چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


«مجموعه دروغ ها» از زبان «لئوناردو دی کاپریو»


«مجموعه دروغ ها» از زبان «لئوناردو دی کاپریو»
فیلم سینمایی تایتانیک، «لئوناردو دی کاپریو» را بعنوان پسری چشم آبی و موطلایی به هالیوود معرفی کرد و مدت ها، سینماروها او را بعنوان یک بت زیبایی می پرستیدند. اما او در دهه گذشته تلاش کرده تصویر کلیشه ای تایتانیک را از ذهن ها پاک کرده و خود واقعی اش را به مردم بشناساند. «لئو» برای این کار مدت ها در فیلم های سیاسی،اجتماعی بازی کرد و از طرفدارانش کم شد. با این حال هنوز هم فیلم های او در صدر لیست پرفروش ها قرار می گیرند.
او ۲فیلم از دو کارگردان برجسته «سم مندس» و «مارتین اسکوسیزی» را آماده اکران دارد و جدیدترین فیلمش نیز «مجموعه دروغ ها» به تازگی اکران شده است. احتمالا بخاطر حضور «گلشیفته فراهانی» در این فیلم و جنجال های مربوط به آن، می دانید که «مجموعه دروغ ها» یک داستان جاسوسی است و توسط کارگردان «دار و دسته آمریکایی ها» ریدلی اسکات، کارگردانی شده و علاوه بر «گلشیفته فراهانی»، «راسل کرو» نیز در این فیلم ایفای نقش کرده است. فیلمنامه «مجموعه دروغ ها» بر اساس کتابی از «دیوید ایگناتیوس» خبرنگار روزنامه واشنگتن پست نوشته شده و «دی کاپریو» در این فیلم در نقش افسر CIA ظاهر شده که می خواهد تروریستی را از پناهگاهش بیرون بکشد. آنچه در پی می آید; گفتگوی «لئو» درباره این فیلم است، که با هم می خوانیم:
▪ اولین بار وقتی ۱۸ساله بودی در فیلمی به کارگردانی «شارون استون» در برابر «راسل کرو» بازی کردی، حالا بعد از مدت ها دوباره با او همبازی شدی، چه احساسی داری؟ چقدر به نسبت آن سال ها فرق کرده اید؟
ـ آن قضیه خیلی فرق می کرد. ببین آن فیلم اولین حضور هر دوی ما در یک پروژه عظیم بود. «راسل کرو» آن موقع تازه از استرالیا آمده بود و من هم که تازه کار بودم. هر دوی ما در این حرفه تازه نفس یا بهتر بگویم تازه کار بودیم. ولی الان مدت زیادی از آن سال ها گذشته، هر دوی ما در فیلم های زیادی بازی کردیم و کارنامه پر و پیمانی برای خودمان دست وپا کردیم. من و «راسل» سر این فیلم، خیلی با هم نبودیم. دوهفته ونیم در واشنگتن و مدت کوتاهی هم در مراکش. اما با این حال فکر می کنم او مرد فوق العاده ای است و از بازی کردن در کنار او واقعا لذت می برم.
▪ تفاوت کار «ریدلی اسکات» و «مارتین اسکورسیزی» را در چه می بینی؟
ـ نمی خواهم بگویم «ریدلی» در کارش حساس نیست ولی «مارتین» واقعا نسبت به هر موقعیت دوربین حساس است و هر صحنه را از زوایای مختلف فیلمبرداری می کند. «ریدلی» دقیقا برعکس است. او فیلمبرداری هایش را در ذهنش انجام می دهد و بعد تصمیم نهایی را می گیرد و می گوید که از کدام زاویه فیلمبرداری کنیم بهتراست. «ریدلی» خیلی به حرف دلش گوش می دهد و بنابراین وقت کمتری هدر می رود. ولی حین کار با «اسکورسیزی»، او حتما باید همه چیز را از زوایای مختلف بررسی کرده و بعد تصمیم بگیرد، بنابراین وقت زیادی مصرف می شود. تفاوت دیگری که در کار این دو وجود دارد اینست که «مارتین» همه چیز را از قبل برنامه ریزی می کند ولی «ریدلی» اینطوری نیست. او بعضی کارها را به صحنه فیلمبرداری موکول می کند تا ببیند چه پیش می آید و آن وقت در موردش تصمیم گیری کند.
▪ این کار چندمین همکاری «ریدلی اسکات» و «راسل کرو» بود و اولین همکاری تو و «ریدلی.» چه حسی داشتی؟
ـ من داشتم از استرس می مردم. «راسل» و «ریدلی» قبلا با هم کار کرده بودند و قلق همدگر را کاملا می دانستند. «ریدلی» در گوش «راسل» چیزی می گفت و بعد سه سکانس را همزمان فیلمبرداری می کردیم. آنها میانبرهای فوق العاده ای بلد بودند. «راسل» بازیگر بی نظیری است و «ریدلی» کارگردانی بی نظیر. کار کردن با دو بی نظیر، بی نظیر است.(خنده!) آنها موقع فیلمبرداری بی نهایت جدی بودند و بعد از فیلمبرداری مدام سربه سر هم می گذاشتند و شوخی می کردند.
▪ چه چیزی باعث شد در این فیلم بازی کنی؟ کاراکتر یا پیام سیاسی که فیلم قصد القای آن را داشت؟
ـ به نظرم فیلم سهل و ممتنع بود. یعنی هم درباره جنگ هایی بود که در حال حاضر در گوشه و کنار جهان به پا شده و هم هیچ موضع خاص سیاسی نداشت. به نظرم واقعیت را به بیننده نشان می دهد و توضیح دیگری نمی دهد، یعنی اجازه می دهد خود بیننده، همه چیز را از دل داستان بیرون بکشد. فیلم خیلی رئالیستی شده، البته چون فیلم، فیلم است و بر اساس فیلمنامه نوشته شده نمی توان گفت همه چیز صد در صد واقعی است ولی همه کسانیکه به نحوی درگیر فیلم بودند، تلاش خود را کرده اند تا فیلم واقعی از کار در بیاید و خیلی دور از ذهن نباشد.
▪ برای بازی در نقش یک افسر CIA، چه اقدامات خاصی انجام دادی؟
ـ من با یک افسر CIA آشنا شدم که اسم او را اعلام نخواهم کرد و او به من خیلی کمک کرد. همین طور نویسنده کتابی که فیلمنامه از روی آن نوشته شده بود، چون خبرنگار است خیلی به زندگی اینجور آدم ها اشراف داشت و خیلی به من کمک کرد. او مدت ها در خاورمیانه تحقیق می کرده و داستان های زیادی از ماجراجویی های این جور آدم ها می دانست که همه آن ها را در اختیار من گذاشت.
▪ دوست داری در فیلم های جنجالی بازی کنی؟
ـ آره، خیلی دوست دارم ولی چند مسئله وجود دارد. یکی اینکه اینجور فیلم ها کم ساخته می شوند. دوم اینکه آنهایی که ساخته می شوند الزاما فیلم های خوبی نیستند و بالاخره اینکه من نمی توانم با هر کارگردانی کار کنم و شاید آن فیلمی که ساخته می شود کارگردانش کسی باشد که من دوستش ندارم. من خیلی دوست داشتم در «مجموعه دروغ ها» بازی کنم، چون موضوعش، موضوعی بود که ذهن همه را درگیر کرده بود و این خیلی هیجان انگیز است که در دل تو مسئله ای باشد که کل جهان به آن فکر می کنند. من خیلی فیلم بازی می کنم ولی همیشه این سوال را از خودم می پرسم که آیا این فیلم، فیلم خوبی می شود یا نه؟ آیا مردم بخاطرش به سینما می روند یا نه.
▪ کارگردان خاصی هست که دوست داشته باشی با او کار کنی؟
ـ آره! خیلی ها هستند. «آنگ لی»، «آلخاندرو گونزالس»، « پل توماس اندرسون»، «والتر سیلز.» راستی دوست دارم در فیلم خارجی هم بازی کنم. البته قطعا به خود فیلم و فیلمنامه اش بستگی خواهد داشت.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید