پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


چرا آمریکایی‌ها از فرزند متنفرند؟


چرا آمریکایی‌ها از فرزند متنفرند؟
برخلاف تصویر موجود از آمریکایی‌ها که آنان را افرادی مهربان و دلسوز و خانواده دوست نشان می‌دهد، بررسی‌های مختلف انجام شده نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها دیگر تربیت فرزند را به عنوان یک منفعت ملی نمی‌بینند. در سال‌های اخیر، درصد زنان شاغل از ۲۱% به ۶۰% افزایش یافته و اصولاً نگهداری از فرزندان در ساعات طولانی غیبت والدین در این کشور به عنوان امری شاق و مزاحم نگریسته می‌شود که باید با پرداخت پول از زیر بار آن شانه خالی کرد. بدین ترتیب، منطق بازار برعقلانیت و احساسات مادری غلبه کرده و در یک نگاه کلی، آمریکایی‌ها از فرزند متنفر گردیده‌اند.
احتمالاً شما نیز این جمله را شنیده‌اید: «به من بگو که با کودکان چگونه رفتار می‌کنی، تا به تو بگویم که چه شخصیتی داری.» خب، اینک اجازه دهید که براساس این اصل، به روح آمریکایی‌ها، نگاهی بیاندازیم. متاسفانه باید بگویم که مردم ما در این امتحان، نمره قبولی را کسب نخواهند نمود. راهنمای اصلی من در نگارش این مقاله، کتاب جدید و جنجالی گلوریا آلبریشت با عنوان «خانه‌های ویران شده؛ اخلاق فمنیستی، اشتغال زنان و خیانت به ارزش‌های خانوادگی» (۱۹۹۲) می‌باشد. وی دراین کتاب نشان می‌دهد که ملت ما اکنون به فرزند به عنوان یک امر هزینه بر و مزاحم نگاه می‌کند، اما چگونه ما می‌توانیم از این نکته چشم‌پوشی نماییم که بدون داشتن فرزند، آینده‌ای نیز نخواهیم داشت؟ از سال ۱۹۲۰ میلادی تاکنون، درصد زنان شاغل آمریکایی از ۲۱% به ۶۰% افزایش یافته است. همچنین شرایط اقتصادی کشور ما به گونه‌ای تغییر یافته که عملاً یک خانواده نمی‌تواند تنها با منبع درآمد یکی از والدین، گذران نماید. امروزه، ۵۸% مادران دارای نوزاد کمتر از یک سال، در میان نیروهای شاغل به فعالیت مشغولند. به علاوه، آمار مشابه مربوط به مادران دارای فرزندی کمتر از ۶ سال، به ۷۷% می‌رسد. به بیان دیگر، تنها ۲۳% این مادران، خانه دار هستند.
این جملات بدین معناست که بسیاری از کودکان و فرزندان ما، کلیددار خانه بوده و باید در طول هفته و در ساعات طولانی غیبت والدین، در خانه تنها باشند. اما آیا این وضعیت، نشانگر یک منفعت ملی است؟ همه می‌دانیم که کودکان نیازمند مراقبت هستند، اما فرضیه جامعه این است که اگر شما کودک دارید، این مشکل شماست. همچنین کودکان به یک کالای مصرفی قابل خرید تبدیل شده اند. اگر شما استطاعت پرداخت این هزینه‌ها را دارید، می‌‌توانید فرزند خود را به یکی از این مراکز بسپارید؛ همان‌طور که ۹۶% زنان شاغل جامعه آمریکا، این روش را برگزیده‌اند. البته مقدار کمک‌های دولت ما در این زمینه نامشخص است. به علاوه، تنها ۱۲% کارفرمایان، فضایی را جهت نگهداری کودکان مادران شاغل، اختصاص داده‌اند. البته، همه این شرایط، فشار خود را بر روی خانواده‌های فقیر وارد می‌کند. آمار رسمی حکایت از آن دارد که خانواده‌های فقیر شاغل، باید ۳۵% درآمد خود را برای این امر اختصاص دهند، در حالی که رقم مشابه برای خانواده‌های دیگر، حدود ۷% است. لذا در آمریکای دموکراتیک، کیفیت مراکز نگهداری از کودکان، براساس وضعیت اقتصادی خانواده‌ها، تفاوت می‌کند. پس هنگامی که جامعه تصمیم می‌گیرد نگهداری و پرورش کودکان، یک کالای مصرفی و نه یک حق ابتدایی انسانی که باید مورد حمایت ملی قرار گیرد، باشد، منطق بازار وارد صحنه شده و شما دیگر در برابر آن، اختیاری نخواهید داشت.
نگرش ما آمریکایی‌ها در مورد کودکان را می‌توان با توجه به آمار زیر نیز دریافت. در سال ۱۹۹۷ میلادی، دستمزد متوسط کارکنان مراکز نگهداری از کودکان، به ازای هر ساعت کار، برابر با ۰۳/۷ دلار بوده که این رقم از دستمزد کارگران پارکینگ‌های عمومی، سه سنت کمتر است. به علاوه، این زنان نمی‌توانند از امکانات نگهداری کودکان برای فرزندان خویش بهره ببرند. بدین ترتیب، به روشنی می‌توان دریافت که ما اصولاً برای نگهداری از کودکان، ارزشی قائل نیستیم. به علاوه، اجازه دهید که نگاهی دیگر به روحیه کنونی آمریکایی‌ها بیاندازیم. چرا که براساس راهبردهای طرح «کمک‌های دولتی به خانواده‌های نیازمند»، نگهداری از کودکان دیگران، شغل محسوب می‌گردد. اما نگهداری از کودکان خود در منزل،‌کار به حساب نمی‌آید. همان‌طور که آلبریشت می‌گوید: «ایالات متحده از منظر توجه به مسائل خانواده – کار، در میان کشورهای صنعتی، در آخرین رتبه قرار دارد.» به علاوه، در یکی از گزارش‌های کاخ سفید در دسامبر سال ۲۰۰۳ میلادی چنین آمده است: «ایالات‌های ما تنها قادرند برای ۱۲% خانواده‌های کارگر کم درآمد، کمک‌های حمایتی ویژه نگهداری کودکانشان را ارائه دهند.» همچنین خانم آلبریشت درمورد طرح‌های اصلاحی بخش رفاه درآمریکا می‌افزاید: «یک توافق اجتماعی گسترده وجود دارد که براساس آن، مادران خانواده‌های فقیر، مادران خوبی نخواهند بود، مگر این که آن‌ها در محیطی دور از خانه و فرزندانشان به کاری مشغول باشند.»
این والدین، عموماً به دلیل هزینه‌های بالای حمل و نقل، پوشاک و نیازهای مربوط به نگهداری کودکان، قادر به کار نیستند. در یکی از پژوهش‌های انجام گرفته از سوی سازمان ملل متحد در مورد ۱۵۲ کشور مختلف، ایالات متحده به عنوان یکی از شش کشوری شناخته شد که فاقد سیاست‌های ملی در زمینه اعطای کمک‌های مالی به مادران در دوران شیردهی نوزادانشان است. امروزه، ۴۰ ایالت کشور ما، با بدهکاری‌های هنگفتی روبه‌رو هستند و برای حل این مسائل، به کاهش ساعات تحصیل دانش‌آموزان در مدارس و برنامه‌های پرورشی مربوطه، دست زده‌اند. براساس یکی از مطالب نشریه «نیویورک تایمز» در ۱۲ ژانویه سال جاری، ۶۰% آمریکایی‌ها، مخالف افزایش مالیات‌ها برای بهبود این وضعیت هستند. در این میان، دولت بوش، در حالی میلیاردها دلار در جهت لشکرکشی به خاورمیانه هزینه می‌نماید که در کشورش، کودکان قربانی فقر و گرسنگی و بی‌توجهی هستند. البته کشورهایی وجود دارند که در آن‌ها، نفرتی از کودکان وجود ندارد. خانم آلبریشت در کتاب خود می‌نویسد: «هم اینک در بسیاری از کشورهای اروپایی، حمایت‌های مراقبتی از کودکان انجام می‌شود. به علاوه، این دولت‌ها کمک هزینه‌های مربوط به بارداری و دوره شیردهی نوزادان را نیز در کنار مزایای دوران مرخصی زایمان و هزینه‌های واکسیناسیون، پرداخت می‌نمایند. به عنوان مثال در سوئد، علاوه بر حفظ موقعیت شغلی مادران در طول مرخصی ۱۸ ماهه زایمان، امکان تمدید این مدت تا هشت سالگی کودک نیز وجود دارد. دولت فرانسه نیز تا سه سال پس از تولد فرزند، کلیه هزینه‌های مربوطه را در سراسر جهان تحت پوشش قرار می‌دهد. به علاوه، مادران مجرد می‌توانند تا آن دوره (سه سالگی فرزند) از حقوق و مزایای پرداختی از سوی دولت، بهره‌مند گردند.» هرچند آمریکایی‌ها در تصویری غیرواقعی و سورئال، خود را انسان‌هایی مهربان و دلسوز نشان می‌دهند، اما در کتاب «وعده‌های فراروی» اثر دوآن الجین چنین می‌خوانیم: «ایالات متحده، در میان کشور توسعه یافته از لحاظ سیاست‌های توزیع ثروت در میان مردم دنیا، در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد.» البته از این جملات نباید چندان هم ناراحت شویم، چراکه با وضعیت کنونی پرورش کودکانمان، نمی‌توان آمریکایی‌ها را انسان‌هایی دست و دل باز خواند.
دانیل.سی. مگویر
مترجم:محسن داوری
منبع: www.Commondreams.org
منبع :ماهنامه سیاحت غرب،شماره ۴۶


همچنین مشاهده کنید