جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


زوج‏های ناموفق بخوانند!!!


زوج‏های ناموفق بخوانند!!!
بدیهی است که در شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زندگی امروزی، تقریباً در همه ی خانواده‏ها مسائل و مشکلاتی وجود دارد. بنابراین، در اصل وجود مشکلات و اضطراب‏ها، نمی‏توان هیچ گونه تردیدی داشت؛ اما آن چه مهم است، نحوه ی اندیشه و روش‏های مقابله با این مشکلات است.
در این جا به ذکر شیوه‏هایی می‏پردازیم که زوج‏های موفق در مقابله با مشکلات و اضطراب‏های زندگی از آنها استفاده می‏کنند. این شیوه‏ها عبارتند از:
۱) زوج‏های موفق اضطراب را بخشی طبیعی از زندگی زناشویی در نظر می‏گیرند.
تفاوت مهم میان زوج‏های موفق و ناموفق آن است که زوج‏های موفق ، از همان بدو زندگی ، انتظار وجود اضطراب و مشکل را در زندگی دارند و سعی نمی‏کنند که آنها را انکار نمایند و حلاوت و شیرینی زندگی را در وجود این مشکلات - اعم از اقتصادی ، کاری ، عاطفی ، ارتباطی و... - می‏دانند؛ در حالی که زوج‏های ناموفق ، وجود اضطراب و مشکل را در زندگی ، امری غیر عادی و مصیبت‏زا می‏دانند. زوج‏های موفق مشکل یا اضطراب را امری موقتی می‏دانند و تلاش می‏کنند تا بر مهارت‏های خود برای مقابله با آنها بیفزایند و از این که می‏توانند با مشکلات تازه برخورد کنند ، احساس خوبی دارند و در مقابل ، زوج‏های ناموفق، آنها را امری دائمی می‏دانند و از این که در زندگی آنها مشکل و اضطراب وجود دارد ، احساس گناه می‏کنند و به جای یافتن راه حل ، علت مشکل را در دیگران جست‏وجو می‏کنند و به جای توجه به جنبه‏های مثبت و توانمندی‏های خود به جنبه‏های منفی و ناتوانایی‏های خود توجه دارند. که این عامل ، موجب شکست‏خوردگی آنان می‏شود.
۲) زوج‏های موفق احساسات و نظرات خود را با هم در میان می‏گذارند. حرف نزدن و یا کم حرف زدن زن و شوهر با هم ، یکی از پدیده‏های متداولی است که خود ریشه ی بسیاری از اضطراب‏هاست. در یک مطالعه ، ۲۲ زن و شوهر را از هم جدا کرند و از آنها خواستند که مسائل مهم ارتباطی خود را در زندگی زناشویی یادداشت کنند. نظرات مردان به شرح زیر بود:
▪ زنم از من جواب‏های فوری می‏خواهد؛ اما من می‏خواهم در این باره فکر کنم.
▪ زنم پیوسته مترصد مسائل پنهان است. او از افکار من برداشت سوء می‏کند.
▪ زنم هرگز از حرفی که به او می‏زنم، راضی نمی‏شود.
▪ زنم انتظار دارد که جزئیات هر موضوعی را شرح بدهم؛ خود او هم تا بخواهد حرف‏هایش را کش می‏دهد؛ نمی‏دانم چرا به اصل مطلب نمی‏پردازد.
▪ زنم اشخاص را از موضوعات جدا نمی‏کند. او معتقد است: «اگر با حرف من مخالف باشی ، یعنی با خود من مخالف هستی و مرا دوست نداری .»
▪ زنم همیشه می‏گوید: «به من توجه کن، بگو که زن ارزشمندی هستم»؛ اعصابم را خُرد کرده است.
خانم‏ها نظرات متفاوتی داشتند. چکیده ی نظرات خانم‏ها چنین است:
▪ شوهرم به حرف‏های من دقت نمی‏کند و بلافاصله در مقام قضاوت بر می‏آید.
▪ شوهرم برای حرف‏های من ارزشی قائل نیست؛ اما وقتی دیگران حرف می‏زنند، به دقت به حرف‏هایشان گوش می‏دهد.
▪ تذکرهای مرا به حساب غرولند می‏گذارد.
▪ همگی مسائل شوهرم ، جملگی مهمند؛ اما مسائل من جزیی و بی‏اهمیت هستند.
▪ شوهرم گوش نمی‏دهد، بلکه تنها به گوش دادن تظاهر می‏کند. وقتی مچ او را می‏گیرم عصبانی می‏شود.
▪ من احساساتم را با او در میان می‏گذارم اما او این کار را نمی‏کند.
مطالعه ی دقیق این شکایت‏ها، نشان می‏دهد که زوج‏ها، باید با احساس و کلام با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این جاست که زوج‏های موفق، در مقایسه با سایرین، از مهارت بیشتری برخوردارند.
۳) زوج‏های موفق برای حل و فصل اختلاف ، مهارت‏هایی در خود ایجاد می‏کنند و راه برخورد خلاق را می‏آموزند.
زوج‏هایی می‏توانند به خوبی با اضطراب‏ها و مشکلات روزانه روبه‏رو شوند که راه‏هایی عملی برای حل اختلافات خود پیدا کنند و مهارت‏های لازم را برای کنار آمدن با یکدیگر بیابند. حل و فصل اختلاف و کنار آمدن با یکدیگر، مفاهیمی به هم نزدیک هستند؛ اما یکی نیستند.
مهارت‏های حل و فصل اختلاف ، بیشتر به طرز ارتباط بستگی دارند؛ در حالی که مهارت‏های کنار آمدن، به خلاقیت، قوه ی ابتکار و پشتکار و استقامت وابسته‏اند. بعضی از زوج‏ها، به یک گروه از این مهارت‏ها مجهزند؛ اما فاقد مهارت‏های نوع دوم هستند. زوج‏هایی وجود دارند که از مهارت‏های فوق العاده‏ای برای حل و فصل مسائل خود برخوردار هستند. آنان می‏توانند درباره ی هر موضوعی حرف بزنند؛ احساساتشان را با هم در میان بگذارند و درباره ی خود ، احساس خوبی پیدا کنند؛ اما زندگی خانوادگی آنها بسیار مغشوش و نابسامان است ، زیرا هرگز با اضطراب‏هایشان کاری صورت نمی‏دهند و تنها درباره ی آنها حرف می‏زنند. در این صورت ، اضطراب ماندگار می‏شود و ابعاد وسیع‏تری می‏گیرد و زن و شوهر به ناچار مترصد کمک گرفتن از دیگران می‏شوند.
از سوی دیگر، خانواده‏هایی وجود دارند که به اضطراب‏ها توجه می‏کنند؛ اما از کنار اختلافات بی‏توجه می‏گذرند. ممکن است اضطراب ناشی از کمی درآمد، با آغاز به کار شوهر در یک شغل دوم، برطرف شود؛ اما ناراحتی از این کار دوم، می‏تواند حالت انفجارآمیزی به خود بگیرد.
فلورا دیکز نویسنده و محقق امور ارتباطات می‏گوید: تقریباً همه ی زوج‏ها با هم نزاع می‏کنند. بسیاری از آنها از این که موضوع را به زبان بیاورند، خجالت می‏کشند. در واقع، ازدواجی که در آن هیچ اختلافی وجود نداشته باشد، مرده است و یا به دلیل مشکلات احساسی و عاطفی ، در شرف مرگ است. اگر کسی به زندگی خانوادگی خود علاقه‏مند باشد، به احتمال زیاد، برای رسیدن به خواسته‏های خود می‏جنگد.
نزاع، مسئله نیست؛ توانایی حل و فصل دعوا یا اختلاف ، تعیین کننده ی موفقیت زن و شوهر در برخورد با اضطراب‏هاست که بر اثر اختلاف ، به خانواده راه پیدا می‏کند. زوج‏هایی که با دو هفته سکوت اختیار کردن، با اختلاف زناشویی خود برخورد می‏کنند، در واقع با اضطراب روبه‏رو نمی‏شوند. این روش، بر شدت تنش موجود در خانواده می‏افزاید. زن و شوهری که با هم برخورد جسمانی می‏کنند و یا به هم بد و بیراه می‏گویند، سطح اضطراب میان خود را افزایش می‏دهند. زوج‏هایی که با اضطراب کنار می‏آیند، کسانی هستند که اختلاف را حل و فصل می‏کنند.
۴) زوج‏های موفق از سازمان‏ها و اشخاص دیگر نیز کمک می‏گیرند. خانواده‏های موفق و ناموفق در رفع اضطراب، درباره ی کمک گرفتن از نظام‏های بیرون از جمع خانواده، نظریات بسیار متفاوتی دارند. از نظر خانواده‏های موفق در کنار آمدن با اضطراب، اقوام، دوستان، گروه‏ها و جامعه، حامیان ارزشمند ی هستند و حال آن که خانواده‏های مضطرب و مشکل‏دار، دخالت این افراد را به حساب ناتوانی خود می‏گذارند. به ما از دیرباز گفته‏اند که یک خانواده ی خوب، خانواده‏ای است که می‏تواند مسائل خود را حل و فصل کند و اگر جز در مواقع اضطراری ، از کسی کمک بگیرد ، نشانه ی آن است که به اندازه ی سایر خانواده‏ها خوب و موفق نیست.
به روشنی می‏توان گفت که خانواده‏های موفق، در برخورد با اضطراب، از نظام‏های حمایتی، بیشترین بهره را می‏برند. آنان، وقتی به مراقبتی برای فرزندشان احتیاج پیدا می‏کنند و یا وقتی یکی از افراد خانواده ی آنها بیمار می‏شود و یا مسئله‏ای بروز می‏کند، کسانی را دارند که از آنها کمک بگیرند و آن اشخاص نیز به سهم خود ، در وقت نیاز، تقاضای مساعدت می‏کنند.
در جامعه ی پرتحرک ، پیچیده و صنعتی امروز، بعید است که اقوام درجه ی اول و دوستان قدیم، در نزدیکی ما زندگی کنند و ممکن است با ما صدها کیلومتر فاصله داشته باشند و حتی اگر در شرایط اضطراری از کمک آنان بهره‏مند شویم ، برای برخورد با اضطراب‏ها و مشکلات روزانه ، از دست آنها برای ما کاری ساخته نیست. گروه‏هایی حمایت‏کننده، برای خانم‏های خانه‏دار افسرده، برای والدینی با فرزندان کم سال، برای خانواده‏هایی که نوجوان‏های معتاد دارند، برای والدینی که نمی‏توانند فرزندانشان را کنترل کنند و برای خانواده‏های کم درآمد، بسیار مفید و ارزشمند هستند. اینها خانواده‏های ارزشمندی هستند که از کمک‏های طبیعی در نزدیکی خود محرومند.
منبع : روزنامه هموطن سلام


همچنین مشاهده کنید