جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دو سند از یک کودتا


دو سند از یک کودتا
بر افتادن ناباورانه و آسان دولت دکتر محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حاکمیت طولانی استعمار آمریکا و عوامل آن بر همة شئون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، موجب عقب‌ماندگی و به گروگان گرفته شدن ملت و به مخاطره افتادن جدی حیات مردم و تاراج ثروت و سرمایه کشور در طول ۲۵ سال پس از آن گردید. بروز آسان این واقعه بزرگ محققان تاریخ معاصر ایران را واداشته است تا از چرایی و عوامل این مهم پرسش نموده، و در پاسخ به آن علت‌های متعدد گوناگونی را برشمرند.
از جمله اسنادی که می‌تواند فضای مناسبی را برای فهم بهتر عوامل شکست نهضت ملی فراهم آورد، دو نامه رهبران نهضت ـ کاشانی و مصدق ـ به یکدیگر در واپسین روز حیات نهضت ملی در ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ می‌باشد. به نظر می‌رسد قبل از هرگونه سخن پیرامون این دو سند، ضرورت دارد شمایی مختصر از اوضاع و احوال کشور در آن دوره و بستر سیاسی شکل‌گیری اسناد مذکور را ارائه داد.
● بستر تولید سند:
مبارزات همه اقشار مردم سرانجام در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به ثمر نشست و با تصویب ناخواسته مجلس سنا، صنعت نفت ایران رسماً ملی شد. در پی آن در ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ دولت دکتر محمد مصدق برای اجرای این مصوبه و تحقق آرمانهای برخاسته از نهضت ملی، روی کار آمد. در ابتدا همه جریانهای سیاسی و اجتماعی دست در دست یکدیگر مترصد برانداختن موانع بزرگی چون استبداد داخلی و استعمار خارجی که فراروی تحقق اراده مردم قرار داشت، بودند.
مجموعه احزاب گرد آمده در جبهه ملی اول به رهبری دکتر محمد مصدق، گروه فدائیان اسلام به رهبری سیدمجتبی نواب صفوی و حضور توده‌های مسلمان به زعامت فراگیر آیت‌الله کاشانی، اجزای سیاسی تشکیل دهنده نهضت بودند. این گروهها به لحاظ جهان‌بینی و اعتقادات و روشهای اجرایی سیاسی، همگون و هماهنگ نبودند. هدف رهبران دینی از اصلاحات، اسلامی‌تر نمودن جامعه و جاری کردن اصول و ارزشهای دینی یا دست کم هماهنگ با دین بودند، در حالی که اعضای جبهه ملی اگر در درون ناهماهنگ و متفرق بودند اما اکثریت آنها اندیشه و روش لیبرال دمکراسی غربی را پی گرفتند و در صورت فراهم شدن زمینه‌های لازم برای استقرار آرمانها و اهداف آنها، آنچه به اجراء درمی‌آمد قطعاً مغایر با اهداف سایر هم‌پیمانهای مذهبی‌شان بود. بر این اساس از ابتدا تداوم سازش و اتحاد میان اجزای فعال در نهضت ملی شکننده و ناپایدار بود.
دوره ۲۸ ماهه نخست‌وزیری مصدق را می‌توان به دو بخش ۱۳ و ۱۴ ماهه تقسیم کرد.
در دوره اول که از تشکیل دولت در ۷/۲/۱۳۳۰ تا ۲۵ تیر ۱۳۳۱ ادامه داشت، به رغم بروز حوادث تفرقه‌آمیزی چون دستگیری و حبس اعضا و رهبران برجسته فدائیان اسلام و دربند شدن نواب صفوی در طول حکومت مصدق و اختلاف‌افکنی‌های دولت انگلستان، همکاری فیمابین گروهها محقق و کارآمد بود.
حتی پس از استعفای ناگهانی و عجیب مصدق از سمت نخست‌وزیری در تیرماه ۱۳۳۱، صدور فتوای تهدید رژیم به جهاد توسط آیت‌الله کاشانی توده‌های مردم کفن‌پوش تهران را به خیابانها کشانید و با خلق واعقه ۳۰ تیر به بهای گزاف شهادت مردم مسلمان تهران، راه را برای حضور مقتدرانه مصدق در رأس دولت و کنار زدن موانعی چون شاه و دربار، فراهم آورد. اما در دوره ۱۳ ماهه دوم که وقایع ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را دربر می‌گرفت، عملاً اختلافات بیشتر و آشکارتر گردید و تا مرز انکار جایگاه و اعتقادات و حذف و منزوی نمودن یکدیگر پیش رفتند.
مصدق که به شدت درگیر اجرائیات ملی کردن نفت و رفع مزاحمت‌های انگلستان در عرصه بین‌المللی و دربار در عرصه داخل کشور بود، ابتدا از مجلس شورای ملی که در آن زمان کاملاً تحت نفوذ آیت‌الله کاشانی بود، اختیارات شش ماهه گرفت و پس از آن اختیارات تام یک ساله درخواست نمود و به موازات آن از سایر همکاران و همراهان خود در مجلس و بیرون آن خواست تا او را کاملاً آزاد بگذارند و از اظهارنظر و دخالت در امور کشور خودداری کنند. چون انتقاد و اظهارنظرهای همراهان سابق رو به تزاید گذاشت، اختلافات بالا گرفت. مصدق نیز مجلس شورای ملی هفدهم را که خود انتخاباتش را انجام داده بود غیرملی خواند و آن را از طریق همه‌پرسی در ۱۸ مرداد ۱۳۳۲ منحل نمود.
این کار، نابجا و سئوال‌برانگیز بود.در مردادماه ۱۳۳۲ مصدق که تنها مانده بود، از طریق دو کودتای پی در پی مورد تهدید قرار گرفت. آمریکا و انگلیس مشترکاً طرح براندازی دولت ملی مصدق را پی می‌گرفتند. کودتای اول روز ۲۵ مرداد به وقوع پیوست. اما محاسبه‌ها و برنامه‌ریزی نادرست کودتاچیان و عدم هماهنگی نیروهای عمل کننده موجب شکست اولیه آنها شد. و از طرفی زمینه‌های آسوده خیالی و غفلت دولتمردان کابینه مصدق را نیز به وجود آورد. در حالی که اغلب نیروهای سیاسی احتمال فعال شدن مجدد کودتاچیان را جدی می‌دانستند، حتی از جزئیات آن نیز مطلع بوده و آگاهی‌هایی را هم به دولت ارائه داده بودند، دکتر مصدق و دولت او به رغم اطلاع از فعالیتهای پشت پرده کودتاچیان به شدت نسبت به شکل‌گیری مجدد کودتا و مقابله با آن حتی در روز ۲۸ مرداد بی‌توجه و بی‌انگیزه بودند.
تا اینکه ناباورانه پس از درخواست مصدق از شهربانی برای جلوگیری از حمله مردم به آمریکایی‌ها و توصیه عجیب مصدق به هواداران خود مبنی بر خالی کردن خیابانها، کودتای ۲۸ مرداد به وقوع پیوست. در چنین اوضاع و احوالی آیت‌الله کاشانی نامه‌ای را در تاریخ ۲۷/۵/۱۳۳۲ به نخست‌وزیر نوشت و او را از امکان شکل‌گیری کودتای دیگری علیه نهضت ملی آگاه نمود و در خلال آن به شرح نکاتی پرداخت که در صورت اثبات درستی آن نامه و پاسخی که دکتر مصدق در همان روز به نامه آیت‌الله کاشانی داد، رخدادهای نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد را باید به گونه‌ای متفاوت از اظهارنظر و تحلیل‌های رایج، تبیین نمود و بررسی مجدد آن واقعه بسیار مهم ضرورت تام دارد.
● متن و جایگاه اسناد:
قبل از بررسی متن نامه‌های آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق به یکدیگر، ضرورت دارد متن این دو سند را عیناً ارائه نموده، سپس به تحلیل ابعاد گوناگون آنها پرداخت. ابتدا نامه مورخ ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ کاشانی به مصدق:
ـ «حضرت نخست‌وزیر معظم جناب آقای دکتر مصدق دام اقباله. عرض می‌شود، اگر چه امکاناتی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علی‌رغم غرض‌ورزیها و بوق و کرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر کس می‌دانید که همِّ و غم در نگهداری دولت جنابعالی است، که خودتان به بقاء آن مایل نیستید. از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر بر من مسلم است که می‌خواهید مانند سی‌ام تیر کذایی یک بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف این جانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لکه‌ حیض کردید. خانه‌ام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی است و نه تکیه‌گاهی برای این ملت گذاشته‌اید.
زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت‌نظر و قابل کنترل نگاه داشته بودم با لطایف‌الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بوده درصدد به اصطلاح کودتا است. اگر نقشه شما نیست که مانند سی‌ام تیر عقب‌نشینی کنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید، و اگر حدس و نظر من صحیح نیست که همانطور که در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد کردم که آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با دیپلماسی نمی‌خواهید کنار بروید، این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود، که من شما را با وجود همه بدی‌های خصوصی‌تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا به وسیله زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم، که فردا جای هیچ‌گونه عذر موجهی نباشد. اگر به راستی در این فکر اشتباه می‌کنم با اظهار تمایل شما، سیدمصطفی و ناصرخان قشقایی را برای مذاکره خدمت می‌فرستم، خدا به همه رحم بفرماید. ایام به کام باد. سیدابوالقاسم کاشانی.»
دکتر مصدق نیز در همان روز ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ در نامه‌ای رسمی که دارای نشان شیر و خورشید و تاج بوده و درصدر آن واژه نخست‌وزیر نیز چاپ شده بود، در پاسخ به نامه آیت‌الله کاشانی مختصر و قاطع چنین نوشت:
ـ «مرقومه حضرت آقا وسیله حسن آقاسالمی زیارت شد. اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم، والسلام. دکتر مصدق.»
پس از آگاهی از متن و محتوای اسناد مورد بحث، بنا به ضرورت فن سندشناسی بررسی آنها با ارائه پاسخ چند سئوال و نکته اساسی که حیطه‌های بیرونی و درونی اسناد را دربر گرفته و به روشنتر شدن جایگاه و اسناد، نحوه شکل‌گیری و سنجش حد و حدود اعتبار آنها کمک خواهند کرد، آغاز خواهد شد.
این اسناد از نوع رسمی بوده و ماهیت ملی دارند، توسط دو شخصیت سیاسی طراز اول دوره نهضت ملی یکی در مقام نخست‌وزیری، دیگر رئیس و نماینده مجلس شورای ملی در خلال وقایع کودتای ۲۸ مرداد در تهران که کانون حوادث بود تولید شده‌اند.
نکات دیگری که با نگاه از بیرون به اسناد باید توضیح داد تا به همه سئوالات قبل از بررسی اسناد از درون پاسخ داده شود، بدین قرارند: این اسناد نادر و منحصر به فرد هستند نه از آن دیدگاه که تازه‌یاب بوده یا همگان به آنها دسترسی ندارند، بلکه از این بعد که هیچ یک از اسناد بی شمار دوره نهضت ملی قادر به جایگزینی این دو سند نمی‌باشند.
این دو سند هر کدام یک برگی می‌باشند. نامه کاشانی نسبتاً مفصل است و پاسخ مصدق بیش از دو سطر حجم ندارد. این اسناد پس از انتشار در معرض دید محققان قرار گرفته و هر کس از منظر خود به آنها نگریسته‌اند اما کاوش‌های صورت گرفته جامع و روشمند نمی‌باشند.
لذا به منظور بررسی بهتر اسناد ضرورت دارد پاسخهایی به پرسش‌هایی که ویژگی‌های درونی اسناد را مورد سئوال قرار می‌دهند، ارائه نمود:
ـ نخستین نکته در شناخت اسناد سیاسی ضرورت شناخت نوع ادبیات حاکم بر اسناد است. ادبیات متن نامه آیت‌الله کاشانی از نوع مذهبی ـ سیاسی است. پیش از انتساب به هر بعد دیگر از شئونات اجتماعی آیت‌الله کاشانی، او یک روحانی و مجتهد دینی بود. این واقعیت نه تنها بر ادبیات این سند که بر سایر اسناد به جای مانده از ایشان سایه افکنده است. ادبیات و انشای آن تفاوت معناداری با سایر مکتوبات به جای مانده از ایشان ندارد.
موضوع سند اول به اظهارنظر و استدلال آیت‌الله کاشانی پیرامون احتمال وقوع کودتای بیگانگان علیه نهضت ملی، استقلال و آزادی ملت و حاکمیت دولت قانونی دکتر مصدق اختصاص دارد. افشای نقش لایه‌های گوناگون عوامل کودتاگر و علل و انگیزه‌های مؤثر در آن و اهدافی که دنبال می‌نمودند، و آگاهی دادن پیرامون بی‌توجهی و سکوت نخست‌وزیر ـ که از نظر او حیرت‌آور بود ـ در قبال کودتایی که تحقق آن را قریب‌الوقوع می‌دانست، اهم موضوعات آمده در سند اول می‌باشند.
محتوای سند دوم، پاسخ کوتاه مصدق به نامه کاشانی است و دلالت بر آگاهی او از وقایع، و به صورت تلویحی حاکی از فضولی دانستن اظهارنظر آیت‌الله کاشانی پیرامون کودتا در سند اول است، اهداف کلی و غایی که در اسناد دنبال می‌شوند، ضمن اطلاع‌رسانی به طرف مقابل خود پیرامون وقوع کودتا، سعی در آشکار ساختن ماهیت مشکوک و وابسته مخالفین خود و نمایش حدود هماهنگی آنها با کودتا به منظور ثبت در تاریخ کشور است.
نکته دیگر شرح حدود اهمیت اسناد مورد پژوهش است. به نظر می‌رسد نمی‌توان پاسخ مشخصی به سئوال داد. زیرا همه اسناد مهم هستند. اگر مطلب و واقعه‌ای از شایستگی‌های لازم برای سند شدن برخوردار است، سخن گفتن از میزان اهمیت آن درست نمی‌باشد. در اهمیت نامه‌های مورد پژوهش همان بس که گفته شود اسناد تاریخی هستند و در پاسخ به سئوال از جایگاه این اسناد باید توجه داشت که دو سند مورد بحث نتیجه وقایع تاریخی هستند. نتیجه اختلافها و ناهماهنگی‌های میان رهبران نهضت ملی می‌باشند. از سوی دیگر آنها بخشی از واقعه هم هستند. واقعه در شرف وقوع کودتای ۲۸ مرداد، از طرفی دیگر اسناد مورد بحث خود دلیل و موجب وقایع بعدی نیز می‌باشند، زیرا آنچه در دهه پس از کودتا در ایران رخ داد و در پی آن برخی ریشه‌های انقلاب اسلامی به تدریج شکل گرفتند، و صفوف جریانهای اسلامی و ملی را کاملاً از هم جدا نمود، از جمله آثار این اسناد هستند.
● منابع و اسناد:
منابع گوناگون مواضع متفاوتی را پیرامون رد یا پذیرش دو نامه مورد بحث اتخاذ نموده‌اند، باید توجه داشت که از زمان انتشار این اسناد که مقارن با تبلور آزادی و پیروزی انقلاب اسلامی بود، موضع‌گیری جریانهای سیاسی در رد یا پذیرش آنها آغاز شد. اعضای جبهه ملی و هواداران دکتر مصدق یک دست و متفق با محتوای نامه آیت‌الله کاشانی مخالفند. گروهی در قبال حدود صحت آن سکوت کرده‌ اند و گروهی دیگر در رد آن کوشیدند. اما هیچ‌یک صحت نامه مصدق به آیت‌الله کاشانی را مورد تردید قرار نداده‌اند و گروه مقابل خود را متهم به سندسازی نموده‌اند. جریان هوادار آیت‌الله کاشانی اصالت و درستی هر دو نامه را پذیرفته و آن دو را مرتبط با یکدیگر می‌دانند.
غیر از آنها منابع مستقل نیز به نقل و ارائه آن دو سند پرداخته‌اند. هواداران آیت‌الله کاشانی جریان مقابل خود را متهم به چشم پوشی بر اسناد تاریخی و حمایت چشم بسته از همه مواضع درست و نادرست مصدق نموده‌اند.
جریان سیاسی که درستی نامه کاشانی را زیر سئوال برده یا نپذیرفته‌اند، سند دوم را که نامه مصدق در تاریخ ۲۷ مرداد در پاسخ به نامه کاشانی است، پذیرفته‌اند. سرهنگ نجاتی ضمن تأیید آن، به پذیرش و درج متن پاسخ دکتر مصدق در روزنامه پیام جبهه ملی ارگان جبهه ملی اشاره کرده است. هواداران مصدق در کتاب «مصدق نفت و ناسیونالیزم ایرانی» موضوع را از دیدگاه دکتر حسن آیت نقل کرده‌اند و دلیلی بر رد آن ارائه ننموده‌اند. محمد ترکمان نیز در مجموع نامه‌های دکتر مصدق که آنها را به ترتیب تقدم زمانی جمع‌آوری کرده است، نامه را منسوب به مصدق کرده و ذیل سایر نامه‌های ایشان در روزهای پایانی مردادماه ۱۳۳۲ متن آن را درج کرده است.
نامه آیت‌الله کاشانی به مصدق نیز در منابع هوادار مصدق آمده است. همایون کاتوزیان نامه آیت‌الله کاشانی را از آن جنبه مورد ایراد قرار می‌دهد که در سال ۱۳۵۷ با فاصله‌ای ۲۵ ساله از زمان وقوع منتشر شده است. اما تعلق خط نامه به آیت‌الله کاشانی را تأیید نموده است. با توجه به زمان رحلت آیت‌الله کاشانی در سال ۱۳۴۰، بدبینی کاتوزیان درخور تعمق است.
ایراد دیگر کاتوزیان به محتوای نامه آن است که: مشخص نیست آیت‌الله کاشانی از کدام کودتا در نامه خود سخن گفته است. به نظر می‌رسد کاتوزیان متن کامل اسناد را در اختیار نداشته است. زیرا آیت‌الله کاشانی در نامه خود تاریخ ۲۷ مردادماه را قید نموده و ضمن مطالب خود به وقایعی چون رفراندوم و انحلال مجلس شورای ملی به دست مصدق اشاره کرده است. لذا منظور آیت‌الله کاشانی از احتمال وقوع کودتا در روزهای آینده کاملا ً مشخص است. به جز این، کاتوزیان در نقل محتوای نامه مصدق کلماتی را به کار برده است که در متن اصلی وجود ندارد.
مصدق نیز در کتاب «خاطرات و تألمات» خود که پس از کودتا نوشته، تلاش کرده است بدون آنکه ذکری از نامه آیت‌الله کاشانی به میان آورد، به محتوای آن پاسخ دهد. «من با دستگاهی کار می‌کردم که زیر نفوذ استعمار بود... دولت اینجانب با چنین تشکیلاتی در ظرف آن دو روز چه می‌توانست بکند، چونکه ابتکار عمل در دست عمال بیگانه بود... همه می‌دانند که عصر روز ۲۷ مرداد [زمان دریافت نامه آیت‌الله کاشانی] دستور اکید دادم هر کس حرف از جمهوری بزند او را تعقیب کنند و نظر این بود که از پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی درخواست شود هر قدر زودتر به ایران مراجعت نمایند.
سازمان مجاهدین انقلاب نیز ضمن تأیید و پذیرش اصالت هر دو نامه کاشانی و مصدق نوشته است: «به جرأت می‌توان گفت که مصدق کوچکترین اقدامی در جهت خنثی کردن کودتای ۲۸ مرداد نکرد.»
غیر از منابع پیش گفته سایر منابع بی‌طرف یا هوادار کاشانی نیز ضمن پذیرش اصالت نامه، پیرامون محتوای آن اظهارنظر کرده‌اند، از آن جمله‌اند: دهنوی در مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی‌ها و پیامهای آیت‌الله کاشانی، عمید زنجانی در کتاب انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، باقر عاقلی در کتاب نخستین وزیران ایران، حسن آیت در کتاب چهره حقیقی مصدق‌السلطنه، احسان طبری در کژراهه، سید جلال‌الدین مدنی در کتاب تاریخ سیاسی معاصر ایران و در کتاب روحانیت و نهضت ملی شدن نفت ضمن تأیید محتوای دو نامه کاشانی و مصدق عین دو سند را که به خط و امضای صاحبان آنها می‌باشد چاپ کرده است.
بررسی میزان اعتبار و تحلیل متن اسناد و تطبیق محتوای آنها با دیگر اسناد
با توجه به اینکه محققین پیرامون نامه آیت‌الله کاشانی و پاسخ دکتر مصدق به آن اظهارنظرهای گوناگون نموده و برخی اصالت آنها را پذیرفته و برخی دیگر در درستی آنها شک نموده‌اند، با توجه به بررسی‌های صورت گرفته و تطبیق محتوای نامه‌ها با سایر اسناد به جای مانده از این دوره، به نظر می‌رسد ادله اقامه شده بر ردّ اصالت اسناد، درست نباشند، لذا در این بخش از مقاله به ارزیابی و نقد این ادله پرداخته خواهد شد:
مهم‌ترین دلیلی که بر عدم پذیرش اصالت سند و جعلی بودن آن ارائه شده است، زمان انتشار متن نامه آیت‌الله کاشانی به مصدق است و فاصله ۲۵ ساله بین زمان صدور نامه و انتشار آن در رسانه‌های عمومی را دلیل بر ساختگی بودن نامه گرفته‌اند. باید توجه داشت که:
۱) پیدایش فاصله زمانی بین تاریخ تولید و انتشار یک سند هرگز نمی‌تواند دلیلی منطقی بر ساختگی بودن آن باشد. چه بسا عواملی چون حاکمیت مخوف رژیم پهلوی در طول دوره ۲۵ ساله پس از کودتا، بی‌نظمی‌های موجود در نگهداری اسناد و بایگانی‌های شخصی، شرایط و فرصت لازم را به دست نمی‌داد تا در زمینه انتشار آن اقدامی صورت پذیرد.
۲) با توجه به اینکه زمان پویایی و حضور در صحنه هر دو جریان سیاسی وابسته کاشانی و مصدق خیلی زود در چند ساله نخست پس از کودتای ۱۳۳۲ به پایان رسید و هر دو منزوی و منفعل بوده و ارتباط چندانی با جامعه نداشتند و گاه و بی‌گاه نیز هر دو از بی‌توجهی مردم به خود شکوه داشته‌اند، و از سوی دیگر مبارزات مردم ایران در طول دهه چهل و پنجاه در شکل نهضت اسلامی و نهایتاً انقلاب اسلامی بروز کرد، معلوم نیست که منازعات میان کاشانی و مصدق برای مردم از چه درجه اهمیت و اولویت برخوردار بوده که مسائل مهم‌تر را کنار گذاشته و برای انتشار نامه‌های به حاشیه رانده شده‌ای که به صلاح وحدت مردم در دوران مبارزات اسلامی دهه چهل و پنجاه نیز نبود، سرمایه‌گذاری کرده و احتمالاً تلفات سنگین سیاسی و نیروی انسانی نیز به خاطر آن بدهند.
لذا نامه‌های آن دو شخصیت نیز در کنار راه و روش سیاسی آنها در افکار عمومی به بایگانی تاریخ سپرده شده بود و مجال بروز اجتماعی نداشتند.
۳) با انتشار آن اسناد در جامعه در جهت مبارزات اصولی و دینی مردم با استعمار آمریکا و استبداد پهلوی خصوصاً در طول دهه‌های چهل و پنجاه انحراف ایجاد می‌شد. مطرح شدن و احیای موضوعات رنگ باخته گذشته موجب می‌شد که اهداف بزرگ و مهم‌تری که مردم ایران در خلال مبارزات خود در دوره انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی آغاز کرده بودند، به موضوعات قدیمی و حاشیه‌ای تنزل پیدا کرده و افکار عمومی به مسائل حاشیه‌ای که در آن زمان ارزش و ضرورت پیگیری نداشتند، گرفتار شوند. هر چند نباید فراموش کرد که دستگاههای فرهنگی رژیم پهلوی جداً در پی سوءاستفاده از هر نکته اختلاف‌برانگیز و به بیراهه راندن انقلاب اسلامی مردم بودند.
۴) باید توجه داشت که در مردادماه ۱۳۳۲ رابطه‌ای میان مصدق و کاشانی وجود نداشت. لذا پاسخ کتبی مصدق به کاشانی در روز ۲۷ مرداد در واکنش به چه اقدام کاشانی بوده است؟ قطعاً «حضرت آقا» [عنوان کاشانی در نامه مصدق] مرقومه‌ای به نخست‌وزیر نوشته بود که وی وصول آن را اعلام نموده و در پاسخ به آن دست به قلم برده است. علاوه بر این هیچ‌یک از منابع، خبر از ارسال بیش از یک نامه از سوی آیت‌الله کاشانی به مصدق در آن روزها را نداده است. لذا به نظر می‌رسد پاسخ مذکور جواب نامه مورخ ۲۷ مرداد کاشانی است.
علاوه براین محمدحسین سالمی که نامش در نامه مصدق قید شده، نوه و مسئول دفتر و مکاتبات کاشانی بوده لذا ارسال نامه کاشانی از طریق وی برای مصدق امری طبیعی بوده است و نوشته شدن نامه کاشانی برای مصدق و نامه مصدق برای کاشانی مورد تأیید رابط مذکور قرار گرفته است.
نکته دیگری که دلیلی بر جعلی بودن نامه کاشانی اقامه شده است وجود این عبارت نامه است: «این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود.» و آن را انگیزه افراد در جعل نامه پس از مرگ کاشانی و مصدق دانسته‌اند. به نظر می‌رسد چنین استدلالی درست نباشد. زیرا روش کار کاشانی در مسایل سیاسی مورد اختلاف چنین بوده است.
هرگاه نظریات مهم کاشانی مورد پذیرش مخالفینش قرار نمی‌گرفت او سعی می‌کرد برای عبرت حال و آیندگان آن را آشکارا به اطلاع دیگران برساند. به عنوان نمونه حدود یک ماه قبل از کودتا نیز وقتی راهکارهای موردنظرش توسط مصدق رد شد در اطلاعیه‌ای کثیرالانتشار نوشت:
ـ «نامه‌های من به مجلس شورای ملی و شخص آقای دکتر مصدق در تاریخ مشروطیت ایران سند زنده و جاودانه خواهد بود.» بر این اساس باید حکم داد شیوه سیاسی کاشانی چنین بوده و اعتقاد داشته است نظریات خود را برای ثبت در تاریخ و اطلاع آیندگان باید مکتوب کرد. لذا مخدوش دانستن نامه کاشانی به دلیل وجود جمله فوق در نامه منطقی به نظر نمی‌رسد.
روش دیگر برای سنجش حدود صحت و اعتبار نامه‌های مذکور، نگاه به درون اسناد و تحلیل متن آنها می‌باشد بر این اساس، ابتدا ضرورت دارد به این سئوال پاسخ داده شود که متن نامه آیت‌الله کاشانی حاوی چه نکاتی است که مورد پذیرش برخی قرار نگرفته است. آیا آنچه در نامه ذکر شده موضوعاتی بی‌سابقه و حیرت‌آور است؟ محورهای عمده آمده در نامه ۲۷/۵/۱۳۳۲ کاشانی به قرار ذیلند که به ترتیب و تفکیک مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
نخستین محور نامه آیت‌الله کاشانی را شکایت وی از بی‌مهری مصدق و اهانت‌های پی در پی یاران او علی‌رغم تلاشهای بی‌وقفه کاشانی در پیروزی نهضت ملی و تداوم آن، تشکیل داده است. به نظر نمی‌رسد این بخش از مطالب کاشانی به مصدق مورد تکذیب نقادان باشد، زیرا نقش محوری کاشانی در رهبری رخدادهای نهضت ملی به کرات مورد تأیید محققین قرار گرفته و در مکتوبات مصدق نیز پی در پی ذکر شده است. برخوردهای خشن و نامناسب جراید و برخی اعضای جبهه ملی با آیت‌الله کاشانی نیز از جمله اقدامات روزمره آنها به ویژه در نیمه دوم عمر دولت مصدق تا مرز حمله هواداران مصدق در ۴ شب پی در پی به جلسه دینی سیاسی منزل کاشانی و به قتل رساندن افراد در آنجا بوده است.
تأثیر این امور بر کاشانی تا آنجا بود که وی در اطلاعیه ۲۵/۴/۳۲ خود از مصدق با چنین جملاتی یاد کرده است:
ـ «آن یاغی طاغی که در کشور مشروطه ایران به خیال خداوندگاری افتاده است.» بنابراین توجه به شدت لحن آیت‌الله کاشانی در مکتوبات قبلی، نیازی به جعل نامه جدید برای القای بدبینی و عدم اعتماد کاشانی به مصدق نبوده است.
دیگر محور عمده نامه آیت‌الله کاشانی اختصاص به ادعای وی به بی‌علاقه بودن مصدق به تداوم بقای دولت خود و کنار کشیدن قهرمانانه از سمت نخست‌وزیری دارد. این گمان کاشانی را استعفای عجیب مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ که بدون هرگونه توجیه و هماهنگی یاران عرصه را برای انگلستان، شاه و قوام‌السلطنه باز گذاشت و یاران خود و نهضت و مردم را تنها گذاشت، تقویت کرده است.
به نظر می‌رسد با توجه به سابقه قبلی و عدم تحرک جدی دولت در مقابله با عوامل کودتا، کاشانی خود را در ادعای چنین تحلیلی از رفتار سیاسی مصدق و ادعای به عدم تمایل او در حفظ دولتش، محق دانسته است.
کاشانی در سومین بخش از نامه خود اقدام مصدق در انحلال مجلس شورای ملی را به نقد کشیده و آن را عامل اصلی بی‌پناه گذاشتن دولت و مردم در هنگام حملات سخت استبداد دربار و استعمار آمریکا و انگلیس دانسته است. این بخش از نامه نیز حاوی مطلب غیرمعمول و غیرواقعی نیست. برخی محققین بر این باورند که مصدق آن زمان زمینه سقوط خود از قدرت را به دست خویش رقم زد که مجلس شورای ملی را منحل نمود و در جمع گروهی از تظاهرکننده‌ها گفته بود: مجلس واقعی اینجاست!‌
در مکتوبات کاشانی نیز سابقه‌ای دال بر عدم اعتقاد مصدق به مجلس شورای ملی مخالفش وجود دارد. کاشانی در اطلاعیه ۲۵/۴/۳۲ خود نیز نوشته است: «بر احدی پوشیده نیست که رئیس دولت با تمام وسایل ممکنه درصدد است که برخلاف اصول مسلم قانون اساسی ایران را به حال قبل از مشروطیت و حکومت استبدادی برگرداند.» انحلال مجلس این زمینه قانونی را برای شاه فراهم آورد تا اقدام خود را در عزل مصدق و نصب زاهدی قانونی جلوه دهد. علاوه بر این محاکمات پس از کودتا نیز ـ که هر معترض به کودتا را به عنوان قیام‌کننده علیه حق قانونی شاه در عزل و نصب دولت در غیاب مجلس به محاکمه کشید ـ تأیید کننده این نظریه می‌باشد.
لذا به نظر نمی‌رسد به مطالب این بخش از نامه ایرادی وارد باشد.محور چهارم نامه چهارم کاشانی به آگاه ساختن مصدق از وقوع کودتایی حتمی توسط سرلشکر زاهدی علیه نهضت ملی و دولت مصدق اختصاص دارد. برخی به این اقدام کاشانی در اطلاع‌رسانی نسبتاً دقیق وی از حادثه کودتایی که هنوز به وقوع نپیوسته بود، ایراد گرفته و آن را دلیل جعلی بودن نامه دانسته‌اند.
در این زمینه تذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد. نخست آنکه کاشانی یک ماه قبل از کودتا نیز سقوط قریب‌الوقوع دولت مصدق را در اثر از دست دادن تدریجی پایگاه مردمی خود که از نظر کاشانی ناشی از اقدامات مصدق در اتخاذ شیوه یک جانبه‌گرایی و حذف نهادهای مدنی مانند درخواست اختیارات و انحلال مجلس بود، پیش‌بینی کرده بود و پیش‌بینی وی در نامه مورخ ۲۷ مرداد جدید نبوده است. نکته دوم آن که زاهدی و یارانش دو روز قبل در ۲۵ مرداد اقدام به کودتایی ناموفق کرده بودند و با توجه به اینکه اقدام اساسی درخور توجه علیه رهبری کودتا و عوامل مؤثر در آن صورت نگرفته بود و از طرفی دولتهای آمریکا و انگلیس نیز با همه توان از کودتاگران حمایت می‌کردند، کسی حق نداشت کودتا را پایان یافته بداند. باید توجه داشت که در دو روز فاصله بین دو کودتا جراید وابسته به دربارو غرب نیز تصویر حکم نخست‌وزیری زاهدی را که به امضای شاه رسیده بود، منتشر کرده بودند.
نکته سوم تذکر این واقعیت است که به جز کاشانی سایر افراد و جریانهای سیاسی عمده کشور نیز از وقوع کودتایی زودهنگام در کشور اطلاع داشتند. برخی دوستان مصدق و حزب توده احتمال اقدام نظامی علیه دولت و ملت را به اطلاع مصدق رسانده بودند. لذا قبل از آنکه اطلاع از کودتا عجیب باشد، بی‌توجهی به آن از سوی دولت حتی در صورتی که احتمال وقوع آن اندک باشد، سئوال برانگیز و تعجب‌آور است! زیرا از جمله مهمترین وظایف هر دولت حفظ موجودیت قانونی خود است. بنابراین در این بخش از نامه کاشانی نیز مطلب بی‌سابقه و خارق‌العاده‌ای ذکر نشده بود که برای جا انداختن آن در تاریخ نیاز به جعل سند باشد و بر اساس آن حکم به مخدوش بودن نامه‌های رهبران نهضت ملی به یکدیگر در روز ۲۷ مرداد داده شود.
در پنجمین محور موجود در نامه، آیت‌الله کاشانی پیشنهاد می‌کند که در صورت اظهار تمایل مصدق، نمایندگانی را از جانب خود برای نیل به وحدت و هماهنگی پیرامون مقابله با خطراتی که دولت را تهدید می‌کنند، اعزام نماید.
اما با پاسخ سرد و کوتاه مصدق که نوشته بود: اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم والسلام» مواجه می‌شود!
برخی با استناد به محتوای کتاب خاطرات ناصرخان قشقایی ایراد گرفته‌اند که: او در روز ۲۷ مرداد در تهران حضور نداشت تا حامل پیغام کاشانی به مصدق باشد. لذا نتیجه گرفته‌اند: اشخاصی بدون توجه به عدم حضور ناصرخان در تهران، ناشیانه اقدام به جعل سند کرده و نام او را در نامه ذکر کرده‌اند.
این ایراد نیز نمی‌تواند دلالت بر جعلی بودن نامه نماید. زیرا به نکته‌ای ظریف در سند توجه نشده است. از جمله کاشانی این موضوع برداشت نمی‌شود که در روز ۲۷ مرداد وی افراد نامبرده را به عنوان نماینده خود نزد مصدق فرستاده است تا اثبات عدم حضور ناصرخان در تهران نقصی در نامه باشد. بلکه کاشانی نوشته بود، نمایندگانش را در صورت اظهار تمایل مصدق و اعلام موافقت وی بعداً اعزام خواهد کرد، و لازمه این امر حضور حتمی آن نمایندگان را در تهران ایجاب نمی‌کند. حال چرا کاشانی از مصطفی فرزند خود و ناصرخان قشقایی مشخصاً به عنوان نماینده خود یاد کرده، شاید به آن دلیل بوده است که ناصرخان آن روزها از جمله هواداران دکتر مصدق محسوب می‌شد. لذا با اعزام دو نماینده مرضی‌الطرفین در پی رفع کدورتها و نجات نهضت مردم ایران بوده است.
ششمین و آخرین محور نامه کاشانی حدس و نظر وی درباره قصد آمریکا به تسلط بر نفت ایران به صورت دنیاپسند و به دست مصدق، می‌باشد.
این بخش از مطالب نامه کاشانی را از زوایای گوناگون می‌توان مورد بررسی قرار داد. نخست‌ آنکه اگر منظور کاشانی از جمله بالا هماهنگی و همکاری آگاهانه مصدق با آمریکایی‌ها و مأمور بودن وی جهت واگذاری نفت ایران به آمریکا باشد، باید گفت که تاکنون سندی بر این مدعا ارائه نشده است. هر چند ممکن است مقاله از این جهت که، معمولاً در این قبیل امور سندی رسمی رد و بدل نمی شود که کسی آن را ارائه نماید، مورد سئوال قرار گیرد. در آن صورت باید گفت:
ـ تحلیل وقایع تاریخی جز بر اساس اسناد و مدارک تاریخی نیست. البته محقق تاریخ نیز هرگز ادعا ندارد که اسناد همه وقایع را در اختیار دارد.
البته اگر منظور کاشانی در نامه خود به مصدق از عبارت «مطابق نقشه خود شماست» تسلیم کشور به بیگانگان باشد این ادعا نیز در مکتوبات قبلی کاشانی نسبت به مصدق تکرار شده و ادعای جدیدی نیست که پس از مرگ کاشانی نیاز به جعل داشته باشد. کاشانی در نامه مورخ ۱/۴/۳۲ خود نیز با انگیزه نقد اعمال مصدق و روشنگری در افکار عمومی نوشته است «اجازه نخواهد داد که ملتی مسلمان و مستقل با چنین افکار سست اهریمنی [افکار مصدق] تسلیم بیگانگان شود و آزادی افراد کشوری برای جاه‌طلبی فردی،‌ به منظور خوش‌آمد دول استعماری به زنجیر کشیده شود.»
نکته دوم آنکه اگر منظور کاشانی از قصد آمریکا به تسلط بر نفت ایران به دست مصدق، سوءاستفاده آن دولت از نگرش حاکم بر دولت و روش نامناسب مصدق در ماههای آخر حکومت وی ـ از دید کاشانی ـ باشد، بویژه اعتماد عجیب و جدی او به آمریکا به عنوان دوست دولت ایران و حامی ملت، که تا آخرین روزهای قبل از کودتا ادامه داشت، باشد، به نظر نمی‌رسد ایراد بی‌سابقه و ربطی باشد. زیرا مصدق و کارگزاران دولت او تا آخرین فرصت‌هایی که در اختیار داشتند خوشباورانه آمریکا را بی‌طرف و میانجی بین خود و انگلستان می‌دیدند. در حالی که آمریکا از چندین ماه قبل از کودتا، مصرانه در پی برنامه‌ریزی علیه نهضت ملی و تصاحب نفت ایران بوده است. چگونه نخست‌وزیر و هیأت دولت متوجه این مهم نشدند، جای تعمق و تأمل فراوان است.
نکته دیگر که صحت نظر کاشانی را در سوءاستفاده آمریکا از هر چیز و هر کس برای تسلط بر نفت ایران اثبات می‌نماید، تشکیل کنسرسیوم نفتی در ایران علیه منافع ملت پس از پیروزی کودتا می‌باشد. این امر از یک سوی به روشنی دلالت بر صحت نظر کاشانی مبنی بر قصد آمریکا به تصاحب نفت ایران به صورت دنیاپسند و به ظاهری قانونی دارد و از سوی دیگر بر نیات ایران و ایرانی ستیز دولت آمریکا در ایران در دوره قبل از کودتای ۲۸ مرداد دلالت دارد. نیات و اهدافی که مواضع ساده‌لوحانه و لجاجت و تفرقه حاکم بر مسئولین وقت کشور، ولو به صورت غیرمستقیم، به تحقق آن کمک کرده است.
● نتیجه
محتوای دو نامه آیت‌‌الله کاشانی و دکتر مصدق دارای نقشی کلیدی در فهم تاریخ معاصر ایران به ویژه شناخت علل شکست و افول نهضت ملی دارند و پذیرش یا رد آنها به عنوان دو سند سیاسی مهم تأثیری تعیین‌کننده بر تحلیل تاریخ نهضت ملی و تاریخ معاصر ایران دارند.
بستر تاریخی که اسناد در آن شکل گرفته‌اند طبیعی بوده و اسناد به صورت منطقی برآمده از متن وقایع آن دوره می‌باشند و ارتباط تنگاتنگی با رخدادها دارند.
نتیجه بررسی علمی اسناد بیانگر آن است که نامه‌ها واجد ویژگی‌هایی به قرار ذیل می‌باشند: اسناد سیاسی، رسمی، ملی، منحصر به فرد، تازه‌یاب و معتبر هستند. نامه آیت‌الله کاشانی حاوی ادبیات سیاسی مذهبی و نامه مصدق حاوی ادبیات دولتی است. این اسناد نتیجه واقعه و در عین حال جزئی از واقعه و از منظر اثرگذاری، موجب وقایع بعدی بوده‌اند.
نگاه منابع به اسناد، گوناگون و متنوع بوده و بر پذیرش یا رد آنها استدلالهایی صورت گرفته است. اما استدلالهای محققینی که قائل به صحت و اعتبارنامه‌ها هستند، به درستی نزدیکتر است.
از بررسی محتوایی محورهای عمده نامه آیت‌الله کاشانی برمی‌آید که آنچه در متن آن سند ادعا شده است عجیب و ناباورانه، و در مکتوبات قبلی وی بی‌سابقه نیست، تا برای مطرح نمودن آنها نیاز به سندسازی در سالهای بعد باشد. قضاوت کاشانی در مورد مصدق در این سند منطبق با قضاوت وی در سایر مکتوبات قبل از ارسال نامه می‌باشد. لذا محتوای نامه‌ها را پس از تحقیق می‌توان نپذیرفت. اما با توجه به بررسی‌های صورت گرفته نباید آنها را جعلی خواند. باید بین عدم پذیرش محتوای اسناد و حتی اقامه دلیل بر نادرستی احتمالی محتوای آنها، با موضوع جعلی بودنشان تفکیک قایل شد. از سویی نباید صحت اصالت نامه را دلیل بر ضرورت پذیرش محتوای آنها گرفت از سوی دیگر مخالفت با اطلاعات آمده در آنها را نباید دلیل مخدوش شمردنشان دانست.
مهدی مهرعلیزاده
عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
فهرست منابع:
ـ اسناد CIA درباره کودتای ۲۸ مرداد عملیات آژاکس، ویلبر دونالدنیوتن، انتشارات مؤسسه ابرار معاصر، تهران، ۱۳۸۰.
ـ اسناد وزارت کشور قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد، منصوری، جواد، ج ۱، چاپ اول، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۷.
ـ دو سند نهضت ملی: ۱ـ نامه آیت‌الله اشانی به دکتر محمد مصدق در تاریخ ۲۷/۵/۳۲؛ ۲ـ پاسخ دکتر مصدق به کاشانی در تاریخ ۲۷/۵/۳۲.
ـ ترکمان، محمد، نامه‌های دکتر محمد مصدق، نشر هزاران، چاپ دوم، تهران، ۱۳۵۷.
ـ اطلاعیه آیت‌الله کاشانی پیرامون وقایع روز به تاریخ ۲۵/۴/۱۳۳۲.
ـ دهنوی، محمد، مجموعه‌ای از مکتوبات، سخنرانی و پیامهای آیت‌الله کاشانی، نشر پخش، ج ۳، چاپ اول، تهران، ۱۳۶۲.
ـ مصدق، محمد، خاطرات و تألمات، انتشارات علمی، چاپ هفتم، تهران، ۱۳۷۲.
ـ خامه‌ای، انوار، خاطرات سیاسی، نشر گفتار و نشر علمی، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۲.
ـ گروه جامی، گذشته چراغ راه آینده است، انتشارات نیلوفر، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۲.
ـ مجاهدین انقلاب اسلامی، بیانیه شماره ۲۳ نگرشی کوتاه بر نهضت ملی ایران، نشر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، بی‌جا، بی تا.
ـ نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نشر شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، تهران، ۱۳۶۶.
ـ آیت، حسن و ارسنجانی، حسن، چهره حقیقی مصدق‌السلطنه، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۶۱.
ـ مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد اول، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۶۱.
ـ هواداران انقلاب اسلامی در اروپا، روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، نشر روح، قم، بی‌تا.
ـ جیمز بیل، ویلیام راجر لویس، مصدق نفت ناسیونالیزم ایرانی، هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، نشر نو، چاپ دوم، تهران، ۱۳۶۸.
ـ کاتوزیان، همایون، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدین، انتشارات رسا، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۱.
منبع : دوران


همچنین مشاهده کنید