چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


بازسازی ناشیانه یک متن خوب


بازسازی ناشیانه یک متن خوب
▪ روز بر می آید
▪ فیلمنامه: سعید شهسواری
▪ کارگردان: بیژن میرباقری
▪ بازیگران: یکتا ناصر / داریوش فرهنگ / امیر آقایی / مهران رجبی و...
▪ خلاصه داستان:
یک زن فیلمساز همراه با همسرش - که پست جدید شغلی گرفته - بعد از انقلاب (۱۳۵۷) به ویلایی ییلاقی می روند. آنان به طور اتفاقی با مردی آشنا می شوند که زن پس از زندانی کردن او در خانه ادعا می کند که بازجوی ساواک بوده و به طرز وحشیانه ای شکنجه اش کرده است...
بیژن میرباقری، فعالیتهای سینمایی اش را از سالها پیش و با تولید فیلمهای کوتاه آغاز کرده و از سال ۱۳۸۳ با ساخت فیلم بلند «ما همه خوبیم» وارد حوزه فیلمسازی بلند سینمایی شده است. «روز بر می آید» دومین تجربه بلند سینمایی این کارگردان است که سال ۱۳۸۵ تولید شده و برای نخستین بار در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است.
«روز بر می آید» که در حال حاضر در سینماهای معدودی اکران می شود، بدون تردید یک اقتباس (و به گفته برخی منتقدان یک کپی) سینمایی است. در واقع منبع اصلی این اقتباس نمایشنامه بسیار زیبا و قدرتمند «آریل دورفمان» با عنوان «مرگ و دوشیزه» است که بارها و بارها به روی صحنه رفته و ظاهراً در اغلب اجراها هم به واسطه قدرتهای متن، مورد تحسین و توجه قرار گرفته است. در نمایشنامه «آریل دورفمان» داستان و متن، کاملاً وابسته به شرایط اجرای تئاتری پرداخت شده اند و انتخاب فضای محدود خانه زن و شوهر جوان به عنوان صحنه مرکزی و تنها صحنه نمایش، انتخابی منطقی است. بویژه آنکه داستان و درگیریهایش آنقدر قدرت و جذابیت ایجاد کشش و عمل و درگیری را دارند که متن و اجرا هیچ گاه نیازی به عمل بیرونی و تعدد حرکت و فضا پیدا نمی کند.
نخستین اقتباس سینمایی از نمایشنامه دورفمان، فیلم موفق کارگردان بزرگ لهستانی «رومن پولانسکی» با همین عنوان است که بسیاری از منتقدان هم آن را مورد ستایش قرار دادند و آن را اثری قابل توجه و اقتباسی مناسب از متن خواندند. حضور موفق «بن کنیگزلی» در کنار بازی کاملاً درونی «سیگورنی ویور» و «استوارت ویلسن» باعث شده بود که «مرگ و دوشیزه» پولانسکی بدون نیاز به سایر مؤلفه ها و جذابیتهای سینما و تنها به مدد متن و داستان کامل دورفمان، دوربین دقیق و کارگردانی هوشمندانه این کارگردان و بازی های درخشان بازیگرانش، به یک اثر موفق سینمایی مبدل شود.
اما این موفقیت به هیچ وجه در مورد فیلم بیژن میرباقری (که حتی برخی به اشتباه آن را تلویزیونی می دانند) تکرار نشده است. آنچه دستمایه کار میرباقری در این فیلم قرار گرفته، ظاهراً ساختار کامل متن نمایشنامه و البته کپی برداری از بخشهایی از فیلم پولانسکی بوده است. به جز این دو مورد، تنها چیزی که این فیلم ایرانی به طور مستقل ارائه می کند، مجموعه ای از نقطه ضعفهای فیلمنامه و کارگردانی است!
خیلی بدبینانه است، اما باید بپذیریم که اندک جذابیتهای موجود در «روز بر می آید» به ظرفیتهای بالای متن و داستان نمایشنامه در درگیرسازی مخاطب و تنها نقاط مثبت و قابل قبول سینمایی - مثل تکنیکهای روایی و انتخاب ریتم و دکوپاژ آن - به برداشتها و آموزه های کارگردان از اثر سینمایی رومن پولانسکی مربوط می شود.
سعید شهسواری در مقام فیلمنامه نویس، کار خاصی روی متن نمایشنامه انجام نداده است و تنها ساختار متن را به طور کامل به فیلمنامه تبدیل کرده و در بخش آداپتاسیون و ایرانی سازی آن، به اشتباه داستان را به جغرافیا و رویدادی خاص که مناسبات آن هم به هیچ وجه قابل انطباق با مناسبات داستان نیست، تبدیل کرده است.
اما در حوزه ساخت و تولید فیلم، به نظر می رسد که میرباقری بسیاری از ضعفهای سینمایی کارش را با نورپردازی و استفاده از تاریکی پوشانده است. بازیگری، محدودیت فضا، ضعفهای تکنیکی و... انگار همگی جایشان را به نورپردازی داده اند و خودشان را در پس تاریکی بسیار زیاد صحنه ها پنهان کرده اند، غافل از آنکه این تاریکی ها و سایه ها، با وجود برخی کارکردها و ویژگیهای احتمالی، فضای محدود و نمایشی (صحنه ای) داستان و فیلم را بسیار محدودتر از آنچه که مورد تصور است، می نمایاند.
«روز بر می آید» در زمینه بازیگری هم فیلم موفقی نیست. داستان «مرگ و دوشیزه» داستانی متکی بر دیالوگ و رفتار است و هر دو این مؤلفه ها باید با ایفای نقش بازیگران، خودشان را نشان بدهند. تمام پریشانی ها و دلمشغولی ها و بیماری ها و عقده های درونی شخصیت زن، همه محافظه کاری ها و هراسهای همسر و تمام پنهانکاری ها و رذالتهای بیمارگونه دکتر، همان مؤلفه ها و جزییاتی هستند که باید در بازی بازیگران فیلم خودشان را نشان بدهند و به ضرورتهای نقش و موضوعیت و فضاسازی در محدوده تصویر تبدیل شوند و این چیزی است که تماشاگر «روز بر می آید» با بازی یکتا ناصر، داریوش فرهنگ و حضور ناموفق امیر آقایی هیچ گاه شاهد آن نیست.
تنها نقاط مثبت و مهم فیلم میرباقری همان گونه که ذکر شد، به متن خوب دورفمان و برخی مؤلفه های برداشته شده از سینمای پولانسکی مربوط می شود و به نظر نمی رسد که میرباقری و گروه اش چیز مثبت و نکته مطلوب و مناسبی بر این زمینه ها افزوده باشند.
مهدی نصیری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید