شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

راه این نیست


راه این نیست
کثرت ابتلا به مسائل سیاسی مشکلات فرهنگی را از کانون توجه مسئولان خارج کرده و ارزشها و اصول را به حاشیه رانده است . این را باید یک خطر بزرگ دانست و آژیرهای خطر را باید به صدا درآورد.
در خبرها آمده است : مسابقات پرش با اسب جام فدراسیون جهانی سوارکاری توسط هیات سوارکاری استان تهران به صورت مختلط در باشگاه آزادی برگزار شد. در این مسابقات سوارکاران مرد و زن در یک محل پرش داشتند و این مسابقه به صورت زنده از شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شد!
تکلیف سیمای جمهوری اسلامی که با کرام الکاتبین است . متاسفانه گوش مسئولان سازمان صدا و سیما بدهکار هیچ اعتراض و توصیه ای نیست و آنها با گزارش های مالامال از پیاز داغ که به اینجا و آنجا می دهند اقدامات خود را توجیه می کنند و مقداری نیز طلبکار می شوند. اکنون با تجربه های مکرری که از عملکرد این دستگاه بویژه تلویزیون در اختیار داریم می توانیم بطور قطع اعلام کنیم که ماجرای اعتراض به تلویزیون از مصادیق این بیت است که : گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من ـ آنچه البته به جائی نرسد فریاد است !
در مورد فدراسیون سوارکاری اما دو سه نکته قابل توجه است .
اول آنکه اصولا ورزش سوارکاری یک ورزش لوکس و گران قیمت است . بنابر این نمی توان سوارکاری را در ردیف ورزش های مردمی دانست . به همین دلیل در بسیاری از مسائل باید حساب ورزش سوارکاری را از حساب ورزش های مردمی جدا کرد. مواردی از قبیل بودجه امکانات نظارت و نمایش دادن آن از رسانه ملی .
دوم آنکه ماهیت ورزش سوارکاری و کسانی که با این ورزش سروکار دارند یک ماهیت اشرافی و اسرافی است . چنین جوهره ای بطور طبیعی با تمایلاتی در جهت خلاف ارزش ها و اصول همراه است . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به همین نکته مدتی به سوارکاری میدان داده نشد ولی بعدها که به دلایلی به جریان افتاد روح طغیانگر موجود در این ورزش و اصحاب آن موجب شد در سال ۱۳۸۲ عده ای به روش اختلاط روی آورند و برای عادی سازی این امر تلاش کنند. خوشبختانه در آن زمان بعضی باشگاه ها به این اقدام اعتراض کردند و مانع ادامه اختلاط شدند. آنچه اکنون پیش آمده که نه تنها اعتراضی علیه اختلاط صورت نگرفته بلکه از تلویزیون هم پخش شده نشان دهنده عقب گرد جامعه ورزش و شاید به یک معنی کلیت جامعه و دور شدن از اصول و ارزشهاست .
و سوم آنکه سوارکاری اگر در قالب ورزش همگانی و دور از تشریفات و اشرافی گری باشد نه تنها یک ورزش مردمی است بلکه انجام آن از مستحبات سفارش شده در شرع مقدس اسلام نیز هست . فقه اسلامی در این زمینه احکام روشنی دارد و منافع ورزش سوارکاری روشن تر از آنست که بتوان در آن تردید کرد. بنابر این باید میان ورزش سوارکاری مردمی با ورزش سوارکاری لوکس تفاوت قائل شد و در قضاوت ها و رفتارها با این دو نباید یکسان برخورد کرد.
آنچه از این نکات قابل توجه می توان به عنوان جمع بندی و نتیجه گیری مطرح کرد اینست که سازمان تربیت بدنی به عنوان متولی مستقیم ورزش و مسئولان اجرائی کشور به عنوان مسئولان امور کلان جامعه باید تلاش وسیعی برای به حاشیه راندن ورزش سوارکاری لوکس و جایگزین ساختن ورزش سوارکاری مردمی بعمل آورند. درحال حاضر ورزش سوارکاری مردمی در نقاطی از کشور به صورت سنتی مرسوم و متداول است . این ورزش سنتی از قدیمی ترین ورزش های ایران است و شاید تاکید روایات و احکام دینی نیز در پا گرفتن و سرپا ماندن آن موثر بوده است . اما جای تاسف است که این ورزش مردمی و سنتی مورد حمایت قرار نمی گیرد و بجای آن از ورزش سوارکاری لوکس حمایت می شود تا جائی که حتی اقدام به اختلاط در مسابقات مربوط به آن نادیده گرفته میشود و این صحنه های خلاف اصول و ارزش ها از تلویزیون نیز پخش می گردد.
اخبار دیگری از قبیل کاهش سن اعتیاد در کشور و مشاهداتی از قبیل گسترش بدحجابی و بی بندوباری و فساد اخلاق و سایر ناهنجاری های اجتماعی نیز هشدارهائی هستند که صدای آژیر خطر را قوی تر به گوش می رسانند. مسئولان اجرائی فرهنگی و قضائی باید در برابر این اخبار حساس باشند و به این واقعیت توجه داشته باشند که غفلت از این امور و بی تفاوتی نسبت به آنها خطر را نزدیک تر و جامعه را آسیب پذیرتر می کند. در این میان وضع نابسامان حجاب به شکل بسیار حاد و هشدار دهنده ای حالت غیرعادی پیدا کرده و فساد آشکار و پنهان ناشی از این وضعیت نسل جدید را به شدت تهدید می کند.
آنچه در این میان بیش از هر چیز دیگر نگران کننده است اینست که این آفت ها در دوران حاکمیت اصولگرایان درحال گسترش یافتن است و بی تفاوتی مصادر امور در برابر این آفت ها به حساب اصولگرائی گذاشته می شود. به عبارت روشن تر تفسیر جدیدی از اصولگرائی در تاریخ نوشته خواهد شد که با اصولگرائی واقعی فاصله دارد. متاسفانه افکار عمومی حساب اصولگرایان غافل یا شیفته قدرت و بی تفاوت نسبت به ارزشها و اصول را از خود اصولگرائی جدا نمی کند و خطر نیز همینجاست .
واقعیت اینست که راه انقلاب و نظام اسلامی این نیست که در بخش مربوط به فرهنگ و ارزشها و اصول طی می شود. هرچه زودتر باید در این وضعیت تجدیدنظر شود قبل از آنکه برای جبران دیر باشد.
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید