شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


در مخالفت با طرح نجات


در مخالفت با طرح نجات
این مقاله در هفته گذشته و قبل از خرج کردن ۲۵۰‌میلیارد دلار توسط خزانه داری آمریکا نگاشته شده است.
اما بدان جهت که مقاله مهمی است و توسط نویسنده توانایی نوشته شده است و همچنین به دلیل آن که هنوز مابقی ۵۰۰‌میلیارد دلار خرج نشده، می‌توان از این مقاله به عنوان یک راهبرد برای سیاست‌های آینده در آمریکا استفاده کرد. همچنین این مقاله نکات قابل توجهی در مورد بحران و درس‌هایی هم برای ما دارد که آن را مهم‌تر می‌سازد.
اگرچه قانون «اختیارات فوق‌العاده (در مواقع اضطراری) تثبیت اقتصادی مصوب سال ۲۰۰۸» در حال حاضر به خزانه‌داری اجازه می‌دهد که ودیعه‌های مالی مردم را به عنوان وجوه مالیات پرداخت‌کنندگان برای انباشتن یک سهامی از «دارایی‌های نامطمئن» ناخواسته توسط بخش خصوصی استفاده کند، اما این قانون او را متعهد و مجبور به انجام این کار نمی‌کند. بنابراین، هنوز برای پائولسون به عنوان وزیر خزانه‌داری برای استفاده نکردن از وجوه مالیات‌دهندگان برای استفاده در جهت به اصطلاح تخفیف بحران دیر نیست، همچنین از سوی دیگر برای رییس‌جمهور بوش تا پائولسون را با یک وزیر جدید که این تصمیم را عملی خواهد کرد، عوض کند نیز شاید زمان باقی باشد.
دلایل خوب بسیاری برای نگه داشتن وجوه مالیات‌دهندگان توسط مالیات‌دهندگان وجود دارد. هریک از این دلایل به خودی خود پیشنهاد و طرح من را توجیه می‌کند:
الف) طرح خزانه‌داری برای به‌دست آوردن «دارایی‌های مختل شده» ممکن است که مشکل بحران صنعت مالی را دفع نکند، چرا که ۷۰۰میلیارد دلار در مقایسه با کل فعالیت‌های بازارهای مالی، رقم بسیار ناچیزی است. بلومبرگ گزارش می‌دهد، «دلایل بسیاری وجود دارد که فکر کنیم برنامه و طرح پائولسون در سازمان دهی کردن ترازنامه‌های بانک به زودی موفق نمی‌شود (ادموند فلپس استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیا)
ب) طرح خزانه‌داری برای به دست آوردن «دارایی‌های مختل شده» ممکن است بحران را دفع نکند، برای اینکه برای جلوگیری از کاهش قیمت خانه‌ها و دیگر سرمایه‌های غیرپولی مانند وثیقه و... که هم اکنون بخش اعظمی از دارایی‌های بانک‌ها را تشکیل می‌دهد، طراحی و تدبیر نشده است. مقاله اخیر پرفسور فلدستین در روزنامه وال استریت گویای این امر است.
ج) حتی اگر بحران می‌توانست توسط یک بار هم ترازی دوباره از دارایی‌ها و بدهی‌های موسسات مالی دفع شود (که ورشکستگی می‌توانست این مهم را انجام دهد) باید صاحبان موسسات مالی، مخارجش را تحمل کنند و نه مالیات‌دهندگان.
این مورد انتقاد قرار گرفته است، برای آنکه ورشکستگی تسریع شده ممکن است متناقض با قانون باشد، اما من گیج و بی‌نتیجه هستم که چرا ما احتیاج به تصویب کردن قانون ۷۰۰‌میلیارد دلاری برای برداشت از حق و حقوق مردم داریم برای آنکه از تغییر قانون‌ها به طور فرضی برای ورشکستگی سریع بانک‌هایی که دیونشان متجاوز از دارایی‌هایشان است، جلوگیری کند.
ج) حتی اگر بحران بازار داد و ستد مالی بتواند تنها توسط دلارهای مالیات‌پردازان دفع شود، این ناسازگاری و مخالفت به اندازه‌ای که قیمت دارد نمی‌ارزد. هر دلاری که وارد خزانه‌داری می‌شود برای مالیات دهنده به اندازه دو دلار می‌ارزد، چرا که عمل مالیات‌پردازان باعث کاهش بدهکاری مالیاتی می‌شود. اینها به عنوان «سنگینی وزن ارزش مالیات‌ها» (deadweight costs of taxes) شناخته می‌شود. ممکن است اقتصاددانان درباره بزرگی و مقدار وزن ارزش قیمت‌ها با هم بحث کنند، اما تمام آنان می‌پذیرند که این هزینه‌ها وجود دارند. بعضی ادعا کرده‌اند که خزانه‌داری از خرید این اوراق در بلندمدت سود می‌برد. بله! البته این اسطوره دروغین یک تشکیلات اقتصادی دولتی سودآور است. تشکیلات اقتصادی دولتی پول را از دست می‌دهد، مگر اینکه از یک امتیاز انحصاری قانونی بهره‌مند شود، حتی در این صورت هم درآمد دولت دارای هیچ ضمانتی نیست. آیا با سیستم ارتش آشنا هستید؟ با پست ایالات متحده چطور؟
دیگران ادعا کرده‌اند که خزانه‌داری تمام ۷۰۰‌میلیارد دلار را از دست نخواهد داد،برای اینکه در عوض موجودی و دارایی دریافت می کند. من موافقم (حداقل اگر ما این ورشکستگی ۷۰۰‌میلیارد دلاری را با بودجه‌هایی که برای ورشکستگی‌های گذشته و آینده استفاده شده است، جمع و متراکم نکنیم) که خالص کمک خزانه داری از این ۷۰۰میلیارد دلار کمتر خواهد بود. اما این به آن معنا نیست که هزینه مالیات پردازان کمتر از ۷۰۰میلیارد دلار است. برای اینکه سنگینی وزن هزینه مالیات‌ها که در بالا اشاره کردم باید در نظر گرفته شود. یعنی اگر فرض کنیم که این طرح ۴۰۰‌میلیارد دلار هزینه برای مالیات دهندگان دارد، در نتیجه هزینه‌های کلی طرح برای مالیات‌دهندگان تقریبا دو برابر این مقدار و برابر ۸۰۰‌میلیارد دلار خواهد بود.
از این گذشته، کمک مالی کوچکتر خزانه‌داری، بیشتر قابل دفاع خواهد بود، بر اساس بندهای (الف) و (ب) در بالا! شما هر دو راه را نمی توانید داشته باشید یا طرح خزانه‌داری آنقدر بزرگ هست که البته به شکل غم‌انگیزی به بحران پایان دهد، یا کوچک‌تر از آن است یا هیچکدام.
هـ) حتی اگر بحران بازار داد و ستد مالی می‌توانست تنها با دلارهای مالیات‌دهندگان دفع شود و دلارهای این مالیات‌پردازان سنگینی این قیمت را نداشت، هر دلاری که در دارایی‌های آشفته خرج می‌شود احتمالا سنگینی قیمت اضافی را با افزایش عرضه دارایی‌های آشفته زیاد می‌کند. اگر خزانه‌داری دارایی‌های آشفته را خریداری کند، طبیعتا بازار هم کار خودش را خواهد کرد!
ر) حتی اگر بحران بازار داد و ستد مالی می‌توانست توسط دلارهای مالیات‌پردازان دفع شود و ارزش و سنگینی قیمت فعالیت‌های مختلف خزانه‌داری به قدر کفایت کوچک بود، دفع کردن بحران به اندازه‌ای که هزینه‌اش می‌شود، نمی‌ارزید. چرا که بازار مالی ارتباط کمی با اقتصاد حقیقی (غیر پولی) دارد. اجازه ندادن به بانک‌ها برای دریافت حمایت‌ها، باعث می‌شود شما فکر کنید بانک‌ها بخش مهم و قابل اعتنایی از تشکیل سرمایه هستند.
ز)حتی—به ویژه—اگر بانک‌ها بخش لازم‌الاجرا و ضروری تشکیل سرمایه باشند، بحران بانکداری می‌تواند توسط ورود جدیدترها به داخل صنعت بانکداری رفع شود.
در هر زمانی که تولیدکنندگانی در صنعت وجود دارند که برای عرضه به مشتریان مشتاق خود شکست می‌خورند، مزیت‌هایی برای داوطلبان جدید به وجود می‌آید. صنعت بانکداری استثنا نیست، حداقل اگر به اندازه کافی از نظارت و سرپرستی دولت آزاد باشد!.
س) در گذشته ما اقتصاددانان بازار را تجزیه و تحلیل نکرده‌ایم. حداقل آن طوری که اپیدمولوژیست‌ها بیماری‌های مسری را تجزیه و تحلیل می‌کنند، این بازار را تجزیه و تحلیل نکرده‌ایم. در حال حاضر من هیچ دلیلی را برای شروع انجام کاری نمی‌بینم. چرا که، بازار در طول زمان نشان داده است که ضربات سخت و شوک‌های بسیاری را به‌جای بزرگ کردن و حجیم کردن، جذب کرده و از بین برده است. خرج نکردن این پول و تن دادن به مطالبی که ذکر شد، یکی از راه‌های نائل شدن به پایانی این چنین است.
کیسی مولیگان
مترجم: مریم عباسی لیاسی
کیسی مولیگان، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو است. وی همچنین سابقه تدریس در دانشگاه‌های‌ هاروارد و کلمسون را نیز در کارنامه خود دارد. وی تا به حال جایزه‌های متعددی را به دلیل کارهای ارزشمند و فراوان علمی‌و آکادمیک خود دریافت داشته است.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید