جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

انقلاب سایبری


انقلاب سایبری
لحظه‌ای، به گفته آن رادیکال آلمانی درباره طبیعت انقلابی سرمایه‌داری مدرن در اوایل قرن ۱۹ بیندیشید:
«آن [طبقه سرمایه‌دار] نمی‌تواند بدون انقلاب دایم در ابزار تولید و بنابراین، روابط تولید و همراه با آنها، کل روابط و مناسبات جامعه، به حیات خویش ادامه دهد... انقلاب دایم در تولید، زیر و رو کردن مداوم تمامی وضعیت‌ها و موقعیت‌های اجتماعی و عدم اطمینان و اضطراب پایدار، این عصر را از تمامی اعصار پیشین متمایز می‌کند. تمامی روابط ثابت و صلب و سخت به فساد و تباهی دیرپای‌شان به کنار می‌روند. پدیده‌های جدید قبل از آنکه بتوانند جا خوش کنند منسوخ می‌شوند. هر آنچه سخت و صلب است بخاری می‌شود و به هوا می‌رود و نهایتا انسان ناگزیر است تا هوشیارانه با شرایط واقعی زندگی و روابط با همنوعش مواجه شود.»
تصور کنید اگر واژه «سایبرنتیک» جایگزین «طبقه‌ سرمایه‌دار» شود، عبارات فوق برای امروز نیز چقدر صادق به نظر می‌رسد. سایبرنتیک، جهان را متحول کرده است. اطلاعات و نه تولید، به عامل کلیدی در اقتصاد فراصنعتی بدل شده است. هر جنبش سیاسی که کنترل ابزار اطلاعات (و نه ابزار تولید) را به دست گیرد انقلاب آینده را رهبری خواهد کرد. طبقه انقلابی جدید، دانشمندان، ‌اپراتورها و کاربران فناوری سایبرنتیکی را شامل می‌شوند.
در گذشته، ارتباطات بخشی از نظام‌های سلسله مراتبی متمرکز بر توده‌ها بود که هم ارز با جامعه صنعتی (که یک نظام سلسله مراتبی و مبتنی بر تحرک بخشی توده‌ها است) و ارتش‌های مدرن (که باز هم به شیوه سلسله مراتبی سازمان یافته و بر مبنای تحرک بخش توده‌ها عمل می‌کند) پدیدار شد.
سایبرنتیک این روند را معکوس کرده است. شبکه‌های ارتباطی سایبرنتیکی که امروز بر پایه اینترنت و شبکه فراگیر جهانی عمل می‌کند نه به خاطر یک نظام فرماندهی هرمی از بالا به پایین و یا نظرسنجی بازار، بلکه به خاطر اقدام همزمان افراد و بر هم کنش، گسترش یافت. سازمان سیاسی- اقتصادی- اجتماعی دیگر در فضای فیزیکی (مثلا در یک سالن اجتماعات، کارخانه و یا کلیسا) متحقق نمی‌شود، بلکه در عوض، در فضای سایبری- که محل اجماع اپراتورهای سایبرنتیکی- کامپیوتری است- صورت می‌گیرد و به همین دلیل، فضای سایبری به میدان جنگ انقلاب بدل شده است.
● جبهه‌ای در فضای سایبری
داشتن یک کامپیوتر، یک مودم و مکانی برای لینک شدن به فرد این توانایی‌ها را اعطا می‌کند:
یک ابزار ایمنی ارتباطی، توانایی ایجاد ارتباط با میلیون‌ها تن دیگر، ابزاری برای تبلیغ و اشاعه افکار و توانایی نفوذ در سیستم‌های کامپیوتری دشمن و خنثی کردن اقدامات آنها.
در حقیقت هر فرد می‌تواند به یک کادر انقلابی تک نفره بدل شود. این فرایند از طریق میلیون‌ها اپراتور سایبرنتیکی مشابه رشدی تصاعدی پیدا می‌کند و روشن است که اقدامات سرکوب‌گرانه با بهره‌گیری از ابزار سنتی به شکل اجتناب‌ناپذیری محکوم به شکست است.
این امر همچنین در حوزه‌های دیگری نیز کاربرد دارد. برای مثال، توسعه تکنولوژی پول دیجیتالی برای مردم، این امکان را فراهم می‌آورد که بر محدودیت‌های دولت به انتقال پول غلبه کنند. عادت معمول دولت‌های سرمایه‌داری مبنی بر تصاحب دارایی‌های پولی مردم، در دنیای مجازی غیرممکن است و فرد می‌تواند با یک فرمان از پیش برنامه‌ریزی شده، حساب خود را به هر تعداد نقطه امن دلخواه در جهان منتقل کند.
به این ترتیب موازنه قدرت به سود فرد در حال تغییر است. البته کسانی که از ساختار قدرت کنونی منتفع می‌شوند در برابر ابداعات و نوآوری‌های سایبرنتیکی مقاومت می‌کنند. این گروه‌های صاحب منافع ادعا می‌کنند که سایبرنتیک، تهدیدی برای جامعه است. آنها حق دارند اما نه به گونه‌ای که در رسانه‌های جمعی ادعا می‌کنند. هیچ تهدیدی متوجه شهروندان نیست بلکه تهدید متوجه جامعه‌ای است که در آن منافع انباشته شده و می‌تواند بر دیگر افراد سیطره پیدا کند.
با حضور گسترده تجهیزات ارتباطی سایبرنتیکی در ایالات متحده، هر تلاش دولت برای سرکوب و یا حتی محدود و قانونمند کردن ارتباطات سایبرنتیکی به طرز اجتناب‌ناپذیری با شکست مواجه خواهد شد. از آنجا که هیچ سیستم متمرکز کنترل یا سوییچینگ (که در مورد تلفن و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی صدق می‌کند) وجودندارد. اقدام بر علیه هر ساختار سایبرنتیکی ناهمخوان و شورشی، غیرممکن است.
سایبرنتیک به اقتضای طبیعتش آشفته است و تئوری آشفتگی درمورد آن صدق می‌کند. همین سیکل در مورد فروپاشی اتحاد شوروی قابل مشاهده است. دولت شوروی تلاش کرد تکنولوژی جدید ارتباطی را محدود کند، اما نتیجه نهایی آن بود که اپراتور ی شوروی به زیر کشیده شد.
این فرایند به وضوح در ایالات متحده مشاهده می‌شود. با پیگرد قضایی فیل زبمرمن (مخترع PGP) و قانون Communications Decency ACT (با محتوای سانسور فضای سایبری)، دولت ایالات متحده بسیاری از مردم را که آینده‌شان به پیشرفت تکنولوژیکی در این عرصه وابسته است از خود بیگانه ساخت. با بیگانه‌سازی میلیون‌ها شهروند سایبرنتیک- محور، دولت ایالات متحده زمینه را برای یک وضعیت انقلابی که احراز از آن را آرزو می‌کرد فراهم ساخته است. این امر پیشاپیش خود را در جنبش فراگیر جامعه سایبرنتیکی علیه مداخله بیش‌تر دولت در فضای سایبری نشان داده است.
● چه باید کرد؟
جنبشی که بخواهد سیاست آمریکا را هدایت کند باید بر فراز موج در حال خیزش سایبرنتیک قرار گیرد و این یعنی:
استفاده از تکنولوژی سایبرنتیک را فرا گیریم، سیاست‌های گذشته- محور را ترک گفته و بر سیاست‌های آینده- محور متمرکز شویم، عضوگیری فعالانه مردم در حوزه سایبرنتیک- محور؛ تاسیس سازمان‌های حمایتی و مدافع حقوق مردم؛ و بهره‌گیری از این تکنولوژی برای کسب حمایت اکثریت شهروندان.
بابک پاکزاد
منبع : روزنامه فناوران


همچنین مشاهده کنید