاست و از این رو زبانش برای همگان آشناست .
عمومی بودن فهم قرآن برای همگان در آ‌یاتی چند تبیین شده است . مانند :
۱) نور : “ یایها الناس قد جاءکم برهن من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا “(۳)
“ فامنوا بالله و رسوله والنور الذی انزلنا”(۴)
در برخی آیات از قرآن کریم به عنوان نور تعبیر شده که گرچه نور درجات و مراتبی دارد و برخی چشم‌ها از دیدن درجات شدید آن محروم است اما هیچ کس نمی‌تواند تیره بودن نور یا عجز از شهود آن را ادعا کند.
خدای سبحان که نور آسمان‌ها و زمین است ( الله نور السموات والارض( ) ۵) برای هدایت انسان‌ها نوری آفرید که هم خودش روشن است و هم روشنگر زندگی انسان‌ها است .( بین و مبین است) زیرا همه چیز را باید با نور دید ولی نور با چیز دیگری دیده نمی‌شود بلکه خودش دیده می‌شود .
۲) تبیان : (ونزلنا علیک الکتب تبینا لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین ()۶)
قرآن که ( تبینا لکل شیء) است حتما در تبیین رهاورد خود روشن است. زیرا کتاب مبهم که قادر بر حل معانی و تفسیر مطالب خود نیست به طریق اولی نمی‌تواند تبیان و مبین امور دیگر باشد.
۳) تدبر:( افلا یتدبرون القرءان ام علی قلوب اقفالها () ۷)
دعوت و ترغیب همه انسان‌ها به تدبر وتوبیخ نسبت به کسانی که در قرآن نمی‌اندیشند شاهد گویایی است بر جهانی بون زبان قرآن .
۴) تحدی : ( قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هدا القرءان لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا ()۸)
دعوت به تحدی زمانی سودمند است که محتوای آن قابل فهم برای همگان باشد و گرنه دعوت به آ‌وردن همانند برای کتابی که گروه کثیری از انسان‌ها زبان آن را نمی‌فهمند کاری لغو و بیهوده است.
چند تذکر:
۱) سخن گفتن قرآن به زبان فطرت به این معنا نیست که بهره همگان از این کتاب الهی یکسان است.
( کتاب الله عزوجل علی اربعه اشیاء علی العباره و الاشاره و اللطائف والحقائق فالعباره للعوام والاشاره للخواص و اللطائف للاولیا و الحقائق للانبیاء()۹)
۲) قرآن کریم گرچه کتابی جهانی و جاودان است اما همگان توفیق بهره‌گیری از آن را ندارند . گناه و تبهکاری ،‌الحاد وتقلید باطل از گذشتگان قفل قلب آ‌دمی است .(افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها)
۳)در عین آنکه قرآن برای هدایت همگان است تنها انسان‌های پارسا و بیدار دل از آن بیمناک می‌شوند. از این رو در کنار ( انما انت منذر من یخشها( )۱۰) و ( ذلک الکتب لا ریب فیه هدی للمتقین ()۱۱) سخن از ( و تنذر به قوما لدا ( ۱۲) دارد زیرا قرآن ( للعلمین نذیرا ()۱۳) نازل شده است .
۴) عمومی بودن فهم قرآن به این معنا نیست که اگر کسی گرچه با قواعد ادبیات عرب و سایر علوم موثر در فهم قرآن آگاه نبود حق استنباط و استناد به آن را دارد بلکه باید بر این علوم آگاه بود.
● شیوه‌های تبیین معارف در قرآن.
خدای سبحان رسالت‌های رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) را تلاوت آیات و تعلیم وتزکیه انسان‌ها معرفی کرده ( هو الذی بعث فی‌الامین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایته و یزکیهم ویعلمهم الکتب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلل مبین ()۱۴) و جامع همه این رسالت‌ها را در دعوت انسان‌ها به سه طریق حکمت و موعظه و جدال احسن( ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه وجد لهنم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبله و هو اعلم بمن ضل عن سبیله وهو اعلم بالمهتدین( )۱۵ )معرفی می‌کند.
سر استفاده از روش‌های گوناگون در دعوت این است که مراتب فهم و هوشمندی انسان‌ها یکسان نیست.
شیوه جمع میان حکمت، موعظه و جدال احسن از یک سو و تمثیل و تشبیه و نقل داستان از سوی دیگر در دعوت و تعلیم از ویژگی‌های کتاب الهی است . چنانکه توحید را گاهی در چهره( برهان تمانع) ، ( لو کان فیهما ءالهه الا الله لفسدتا ()۱۶) بیان می‌دارد و گاهی در لباس مثلی ساده(ضرب الله مثلا رجلا فیه شرکاء متشکسون و رجلا سلما لرجل هل یستویان مثلا ()۱۷)
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید