سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


همه مردان رئیس‌جمهور


همه مردان رئیس‌جمهور
● بوش به مثابه موش
جاش برولین بازیگر نقش جورج دبلیو بوش: ابتدا خیال می‌کردم چون کارگردان فیلم الیور استون است احتمال دارد نتیجه نهایی به کاریکاتوری از بوش تبدیل شود. اما کمی که گذشت فهمیدم این فیلم داستان شگفت‌انگیز و پیچیده آدمی را تعریف می‌کند که مانند موش در یک لابیرنت بوده است. بوش مانند موشی که در لابیرنت گم می‌شود سال‌ها به دنبال پنیر می‌گشت اما چیزی نصیبش نمی‌شد تا اینکه در نهایت توانست به ریاست جمهوری آمریکا برسد. البته این را هم بگویم که کارمان در این فیلم چندان دشوار نبود چون بوش هنوز وجود دارد و خصوصیاتش بر هیچکس پوشیده نیست. صرفا سعی کردیم داستان آدمی را تعریف کنیم که واقعا به هیچ چیزی علاقه ندارد و بدون اینکه آموزشی را از سر گذرانده باشد می‌تواند به ریاست جمهوری آمریکا برسد و البته در اوج ناباوری دو بار هم این کار را انجام می‌دهد.
جالب است که هم من و هم بوش پدران مشهوری داشتیم و اتفاقا هر دوی‌مان توانستیم در بزرگسالی در حرفه خود به موفقیت برسیم. شباهت‌هایی میان ما وجود داشت اما سعی کردم تفاوت‌های موجود را با مطالعه شخصیت و رفتار وی به دست بیاورم. مثلا کتاب‌ها و مجلات مختلفی می‌خواندم و دور هر چیزی لازم می‌دیدم خط می‌‌کشیدم و بعدا در خلال فیلمبرداری از آنها استفاده می‌کردم. مادر‌های ما هم انسان‌های تاثیرگذاری در زندگی‌مان بودند اما شخصا هرگز روابطی مانند بوش با خانواده‌ام نداشته‌ام. بوش از نام خانوادگی‌اش خیلی استفاده کرده است.
تنها مشکلی که برای بازی در نقش بوش وجود داشت تقلید صدای وی بود. هنگام فیلمبرداری دائما ‌از اطرافیان می‌خواستم زیر و بم‌های صدایم را کنترل کنند و هر جا لازم بود تذکر دهند تا صدایم شبیه صدای بوش شود. حتی گاهی اوقات بی‌مقدمه به هتل‌های تگزاس تلفن می‌کردم و با به حرف کشیدن افرادی که گوشی را برمی‌داشتند سعی می‌کردم به جزئیات لهجه آنها پی ببرم. البته چون یک دموکرات متعصب نیستم به شخصیت بوش مانند یک انسان، به دور از گرایش‌های سیاسی نگاه کردم تا بتوانم به خوبی ادایش را در بیاورم. به علاوه قرار نیست این فیلم به یک کمدی یا تراژدی تبدیل شود و الیور استون‌ عامدانه می‌خواست صرفا فیلمی غافلگیر کننده و جذاب را کارگردانی کند. با این حال در فیلم هم صحنه‌های تراژدی وجود دارد هم صحنه‌های دراماتیک و هم البته صحنه‌های کمدی؛ صحنه‌های کمدی‌ای که واقعا شما را می‌خندانند.
● قرار نیست قهقهه بزنید
الیزابت بنکز بازیگر نقش لورا بوش: فیلم الیور استون درست شبیه زندگی جورج بوش و کلا شبیه زندگی است. در این فیلم مانند زندگی حقیقی انسان‌ها تراژدی وجود دارد، شوخی وجود دارد، کمدی وجود دارد و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید. بیشتر افراد تصوری خنده‌دار از جورج بوش دارند و خیال می‌کنند این فیلم هم قرار است صرفا یک کمدی هجوآمیز باشد که شخصیت و سیاست‌های بوش را به بازی گرفته است. اما همین‌جا به شما اطمینان می‌دهم که استون حواسش به همه چیز بود و سعی می‌کرد به تمام جوانب شخصیتی جورج بوش بپردازد. این نکته در مورد دیگر شخصیت‌ها هم صادق است و مثلا قرار نیست در فیلم با لورا بوش و کاندولیزا رایس مسخره مواجه شوید و هنگام تماشای آنها قهقهه بزنید و دست روی شکم‌تان بگذارید. تمام این شخصیت‌های معروف در فیلم استون از شخصیت سینمایی برخوردارند و فکر می‌کنم مهم‌ترین ویژگی‌ مثبت فیلم همین نکته است.
● سایه‌‌روشن زندگی
اسکات گلن بازیگر نقش دونالد رامسفلد: اکران این فیلم در وضعیت کنونی و قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار بود چرا که از همین الان تا زمان انتخابات ما در یک مکالمه صامت قرار گرفته‌ایم که در آن حرفی از حقیقت به میان نمی‌آید. البته هیچ‌کس از آینده خبر ندارد اما با این فیلم می‌توان حقایق مهمی در برابر مردم قرار داد. البته از فیلم خوش‌تان بیاید یا نه، جاش برولین و بقیه موفق شده‌اند خاصیتی بشری به داستان زندگی بوش ببخشند و از نقاط تاریک و روش زندگی‌اش غافل نشده‌اند. یادم می‌آید یکبار کسی از داستین هافمن پرسید آیا نقشی وجود دارد که او همیشه دوست داشته باشد آن را بازی کند. هافمن جواب داد: «بله! همیشه دوست داشته‌ام نقش هیتلر را بازی کنم». مصاحبه کننده باز پرسید: «خب! اگر این بخت نصیب‌تان می‌شد چگونه در قالب این نقش فرو می‌روید؟» و هافمن جواب داد: «نقش مردی را بازی می‌کردم که یک گیاه‌‌خوار سختگیر بود و نمی‌توانست بی‌رحمی در حق کودکان و حیوانات را تاب بیاورد!». البته فکر می‌کنم وقتی مردم به پایین نگاه کنند و ببینند گنداب تا زیر گردن‌شان بالا آمده است تمام این چیزها در حاشیه قرار می‌گیرد.
● غول جنگ‌طلب با احساس
تندی نیوتن بازیگر نقش کاندولیزا رایس: الیور استون با پیشنهاد حضور در این فیلم بعد از مدتی بازی در نقش‌های کسل کننده واقعا من را سر ذوق آورد. گرچه خودم مطمئن نبودم که بتوانم از پس نقش کاندولیزا رایس بربیایم اما استون مطمئن بود که کار خودم است. واقعیت این است که من هیچ شباهتی به کاندولیزا رایس ندارم و مهم‌تر اینکه چندین سال هم از او جوان‌ترم. البته من بازیگری انگلیسی هستم و قبول کردن نقش‌های آمریکایی آن‌هم کسی در حد و اندازه‌های کاندولیزا رایس را چالش بزرگی برای خودم می‌دانستم. اما چون فیلمنامه واقعا جذاب بود تصمیم گرفتم چشمانم را ببندم و خود را به دست استون بسپارم. به سراغ منابع تصویری و مکتوب رفتم و هر چیزی در مورد کاندولیزا رایس، جورج بوش و دیک چنی به دستم رسید مطالعه کردم و بعد از مدتی تازه فهمیدم این آدم‌ها چه غول‌های جنگ طلب عجیب و غریبی هستند. در مورد شخصیت رایس مشهور است که بیشتر از آنکه به قیافه و ظاهر خود متکی باشد با احساسش مخاطب را تسخیر می‌کند و وی را به کنترل خویش درمی‌آورد.
همین ریزه کاری‌ها کارم را سخت می‌کرد چون شخصیت رایس واقعی همه جا حضور دارد و مردم می‌توانند با روشن کردن تلویزیون و مشاهده نسخه اصلی به اشتباهات من که به نوعی بدلش هستم پی ببرند. البته رایس واقعا شخصیت سرسختی دارد و به راحتی نمی‌توان رابطه احساسی با وی برقرار کرد. خیلی‌ها به استون اعتراض کردند که چرا یک بازیگر دورگه بریتانیایی را به انبوهی بازیگر آفریقایی- آمریکایی که در هالیوود حضور دارند ترجیح داده است. شخصا‌ فکر می‌کنم وی به دنبال بازیگری بود که تماشاگران ذهنیت قابل اعتنایی از او نداشته باشند و به راحتی بتوانند وی را در نقش زنی در حد و اندازه‌های رایس تصور کنند.
● ترس و وحشت این سال‌ها
ریچارد دریفوس بازیگر نقش دیک چنی: به اعتقاد من همان‌طور که در وجود همه ما یک هیتلر و یک مسیح وجود دارد در وجود همگی ما یک دیک چنی هم وجود دارد. کار بازیگر این است که این شخصیت‌ها را در وجود خود پیدا کند و ظاهری مناسب به آنها بدهد. در مورد شخصیت دیک چنی باید بگویم به دلیل غنای منابع اطلاعاتی و ویدئویی پیدا کردن وی در وجود خودم کار سختی نبود. شاید اگر این فیلم دو یا سه سال قبل‌ تولید می‌شد قضیه کمی فرق می‌کرد اما این روزها کمتر کسی برای بوش دل می‌سوزاند و با وی همدلی می‌کند. در این مدت همه ما در ترس و وحشتی زندگی کرده‌ایم که در تاریخ آمریکا سابقه نداشته است و بوش و دار و دسته‌اش در به وجود آمدن این وضعیت سهم به سزایی داشته‌اند. البته الیور استون سعی کرده است با فیلمش همه را شگفت زده کند و شخصا فکر می‌کنم چنین فیلمی مانند یک بحث سیاسی درباره یک مسئله جهانی همه را به وجد می‌آورد. در هشت سال گذشته کارهایی انجام داده‌ایم و اکنون وقتش رسیده است با نگاهی به گذشته درستی و یا احمقانه بودن آنها را تشخیص دهیم. اما شخصا چون می‌دانم بوش تاریخ آمریکا را از نو نوشته است و دیگر هر اتفاقی ممکن است بیفتد به بچه‌هایم گفته‌ام گذرنامه‌های خود را دم دست بگذارند و هر وقت به آنها تلفن کردند به کانادا بروند!
● انسانی مانند همه ما
استنلی وایزر (فیلمنامه نویس): در فیلمنامه شخصیت رئیس‌جمهوری بوش را کنار گذاشتم و از نزدیک با وی مواجه شدم. اگر شما هم مانند من بعد از خواندن چندین و چند کتاب به سراغ بوش بروید با شخصیتی مواجه می‌شوید که مانند همه ما از احساسات خود فرمان می‌گیرد: وحشت، ترس، عدم اطمینان و چیزهای دیگر. مشکل وی این است که در احساساتش غوطه‌ور است. قبل از اینکه شروع به نوشتن کنم حتی تصویر بوش در تلویزیون را هم تماشا نمی‌کردم اما بعدا که به شخصیتش دقت کردم متوجه شدم او هم انسانی مانند همه ماست. او هم مانند همه ما از ترس‌ها و ناامنی‌های نهفته در وجودش رنج می‌برد. او هم مانند دیگر انسان‌ها درد‌هایی دارد و چون مردم بیشتر با وجه مضحک وی مواجه بوده‌‌اند می‌خواستم درد‌های شخصیت‌ها به خوبی نمایش داده شوند. حتی فیلم «فارنهایت ۱۱/۹» که البته فیلم درخشانی است تنها به وجه مسخره بوش می‌پردازد. در حالی که بوش ویژگی‌های دیگری هم دارد که برای شناخت دقیق وی باید به آنها توجه کرد. از جمله عزم راسخ وی که نمونه‌اش را ترک اعتیاد به مشروبات الکلی یا ترک سیگار دیده‌ایم. با این حال وی آدمی است که اشتباه پشت اشتباه انجام داده است و با همین کارهایش ملت آمریکا را زیر سوال برده است.
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید